kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۷۰۳۳
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۴
تاریخ تمدن اسلامی- ۵ - مارتین کریمر:

اگر سال ۱۰۰۰ میلادی نوبل وجود داشت همه جوایز آن به مسلمانان می‌رسید


نامه‌رسانان تاریخ؟!
یکی از ترفندهایی که برخی مورخین و تاریخ پردازان به جای حذف فاجعه بار دوران تمدن اسلامی از تاریخ ، به کار گرفتند، محدود نمودن این تمدن به یک نهضت ترجمه و یا حداکثر انتقال علم یونانیان به اروپائیان و تمدن یونان به رنسانس بود.پروفسور زیگرید هونکه، مورخ، پژوهشگر و نویسنده آلمانی که سالها در زمینه تاریخ تمدن تحقیق و پژوهش داشت، رساله دکترای خویش را درباره تاریخ تمدن اسلامی و آنچه در تاریخ نگاری غرب از این تاریخ سانسور شده بود، تالیف کرد. پروفسور هونکه، عنوان رساله دکترای خود را «خورشید الله برفراز مغرب زمین» گذارد. او در این کتاب در مقایسه تمدن اسلامی با تمدن یونانی می‌نویسد:
«... شکوفایی تمدن اسلامی دو برابر تمدن یونان بود و همین مسلمانانند که خیلی مستقیم‌تر و چند جانبه‌تر از یونان، جهان غرب را تحت تاثیر قرار‌دادند. چه کسی از این واقعیت باخبر است و چه کسی از آن در تاریخ یاد کرده؟ اگر تاریخ نویسان اروپایی، ارزش اعتبار یونانی را به حساب می‌آورند، خود این برحسب اجبار صورت می‌گیرد و آنچه این تاریخ نویسان اروپایی در مورد نقش 800 ساله تمدن اسلامی بیان می‌کنند، این است که مختصرا می‌گویند مسلمانان سبب رساندن گنجینه تمدن یونان به اروپا بودند. این تنها چیز مثبتی است که اروپایی‌ها درباره اعراب و مسلمانان اظهار کردند، درحالی که با این بیان، نقش مسلمانان را به حد یک نامه‌رسان تاریخ تخفیف می‌دهند که گویی اینان بسته تمدن یونان قدیم را از لای درب به داخل اروپای غربی فرو کرده و رفته‌اند!
در همین چند سال قبل کتابی منتشر شد درباره تاریخ علم و تمدن اروپا که از ابتدا تا گالیله، کپلر و نیوتن در آن بحث شده بود. یعنی از ابتدای تاریخ تا 1642 میلادی. در یک چنین کتاب 600 صفحه‌ای همه آنچه مربوط به تمدن اسلامی بود، فقط در دو صفحه، سر و ته‌اش را هم آورده بودند. این نویسنده اضافه براین، با روشی مصمم و تحقیر آمیز، فعالیت‌های چند جانبه تمدن و کارهای علمی و هنری و صنعتی مسلمانان را که از آن، اروپا و بشریت سپاسگزار بوده، نمره مردود عطا کرده. او می‌نویسد:
«با وجود این، مسلمانان تنها وسیله حفاظت و دست به دست دادن تمدن بودند. اینها فقط دارای روش علمی محقرانه و خودجوش کمی بودند... اینان روی گنجینه علوم یونانی کار چندانی نکردند تا آن علوم برایشان مثمرثمر واقع شوند. به تئوری، کم اهمیت می‌دادند.... به این ترتیب ارثیه یونانی بارور نشده، ماند»
با توجه به این چنین قضاوت‌های غلط، به نظر می‌آید به خاطر وظیفه تاریخی، بالاخره باید نسبت به تمدن اسلامی احقاق حق بشود. احقاق حق از کسانی که تا کنون عیسویت و ناسیونالیسم اروپایی عاجز از داوری صحیح و ابراز احترام لازم دربرابر آنان بوده، فعالیت‌های علمی، هنری و صنعتی‌شان را تحقیر کرده، بر سهم اساسی آنان در ساختمان تمدن اروپا سرپوش گذارده و از بیان آن خودداری می‌کند...»
جوایز نوبل سال 1000 میلادی فقط برای مسلمانان
در کتابی به به نام The Future Of Political Islam (آینده اسلام سیاسی) تالیف نویسنده و محقق معروف آمریکایی، «گراهام فولر» که در سال 2003 توسط انتشارات مک میلان در آمریکا به چاپ رسیده، ابعاد مختلف گرایشات سیاسی اسلام گرایان و عملکرد آنها خصوصا در دو سه دهه اخیر در نقاط ملتهب جهان (از نقطه نظر غربی ها) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در مقدمه کتاب نقل قولی از یک مورخ و دانشمند یهودی به نام «مارتین کریمر» آمده که موقعیت اسلام را در بیش از 1000 سال پیش چنین ترسیم می‌کند:
«در سال 1000 میلادی،خاورمیانه اساس دنیای متمدن بود.کسی اگرزبان عربی نمی‌دانست، نمی‌توانست ادعا کند که آموزش کاملی دیده است. یک امپراتوری اسلامی از طریق فتح و غلبه از 4 قرن پیشتر، بذرهای یک تمدن اسلامی را کاشته و آبیاری کرده بود و این تمدن توسط اراده آزاد خلاقیت‌های مادی و شجاعت‌های معنوی حمایت و پشتیبانی می‌شد. تردیدی وجود ندارد که سلسله‌های اسلامی، قوی‌ترین سیاست و اقتصاد و نظامی‌گری روز را به نمایش گذراده بودند. این تمدن شهری فوق العاده، هوش و نبوغ و استعداد انسان‌ها را به خوبی پرورش داد. به نظرم اگر در آن سالها یعنی سال 1000 میلادی ، جایزه نوبل وجود داشت ، تقریبا همه جوایز آن ، به مسلمانان اختصاص می‌یافت...»
اتفاقات سال 1000 میلادی
شاید اگر بخواهیم برهمین اساس، تصویری از سرزمین‌های اسلامی سال 1000 میلادی بدست آوریم، کار چندان سهل و ممتنعی نباشد، اما پروفسور زیگرید هونکه (مورخ، پژوهشگر و نویسنده کتاب «خورشید الله برفراز مغرب زمین») براساس اسناد و شواهد معتبر این تصویر را از شهرهای مهم آن سالها مانند بغداد و قاهره و قرطبه و... ترسیم کرده که شاید امروز برایمان شگفت آور باشد. هونکه می‌نویسد:
«... سال 1000 میلادی است، اکنون یکی از کتابفروشی‌های بغداد به نام ابن ندیم، فهرستی در اختیار عامه گذاشته است که شامل تمام کتاب‌هایی است که تا این زمان به زبان عربی بیرون آمده است. خود این فهرست ده جلد و شامل نجوم، ریاضیات، فیزیک، شیمی و طب است.
نام شهر، قرطبه (کوردوبا) و دانشگاههایش و کتابخانه‌اش، دانش آموزان را از همه جای مغرب و حتی از مشرق هم به خودش جلب می‌کند. خلیفه الحاکم دوم، حاکم این بخش از جهان اسلامی، خود یکی از بزرگترین دانشمندان عصر بود و اکنون 24 سال است وفات یافته. او دهها نفر را مامور جمع آوری کتاب‌های مورد علاقه‌اش کرده بود و مقدار زیادی از این کتاب‌ها را خودش حاشیه نویسی کرده است.
در قاهره صدها کتابخانه دار مشغول کار در دو کتابخانه خلیفه که مجموعا دو میلیون و دویست هزار جلد کتاب دارد، هستند. این مقدار کتاب، بیست برابر کتابهای لوله شده (طومارها)‌یی است که شهر اسکندریه سابق، در آن بحبوحه شکوفایی‌اش در کتابخانه منحصر به فردش دارا بود...
و در همین سال است که ابوالقاسم (زهراوی) Abulkasis آن اثر جراحی را تدوین می‌کند که صدها سال مرجع اصلی طالبین این علم باقی می‌ماند و در همین سال نیز البیرونی، گردش زمین به دور خورشید را شرح می‌دهد و آن هم براساس جهان بینی ارسطویی اسلامی. و باز هم در همین سال است که الحسن الهیثم، قوانین چشم و بینایی را کشف کرده و با دوربین عکاسی جعبه‌ای Cameraobscura به آزمایش می‌پردازد و همچنین با عدسی‌ها و آینه‌های کروی، استوانه‌ای و کروبی (هم کانون) به آزمایش می‌پردازد.
در همین سال که جهان اسلامی به سوی عالی‌ترین دوران طلایی تاریخی‌اش می‌شتافت، اروپا با ترس در انتظار آخرالزمان یعنی به آخر رسیدن عالم، از نظر تاریخی و جغرافیایی و سیارات بود...»
همه جوان‌های مستعد فقط به زبان عربی حرف می‌زدند
شاید امروز که زبان‌هایی مانند انگلیسی و فرانسه و یا در نهایت ایتالیایی و آلمانی به عنوان زبان کتب علمی به کار گرفته می‌شود، شگفت آور باشد که کسی برای مطالعه کتاب‌های علمی، زبان عربی فرابگیرد. اما به گواهی تاریخ، در دوران تمدن اسلامی، زبان علم، زبان عربی بود و همچون امروز که افراد برای برخورد مستقیم و بی‌واسطه با منابع علمی به فراگیری زبان‌هایی مانند انگلیسی و فرانسه و آلمانی روی می‌آورند، در آن زمان بایستی زبان عربی فرا می‌گرفتند و سخن گفتن به زبان عربی بود که باعث تفاخر و تشخص می‌شد!
پروفسور زیگرید هونکه در این باره می‌نویسد:
«... زمانی بود که سرزمین تخلیه شده و حیرت انگیز اسپانیا در اثر جنگ خراب شده بود، این سرزمین مورد کینه ولی زیبا و فریبنده را ژرمن‌ها تصاحب می‌کردند و اجبارا می‌بایست بقایای اعرابی که هنوز مانده بودند به تبعیت حکومت جدید درآورده شوند و زبان بی‌نهایت خوش آهنگ این همسایگان مورد کینه، مدت‌ها بود که در نزد مسیحیان اروپا رسما مد شده بود. به طوری که کشیش شهر قرطبه اعتراض می‌کند و می‌گوید: «آخ. تمام جوان‌های مسیحی که تا حدی از استعداد برخوردارند دیگر فقط به زبان عربی حرف می‌زنند و کتاب‌های عربی می‌خوانند...»