گزارشی از نشست رونمایی رمان «نشانی روی آب و رد کبوترها»
پیوند انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت در برابر فتنه
سعید رضایی
نشست رونمایی و نقد رمان «نشانی روی آب و رد کبوترها» نوشته زهره یزدانپناه قرهتپه چندی پیش در خبرگزاری فارس برگزار شد.
در این نشست شخصیتهایی چون مجتبی شاکری عضو سابق شورای شهر تهران، احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی، سیدناصر هاشمزاده مدرس و منتقد سینما، رحیم مخدومی نویسنده، محمد قهرمانی تهیهکننده سینما و... حضور داشتند.
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبی در این نشست گفت: در بررسی هر کتابی هم باید آن کتاب را به صورت مستقل بررسی کرد و هم باید شرایطی که کتاب در آن تولید شده است را در نظر گرفت. ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در چه شرایطی بسر میبرد؟ وضعیت گذشته حال و آینده آنچه خواهد بود. چندی قبل رمانی از سرکار خانم بلقیس سلیمانی به نام «مارون» را مطالعه کردم. کتابی که به موضوع انقلاب پرداخته است و اتفاقا همانند این کتاب موضوعش انقلاب و نویسندهاش خانم است. مارون توسط نشر معلومالحال چشمه به چاپ رسیده است. همانطور که مارون در یک روستا رخ میدهد غالب صحنههای رمان خانم یزدانپناه هم در یک روستا رخ میدهد. اما تفاوت بین این دو بسیار زیاد است. بحث دو زاویه دید دو مبنای کاملا متفاوت درباره یک واقعه تاریخی است. «مارون» از انقلاب یک مضحکه بزرگ ساخته است. جوانانی انقلابی که نماینده این جریان در یک روستا هستند با جهالتها سختگیریها و قدرت طلبیهای خود روستا را به ورطه نابودی میکشانند. در حالیکه در رمان خانم یزدانپناه جوانان و مردم انقلابی تفکر آرمانساز و تعالی بخش انقلابی را پیریزی میکنند. این دو تصویر نمایشی کامل از جبهه جنگ فرهنگی در کشور و در عرصه ادبیات انقلاب است. البته از نشر چشمه جز این انتظاری نمیرود. اما جای تعجب آن است که در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد ریزشهای خسارت بار و هشدار دهنده در بدنه جریان انقلابی بودهایم. نسل دوم و سوم نویسندگان شبهروشنفکری که انقلاب را به سخره میگیرند وارث نسل گذشتهای هستند که ادبیات انقلاب را بایکوت کردند. همان نسلی که پیش از انقلاب هم از شخصیتهای مذهبی «حاجی آقا» میساختند. اما فضای غبارآلود ادبیات داستانی و شکل گیری فتنههای ادبی که حق را با باطل میآمیزد از قدرت امثال نشر چشمه یا نویسندگان شناخته شده شبهروشنفکر بیرون است. فتنه در جایی شکل میگیرد که نهادهای انقلابی و شخصیتهای منتسب به انقلاب اسلامی در نفوذ جریان شبهروشنفکری با آنها در برخی مواضع همسویی و هم داستانی دارند. اینکه میبینید رمان «شاه بیشین» در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و جشنواره داستان انقلاب که توسط نیروهای انقلابی راهاندازی شده است برگزیده میشود به مراتب هشداری جدیتر از کاری است که امثال نشر چشمه یا دیگران انجام میدهند. «شاه بیشین» به تصریح نویسنده آن تراژدی شاه معدوم پهلوی است. نوعی رنج نامه او است. نویسنده این کار معتقد است ما –یعنی انقلابیها- به شاه ظلم کردهایم. در چنین شرایطی است که تولید رمان «نشانی روی آب و رد کبوترها» معنی پیدا میکند.
وی افزود: نکته دیگری که باید در نظر گرفت بهایی است که برخی نویسندگان انقلاب برای داستان نویس شدن پرداختند. تردیدی در این نیست که اولا ادبیات و هنر انقلاب مرهون نفس انقلاب و اندیشههای ناب آن است. این رویکرد و اندیشه دینی و انقلابی بود که راس المال ما در هنر انقلاب شد. اما برخی برای هنرمند ماندن از اندیشه انقلابی هزینه کردند و به اصطلاح فتیله انقلابیگری و انقلابی بودن را پایین کشیدند. نتیجه این شد که در طی چهار دهه این افراد بر ضد خاستگاه خود قیام کردند و از ادبیات فرمالیستی بیتعهد یا ادبیاتی که به نویسندهاش متعهد است دفاع کردند.
این منتقد اظهار داشت: دهه اخیر دهه پرمخاطرهای برای ادبیات داستانی کشور بوده است. فاصله گرفتن برخی چهرههای نام آشنای ادبیات داستانی انقلاب اسلامی از فضای فکری و هنری دفاع مقدس، بازگشت جریان شبهروشنفکر به عرصههای موضوعی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با رویکردی تقدس زدا و تحریف آمیز، فقدان راهبرد و سند چشمانداز و بیبرنامه گی مدیریت کلان حوزه ادبیات داستانی در کشور، جایگزینی و تثبیت نسل جدید مردد در ادبیات داستانی متعهد، انفعال جریان ادبیات داستانی متعهد در مقابل جریان شبهروشنفکر، ضعف در تئوریپردازی و نظریهسازی بر مبنای ادبیات داستانی مطلوب انقلاب اسلامی، چهرهسازیهای غیرمنضبط در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بالاخره نفوذ چهرهها و اندیشههای غربزده در جریان ادبیات داستانی متعهد همه جزو مخاطرات بالفعل ادبیات داستانی متعهد در کشورند.
شاکری در ادامه درباره رمان «نشانی روی آب و رد کبوترها» هم گفت: رمانی که رونمایی از آن موضوع این جلسه است تلاش کرده ارتباط معنی داری میان انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و فتنه برقرار نماید. اهمیت این رمان نه به واسطه پرداخت به فتنه که به واسطه تحفظ در دیدگاهی است که در طی سه دهه از سوی جریان شبهروشنفکر بایکوت یا تحقیر شده و معالاسف جریان داستان نویسی متعهد گهگاه از آن اعلام برائت میکند. از ادبیاتی که متعهد به آرمانها و ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی است. ادبیاتی که از اتهام به شعاری بودن و دولتی بودن یا تبلیغی و تاریخ مصرفدار بودن نمیترسد. برای برخی از نویسندگان انقلابی دیروز اعلام برائت از دستمایه ادبیات دهه 60 یک افتخار و نشانه پختگی و بلوغ در ادبیات به شمار میرود. قهرمانسازی و پرداخت شخصیتهای ثابت قدم ارتجاع و عدم واقعبینی و بزرگبینی تلقی میشود. ما را چه شده است که از ادبیات متعهدی که خط مقدم جنگ را در دفاع هشت ساله به پشت جبهه متصل میساخت دور شده ایم تا جایی که درباره دشمنی خط نفاق به تردید افتادهایم؟ ما را چه شده است که با شعار صدور انقلاب و ادبیات در خدمت انقلاب اسلامی به پا خاسته ایم و اکنون در مقابل دشمنان انقلاب سکوت میکنیم؟ ما را چه شده است با کسانی همسفره و هم دل شده ایم که انقلاب و ارزشهای آن را در روزهای سخت آغاز دفاع مقدس بایکوت کردند؟ همانان که نسلهای گذشته فکریشان از مردمان دیندار کشورمان انسانهایی خرافهپرست و مزور میساختند و زندگی و اندیشه غربی را بزک میکردند؟ آیا اعقاب نویسندگان شبهروشنفکر و شاگردان امروزه آنها از اندیشههای لیبرالیستی و فرمالیستی خود دست کشیدهاند؟ یا شاید این برخی از ما باشیم که زندگی و زمانه و غفلت از میراث انقلاب ما را بدانها نزدیک ساخته است.
وی در پایان تأکید کرد: این جلسه تعظیم کار انقلابی است. تعظیم شناخت وظیفه و عمل به آن در فضای مدیریتهای سست و نفوذپذیر ادبی در کشور است.