kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۷۶۴۲
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۶
تاریخ تمدن اسلامی- 7

قرون پیشتازی علمی مسلمانان در پرتو تمدن اسلامی

رازی برای نوشتن این کتاب‌ها و تحقیقات و پژوهش‌هایی که انجام داد، آزمایشگاه بزرگی برپا ساخت و برای بنای آن آزمایشگاه، سختی‌های بسیار متحمل گشت تا جایی که تا آستانه نابینایی پیش رفت. دکتر مهدی گلشنی (مدیر گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف)‌اشاره‌ای کوتاه به سختی‌ها و رنجی که زکریای رازی کشید، دارد:
«... زکریای رازی می‌گوید که وقتی کتاب «جامع کبیر» را تدوین می‌کرده، 15 سال برروی آن کار می‌کرده است و آنقدر سخت کار می‌کرده که حتی دستانش از کار افتاد و چشمانش ضعیف شد. او می‌نویسد که می‌گفتم برایم می‌خواندند و می‌گفتم برایم می‌نوشتند. یعنی خیلی تلاش داشتند...»
ب) ادامه تفوق فرهنگ اسلامی در قرون بعدی
جرج سارتن همچنان قرن دهم میلادی را هم از آنِ مسلمانان دانسته، نیمه اول قرن دهم را به نام»عصر مسعودی»می نامد و می‌نویسد:
«...تفوق سرشار فرهنگ اسلامی در سده دهم نیز ادامه یافت. البته این تفوق بیش از هر زمانی احساس می‌شد و این نه فقط از آن رو بود که بزرگترین رجال علم از مسلمین بودند...مسلمانان وظیفه اصلی بشریت را ایفا کردند، بزرگترین فیلسوف یعنی فارابی مسلمان بود، بزرگترین ریاضیدان یعنی ابوکامل و ابراهیم بن سنان مسلمان بودند، بزرگترین جغرافیدان و جامع العلوم یعنی مسعودی مسلمان بود و بزرگترین مورخ یعنی طبری هم مسلمان بود...»  
سارتن «مسعودی» را اینگونه معرفی می‌کند:
«... ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، سیاح، جغرافی دان و مورخ...»
قرن‌هایی به نام بوزجانی و بیرونی و خیام و ابن رشد
سارتن به نامگذاری قرون و اعصار به نام دانشمندان اسلامی ادامه می‌دهد و نیمه دوم قرن دهم میلادی را «عصر ابوالوفا» می‌نامد. او ابوالوفا را این گونه معرفی می‌نماید:
«...ابوالوفا محمود بن محمد بن یحیی بن اسماعیل بن عباس بن بوزجانی، منجم و از بزرگترین ریاضی دانان مسلمان...»
به راستی چند نفر از تحصیل کردگان ما، شخصیتی علمی همچون «ابوالوفا بوزجانی» را می‌شناسند. شخصیتی بزرگ در عالم هندسه که بعضی از مورخین، وی را پدر علم هندسه نامیده و حتی گفته می‌شود، حفره‌هایی در کره ماه به پاس خدمات علمی «بوزجانی» در تاریخ بشریت، به نام وی اسم گذاری شده است.
پروفسور زیگرید هونکه (مورخ و نویسنده کتاب «خورشید الله برفراز مغرب زمین») درباره بوزجانی می‌نویسد:
«... ابوالوفا متولد در ایران، آثار البتانی را مقدار زیادی پرورش داد و روش‌های جدیدی برای محاسبه جدول سینوس یافت که بدان وسیله می‌توانست تا سه عدد پس از ممیز، اعشارش را محاسبه کند ولی عالی‌ترین مرحله این محاسبه را یک ایرانی دیگر که وزیر هلاکوخان نیز بود، به نام خواجه نصیرالدین طوسی امکان پذیر ساخت، آنچنان سطح عالی محاسباتی که اروپا صدها سال بعد توانست بدان مرحله برسد...»
نیمه دوم قرن یازدهم میلادی از سوی جرج سارتن، عصر «عمر بن خیام» لقب گرفت. غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی، ریاضیدان، منجم و شاعر و فیلسوف اسلامی که کتاب‌های فقهی و اسلامی تحریر کرد و فقیه الفقهای زمان خود بود و به بزرگترین فقهای عصر خویش درس می‌داد. او کتابی به نام «الکون والتکوین» نوشت که از مهمترین کتاب‌های حکمت در تاریخ اسلام محسوب می‌شود.
جرج سارتن، خیام را اینگونه معرفی می‌نماید:
«... غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیامی، ریاضی دان، منجم و شاعر...»
سارتن همچنین نیمه اول قرن یازدهم میلادی را به «عصر بیرونی» ملقب ساخته و می‌نویسد:
«...بهتر است به اسلام بپردازیم. درست مثل این است که از سایه به زیر آفتاب یا از جهانی خفته به دنیایی سخت فعال وارد می‌شویم...»
یک جغرافی دان، یک ریاضی‌دان
 و بزرگ‌ترین محقق مبحث نور
جرج سارتن طی تحقیقاتش در قرون مختلف، بعضا به تعداد زیادی از دانشمندان تاثیر گذار برخورد کرده که او را در نامگذاری قرن مربوطه به اسم یکی از آنان مردد ساخته است. مثلا سارتن دانشمندان تاثیر گذار قرن یازدهم را این گونه معرفی می‌کند:
«ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، سیاح، فیلسوف، ریاضی دان، منجم، جغرافی دان و جامع العلوم
ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا ، جامع العلوم، فیلسوف، طبیب، ریاضی دان، منجم و...
ابوعلی حسن بن حسن ابن هیثم، بزرگترین فیزیکدان مسلمان و از بزرگترین محققان مبحث نور...»
جرج سارتن علت اینکه نیمه اول قرن یازدهم میلادی را به نام «ابوعلی سینا» یا «ابن هیثم» نامگذاری نکرده را این   می‌داند که ابن سینا و یا ابن هیثم به طور کامل به این قرن و عصر متعلق نبوده‌اند.
ابن سینا (980-1038 میلادی) یکی از مغزهای مستعد تمدن اسلامی بود و در اروپا به Avecena معروف شد. او را یکی از معلمین با نفوذ روش مکتبی Scholastik می‌دانند. همچنین دانشمند علوم مذهبی، «الغزالی» (1053-1111 میلادی) در اروپا به Algazal معروف است.
پزشکان ممتاز، کاشفان جاذبه و حرکت ؛
علمای فلسفه و منطق
نیمه اول قرن دوازدهم از نظر جرج سارتن «عصر ابن زُهَر» نام دارد. وی «ابن زُهَر» را اینگونه معرفی می‌نماید:
«... ابن زُهر، ابومروان عبدالملک بن ابی العلازُهر، بزرگترین پزشک ممتاز غرب اسلام در اسپانیا و دوست و همکار ابن رشد فیلسوف...»
ابن زُهر (1091-1162 میلادی) در ایالت اندلس متولد شد و خود از خانواده‌ای پزشک ساکن‌اشبیلیه بود و شجره نامه خود را تا موطن اصلی عربی‌اش ارائه داد. مشهورترین آثارش را به نام «التیسیر» می‌نوشت. مانند یک کتاب دستی Hand book پزشکی که در آن اکثر مهمترین دانشمندان علم تشریح را معرفی نموده و داستان‌های جالبی از بیماری پزشکان معروفی که در بیمارستان‌ها کار می‌کردند، تعریف می‌کرد.»ابن زُهر» این اثر معروفش را به شاگرد هنوز معروف ترش، «ابن رشد» (1126- 1198 میلادی) هدیه کرد که او هم این تمجید استاد را متقابلا با هدیه کتابی به نام «کلیات فی طب» که دارای تقسیم بندی بسیار دقیق و با اسلوب پزشکی نوشته بود، پاسخ داد.
سارتن به برخی دیگر دانشمندان برجسته این عصر نیز به شرح زیر‌اشاره دارد:
«... ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازنی، منجم، ریاضی دان، مولف کتاب در زمینه مکانیک و فیزیک، نظریه گرانش (جاذبه)، وزن هوا، مطالعه در اثر مویینگی، استفاده از آب سنج، تخمین دمای مایعات، نظریه اهرم‌ها و...
محمد بن ابوبکر زهری، جغرافیدان بزرگ مسلمان اسپانیایی
زین الدین ابوالفضایل اسماعیل بن حسین جرجانی معرف به سید اسماعیل پزشک ایرانی...»
همچنانکه جرج سارتن نیز در معرفی عبدالرحمن خاذنی آورده،در برخی منابع دیگر نیز وی را کاشف جاذبه زمین دانسته اند، خصوصا به خاطر بعضی کتب وی مانند «میزان الحکمه» که چندین قرن پیش از نیوتن (مدعی کشف جاذبه زمین) از این نیرو و محاسبات آن سخن گفته شده است. جرج سارتن در بخش دیگری از مجموعه کتاب «مقدمه‌ای بر تاریخ علم» براین نکته تاکید دارد که کشف نیروهایی مانند گرانش (جاذبه) یا حرکت مربوط به دانشمندان اسلامی قرون وسطی بوده است.
اما سارتن نیمه دوم قرن دوازدهم میلادی را «عصر ابن رشد» نامیده و شخصیت ابن رشد را اینگونه توضیح می‌دهد:
«...ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد، فقیه و قاضی و امام مسجد جامع قرطبه، بزرگترین فیلسوف مسلمانان مغرب اسپانیایی و از بزرگترین فیلسوفان قرون وسطی، شارح آثار ارسطو...دارای تفسیر قرآن، شرح بر جمهور افلاطون، اصناف الحمیات جالینوس، المنطق فارابی و دائره المعارف طبی در هشت جلد...»
اینکه یک دانشمند بزرگ طب، فقیه و فیلسوف و قاضی و امام جمعه هم باشد، از آن خصوصیات دوران تمدن اسلامی بود که باعث شد تا علم و حکمت در راه تعالی انسان و رستگاری و قرب بیشترش به درگاه الهی به کار آید.