راهکارهای تثبیت فضائل اخلاقی
خلیل منصوری
ملکات اخلاقی، دستاوردهای بشری است که با عقاید و تکرار اعمال ایجاد و تثبیت میشود؛ بنابراین، ملکات اخلاقی نیک و بد و زیبا و زشت ، از مصادیق صفات اکتسابی است. این بدان معناست که هر کسی میتواند صفات نیک و بد اخلاقی خویش را ایجاد، تقویت و تثبیت کند؛ زیرا صفات اخلاقی، از امور فرآیندی و تشکیکی است؛ به این معنا که اندک اندک شکل میگیرد و دارای شدت و ضعف بسیاری است به طوری که مرتبه ضعیف آن گویی هیچ ارتباطی به مرتبه شدید آن ندارد، در حالی که چنین نیست؛ زیرا انسان صفتی را که در آغاز از مصادیق حال است با تکرار به ملکه سپس مقوم ذات تبدیل میکند، به گونهای که شاکله شخصیتی او را شکل میدهد و جزو ذاتیات او قرار میگیرد. بنابراین، اگر کسی بخواهد صفت خوبی را در خود ایجاد کند، باید به فرآیندی بودن و نیز تشکیکی بودن آن توجه داشته باشد و کارهایی انجام دهد که صفت حال را به ملکه و مقام تبدیل کند. آموزههای وحیانی، راهکاری را برای تثبیتسازی ملکات نیک اخلاقی بیان کرده است که در این مطلب به آناشاره میشود.
سه گانه حال، ملکه و مقام
از نظر قرآن، هر صفتی در انسان میتواند به شکل حال، ملکه یا مقام باشد:
حال به معنای دگرگونی است. پس صفت حالی، صفتی است که در شخص انسانی دگرگون میشود و از ثبات و پایداری برخوردار نیست. این گونه است که شخصی که دارای صفت حالی است، ممکن است آن صفت را در حالی داشته و در حالی دیگر نداشته بلکه حتی ضد آن را داشته باشد. خدا در قرآن برای بیان صفاتی که به شکل حال است، از افعال به دو شکل ماضی و مضارع مانند اتقوا، یتقون، آمنوا، یومنون، عملوا الصالحات، یعملون الصالحات استفاده میکند؛
ملکه: صفتی است که ملک شخص شده و صاحب آن صفتی را که قبلا نداشته الان دارا شده است. این دارا بودن به شکلی است که میتوان گفت که تغییر کمتری در آن رخ میدهد و این گونه نیست که تحت تاثیر شرایط، دگرگونی در آن پدید آید. در آیات قرآن برای بیان ملکات اخلاقی به جای افعال از اسم فاعل مانند متقین، مومنین و صالحین استفاده میشود.
مَقام: به صفتی گفته میشود که مقوم ذات شخص شده است به طوری که همه حقیقت و شاکله وجودی او را تشکیل میدهد و شخص به آن قائم و استوار است. در قرآن برای بیان مقومات اخلاقی از واژه «قیام»، «قوام»، «اقامه» و مانند آنها استفاده میشود.
راهکارهای تثبیت حال به ملکه و مَقام
1- تکرار عالمانه و عامدانه عمل
از آنجا که حال، صفتی است که به سادگی میآید و میرود، باید کاری کرد تا این حالت به ثبات برسد و شخص تحت تاثیر شرایط درونی و بیرونی، صفات نیک و زیبای خود را از دست ندهد، بلکه همواره همان صفت نیکی را بروز و ظهور دهد. برای تحقق ثبات و پایداری صفات در مرتبه ملکه و مقام باید اقداماتی انجام داد که مهمترین آنها تکرار عالمانه و عامدانه عمل است.
گفتنی است برای صفتی، مراتبی از ضعف و شدت است. تفاوت میان هر مرتبه با دیگر مراتب همان صفت، گاه چنان زیاد است که گویی مرتبه ضعیف اصلا هیچ ارتباطی با مرتبه قوی ندارد، به طوری که اگر مثلا به هر دو مرتبه شدید و ضعیف نور گفته میشود، گویی این نامگذاری تنها در سایه اشتراک لفظی است؛ نه اشتراک معنایی. اشتراک لفظی مانند اشتراک لفظ شیر جنگل با شیر نوشیدنی با شیر آب که هیچ ارتباطی جز در لفظ شیر با هم ندارند؛ اما اشتراک معنوی یا معنایی این است که هر دو به یک حقیقت اشاره دارد، مانند اشتراک انسان و بشر که دو لفظ مختلف هستند ولی به یک معنا اشاره دارند. البته باید توجه داشت که در الفاظ عربی ما اشتراک معنوی به طور مطلق نداریم؛ زیرا تفاوتهای لطیفی میان مثلا بشر و انسان است که آن را ازاشتراک کامل معنوی دور میکند.
به هر حال، مصادیق نور مانند نور کرمک شب تاب با نور خورشید چنان زیاد است که گوییاشتراک میان نور کرمک با خورشید تنها در لفظ همانند شیر آب و شیر جنگل است. از این رو، به تفاوتهای یک حقیقت، مراتب تشکیکی میگویند؛ زیرا سطح بسیار متفاوت مراتب، انسان را به شک میاندازد که این مراتب بیانگر یک حقیقت نیست، در حالی که بیانگر یک حقیقت است.
از آنجا که هر صفتی که در انسان ایجاد میشود و انسان به کسب آن میپردازد دارای شدت و ضعف بسیار است، آن را از مراتب تشکیکی دانستهاند.
از سوی دیگر، کسب هر صفتی از حال تا ملکه تا مقام ، فرآیندی و مرحله به مرحله انجام و تثبیت میشود. بنابراین، باید کارها و اقداماتی کرد تا صفت از حال به ملکه و سپس مقام تبدیل شود. از نظر قرآن، از مهمترین و اصلیترین راهکار برای تبدیل صفت حالی به ملکه و مقام، تکرار اعمال نیک در همه شرایط است.
خدا به صراحت از تشکیکی بودن ایمان و تقوا و بخشش و گذشت و احسان و دیگر صفات انسانی سخن به میان آورده است؛ چنانکه میفرماید: بر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند گناهى در آنچه قبلا خوردهاند نيست در صورتى كه تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند و كارهاى شايسته كنند؛ سپس تقوا پيشه كنند و ايمان بياورند؛ آنگاه تقوا پيشه كنند و احسان نمايند و خدا نيكوكاران را دوست مىدارد. (مائده، آیه ۹۳)
در این آیه به صراحت از سه مرتبه ایمان و تقوا یاد شده است؛ زیرا خدا به کسانی که ایمان آوردهاند و تقوا میورزند، میفرماید ایمان آورند و تقوا ورزند. بر اساس آیات دیگر، تقوای الهی را میتوان به تقوای عام و تقوای خاص و تقوای اخص یا به زبان دیگر تقوای عدالتی، تقوای احسانی و تقوای اکرامی دستهبندی کرد که نتیجه آن سه مرتبه علم است که از آن به علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین یاد میشود.(تکاثر، آیات 5 و 7؛ واقعه، آیه 95)
از نظر قرآن، انسان با کسب هر صفتی باید به تثبیت سازی آن اقدام کند تا به ثبات ملکهای و مقامی تبدیل شود. پس اگر انسان در منزل حال است، باید به منزل ملکه و سپس به منزل مقام اجلال نزول کند و در تثبیت سازی چنان بکوشد که آن صفت جزو مقوم ذات شود.
اصولا انسان با اعمالی که انجام میدهد به تثبیت سازی صفتی اقدام میکند که در ذات او به عنوان صفت اسمایی خدا سرشته شده است. به سخن دیگر، صفاتی که انسان باید آن را در خود ایجاد و تثبیت کند، در حقیقت در هر انسانی وجود دارد و سخن از ایجاد در حقیقت چیزی جز اظهار آن صفت به شکل حال، ملکه و مقام نیست؛ زیرا وقتی همه اسمای الهی در ذات هر انسانی به ودیعت گذاشته و جعل شده است(بقره، آیه 31) به طور طبیعی کاری که انسان انجام میدهد، ایجاد آن صفت نیست، بلکه به یک اصطلاح، اظهار آن صفت یا به اصطلاح دیگر فعلیت بخشی صفتی که قوه است. پس انسان با هر عملی که انجام میدهد، صفتی را اظهار یا فعلیت میبخشد که در ذات اوست. اظهار و فعلیت بخشی هر صفتی به این معنا است که انسان میخواهد متاله و خدایی به شکل کامل و تمام باشد و صفات جمالی و جلالی خدا را در خود ایجاد کند و خدایی شود.
پس در مرتبه حال، صفتی با کار یا عملی میآید و میرود و شخص حالی به حالی است. این صفت با تکرار بیشتر، تثبیت میشود و از ثبات در حد ملکه و سپس در حد مقام برخوردار میشود. وقتی هر صفتی تثبیت شد، آن صفت ملکه و مقام میشود و دگرگون ناپذیر؛ البته دگرگونی در صفات ملکه، امکانپذیر است هر چند بسیار سخت خواهد بود؛ اما در صفات مقام دگرگونی به هیچ وجه رخ نمیدهد. از نظر قرآن، وقتی صفتی مقام شد، آن شخص با همان صفت مقام، محشور میشود؛ زیرا مقوم ذات و هویت شخصیتی و شاکله وجودی او شده است.
2- تاثیر باقیات صالحات
از نظر آموزههای قرآن، هر کسی تا زمانی که در دنیا است، در حال تبدیل صفات حالی به صفات ملکهای و مقومی است. زمانی پیمانه شخص پر میشود و اجل مسمی تحقق مییابد که همه صفات شخص به شکل مقام شده باشد؛ حال این صفاتی که مقام شده، از صفات جلالی باشد یا جمالی فرقی ندارد. اجل معلق در مواردی است که صفات به شکل مقام نیست، بلکه ملکه است. در اجل معلق شخص در عالم برزخ که فرصتی نیز برای تغییر است، به مقامسازی صفات خوب یا بد اقدام میکند؛ زیرا دعاهای دیگران یا نفرینهای مردمان در عالم برزخ اثر خود را میگذارد و صفات شخص به شکل مقام در میآید و اجل مسمای او تحقق مییابد. از این رو خدا در قرآن، از تاثیر اعمال تقدیمی و تاخیری بارها سخن گفته است؛ زیرا این اعمال و سنتهای بد و خوب یا باقیات صالحات یا باقیات طالحاتی که به جا میگذارد در عالم برزخ در ساخت صفتی به مقوم ذات تاثیر مستقیم دارد.(انفطار، آیه 5؛ یس، آیه 12؛ قیامت، آیه 15)
وقتی انسانی همه صفات کمالی را در خود ظهور و فعلیت بخشد، رنگ و صبغهالهی به خود میگیرد و صبغهالله میشود که برترین رنگآمیزی صفات در جان و نفس آدمی است.(بقره، آیه 138)
از نظر قرآن، این اعمال و تکرار آن است که صفت را ظهور و فعلیت میبخشد و آن را تثبیت میکند. از همین رو خدا میفرماید: و مَثَل صدقات كسانى كه اموال خويش را براى طلب خشنودى خدا و استوارى روحشان انفاق مى كنند، همچون مَثَل باغى است كه بر فراز پشتهاى قرار دارد كه اگر رگبارى بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد و اگر رگبارى هم بر آن نرسد، بارانِريزى براى آن بس است، و خداوند به آنچه انجام مى دهيد بيناست.(بقره، آیه ۲۶۵)
اصطلاح «تثبیت» که در آیه آمده است،اشاره به ثبات و استوارسازی دارد که با تکرار عمل به دست میآید؛ زیرا خدا با آوردن فعل مضارع «ینفقون» بر آن است تا بیان کند که انفاقی میتواند تاثیرگذار باشد و نفس انسانی را به ثبات برساند و رضایت و رضوان الهی را موجب شود که همراه با تکرار باشد و این گونه نباشد شخص یک بار یا چند بار انفاق کند، بلکه همواره انفاق داشته باشد.
در جایی دیگر نیز میفرماید: و اگر بر آنان مقرر میکرديم كه تن به كشتن دهيد يا از خانههاى خود به درآييد، جز اندكى از ايشان آن را به كار نمىبستند و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مىشوند به كار مى بستند قطعا برايشان بهتر و در ثبات قدمشان مؤثرتر بود و در آن صورت ما هم از نزد خويش يقينا پاداشى بزرگ به آنان مى داديم. (نساء، آیات 66 و ۶۷)
از این آیات نیز به دست میآید که عمل مکرر میتواند در تثیبت آن در سطح مقام تاثیرگذار باشد؛ زیرا خدا تثبیت را با واژهاشد آورده تا تاکیدی بر تثبیت چیزی در سطح مقام باشد.
البته باید توجه داشت که منشا تثبیت سازی فضائل و صفات خوب و تاثیرگذاری اسباب، خدای تبارک و تعالی است، از همین رو انسان باید همواره از خدا بخواهد تا ثبات و تثبیت سازی را تحقق بخشد. بنابراین، تثیبت گامها از سوی خدا است که قلب را به سکونت و آرامش و اطمینان میرساند.(بقره، آیه 250؛ آل عمران، آیه 147) خدا بصراحت درباره تثبیت سازی دلهای پیامبران میفرماید: و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران خود را كه بر تو حكايت مى كنيم چيزى است كه دلت را بدان استوار
مىگردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است. (هود، آیه ۱۲۰)
در جایی دیگر نیز درباره تثبیت قلوب مومنان میفرماید:خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى گرداند و ستمگران را بى راه مى گذارد و خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد. (ابراهیم، آیه ۲۷) در حقیقت قول ثابت که همان عقاید ثابت در قلب و نفوس مومنان است، از طریق عنایت و توفیق الهی تحقق مییابد هر چند که در این میان نیاز به ابزاری چون اعمال صالح و تکرار آن وجود دارد.
3- اعجاز الهی در تثبیت قلوب مومنین
خدا در تثبیت سازی قلوب مومنان از طریق اعجاز نیز عمل میکند. خدا میفرماید:به ياد آوريد هنگامى را كه خدا خواب سبك آرامش بخشى كه از جانب او بود بر شما مسلط ساخت و از آسمان بارانى بر شما فرو ريزانيد تا شما را با آن پاك گرداند و وسوسه شيطان را از شما بزدايد و دلهايتان را محكم سازد و گامهايتان را بدان استوار کند، هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان وحى مى كرد كه من با شما هستم پس كسانى را كه ايمان آورده اند ثابتقدم بداريد، بزودى در دل كافران وحشت خواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد. (انفال، آیات 11 و ۱۲)
در تثبیتسازی اعمال نیک و خوب انسان در هر منزلی از منازل سه گانه قرار میگیرد، اما نباید به آن منزل اکتفا کند بلکه، از منزل حال به منزل ملکه و سپس منزل مقام برود. از همین رو خدا از مردم میخواهد تا نمازگزار به اقامه نماز اقدام کند که موجب قوام بخشی است. در عدالت نیز از قیام به مرتبه بالاتر یعنی قوامین برسد.(حدید، آیه 25؛ حدید، آیه 28)
هر کاری انسان را از منزل حال به احسان و سپس اکرام میرساند.(فرقان، آیات 63 تا 72) البته از آنجا که صفات خوب و نیک بسیار و هر یک دارای مراتبی است، باید برای تثبیت سازی آن، در انجام کارهایی که تحقق بخش آن صفت است، تکرار به اندازهای باشد که موجب قوام آن صفت در شخص شود.
4- الگوپذیری از پیامبر(ص) و ائمه(ع)
از آنجا که تزکیهکننده نفس در چارچوب ربوبیت و پروردگاری الهی انجام میشود و هیچ کسی خود تزکیه نفسی نخواهد داشت؛ زیرا این خدا است که موجبات رشد و نمو در عین پاکی را فراهم میآورد(نور، آیه 21)، به طور طبیعی کسی که در مرتبه انسان کامل و خلیفه الله کامل و تام قرار دارد، میتواند از چنین موقعیتی برخوردار باشد که همان رسولالله (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت هستند.(آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
در همین چارچوب رسولالله (ص) و امامان معصوم (ع) میتوانند در کمال بخشی و تثبیتسازی امور از طریق اعمالی که شخص سالک انجام میدهد، نقش اساسی داشته باشند؛ چنانکه خدا میفرماید:از اموال آنان صدقه اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست. (توبه، آیه ۱۰۳)