حجاب اختياري يا اجباري مغالطهاي عصري با مهندسي برانداز (3)
ساماندهی جریانات اجتماعی با مطالبات کاذب
رضا کرمی *
زمستان سال گذشته چالش در مسئله حجاب از گفتوگو به جلوههاي عملي ايستادن در سكوهاي موافق و مخالف تبديل شد و بر جامعه اثراتي برجاي گذاشت. كرسيهاي آزادانديشي دانشگاه يكي از عرصههاي اين چالش اجتماعي بود كه موافقان و مخالفان را در كنار و روبهروی هم قرار داد. براي ورود به بحث از منظر فقه و تبيين تكليف فردي و اجتماعي نسبت به حكم حجاب كه از احكام الهي است لازم بود نكاتي دانسته شود.
نكته اول و دوم اينگونه بيان شد كه حجاب در دستگاه تقسيم ميان اجبار و اختيار نميگنجد و دلایل آن مختصرا بيان شد. و نكته دوم اين بود كه چنين ادبياتي ساخته و پرداخته مهندسي فرهنگي برونمرزي است چرا كه نوع ادبيات توليد شده و گفتوگو با اين ادبيات دو سويه به نفع جريان دينگريز و اومانيستي و مطابق با روند تعاملات اجتماعي جامعه جهاني است كه در آن استقلال ملتها، مغاير نظم نوين جهاني شناخته و محكوم شناخته شده است.
نكته سوم: پس از 2500 سال از تدوين منطق توسط ارسطو، جامعه بشري بيش از آن روز مبتلا به مغالطه و كم حوصلهتر از آن روز، گريزان از برهان است. آسيبشناسي چنين ذائقه اجتماعي كه گريز از برهان و اقناع با مغالطه در آن جاري است، فرصتي مبسوط و مقدماتي چند، لازم دارد كه در حوصله اين رسانه نيست. فقط يكي از عرصههاي استفاده از مغالطه در تاريخ معاصر، حوزه سياست است كه توسط مهندسان فرهنگي جوامع طراحي و اجرا ميگردد. سياست مغالطه پس از طي مراحل استعمار كهنه كه با اعزام نيرو و روشهاي سختافزاري توسط پرتغاليها و هلنديها آغاز شده بود، پس از فرانسه به بريتانيا به ارث رسيد از آن پس ارتقای كيفي يافت و به صورت نرمافزارهاي نوپديد و در پايلوتهاي اجتماعي، مراحل آزمون و خطا را گذراند و بعدها ايالات متحده روشهاي تكميلي آن را در كشورهاي مختلف از جمله ايران بهاجرا درآورد.
از آنجا كه حجاب اجباري لفظي داراي معنا در عرصه سياست داخلي و خارجي است و در عرصه نظامسازي براي تمدن نوين اسلامي سرفصل مهمي تلقي ميشود، جا دارد با مقايسه آن با يكي از مغالطات تاريخ معاصر ايران ابعاد مهندسي فرهنگي برانداز در اين برهه تاريخي باورپذير گردد.
يكي از اين مغالطات در تاريخ معاصر در نهضت مشروطه رخ داده است. مقصد اين مغالطه، ذائقهسازي براي رسيدن به جامعه باز به معني فارغ از تقيدات ديني عصر قاجار بود. در حالي كه شاهان قاجار نه جسارت بريدن از سنت و نه تعصب ماندن در آن را داشتند. مذبذب بين مدرنيته و سنت در حيرت بودند مفاهيمي مثل پيشرفت، دموكراسي، آزادي، پارلمان و امثال آن توسط روشنفكري آن زمان و با مهندسي فرهنگي بيگانه در ميان مردم رواج يافت. هر چند در همه ابعاد گذار از سنت در آن عصر رخ نداد لكن پس از مقاومتهاي بسيار دوره ناصري، عاقبت در زمان فتحعلي شاه قاجار پارلمان تحقق يافت. اما جالب اين بود كه مؤسسين مشروطهخواهي به ضديت با مشروطه محكوم شدند و شيخ فضل الله نوري كه خود از اولين متحصنين براي تحقق و تشكيل پارلمان بود و بعدها هم موجبات تسليم شاه در برابر 5 عضو مجتهد صيانت از قوانين مجلس را فراهم آورده بود، در هياهوي مغالطه عصري به جرم مخالفت با مشروطه به اعدام محكوم و اعدام شد.
راستي چرا شيخ فضل الله نوري اعدام شد و چرا همه طيفهاي اجتماعي آن عصر اگر مشتاق اعدام او نبودند ولي راضي به اعدامش شدند؟
اين سؤال مهم در تاريخ معاصر را بايد با كاوش در علل وقوع حوادث در تاريخ معاصر ايران پاسخ داد. همان عللي كه در وقايع قبلي و بعدي چون نهضت تنباكو و ملي شدن صنعت نفت وجود داشت، يعني مهندسي فرهنگي برانداز برونمرزي كه در سبك استعمار نو، با ايجاد خواست و اقبال كاذب عمومي جريانات اجتماعي را سامان داده و پاسخي به خواست مردم تلقي ميشود.
در دهه چهارم انقلاب به چالش كشيدن حجاب، آن هم با ادبيات حجاب اجباري ميبايد حساسيت نخبگان را برانگيزد مگر اينكه جامعه نخبگي ما تلقي واقعي از مهندسي فرهنگي برانداز در تاريخ معاصر را نداشته و يا آن را فراموش كرده باشد و يا اينكه فرضية سادهلوحانة توهم دشمن را باور كرده باشد.
ـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
* کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی
زمستان سال گذشته چالش در مسئله حجاب از گفتوگو به جلوههاي عملي ايستادن در سكوهاي موافق و مخالف تبديل شد و بر جامعه اثراتي برجاي گذاشت. كرسيهاي آزادانديشي دانشگاه يكي از عرصههاي اين چالش اجتماعي بود كه موافقان و مخالفان را در كنار و روبهروی هم قرار داد. براي ورود به بحث از منظر فقه و تبيين تكليف فردي و اجتماعي نسبت به حكم حجاب كه از احكام الهي است لازم بود نكاتي دانسته شود.
نكته اول و دوم اينگونه بيان شد كه حجاب در دستگاه تقسيم ميان اجبار و اختيار نميگنجد و دلایل آن مختصرا بيان شد. و نكته دوم اين بود كه چنين ادبياتي ساخته و پرداخته مهندسي فرهنگي برونمرزي است چرا كه نوع ادبيات توليد شده و گفتوگو با اين ادبيات دو سويه به نفع جريان دينگريز و اومانيستي و مطابق با روند تعاملات اجتماعي جامعه جهاني است كه در آن استقلال ملتها، مغاير نظم نوين جهاني شناخته و محكوم شناخته شده است.
نكته سوم: پس از 2500 سال از تدوين منطق توسط ارسطو، جامعه بشري بيش از آن روز مبتلا به مغالطه و كم حوصلهتر از آن روز، گريزان از برهان است. آسيبشناسي چنين ذائقه اجتماعي كه گريز از برهان و اقناع با مغالطه در آن جاري است، فرصتي مبسوط و مقدماتي چند، لازم دارد كه در حوصله اين رسانه نيست. فقط يكي از عرصههاي استفاده از مغالطه در تاريخ معاصر، حوزه سياست است كه توسط مهندسان فرهنگي جوامع طراحي و اجرا ميگردد. سياست مغالطه پس از طي مراحل استعمار كهنه كه با اعزام نيرو و روشهاي سختافزاري توسط پرتغاليها و هلنديها آغاز شده بود، پس از فرانسه به بريتانيا به ارث رسيد از آن پس ارتقای كيفي يافت و به صورت نرمافزارهاي نوپديد و در پايلوتهاي اجتماعي، مراحل آزمون و خطا را گذراند و بعدها ايالات متحده روشهاي تكميلي آن را در كشورهاي مختلف از جمله ايران بهاجرا درآورد.
از آنجا كه حجاب اجباري لفظي داراي معنا در عرصه سياست داخلي و خارجي است و در عرصه نظامسازي براي تمدن نوين اسلامي سرفصل مهمي تلقي ميشود، جا دارد با مقايسه آن با يكي از مغالطات تاريخ معاصر ايران ابعاد مهندسي فرهنگي برانداز در اين برهه تاريخي باورپذير گردد.
يكي از اين مغالطات در تاريخ معاصر در نهضت مشروطه رخ داده است. مقصد اين مغالطه، ذائقهسازي براي رسيدن به جامعه باز به معني فارغ از تقيدات ديني عصر قاجار بود. در حالي كه شاهان قاجار نه جسارت بريدن از سنت و نه تعصب ماندن در آن را داشتند. مذبذب بين مدرنيته و سنت در حيرت بودند مفاهيمي مثل پيشرفت، دموكراسي، آزادي، پارلمان و امثال آن توسط روشنفكري آن زمان و با مهندسي فرهنگي بيگانه در ميان مردم رواج يافت. هر چند در همه ابعاد گذار از سنت در آن عصر رخ نداد لكن پس از مقاومتهاي بسيار دوره ناصري، عاقبت در زمان فتحعلي شاه قاجار پارلمان تحقق يافت. اما جالب اين بود كه مؤسسين مشروطهخواهي به ضديت با مشروطه محكوم شدند و شيخ فضل الله نوري كه خود از اولين متحصنين براي تحقق و تشكيل پارلمان بود و بعدها هم موجبات تسليم شاه در برابر 5 عضو مجتهد صيانت از قوانين مجلس را فراهم آورده بود، در هياهوي مغالطه عصري به جرم مخالفت با مشروطه به اعدام محكوم و اعدام شد.
راستي چرا شيخ فضل الله نوري اعدام شد و چرا همه طيفهاي اجتماعي آن عصر اگر مشتاق اعدام او نبودند ولي راضي به اعدامش شدند؟
اين سؤال مهم در تاريخ معاصر را بايد با كاوش در علل وقوع حوادث در تاريخ معاصر ايران پاسخ داد. همان عللي كه در وقايع قبلي و بعدي چون نهضت تنباكو و ملي شدن صنعت نفت وجود داشت، يعني مهندسي فرهنگي برانداز برونمرزي كه در سبك استعمار نو، با ايجاد خواست و اقبال كاذب عمومي جريانات اجتماعي را سامان داده و پاسخي به خواست مردم تلقي ميشود.
در دهه چهارم انقلاب به چالش كشيدن حجاب، آن هم با ادبيات حجاب اجباري ميبايد حساسيت نخبگان را برانگيزد مگر اينكه جامعه نخبگي ما تلقي واقعي از مهندسي فرهنگي برانداز در تاريخ معاصر را نداشته و يا آن را فراموش كرده باشد و يا اينكه فرضية سادهلوحانة توهم دشمن را باور كرده باشد.
ـــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
* کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی