اخبار ویژه
قانون اقدام متقابل، شرط برجام بود چرا آن را به اجرا نمیگذارید؟!
قانون اقدام متقابل در مقابل بدعهدی طرفهای برجامی چه شد؟ چرا اجرا نمیشود؟
روزنامه رسالت ضمن طرح این پرسش نوشت: ما در برابر بدعهدی و نقض عهد آمریکا چه اقدامی کردهایم؟ یکی از شروط 9 گانه در پذیرش برجام این بود که با وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکره نقض برجام محسوب میشود و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه با اقدام متقابل مجلس شورای اسلامی، برجام را متوقف و عملیات غنیسازی 190 هزار سو را عملیاتی نماید.
برجام از روز اول نقض شد، داراییهای ایران مصادره شد، تحریمهای 10 ساله قانون داماتو تمدید شد، قانون کاتسا تصویب شد و آمریکا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و از برجام خارج شد. نه تنها این فجایع در نقض تعهدات صورت گرفت، بلکه با پررویی از براندازی نظام و اعمال تحریمهای جدید در وسعت 700 شخص حقیقی و حقوقی سخن به میان آوردند. علیرغم همه این تبهکاریها و زدن زیر تعهدات، هر از چندی آژانس گزارش میدهد ایران مو به مو به تعهدات خود عمل میکند.
هزینه راهبردی «توافق به هر قیمت» ما را به کجا میبرد؟ چرا اقدام متقابل صورت نمیگیرد؟ چرا غنیسازی 190 هزار سو را عملیاتی نمیکنیم؟
برجام نه به بار بود، نه به دار، به دیپلماتهای مذاکره کننده مدال درجه یک خدمت دادند. حالا که معلوم شده است دستاوردهای برجام تقریباً هیچ بوده، تکلیف آن مدالها و مزایای پرداخت شده به حضرات چیست؟
با کمال تأسف باز دنبال توافقاتی هستند که از پیش میگویند اگر فلان پیمان یا بهمان کنوانسیون را نپذیریم، نمیتوانیم قول دهیم مشکلات حل شود! یکی نیست از این حضرات بپرسد اگر قول نمیدهید، پس چرا اصلاً سخن از توافق و مذاکره و پیوستن به پیمانهای مشکوکی به میان میآید که فقط شمار «داده»های ما را بالا میبرد و سخنی از «ستانده»ها نیست؟
سه سال است از اجرای برجام میگذرد، حتی یک اقدام متقابل و مشروع که در متن برجام هم پذیرفته شده، صورت نمیگیرد.
اروپاییها دستگاه دیپلماسی کشور را سر کار گذاشتهاند. اول یک مهلت سه هفتهای دادیم، خبری نشد. گفتند 3 روز مانده به 13 آبان به عهد و پیمان خود عمل میکنند. 13 آبان گذشت، کاری نکردند. حالا میگویند بهمن ماه! معلوم نیست بهمن ماه چه خواهند کرد؟ آمریکا و اروپا در یک تقسیم کار تبهکارانه در مقابله با ملت ایران قرار دارند، اما دستگاه دیپلماسی ما درک درستی از این تبهکاریها ندارند. اولی مهر باطل به تعهدات خود زد و تحریمهای ظالمانه جدیدی را وضع کرد، دومی مأموریت یافته است ایران را در برجام نگه دارد تا مبادا با اقدام متقابل به نقطه صفر مذاکرات برگردد.
این وضع تا کی ادامه دارد و پاسخگوی این خسارات عظیم تاریخی به ملت ایران کیست؟ چرا مجلس مهر سکوت بر لب زده است و به وظایف خود حداقل در اقدام متقابل و عملیاتی کردن شروط خود وفق بند 3 مصوبه نیست؟ هیئت نظارت بر اجرای برجام چه میکند؟
آن کسی که قبل از امضای برجام گفت؛ ما چیزی را امضاء نمیکنیم، مگر این که قبل از آن همه تحریمهای اقتصادی برداشته شود، امروز باید پاسخگوی دولت، ملت و رهبری باشد. حاشیهسازی نمیتواند این بار پاسخگویی را به تأخیر بیندازد.
چرا وزارت خارجه نسبت به گستاخیها، اهانتهای مقامات آمریکایی و بیحرمتی اروپاییها ساکت است و منفعل عمل میکند؟ تولید حاشیه و تقابل دو قطبیسازی تا کی میتواند پرسشهای کلیدی در مورد برجام را سرپوش بگذارد؟
بازی «کی بود، من نبودم» درباره بزک برجام
محمد جواد ظریف که تا دیروز از باغ برجام، عناوینی چون «امیرکبیر» را دشت میکرد، امروز معتقد است دولت نباید برجام را بزک میکرد و توقع مردم را بالا میبرد؛ این در حالیست که تاریخ میگوید ظریف خود مهمترین عامل بزک کردن برجام و بالا رفتن توقع مردم بوده است.
به گزارش رجانیوز جواد ظریف 19 آبان ماه سال جاری در مصاحبه با برنامه پارک شهر رادیو تهران گفته است: «برخی برجام را در حد یک معامله اقتصادی میدانند، در صورتی که این توافق بینالمللی فراتر از این موضوعات است. براساس برجام از سوی شورای امنیت سازمان ملل حق غنیسازی ایران به عنوان یک واقعیت پذیرفته شد.»
ظریف گلایه کرده که چرا برخی با ربط دادن برجام به معیشت مردم، توافق هستهای را در حد یک معامله اقتصادی تقلیل دادهاند. البته ظریف خود چندی پیش در برنامه حالا خورشید اعتراف کرده بود که کار، کار خود دولت بوده و اتفاقاً اشتباه هم بوده است. ظریف 4 شهریور ماه در آن برنامه گفته بود: «برخی اعضای دولت و رسانهها توقع مردم از برجام را بالا بردند.» این ادعا در صورتی است که شخص محمد جواد ظریف شهریور ماه سال 1394 در کمیسیون برجام گفته بود: «کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا، کل تحریمهای ایالات متحده که بر شخصیتهای غیرآمریکایی اعمال میشود از روز اجرا لغو خواهد شد، علاوه بر آن تحریم 35 ساله هواپیمایی نیز لغو میشود.»
از طرفی ظریف، که شنبه 26 دیماه سال 1394 به جهت اعلام آغاز روز اجرای برجام به وین رفته بود، در بدو ورود به فرودگاه اعلام کرده بود: «ما فکر میکنیم که اجرای برجام یک فرصت بسیار خوبی برای مردم ایران است که از آن طریق همه قطعنامههای ظالمانه شورای امنیت و همه قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایان یابد و رسماً لغو شود.»
این تأکید ظریف بر روی لغو تمامی تحریمها در روز اجرای توافق برجام، خود عاملی بود که دست رسانههای غربگرا و دیگر شخصیتهای دولت را برای بالا بردن توقع مردم باز میگذاشت. بنابراین بیراه نیست اگر ظریف را از مهمترین عوامل بزک کردن برجام و ارائه نگاه غیرواقعی به آن بدانیم.
«کلید چرخید، ایران خندید»، «پیروزی بدون جنگ»، «ظریف گل زد، ایران خندید» و... اینها بخشی از تیترهای صفحه اول روزنامههای اصلاحطلب در 24 تیر 1394 - یک روز پس از امضای برجام- است. همین روزنامهها در دی ماه 1394 نیز با تیتر درشت نوشتند که «تحریمها به تاریخ پیوست» و «صبح بدون تحریم» فرا رسید و «فروپاشی تحریمها» رخ داد!
نکته قابل توجه آن است که در همان زمان، یک بار هم جناب ظریف به رسانههای طرفدار دولت تذکر نداد که این گونه بزک کردن برجام باعث بالا بردن توقع عموم مردم خواهد شد. گویا آن زمان خیلی بد هم نبوده تا برجام دستاوردی بیبدیل شناخته شود، تا هم ظریف تبدیل به «امیرکبیر» زمان شود و هم تضمینی باشد برای در قدرت ماندن روحانی و اصلاحطلبان.
خزانهداری آمریکا خودی است که تحریمهای آن را به اجرا گذاشتید؟!
حرکت در مسیر الحاق به FATF و CFT، ادامه حرکت غلط برجام است.
روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم محمدکاظم انبارلویی نوشت: «افایتیاف» در آخرین بیانیه خود شروط 9 گانهای را برای ایران تعیین کرده است و در اولین شرط آن تاکید میکند، جمهوری اسلامی باید تعریف «افایتیاف» از تروریسم و مصادیق آن را بپذیرد و در این مورد حق تحفظ ندارد.
ادعای موافقین «سیافتی» که در قطعنامههای سازمان ملل و لیست خزانهداری آمریکا نام هیچ نهاد و نیز مسئولان و سرداران ایرانی به عنوان تروریست وجود ندارد، یک دروغ آشکار است. کافی است با رجوع به پایگاههای اطلاعرسانی این دو، خلاف واقع بودن این ادعا ثابت شود. با پذیرش «سیافتی» ایران باید بودجه سپاه، نیروی قدس، وزارت اطلاعات و وزارت دفاع را قطع و حسابهای بانکی آنها را مسدود کند و با پذیرش این «خودتحریمی» تحت نظارت بازرسان «افایتیاف» درآید.
محمدجواد ظریف میگوید: «برای اینکه جلوی بهانه آمریکا را بگیریم، باید بپیوندیم.» بهانه چیست؟ بهانه عدم حمایت از تروریسم! اولا مگر بهانههای آمریکا تمامی دارد، ثانیا آنها حمایت از حزبالله، حماس و مردم یمن را حمایت از تروریسم میدانند، اما در عوض خودشان را که مدافع منافقین تروریست هستند، مخالف تروریسم جلوه میدهند. آنها مدافع القاعده و داعش هستند که جهان اسلام را با ترور و وحشت، به آتش کشیدهاند، اما میگویند، ما مخالف تروریسم هستیم!
انصافا باید از اقدام هوشمندانه، مستدل، قانونی، شرعی و شجاعانه شورای نگهبان تشکر کرد که جلوی یک «کاپیتولاسیون پولی و مالی» را گرفتند.
موافقان لایحه با رای علنی در مجلس مخالفت کردند و گفتند رای باید مخفی باشد. این نشان میدهد خودشان هم از عواقب ننگین پذیرش چنین امری بیمناک هستند.
واکنشهای موافقین لایحه در مورد نظر شورای نگهبان هم جالب است. برخی گفتند؛ رد لایحه، هدیه به ترامپ بود، پشت مردم را خالی کردند، گل به خودی بود. ملت را تحریم کردند!
نقد یا انتقاد با حقهبازی، وارونهنمایی، خلافگویی و ادعاهای بیسند و مدرک فرق دارد. یک مرزبندی باید داشته باشند. اگر رد لایحه، هدیه به ترامپ بود، چرا خزانهداری آمریکا اصرار دارد ایران به «افایتیاف» و به ویژه «سیافتی» بپیوندند؟!
اگر رد لایحه «سیافتی» خالی کردن پشت مردم است، چرا هنوز لایحه به تصویب نرسیده، برخی بانکها وقیحانه نامه نوشتند به نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی که در فهرست تحریم خزانهداری آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل قرار دارند و گفتهاند نمیتوانیم به شما سرویس مالی بدهیم. اگر گل به خودی بود، آقایان بیایند خودی و غیرخودی را تعریف کنند تا معلوم شود بالاخره آمریکا، خزانهداری این کشور خودی است یا غیرخودی. «افایتیاف» و به ویژه «سیافتی» یکی از مبانی و مبادی تحکیم زیرساخت تحریمهاست. این را کسی که یک واحد حقوق هم نخوانده، میفهمد. از 200 کشور جهان فقط 37 کشور عضو «افایتیاف» هستند و چرخ اقتصاد 160 کشور جهان بدون الحاق به «افایتیاف» میچرخد چرا خلاف واقع میگویند همه پیوستهاند، ما هم باید بپیوندیم؟
بیمیلی مفرط دولت درباره انتشار حقوق دریافتی مدیران
مدیران دولتی از شعار شفافیت میگویند اما مردم را محرم نمیدانند. همچنان خبری از سامانه ثبت حقوق و مزایای مسئولان و دسترسی مردم به آن نیست.
سایت الف در این زمینه مینویسد: متاسفانه باید گفت یکی از چالشهای اصلی امروز نه تنها نبود شفافیت بلکه حاکم شدن شفافیت گریزی است.
در این باره میتوان به عدم پیگیری تصویب قانون شفافیت آرا توسط نمایندگان مجلس اشاره کرد. همین اتفاق نیز در دولت بارها و بارها رخ داده است. به عبارتی در قوه مجریه ارادهای مبنی بر اینکه شفافیت بر اقدامات دولت حاکم شود وجود ندارد. ایجاد نابسامانی و فساد در واردات خودروهای خارجی، تخصیص ارز، پیشفروش طلا و ... در ماههای اخیر نیز ناشی از همین نبود شفافیت است. در این باره میتوان به ماجرای حقوقهای نجومی هم اشاره کرد که در نبود عدالت و شفافیت، مدیران مسئول از حقوقهای چندصد یا چند ده میلیونی برخوردار بودند.
بعد از ماجرای جنجالی حقوقهای نجومی، نمایندگان مجلس در ماده 29 برنامه ششم توسعه دولت را مکلف کردند «طی سال اول اجرای قانون برنامه نسبت به راهاندازی سامانه ثبت حقوق و مزایا اقدام کند و امکان تجمیع کلیه پرداختها به مقامات، روسا و مدیران کلیه دستگاههای اجرائی و... را فراهم نماید، به نحوی که میزان ناخالص پرداختی به هر یک از افراد فوق مشخص شود و امکان دسترسی برای نهادهای نظارتی و عموم مردم فراهم شود.»
اما دولت هربار بنا به دلایلی از انجام این حکم قانونی سر باز زد تا اینکه در 18 اردیبهشت ماه سالجاری دستورالعمل سامانه ثبت حقوق و مزایا موضوع ماده 29 قانون برنامه پنجساله ششم توسعه توسط معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی به دستگاههای اجرایی مشمول ابلاغ شد. دستورالعملی که خود نقضکننده قانون برنامه ششم توسعه به عنوان یک سند بالادستی بود.
قرار بود سامانه ثبت حقوق و مزایا تا پایان شهریورماه راهاندازی شده و در دسترس قرار گیرد، اما با وجود گذشت حدود یک ماه از اعلام این موعد عملا اتفاقی رخ نداده و مشخص هم نیست چه زمانی قرار است از این سامانه رونمایی شود.
در این بین دولت حاضر است قانونشکن و متخلف از قانون نامیده شود، اما اقدامی در راستای شفاف شدن حقوق و مزایای مدیران و آگاهی مردم انجام ندهد.
با توجه به این شرایط وظیفه نمایندگان مجلس است از ابزارهای نظارتی خود برای اجرای قانون استفاده کنند و پیگیر عملیاتی شدن ماده 29 قانون برنامه ششم توسعه باشند.
شورای آتلانتیک: ترامپ نخواهد توانست خود را به ایران تحمیل کند
مدیر یک اندیشکده آمریکایی گفت: ایران مهمترین چالش دولت «دونالد ترامپ» در دو سال آینده است که مقامات این دولت با وجود اختلافنظر درباره تاکتیکهای برخورد با این چالش، بر سر اهمیت و فوریت آن اتفاقنظر دارند.
فرد کمپه در تحلیل منتشر شده در تارنمای شورای آتلانتیک نوشت، «دونالد ترامپ» از طریق انتخابات میاندورهای، احیای تمایل برای اقدام در زمینه آن دسته از مسائل سیاست خارجی را به نمایش گذاشت که روسایجمهوری قبلی از انجام آنها خودداری کردند. مایل نبودن سازمان (ناتو) به پذیرش هزینهها و مسئولیتهای دفاعی کافی، اقدامات تجاری چین، نقض پیمان موشکهای کوتاه و میانبرد از سوی روسیه، اشاعه هستهای کره شمالی و رفتار ایران، از جمله موارد یاد شده هستند.
از میان همه این موارد، نمایش ایران، بهترین لنز برای ردیابی این مسئله است که آیا ترامپ میتواند خواستش را به نتیجهای راهبردی تبدیل کند یا خیر.
بدون به حداقل رساندن سایر چالشها، مسئله ایران ممکن است به مشخصترین چالش سیاست خارجی دولت ترامپ در دو سال آینده تبدیل شود.
به گفته یکی از مقامات عالیرتبه آمریکا، کارزار فشار حداکثری بر ایران شامل تشدید تعامل دیپلماتیک به منظور جلب بیشتر حمایت بینالمللی و پایبندی به تحریمها، افزایش بازدارندگی در برابر رفتار ایران از طریق دنبال کردن جدی مسئله پول، موشک و تسلیحاتی که باعث نفوذ منطقهای ایران میشود و نیز تلاشهایی که به نظر برسد ما در کنار مردم ایران هستیم.
ترامپ توافقنامه کاملی را ترجیح میدهد که شامل خروج ایران از سوریه و دست برداشتن از اقدامات تروریستی و جنگ نیابتی باشد. اما درست این است اگر بگوییم آمریکا موفق نخواهد شد در آیندهای معلوم و قابل پیشبینی، ایران را به پای میز مذاکره آورد و درباره موارد یاد شده با تهران مذاکره کند.
حتی ایران ممکن است با اقدامات نظامی و افراطیتر و یا با تلاشهای مخفیانه برای تدارک ورود به مرحله جهش هستهای به تشدید فشار آمریکا پاسخ دهد.
برخی معتقدند، این تصور مقامات دولت ترامپ که این رویکرد به نتایج مورد نظرشان منتهی میشود، سادهلوحانه است.
نویسنده در ادامه مقاله با اشاره به مقاله اخیر «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، در نشریه فارین افرز نوشت: ظاهرا مقامات دولت ترامپ واقعبینتر از آنچه روزنامهها خبر میدهند، هستند. معافیت هشت کشور از تحریمهای نفتی ایران تاکیدی بر ماهیت واقعبینانه و خویشتندارانه رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران است. البته، ترامپ تاکنون در عرصه سیاست خارجی به نتایجی دست نیافته است که بتوان از او به عنوان مرد معامله یاد کرد. منتقدان ترامپ میگویند، علت امر به این برمیگردد که رویکرد مخرب او فاقد راهبرد منسجم و یا پیگیری است.
مبارزه با ایران احتمالا سالهای بسیار و بدون نتیجه مشخصی طول خواهد کشید. مقامات ایران با استفاده از کودتای 1953 و انقلاب اسلامی 1979، سیستمی در ایران روی کار آوردند که در برابر تهدید داخلی و خارجی شکننده نیست.
قانون اقدام متقابل در مقابل بدعهدی طرفهای برجامی چه شد؟ چرا اجرا نمیشود؟
روزنامه رسالت ضمن طرح این پرسش نوشت: ما در برابر بدعهدی و نقض عهد آمریکا چه اقدامی کردهایم؟ یکی از شروط 9 گانه در پذیرش برجام این بود که با وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکره نقض برجام محسوب میشود و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه با اقدام متقابل مجلس شورای اسلامی، برجام را متوقف و عملیات غنیسازی 190 هزار سو را عملیاتی نماید.
برجام از روز اول نقض شد، داراییهای ایران مصادره شد، تحریمهای 10 ساله قانون داماتو تمدید شد، قانون کاتسا تصویب شد و آمریکا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و از برجام خارج شد. نه تنها این فجایع در نقض تعهدات صورت گرفت، بلکه با پررویی از براندازی نظام و اعمال تحریمهای جدید در وسعت 700 شخص حقیقی و حقوقی سخن به میان آوردند. علیرغم همه این تبهکاریها و زدن زیر تعهدات، هر از چندی آژانس گزارش میدهد ایران مو به مو به تعهدات خود عمل میکند.
هزینه راهبردی «توافق به هر قیمت» ما را به کجا میبرد؟ چرا اقدام متقابل صورت نمیگیرد؟ چرا غنیسازی 190 هزار سو را عملیاتی نمیکنیم؟
برجام نه به بار بود، نه به دار، به دیپلماتهای مذاکره کننده مدال درجه یک خدمت دادند. حالا که معلوم شده است دستاوردهای برجام تقریباً هیچ بوده، تکلیف آن مدالها و مزایای پرداخت شده به حضرات چیست؟
با کمال تأسف باز دنبال توافقاتی هستند که از پیش میگویند اگر فلان پیمان یا بهمان کنوانسیون را نپذیریم، نمیتوانیم قول دهیم مشکلات حل شود! یکی نیست از این حضرات بپرسد اگر قول نمیدهید، پس چرا اصلاً سخن از توافق و مذاکره و پیوستن به پیمانهای مشکوکی به میان میآید که فقط شمار «داده»های ما را بالا میبرد و سخنی از «ستانده»ها نیست؟
سه سال است از اجرای برجام میگذرد، حتی یک اقدام متقابل و مشروع که در متن برجام هم پذیرفته شده، صورت نمیگیرد.
اروپاییها دستگاه دیپلماسی کشور را سر کار گذاشتهاند. اول یک مهلت سه هفتهای دادیم، خبری نشد. گفتند 3 روز مانده به 13 آبان به عهد و پیمان خود عمل میکنند. 13 آبان گذشت، کاری نکردند. حالا میگویند بهمن ماه! معلوم نیست بهمن ماه چه خواهند کرد؟ آمریکا و اروپا در یک تقسیم کار تبهکارانه در مقابله با ملت ایران قرار دارند، اما دستگاه دیپلماسی ما درک درستی از این تبهکاریها ندارند. اولی مهر باطل به تعهدات خود زد و تحریمهای ظالمانه جدیدی را وضع کرد، دومی مأموریت یافته است ایران را در برجام نگه دارد تا مبادا با اقدام متقابل به نقطه صفر مذاکرات برگردد.
این وضع تا کی ادامه دارد و پاسخگوی این خسارات عظیم تاریخی به ملت ایران کیست؟ چرا مجلس مهر سکوت بر لب زده است و به وظایف خود حداقل در اقدام متقابل و عملیاتی کردن شروط خود وفق بند 3 مصوبه نیست؟ هیئت نظارت بر اجرای برجام چه میکند؟
آن کسی که قبل از امضای برجام گفت؛ ما چیزی را امضاء نمیکنیم، مگر این که قبل از آن همه تحریمهای اقتصادی برداشته شود، امروز باید پاسخگوی دولت، ملت و رهبری باشد. حاشیهسازی نمیتواند این بار پاسخگویی را به تأخیر بیندازد.
چرا وزارت خارجه نسبت به گستاخیها، اهانتهای مقامات آمریکایی و بیحرمتی اروپاییها ساکت است و منفعل عمل میکند؟ تولید حاشیه و تقابل دو قطبیسازی تا کی میتواند پرسشهای کلیدی در مورد برجام را سرپوش بگذارد؟
بازی «کی بود، من نبودم» درباره بزک برجام
محمد جواد ظریف که تا دیروز از باغ برجام، عناوینی چون «امیرکبیر» را دشت میکرد، امروز معتقد است دولت نباید برجام را بزک میکرد و توقع مردم را بالا میبرد؛ این در حالیست که تاریخ میگوید ظریف خود مهمترین عامل بزک کردن برجام و بالا رفتن توقع مردم بوده است.
به گزارش رجانیوز جواد ظریف 19 آبان ماه سال جاری در مصاحبه با برنامه پارک شهر رادیو تهران گفته است: «برخی برجام را در حد یک معامله اقتصادی میدانند، در صورتی که این توافق بینالمللی فراتر از این موضوعات است. براساس برجام از سوی شورای امنیت سازمان ملل حق غنیسازی ایران به عنوان یک واقعیت پذیرفته شد.»
ظریف گلایه کرده که چرا برخی با ربط دادن برجام به معیشت مردم، توافق هستهای را در حد یک معامله اقتصادی تقلیل دادهاند. البته ظریف خود چندی پیش در برنامه حالا خورشید اعتراف کرده بود که کار، کار خود دولت بوده و اتفاقاً اشتباه هم بوده است. ظریف 4 شهریور ماه در آن برنامه گفته بود: «برخی اعضای دولت و رسانهها توقع مردم از برجام را بالا بردند.» این ادعا در صورتی است که شخص محمد جواد ظریف شهریور ماه سال 1394 در کمیسیون برجام گفته بود: «کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا، کل تحریمهای ایالات متحده که بر شخصیتهای غیرآمریکایی اعمال میشود از روز اجرا لغو خواهد شد، علاوه بر آن تحریم 35 ساله هواپیمایی نیز لغو میشود.»
از طرفی ظریف، که شنبه 26 دیماه سال 1394 به جهت اعلام آغاز روز اجرای برجام به وین رفته بود، در بدو ورود به فرودگاه اعلام کرده بود: «ما فکر میکنیم که اجرای برجام یک فرصت بسیار خوبی برای مردم ایران است که از آن طریق همه قطعنامههای ظالمانه شورای امنیت و همه قطعنامههای شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایان یابد و رسماً لغو شود.»
این تأکید ظریف بر روی لغو تمامی تحریمها در روز اجرای توافق برجام، خود عاملی بود که دست رسانههای غربگرا و دیگر شخصیتهای دولت را برای بالا بردن توقع مردم باز میگذاشت. بنابراین بیراه نیست اگر ظریف را از مهمترین عوامل بزک کردن برجام و ارائه نگاه غیرواقعی به آن بدانیم.
«کلید چرخید، ایران خندید»، «پیروزی بدون جنگ»، «ظریف گل زد، ایران خندید» و... اینها بخشی از تیترهای صفحه اول روزنامههای اصلاحطلب در 24 تیر 1394 - یک روز پس از امضای برجام- است. همین روزنامهها در دی ماه 1394 نیز با تیتر درشت نوشتند که «تحریمها به تاریخ پیوست» و «صبح بدون تحریم» فرا رسید و «فروپاشی تحریمها» رخ داد!
نکته قابل توجه آن است که در همان زمان، یک بار هم جناب ظریف به رسانههای طرفدار دولت تذکر نداد که این گونه بزک کردن برجام باعث بالا بردن توقع عموم مردم خواهد شد. گویا آن زمان خیلی بد هم نبوده تا برجام دستاوردی بیبدیل شناخته شود، تا هم ظریف تبدیل به «امیرکبیر» زمان شود و هم تضمینی باشد برای در قدرت ماندن روحانی و اصلاحطلبان.
خزانهداری آمریکا خودی است که تحریمهای آن را به اجرا گذاشتید؟!
حرکت در مسیر الحاق به FATF و CFT، ادامه حرکت غلط برجام است.
روزنامه رسالت در یادداشتی به قلم محمدکاظم انبارلویی نوشت: «افایتیاف» در آخرین بیانیه خود شروط 9 گانهای را برای ایران تعیین کرده است و در اولین شرط آن تاکید میکند، جمهوری اسلامی باید تعریف «افایتیاف» از تروریسم و مصادیق آن را بپذیرد و در این مورد حق تحفظ ندارد.
ادعای موافقین «سیافتی» که در قطعنامههای سازمان ملل و لیست خزانهداری آمریکا نام هیچ نهاد و نیز مسئولان و سرداران ایرانی به عنوان تروریست وجود ندارد، یک دروغ آشکار است. کافی است با رجوع به پایگاههای اطلاعرسانی این دو، خلاف واقع بودن این ادعا ثابت شود. با پذیرش «سیافتی» ایران باید بودجه سپاه، نیروی قدس، وزارت اطلاعات و وزارت دفاع را قطع و حسابهای بانکی آنها را مسدود کند و با پذیرش این «خودتحریمی» تحت نظارت بازرسان «افایتیاف» درآید.
محمدجواد ظریف میگوید: «برای اینکه جلوی بهانه آمریکا را بگیریم، باید بپیوندیم.» بهانه چیست؟ بهانه عدم حمایت از تروریسم! اولا مگر بهانههای آمریکا تمامی دارد، ثانیا آنها حمایت از حزبالله، حماس و مردم یمن را حمایت از تروریسم میدانند، اما در عوض خودشان را که مدافع منافقین تروریست هستند، مخالف تروریسم جلوه میدهند. آنها مدافع القاعده و داعش هستند که جهان اسلام را با ترور و وحشت، به آتش کشیدهاند، اما میگویند، ما مخالف تروریسم هستیم!
انصافا باید از اقدام هوشمندانه، مستدل، قانونی، شرعی و شجاعانه شورای نگهبان تشکر کرد که جلوی یک «کاپیتولاسیون پولی و مالی» را گرفتند.
موافقان لایحه با رای علنی در مجلس مخالفت کردند و گفتند رای باید مخفی باشد. این نشان میدهد خودشان هم از عواقب ننگین پذیرش چنین امری بیمناک هستند.
واکنشهای موافقین لایحه در مورد نظر شورای نگهبان هم جالب است. برخی گفتند؛ رد لایحه، هدیه به ترامپ بود، پشت مردم را خالی کردند، گل به خودی بود. ملت را تحریم کردند!
نقد یا انتقاد با حقهبازی، وارونهنمایی، خلافگویی و ادعاهای بیسند و مدرک فرق دارد. یک مرزبندی باید داشته باشند. اگر رد لایحه، هدیه به ترامپ بود، چرا خزانهداری آمریکا اصرار دارد ایران به «افایتیاف» و به ویژه «سیافتی» بپیوندند؟!
اگر رد لایحه «سیافتی» خالی کردن پشت مردم است، چرا هنوز لایحه به تصویب نرسیده، برخی بانکها وقیحانه نامه نوشتند به نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی که در فهرست تحریم خزانهداری آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل قرار دارند و گفتهاند نمیتوانیم به شما سرویس مالی بدهیم. اگر گل به خودی بود، آقایان بیایند خودی و غیرخودی را تعریف کنند تا معلوم شود بالاخره آمریکا، خزانهداری این کشور خودی است یا غیرخودی. «افایتیاف» و به ویژه «سیافتی» یکی از مبانی و مبادی تحکیم زیرساخت تحریمهاست. این را کسی که یک واحد حقوق هم نخوانده، میفهمد. از 200 کشور جهان فقط 37 کشور عضو «افایتیاف» هستند و چرخ اقتصاد 160 کشور جهان بدون الحاق به «افایتیاف» میچرخد چرا خلاف واقع میگویند همه پیوستهاند، ما هم باید بپیوندیم؟
بیمیلی مفرط دولت درباره انتشار حقوق دریافتی مدیران
مدیران دولتی از شعار شفافیت میگویند اما مردم را محرم نمیدانند. همچنان خبری از سامانه ثبت حقوق و مزایای مسئولان و دسترسی مردم به آن نیست.
سایت الف در این زمینه مینویسد: متاسفانه باید گفت یکی از چالشهای اصلی امروز نه تنها نبود شفافیت بلکه حاکم شدن شفافیت گریزی است.
در این باره میتوان به عدم پیگیری تصویب قانون شفافیت آرا توسط نمایندگان مجلس اشاره کرد. همین اتفاق نیز در دولت بارها و بارها رخ داده است. به عبارتی در قوه مجریه ارادهای مبنی بر اینکه شفافیت بر اقدامات دولت حاکم شود وجود ندارد. ایجاد نابسامانی و فساد در واردات خودروهای خارجی، تخصیص ارز، پیشفروش طلا و ... در ماههای اخیر نیز ناشی از همین نبود شفافیت است. در این باره میتوان به ماجرای حقوقهای نجومی هم اشاره کرد که در نبود عدالت و شفافیت، مدیران مسئول از حقوقهای چندصد یا چند ده میلیونی برخوردار بودند.
بعد از ماجرای جنجالی حقوقهای نجومی، نمایندگان مجلس در ماده 29 برنامه ششم توسعه دولت را مکلف کردند «طی سال اول اجرای قانون برنامه نسبت به راهاندازی سامانه ثبت حقوق و مزایا اقدام کند و امکان تجمیع کلیه پرداختها به مقامات، روسا و مدیران کلیه دستگاههای اجرائی و... را فراهم نماید، به نحوی که میزان ناخالص پرداختی به هر یک از افراد فوق مشخص شود و امکان دسترسی برای نهادهای نظارتی و عموم مردم فراهم شود.»
اما دولت هربار بنا به دلایلی از انجام این حکم قانونی سر باز زد تا اینکه در 18 اردیبهشت ماه سالجاری دستورالعمل سامانه ثبت حقوق و مزایا موضوع ماده 29 قانون برنامه پنجساله ششم توسعه توسط معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی به دستگاههای اجرایی مشمول ابلاغ شد. دستورالعملی که خود نقضکننده قانون برنامه ششم توسعه به عنوان یک سند بالادستی بود.
قرار بود سامانه ثبت حقوق و مزایا تا پایان شهریورماه راهاندازی شده و در دسترس قرار گیرد، اما با وجود گذشت حدود یک ماه از اعلام این موعد عملا اتفاقی رخ نداده و مشخص هم نیست چه زمانی قرار است از این سامانه رونمایی شود.
در این بین دولت حاضر است قانونشکن و متخلف از قانون نامیده شود، اما اقدامی در راستای شفاف شدن حقوق و مزایای مدیران و آگاهی مردم انجام ندهد.
با توجه به این شرایط وظیفه نمایندگان مجلس است از ابزارهای نظارتی خود برای اجرای قانون استفاده کنند و پیگیر عملیاتی شدن ماده 29 قانون برنامه ششم توسعه باشند.
شورای آتلانتیک: ترامپ نخواهد توانست خود را به ایران تحمیل کند
مدیر یک اندیشکده آمریکایی گفت: ایران مهمترین چالش دولت «دونالد ترامپ» در دو سال آینده است که مقامات این دولت با وجود اختلافنظر درباره تاکتیکهای برخورد با این چالش، بر سر اهمیت و فوریت آن اتفاقنظر دارند.
فرد کمپه در تحلیل منتشر شده در تارنمای شورای آتلانتیک نوشت، «دونالد ترامپ» از طریق انتخابات میاندورهای، احیای تمایل برای اقدام در زمینه آن دسته از مسائل سیاست خارجی را به نمایش گذاشت که روسایجمهوری قبلی از انجام آنها خودداری کردند. مایل نبودن سازمان (ناتو) به پذیرش هزینهها و مسئولیتهای دفاعی کافی، اقدامات تجاری چین، نقض پیمان موشکهای کوتاه و میانبرد از سوی روسیه، اشاعه هستهای کره شمالی و رفتار ایران، از جمله موارد یاد شده هستند.
از میان همه این موارد، نمایش ایران، بهترین لنز برای ردیابی این مسئله است که آیا ترامپ میتواند خواستش را به نتیجهای راهبردی تبدیل کند یا خیر.
بدون به حداقل رساندن سایر چالشها، مسئله ایران ممکن است به مشخصترین چالش سیاست خارجی دولت ترامپ در دو سال آینده تبدیل شود.
به گفته یکی از مقامات عالیرتبه آمریکا، کارزار فشار حداکثری بر ایران شامل تشدید تعامل دیپلماتیک به منظور جلب بیشتر حمایت بینالمللی و پایبندی به تحریمها، افزایش بازدارندگی در برابر رفتار ایران از طریق دنبال کردن جدی مسئله پول، موشک و تسلیحاتی که باعث نفوذ منطقهای ایران میشود و نیز تلاشهایی که به نظر برسد ما در کنار مردم ایران هستیم.
ترامپ توافقنامه کاملی را ترجیح میدهد که شامل خروج ایران از سوریه و دست برداشتن از اقدامات تروریستی و جنگ نیابتی باشد. اما درست این است اگر بگوییم آمریکا موفق نخواهد شد در آیندهای معلوم و قابل پیشبینی، ایران را به پای میز مذاکره آورد و درباره موارد یاد شده با تهران مذاکره کند.
حتی ایران ممکن است با اقدامات نظامی و افراطیتر و یا با تلاشهای مخفیانه برای تدارک ورود به مرحله جهش هستهای به تشدید فشار آمریکا پاسخ دهد.
برخی معتقدند، این تصور مقامات دولت ترامپ که این رویکرد به نتایج مورد نظرشان منتهی میشود، سادهلوحانه است.
نویسنده در ادامه مقاله با اشاره به مقاله اخیر «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، در نشریه فارین افرز نوشت: ظاهرا مقامات دولت ترامپ واقعبینتر از آنچه روزنامهها خبر میدهند، هستند. معافیت هشت کشور از تحریمهای نفتی ایران تاکیدی بر ماهیت واقعبینانه و خویشتندارانه رویکرد دولت ترامپ در قبال ایران است. البته، ترامپ تاکنون در عرصه سیاست خارجی به نتایجی دست نیافته است که بتوان از او به عنوان مرد معامله یاد کرد. منتقدان ترامپ میگویند، علت امر به این برمیگردد که رویکرد مخرب او فاقد راهبرد منسجم و یا پیگیری است.
مبارزه با ایران احتمالا سالهای بسیار و بدون نتیجه مشخصی طول خواهد کشید. مقامات ایران با استفاده از کودتای 1953 و انقلاب اسلامی 1979، سیستمی در ایران روی کار آوردند که در برابر تهدید داخلی و خارجی شکننده نیست.