ضرورت توسعه آموزش فنی و حرفهای در سیستم آموزشی و تقویت بازار کار-بخش نخست
تربیت نیروی ماهر و نیمه متخصص نیاز امروز بازار کار
گروه گزارش
هر ساله حدود 60 درصد از دانش آموزانی که از مقطع متوسطه اول فارغ میشوند و در جریان انتخاب رشته متوسطه دوم قرار میگیرند به سمت رشتههای نظری سوق داده میشوند و این در حالی است که نیاز جامعه به نیروی نیمه متخصص هر ساله با توجه به صنایع روز بیشتر میشود. دانش آموختگان رشتههای فنی حرفهای و یا کار و دانش با اینکه تنها 40 درصد از جمعیت دوره متوسطه دوم را تشکیل میدهند با کسب تجربیات کاری غالب افراد مشغول به کار پس از فارغالتحصیلی را تشکیل میدهند .
متاسفانه علی رغم انبوهی از آگاهی بخشیها به خانوادههای دانشآموزان در مورد مزیتهای آموزش فنی و حرفهای و گرایش به رشتههای تابعه هنوز هم تردیدهایی پیش روی آنها در مورد انتخاب رشتههای فنی و حرفهای از سوی فرزندانشان وجود دارد. خانوادهها از خاطر نبرند گرایش به رشتههای فنی حرفهای هرگز ناشی از تنبلی یا ضعف نیست و خانوادهها باید به این شناخت برسند که رشتههای فنی حرفهای یعنی آموختن مهارت و کسب تجربه بیشتر که اتفاقا عامل پیشرو در جامعه است و میتوان در حال تحصیل در دانشگاه به کار نیز مشغول شد.
کمبود نیروی آموزشی در هنرستانهای پسرانه
مریم ایوبی، کارشناس مسئول آموزش فنی حرفهای میزان گرایش دانشآموزان منطقه 9 را به تحصیل در رشتههای فنی به نسبت سایر مناطق بهتر میداند.
ایوبی که 23 سال سابقه فعالیت در آموزش و پرورش را دارد میگوید :« 40 درصد از دانشآموزان در حال حاضر میتوانند به سمت هنرستانهای فنی حرفهای یا کار و دانش سوق داده شوند و این به علت گنجایش کم برای فعالیت هنرستانها و محدودیت امکانات است.»
وی در ادامه میگوید :« کار در هنرستانها در مقایسه با کار در دبیرستانها سختتر است، اما بازار کارما اکنون بیشتر در دست رشتههای مهارتی است و نیازمند پرورش نیروی مهارتی بسیاری هستیم که در هنرستانها انجام میشود.»
هنرآموزان هنرستانها از افرادی هستند که متخصص و کارشناس یک رشته فنی هستند. بهطور مثال هنر آموز رشته کامپیوتر باید کارشناسی یا کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر داشته باشد در حالی که دبیران نظری اغلب فارغ التحصیل از رشتههای علوم پایه یا دبیری اند،اما حقوقی که به هنرآموزان تعلق میگیرد کمتر است.
این موضوع سبب عدم تمایل آقایان به تدریس در هنرستانها و در نتیجه کمبود شدید نیرو در هنرستانهای پسرانه است .
مریم ایوبی آشنایی خانوادهها با رشتههای فنی را تا حدودی کم میداند. وی ادامه میدهد: «با توجه به این دانشآموزان در هنرستانها دروس عملی را به نسبت تئوری بیشتر فرا میگیرند؛استرس و تنش کمتری نیز برای آموختن دارند.»
هنرستانیها پیشتاز در بازار کار
ایوبی کارشناس آموزش فنی حرفهای در توضیح آشنایی دانشآموزان ورودی به هنرستانها میگوید:«2 کتابچه برای انتخاب رشته دانشآموزان متوسطه وجود دارد که یکی از آنها بطور کامل مربوط به معرفی رشتههای تحصیلی هنرستانها و مدارس مربوط هستند.»
وی در ادامه در تفکیک دو رشته کار و دانش و فنی حرفهای میگوید:« دانشآموزان فنی حرفهای معمولا به نسبت مراکز کار و دانش از نمرات بالاتری بر خوردار اند. چون درسهای تئوری بیشتر و کار عملی کمتری دارند، اما تحصیل در کار و دانش با مهارتهای سنگین تری همراه است در حالی که دروس تئوری سبکتر است.»
این کارشناس مسئول آموزش فنی و حرفهای معتقد است رشتههای کار و دانش به گونهای هستند که با توجه به نیاز جامعه به روز میشوند، امارشتههای فنی حرفهای را بیشتر شبیه همانی که در گذشته بودهاند، میداند.
از او در مورد تفاوتهای ورود به بازار کار دانشآموزان فنی در قیاس با نظری سوال میکنم و در پاسخم میگوید: « هنرجویان هنرستان یا کار و دانش به نسبت دانش آموختگان نظری بر خلاف تصور عام جلوتر هستند. در سال دهم، بچهها مهارتهایی را یاد میگیرند که میتوانند در بازار کار دست داشته باشند اما نظریها چون هنوز مهارتی بلد نیستند، نمیتوانند وارد بازار کار شوند.»
ایوبی همچنین از اضافه شدن دو رشته طراحی طلا و آسانسور به هنرستانهای منطقه 9 خبر میدهد و میگوید:«رشته طراحی طلا نخستین بار در منطقه 4 شروع به کار کرد و حالا در منطقه 9 نیز در هنرستانهای دخترانه طراحی طلا و در هنرستانهای پسرانه ساخت طلاهای طراحی شده آموخته میشود.»
وی در مورد رشته آسانسور توضیح میدهد: «تحصیل در رشته آسانسور بهطور دوگانه انجام میشود که بچهها دوره عملی را در دانشگاه کار و دانش که تجهیزات لازم در آن جا موجود است، انجام میشود.»
ایوبی در خاتمه کلامش میگوید: «امیدوارم خانوادهها اطلاعاتشان در مورد رشتههای فنی و کار و دانش کامل باشد و سپس با آگاهی از رشتهها و اطلاع از نیازهای جامعه به انتخاب و تصمیم گیری صحیح بپردازند.»
کسب تجربه در دورههای عملی
هنرجویان هنرستان یا کار و دانش علاوه بر فعالیتهای عملی در طول سالهای تحصیلی در مدرسه، در پایان سال سوم در تابستان دورهای عملی را میگذرانند که این دوره برای افرادی که در هنرستان تحصیل کردهاند به عنوان کار آموز و برای افرادی که در مدارس کار و دانش تحصیل کردهاند کارورزی نام گرفته است.
این دوره که معمولا بین 120 تا 240 ساعت با توجه به واحدهایی درسی است از اول تیر ماه تا 15 مرداد ماه یا از 15 مرداد ماه تا آخر شهریور هر سال برگزار میشود. اولیا دانشآموزان وظیفه دارند تا در اسفند ماه سال سوم با توجه به رشته فرزند خود به سازمانها یا مراکز مربوط مراجعه کنند.
البته در این میان افراد بسیاری هم هستند که بیتوجه به فواید موجود در طول دورهها تنها با کسب نامه پایان دوره به خیال خود فارغ میشوند، اما در ورود به بازار کار به علت نداشتن تجربیات لازم با مشکلاتی مواجه میشوند. این تجربیات اتفاقا در دورههایی که از آنها شانه خالی کردهاند، به راحتی قابل کسب بوده است.
البته که شانه خالی کردن از گذراندن این دوره به همین سادگی نیست و آموزش و پرورش بازرسانی را به مراکز و سازمانهایی که هنرجویان در آنها فعالیت میکنند،می فرستد تا هم از حضور هنرجو آگاهی پیدا کنند و هم از شرایط متناسب آن فضا آگاه شوند.آموزش و پرورش از مراکزی است که دانشآموزان از مدارس بطور مستقیم برای دورهها به آن جا معرفی میشوند.
با تعدادی از هنرجویان دوره کار آموزی که برای دوره خود در آموزش و پرورش فعالیت میکنند، به گفت و گو میپردازم. زهره طایفه که از سال سوم حسابداری به تازگی فارغ آماده،می گوید: «با وجود اینکه فعالیتی که دارم با رشته تحصیلی ام در ارتباط نیست، اما از وقتی برای دوره کارآموزی فعالیت میکنم از روابط عمومی بهتری برخوردار شده ام.»
این کارآموز در ادامه میگوید: «تجربیاتی که در طول این دوره به دست آوردم را برای کار موثر میدانم و خودم میخواستم که با مردم در ارتباط باشم.»
سارا کشاورز و زهرا امیری دیگر کارآموزانی هستند که از رشته حسابداری به فعالیت در آموزش فنی و حرفهای معرفی شدهاند. زهرا امیری که در واحد فنی و حرفهای آموزش و پرورش مشغول فعالیت است، میگوید: «با توجه به اینکه خودم در هنرستان فنی حرفهای تحصیل کرده بودم؛ به خوبی میتوانستم اولیا و دانشآموزانی که مراجعه میکنند را راهنمایی کنم و این بسیار حس خوبی به من در کار
میداد.»
همچنین او معتقد است اکنون به نسبت قبل دیگر رفتاری خجالتی و کم رو ندارد و این موضوع را از برخورد با ارباب رجوعی که مراجعه میکنند میداند. امیری با اینکه تنها حدود یک ماه است در دوره کارآموزی شرکت میکند، میگوید: «در ساعاتی که کارشناس واحد حضور ندارد به تنهایی قادر به پاسخگویی افرادی که مراجعه میکنند، هستم.»
آنها از برخی سختیهای تحصیل در رشته حسابداری در هنرستان هم میگویند که به نسبت تحصیل در رشته حسابداری از شاخه نظری دشواریهای کمتری داشتند.
ره صد سال را یک شبه رفتن
جوانان جویای کارگاهی با مواردی در جامعه مواجه میشوند که با وجود عدم صلاحیت یا در یک مدت غیر معقول به در آمدهای ورای باور دست پیدا کردهاند.
یک مشاور خانواده میگوید: «تعداد بسیار زیادی از افرادی که برای طلاق یا مشکلات ازدواج مراجعه میکنند با بررسی مشخص میشود که اساسیترین مشکل مربوط به مشکلات مالی ناشی از بیکاری یا عدم داشتن شغل مناسب است.»
با وجود صنایع و حرفههای گوناگون، شاید مهمترین دلیل افرادی که شغل مناسبی ندارند که سیل کثیری را نیز در بر میگیرند، مشکلاتی است که به یک انتخاب اشتباه ناشی از شناخت نادرست یا عدم آگاهی است.
محسن محمدی روانشناس میگوید:«مهارت و استعداد نهفته در افراد اغلب در دوران کودکی به سهولت قابل مشاهده است. بسیاری از کودکانی که به بازی با سیستمهای الکترونیکی نظیر سیم یا باتری علاقمند هستند در بزرگسالی گرایش به رشتههای فنی مهندسی دارند.»
ضرورت مهارت آموزی
و خروج از بحران بیکاری
سنگ زيربناي موفقيت ، به درك ارزش مهارتها از سوي افراد، شركتها و دستگاههاي دولتي وابسته است. بيشتر افراد و سازمانها بايد متقاعد شوند كه موفقيت درآينده وابسته به ارتقا سطح مهارتهايشان است. اگر افراد و سازمانها باور كنند كه ارتقا مهارتها امري ارزشمند است آن را در اولويت قرار ميدهند.
به تلاش در مقياس بزرگتري از سوي همه طرف هاي درگير نياز است. حالا زمان بازسازي از طريق تلاش هاي مستمر است. ضروري است سرمايه گذاري بر مهارتها توسط همه سهامداران به عنوان راه حل كليدي غلبه بر بحران و زمينه سازي براي توسعه پايدار در نظر گرفته شود كه به حفظ نيروي كار و حمايت استراتژيك از بخشهاي مهم براي ايجاد مشاغل پايدار كمك خواهد كرد. بحران همچنين به برخي از گروهها خصوصا جوانان ضربه خواهد زد. قابليت اشتغال اين گروهها يكي از شاخصهاي تحقق عدالت اجتماعي است.
اهميت دادن به مهارتها به عنوان ابزاري براي كسب موفقيت هزينه هاي دولت را افزايش ميدهد. سهم مسئوليت دولت، نهادهاي عمومي، كارفرمايان و افراد بايد مورد بازانديشي قرار گيرد. ضروري است كارفرمايان و افراد به ميزان تقاضا براي كسب مهارت، مشاركتشان را افزايش دهند. نهادهاي دولتي نقش كليدي در اين بازي دارند چون نهادهاي دولتي خودشان كارفرماهاي بزرگي هستند. اقدامات صورت گرفته براي افزايش منافع و يا كاهش هزينه مهارتها، حجم سرمايهگذاري بر روي مهارتها توسط كارفرمايان و افراد را افزايش ميدهد. دولتها مسئوليت اصلي براي بهبود اشتغال و سيستم هاي آموزش شغلي و حرفه اي را بر عهده دارند. تامين بودجه در شرايط بد اقتصادي هزينه هاي دولت را افزايش مي دهد. بنابراين دولتها بايد پاسخگوي سيستمهاي آموزشي به نيازهاي فراگيران و كارفرمايان را مد نظر قرار دهند. عملكرد و پاسخگويي سيستمهاي آموزش شغلي و حرفه اي عامل مهمي در غلبه بر بحران جاري و كمك به رشد در بلند مدت محسوب مي شود.