رسیدن به هدف ، نه به هر وسیله
دنیا دارالاسباب والعلل است. از این رو، خدا همه امور هستی را از طریق مدبرات و مقسمات و مانند آنها انجام میدهد (ذاریات، آیات 1 تا 4)، بیآنکه تفویض و واگذاری داشته باشد. امام صادق(ع) میفرماید: أبَى اللّهُ أن یُجرِیَ الأشیاءَ إلاّ بِأسبابٍ، فَجَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ سَبَبا؛ خداوند ابا دارد که چیزها جز از طریق اسباب جریان یابد؛ پس برای هر چیزی علت وسببی قرار داده است.(کافی، ج 1، ص 183، حدیث7)
شناخت اسباب و علل و معلولها، مهمترین علومی است که انسان در اختیار دارد؛ زیرا با شناخت این نظم و قوانین تکوینی الهی است که انسان میتواند با کشف آنها اختراعاتی داشته باشد و به عنوان خلیفه تصرفاتی در تکوین آنها به عمل آورد. مهندسی ژنتیک، تراریختهها، ساخت ابزارهایی چون تلویزیون، موبایل، هواپیما، پهپاد، انواع داروها و درمان بر اساس آگاهی به این نظام تکوین اسباب و علل است.
پس انسان باید اسباب و علل را بشناسد تا به اهداف خودش برسد؛ البته اهداف خوب و نیک به این معنا نیست که هر اسباب و وسیلهای را به کار گیرد تا به مقصد برسد؛ زیرا همان طوری که اهداف میتواند خوب و بد باشد، ابزارها نیز این گونه است. لذا به این بهانه که هدف، خیر و نیک است، نمیتوان از اسباب و وسایل بد و زشت بهره گرفت؛ چرا که هدف وسیله را توجیه نمیکند و به چیزی که وجاهت ندارد، وجاهت نمیبخشد.
امام حسین(ع) هشدار میدهد که انتخاب وسیله و سبب بد و غیرمشروع نه تنها شخص را به هدف نمیرساند بلکه موجبات نومیدی و قرار گرفتن در مشکلات را فراهم میآورد. امام حسین(ع) میفرماید: مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یَحْذَرُ؛ کسی که بخواهد از راه گناه امری را تحقق بخشد، دیرتربه آرزویش میرسد و زودتر به آنچه میترسد گرفتار میشود. (کافی، ج 2، ص 373؛ تحف العقول، ص248)
امیرمومنان علی(ع) نیز میفرماید: لا یَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّهِ سُبحانَهُ وَ لا یَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصیَةِ اللّهِ؛ هیچ کس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمىشود و جز با معصیت خدا بدبخت نمى گردد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 183)
از نظر آن حضرت(ع) لذتی که از معصیت حاصل میشود، عزت آفرین نیست، بلکه موجبات ذلت و خواری وی را فراهم میآورد. چنانکه میفرماید: مَن تَلَذَّذَ بِمَعاصی اللهِ أورَثَهُ اللهُ ذُلّاً؛ هر که از معصیت خدا لذت ببرد خداوند او را به ذلت میافکند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، ص186 ، ح3565)