کیفر دنیوی ظلم و ظالمان از نگاه قرآن
مجید نیکسیرت
زشتی ظلم و همچنین خوبی و نیکی عدالت شاید نخستینهای گزاره عقلانی باشد که هر انسانی به آن میرسد و همه خردمندان جهان در هر دورهای و در هر مکانی با هر رنگ و فکر و مذهبی بر این گزاره توافق و اجماع دارند. با این همه شاید، با وجود این اتفاق و اجماع بشریت برگزارهای، مظلومترین گزاره در جهان بشریت در مقام عمل، همین گزارهها باشد؛ زیرا ظلم و بیعدالتی در میان بشر حرف اول را میزند و کمتر مکان و زمانی را میتوان یافت که عدالت در آن در جریان باشد.
بسیاری از مومنان بنا به باور به ربوبیت و پروردگاری خداوند، خواهان مجازات ظالمان در دنیا پیش از آخرت هستند. اما به عللی چنین اتفاقی کمتر میافتد و یا دیر تحقق مییابد. مطلب حاضر بر آن است تا به این مسئله از دیدگاه قرآن بپردازد.
***
علل تاخیر در مجازات ستمگران
خداوند در آیاتی از جمله ۴۱ سوره اعراف و ۱۳ سوره یونس و ۱۰۱ و ۱۰۲ سوره هود و ۶۱ سوره نحل کیفر ستم پیشگان را سنت تغییر ناپذیر خود معرفی میکند و در آیات ۳۰ و ۳۱ سوره انسان منشأ این مجازات را علم و حکمت خویش بیان میکند و توضیح میدهد که این کیفر و عذاب، پیامد عملکرد طبیعی خود آنان است.(نحل آیات ۲۸ و ۲۹ و ۳۳ و ۳۴)
با این همه با نگاهی گذرا به پیرامون خود میتوان این پرسش را مطرح کرد که با همه این تاکیدها، چرا ستمگران کیفری نمیبینند به گونهای که موجبات گستاخی آنان شده و انکار خدا و ربوبیت او را در هر کوی و برزن فریاد میزنند؟ اگر کیفر شدن ظالمان بر پایه آیاتی چون ۸۶ و ۸۸ سوره آلعمران و ۸۵ سوره نحل بدون هیچگونه مهلت و درنگی است، چرا کیفری به چشم نمیآید و ظالمان عقوبتی نمیبینند تا چنین بیپروا و گستاخانه رفتار کنند و دیگران را نیز به عمل ظالمانه تشویق نمایند؟
خداوند در آموزههای قرآنی پاسخ متعدد و متنوعی به این تاخیرها داده است. خداوندی که بیرون از دایره زمان و مکان است و خود ایجادکننده زمان و مکان و محیط و مالک آن است، هرگز دمی ظالمان را به حال خود نمیگذارد و آنچه به چشم میآید، تحلیل و تبیین نادرست ماست؛ چون انسان در دایره زمان و مکان اسیر است و تنها به ظاهر و جهان شهادت آگاهی دارد و از جهان غیب و باطن آگاهی نداشته یا آگاهی کاملی ندارد. همین عدم آگاهی و اطلاع است که آدمی را به داوری نادرست میکشاند و عقوبت ظالمان را نمیبینند.
خداوند در آیه ۶۱ سوره نحل در پاسخ به چرائی تاخیرظاهری که از چشم ما دیده میشود این گونه پاسخ میدهد که تاخیر کیفر سمتگران تا زمان و سر رسید تعیین شده، سنت و قانون الهی در جهان مادی و دنیاست. به این معنا که جهان مادی و دنیا مطابق قوانین و سنتهای الهی خاص اداره میشود که بر اساس آن ، هر چیزی دارای قدر، اندازه و زمان همراه با جزئیات مشخص و معینی است. بنابراین هیچ کاری بیرون از سنت و قانون الهی انجام نمیشود و هرگاه زمان چیزی فرارسد تحقق مییابد.
آیاتی دیگر چون آیات ۴۲ و ۴۳ سوره ابراهیم، تاخیر کیفر ستمگران از سوی خداوند تا قیامت را به هدف تشدید مجازات آنان بیان میکند. این بدان معناست که فرصتی که به ظالمان داده میشود ، فرصتی است که به ضرر و زیان آنها تمام میشود و هر روزی که میگذرد عذاب آنان تشدید شده و عقوبت اخروی آنان ابدی میگردد؛ زیرا انسان در دنیا خود را برای ابدیت میسازد و هر کسی با خود سازه و صنعت خویش را میبرد تا برای ابد همراه او باشد بیآنکه تغییر و تبدیلی در آن صورت گیرد. تاخیری که نسبت به عقوبت ستمگران انجام میگیرد از آن روست که دنیا نمیتواند جایگاهی برای کیفر مناسب آنان باشد؛ زیرا ظرف دنیا به سبب محدودیت نمیتواند مجازات مناسبی را برای ظالمان فراهم آورد و آنها باید در ظرفی مجازات شوند که خداوند بتواند مناسب جرم و جنایت آنان، کیفرشان دهد. از این رو عقوبت نهایی و مناسب که از آن به «جزاء وفاقا» تعبیر شده به آخرت موکول شده است.
پاسخی دیگر که خداوند به این پرسش میدهد این است که بسیاری از ستمگران در دنیا همانند آخرت کیفر و عقوبت میشوند، ولی به عللی از این عقوبت و عذاب آگاه نیستند و از عقوبت و کیفر خویش بیخبر میمانند؛ (طور آیه ۴۷) زیرا بسیاری از ظالمان که در زمره کافران و منافقان و سست ایمانها هستند، نسبت به عذابهایی که با آن مواجه میشوند، تحلیل و تبیین نادرستی دارند. این گونه است که گرفتاریها، مصیبتها، بلایا و رنجها و بیماریهای خویش را به عوامل طبیعی نسبت میدهند. در حالی که بسیاری از این امور نتیجه عمل خود انسان و بازتابی از آن است. اینکه انسان دچار گرفتاری یا مصیبت میگردد و یا حتی جامعه دچار سیل و زلزله و جنگ و مانند آن میشود، دربسیاری از موارد مجازات دنیوی اعمال ظالمانه خود اوست ولی به سبب بیخبری از علل واقعی، آن را به طبیعت و یا اشتباه خود نسبت میدهد و به توجیه آن میپردازد، در حالی که همه اینها آیات و نشانههای الهی است تا شخص به سوی خداوند بازگردد و متنبه شود و ظلم و ستم را در حق خود و دیگری ترک کند.
اصولا دنیا به گونهای فریبنده ساخته شده است و آدمی گرفتار ظواهر آن میشود و از تفسیر درست و آیه بودن امور دنیوی غافل میگردد. ازاین روست که حتی ستمگران گستاخانه در دنیا، بر پایداری و زوال ناپذیری قدرت خویش سوگند میخورند و چنان به آن باور دارند که هیچ درسی از هشدارهای تنبیهی و عقوبتی خداوند در دنیا نمیگیرند. (ابراهیم آیه ۴۴) همین غفلت و بیخبری است که آنان را گستاخ میکند و رفتارهای زشت خویش را تشدید کرده و افزایش میدهند. (انبیاء آیه ۹۷ و بقره آیه ۱۶۵) اما این دیری نمیپاید، زیرا بزودی گرفتار قیامت میشوند و با مشاهده آثار عذاب در دنیا هنگام مرگ و آخرت چشمانشان میخواهد از حدقه بیرون بزند. (انبیاء آیات ۱۱ تا ۱۳ و انبیاء آیه ۹۷) در آن زمان است که خود را با عذابی دردناک و سخت جاودانه و ابدی مواجه میبینند که قدرت سخن را از آنان بر میگیرد.(نمل آیه ۸۵ و بقره آیه ۱۷۸ و مائده آیه ۹۴ و حج آیه ۲۵)
خداوند در آیه ۹۳ سوره انعام و ۴۵ و ۴۷ سوره طور به عذابهای برزخی ستمگران افزون بر عذابهای دنیوی و اخروی اشاره میکند تا بیان دارد که هر ستمگری در دنیا، برزخ و آخرت مجازات خواهد شد و این گونه نیست که ستمگران به حال خود رها شده باشند.
اما اینکه چرا خداوند ستمگران را هر چند که در دنیا و برزخ و آخرت مجازات میکند، ولی به آنان اجازه بقا و حیات میدهد و جانشان را در دنیا نمیگیرد، مطلبی است که بصراحت در آیه ۶۱ سوره نحل به آن پاسخ داده است. خداوند در این آیه میفرماید که مصلحت بقای حیات موجودات، مهمتر از مصلحت کیفر دنیایی ظالمان است. اگر خداوند میخواست به سبب هر ظلم و ستمی جان ظالم را بگیرد، دیگر در جهان جنبدهای باقی نمیماند.
تاخیر در مجازات ستمگران فواید دیگری نیز دارد، زیرا بسیاری از موجودات میتوانند در دنیا رفتار خویش را اصلاح و گناهان و بدیهای خویش را جبران کرده و آن را به حسنات و نیکیها تبدل کنند. در حقیقت خداوند به همه موجودات این امکان را بخشیده است تا در فرصت سازندگی دنیایی، رفتار خود را اصلاح کرده و وجود خویش را به سازهای نیک و خوب تبدیل کنند.
مجازاتهای دنیوی ستمگران
چنانکه گفته شد، برخلاف تصور عمومی، ستمگران در دنیا و برزخ و قیامت مجازات میشوند؛ اما اینکه چرا ما از مجازات دنیوی ستمگران بیخبریم، بنا به علل و عوامل پیش گفته است؛ زیرا انسانها یا تفسیری نادرست از مجازات دارند و یا مجازاتها را به علل طبیعی و عوامل مادی نسبت میدهند و یا اینکه مفهوم زمان، آنان را اسیر کرده است و ساعت و دقایق خود را همان دقایق و ساعت خداوندی میدانند. این در حالی است که ظالمان در دنیا بدون هیچ تاخیری از نظر خداوند مجازات میشوند. هر چند که دنیا نمیتواند جزای مناسب آنان را فراهم آورد و تنها بخشی از مجازات را در اینجا میچشند.
اما اینکه چرا خداوند جان ظالمان ریز و درشت را نمیگیرد، باید گفت که در این صورت، فرصت اصلاح و تصحیح از موجودات گرفته میشد و با مجازات هر ستمگری دیگر جنبدهای در زمین باقی نمیماند؛ زیرا هر جنبدهای خواسته و ناخواسته نوعی ظلم و ستم در حق خویش و دیگران روا میدارد؛ چرا که عدم استفاده از نعمتهای الهی به طور مناسب و درست و کامل آن خود ظلمی آشکار است. بر این اساس هر کسی که به این شکل ناسپاسی و ناشکری کرده در حقیقت در حق خود و خدا ظلم کرده است و میبایست مجازات شود که در این صورت اگر مجازات به شکل جان گرفتن باشد، دیگر جنبدهای باقی نمیماند.(نحل آیه ۶۱)
به نظر میرسد که مجازات مرگ، آخرین راهکار در مبارزه با ظلم و ستم باشد که از سوی خداوند اعمال میشود و خداوند تا جا دارد به موجودات اجازه میدهد تا به زندگی و حیات خویش در روی زمین ادامه دهند. از این رو آخرین مجازات در دنیا هلاکت قرارداده شده است که در برخی از آیات به شکل یاس و نومیدی از ظالمان و کافران مطرح شده است. خداوند این مطلب را درباره غرق فرعون و سپاهیانش بصراحت بیان داشته و فرموده است: فلما آسفونا انتقمنا منهم فاغرقناهم اجمعین؛ زمانی که متاسف و نومید ازآنها شدیم از آنان انتقام گرفتیم و غرقشان کردیم.(زخرف آیه ۵۵)
خداوند در آیه ۱۶ سوره نساء و ۱۴۶ سوره انعام و نیز ۱۱۸ سوره نحل، به تحلیل و تبیین علت حرام شدن برخی از نعمتهای پاکیزه و حلال بر یهودیان میپردازد و در آن تبیین میکند که علت این تحریم حلالها ظلم و ستمی بود که یهودیان روا میداشتند و خداوند به خاطر مجازات ستمشان، امور حلالی را بر آنان تحریم کرده و خوراکیهای طیب و پاک را بر آنان ناخوش و بد قرارداده است.
هر چند که به نظر میرسد این مجازات در قالب تشریع احکام باشد، ولی میتوان گفت که اعمال ظالمانه بشر در همین دنیا بهاشکال مختلف به خودشان باز میگردد و عقوبت را به دنبال خواهد داشت. البته همان گونه که این مجازات به شکل تشریع بوده و موجب تحریم حلال و طیبات شده میتواند بهاشکال دیگر در جهان تکوین نیز نمودار شود. به این معنا که برخی از تنگدستیها و مضیقهها و گرفتاریها و بیماریها و مانند آن نیز میتواند مجازات ظلم و ستمی باشد که آدمی بر خود و دیگری روا میدارد. این گونه است که آسمان بر آدمیان سخت میگیرد و باران فرو نمیبارد و یا بارش باران، سیل آسا میشود و خاک و گیاه را میشوید و میبرد و یا زلزلهای مخرب خانه و کاشانه را از میان میبرد و زمین را زیر و زبر میکند و آبادیها را به ویرانه تبدیل کرده و جوامع را از میان بر میدارد. (انبیاء آیه ۱۱) با این همه انسانهای بیخبر، آن را به طبیعت و خشم آن نسبت میدهند و از خدا و خشم خدا غافل میشوند.
آثار و عواقب ظلم
بسیاری از محرومیتهای آدمی در دنیا به سبب ظلم و ستمی است که بر خود و دیگران روا میدارد. خداوند ظلم را موجب محرومیت از رحمت خود (نحل آیه ۸۵ و مومنون آیه ۴۱ و انسان آیه ۳۱)، محرومیت از سعادت و رستگاری در دنیا و آخرت (انعام آیه ۲۱ و ۱۳۵ و یوسف آیه ۲۳ و قصص آیه ۳۷)، محرومیت از شفاعت شفیعان هنگام مرگ و روز قیامت (غافر آیه ۱۸) و حتی محرومیت از شفاعت برای دفع بلا و عقاب در دنیا میداند، چنانکه ظلم فرزند نوح(ع) موجب میشود تا آن حضرت از شفاعت و وساطت نهی شود و اجازه نیابد تا فرزندش را از غرق شدن نجات دهد. (مومنون آیه ۲۷)
خداوند در آیاتی چون ۱۹۰ سوره بقره و ۵۷ و ۱۴۰ سوره آل عمران و ۸۷ سوره مائده و ۴۰ سوره شوری ، تجاوز و سرکشی و ظلم را عامل محرومیت از محبت خود معرفی میکند و به آدمی هشدار میدهد که از آنها پرهیز کند که اگر از محبت خداوندی محروم شود، از همه چیز محروم خواهد شد و شقاوت ابدی را یار خویش خواهد کرد. همچنین، ظلم کنندگان، محروم از یاری و یاوری خداوند در دنیا و آخرت خواهند بود و کسی به داد آنان نمیرسد (بقره آیه ۲۷۰ و آل عمران آیه ۱۹۲ و مائده آیه ۷۲)
اصولا ظلم، مهمترین و اصلیترین عامل محرومیت آدمی از رسیدن به ولایت در هر مرتبهای است. بنابراین کسی که ستمی روا میدارد از ولایت الهی محروم میشود و نمیتواند در مقام اولوالامر قرار گیرد و مدیریت جامعه را به عهده گیرد و در حق دیگران در هر مرتبه و رتبهای باشند حکم ولایی صادر کند. (هود آیات ۱۸ و ۲۰ و ۱۱۳ و شوری آیات ۸ و ۴۲ و ۴۶ و جاثیه آیه ۱۹)
خداوند یکی از مهمترین علل گمراهی و عدم بهره مندی از هدایت الهی را ظلم و ستم میداند (بقره آیه ۲۵۸ و آل عمران آیه ۸۶ و نساء آیه ۱۶۸) زیرا ظلم موجب میشود تا بر دلهای ستمگران متجاوز و تکذیبکننده پیامبران و آموزههای وحیانی مهر نهاده شود و از قدرت تحلیل و درک مسائل باز مانند و نتوانند حقایق را از باطل باز شناسند و قدرت تشخیص خود را از دست میدهند. این سنت و قانون الهی است که هر ظالمی را که چنین باشد در بر میگیرد و تبدیل و تغییر در آن نیست.(یونس آیه ۷۴)
انسانهای ظالم میبایست خود را آماده عذابهای آسمانی در دنیا کنند که به یکباره بر آنها فرود میآید و آنان را در هلاکت و سختی قرار میدهد.(بقره آیه ۵۹ و اعراف آیه ۱۶۲) خداوند از عذابهای دنیوی که گروهها و اقوام بسیار به سبب ظلم و ستمگری بدان مبتلا شدهاند گزارشهای بسیاری داده است. از جمله میتوان به آیات ۵۵ و ۵۹ سوره بقره و ۱۵۳ سوره نساء و ۱۵۹ و ۱۶۲ سوره اعراف اشاره کرد که در آنها، ظلم بنی اسرائیل را عامل عذاب الهی آنان در دنیا دانسته است و یا آیه ۴۴ سوره هود که به عذاب قوم نوح به سبب ظلمشان و غرق شدن آنها اختصاص دارد و یا آیات ۸۲ و ۸۳ سوره هود که درباره واژگون شدن زمین و نزول سنگهای عذاب به عنوان کیفر ظالمان قوم لوط میباشد و هم چنین آیات بسیاری که درباره دیگر اقوام وارد شده و گرفتاری و عقوبت دنیوی آنان به سبب ظلم و ستم در آنها گزارش شده است.
خداوند ظلم و ستم را عامل محرومیت از مغفرت و آمرزش (نساء آیه ۱۶۸) محرومیت از تخفیف عذاب ( آل عمران آیات ۸۶ و ۸۸ و نحل آیه ۸۵) جاودانگی در آتش دوزخ (نساء آیات ۱۶۹ و ۱۶۸ و یونس آیه ۵۲ و شور ی آیه ۴۵) و عذابهای دردناک دوزخی چون خوراک زقوم (صافات آیات ۶۲ و ۶۳) بر میشمارد و نسبت به گرفتار شدن انسان در این گرفتاریها هشدار میدهد.
با توجه به آموزههای قرآنی میتوان دریافت که عذابهای الهی در دنیا و برزخ و آخرت نصیب ظالمان میشود و هیچگونه تاخیر واقعی در عذاب آنها دیده نمیشود؛ زیرا اگر انسان چشم بصیرت داشت و وقایع و حقایق را درک میکرد درمییافت که بسیاری از گرفتاریهای شخصی و یا نابودی جوامع و مشکلات آنان به سبب عقوبتی است که دامنگیر آنان به سبب ظلم و ستم شده است.