kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۷۴۱
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۴۳

اخبار ویژه


میزان فعالیت انتخاباتی ملاک عزل و ابقای وزرا در دولت دوازدهم!
سمت و سوی تغییرات در دولت یازدهم بیشتر از آن که معطوف به افزایش کارآمدی باشد، به سمت گروکشی و تسویه حساب‌های سیاسی گرایش پیدا کرده است.
پیش از انتخابات، کسانی مانند منتجب‌نیا و تاجر‌نیا و... مدعی شدند روحانی باید به اصلاح‌طلبان امتیاز بدهد و سهم بیشتری را در دولت به آنها واگذار کند؛ چرا که کار حزبی کار کمیته امداد نیست(!)
اینک  کسانی مانند ابطحی  و رهامی می‌گویند برخی وزیران و مدیران دولتی با رقبا بسته بودند و باید بروند. محسن رهامی دبیر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به سایت انتخاب گفت: در طول انتخابات، بعضی مسئولین دولتی در تهران و در شهرستان‌ها نه تنها حمایت آنچنانی نداشته‌اند، بلکه بعضا در ستادهای رقبای روحانی حضور داشتند و بعضا امکانات اداری را تقدیم رقیب می‌کردند.
رهامی با اشاره به دیدارش با روحانی اضافه کرد: ما به آقای روحانی هم گفته‌ایم که دولت باید یکدست شود. متاسفانه آرمان‌های دولت از سوی خیلی از افراد دنبال نمی‌شود.
برخی در طول انتخابات به نوعی محافظه‌کاری داشتند. انگار نیم نگاهی به روحانی داشتند و نیم نگاهی دیگر به رقیب داشتند تا در صورت پیروزی‌اش، بتوانند پست‌شان را حفظ کنند.
رهامی اضافه کرد: بسیاری البته غیر از ظریف، طیب‌نیا و قاضی‌زاده هاشمی، خود را ملزم به دفاع نمی‌دیدند یا زهد سیاسی به خرج می‌دادند که پذیرفته نبود.
رهامی گفت: متاسفانه برخی از افراد در دولت موضع منفعلانه توام با سکوت دارند. این ماجرا در دولت آیت‌الله هاشمی نیز مشهود بود. خصوصا در دوره دوم که به لحاظ مواضع به اردوگاه رقیب نزدیک بودند و ایشان را با چالش‌های جدی مواجه کرد.
وی خاطر نشان کرد:  در حوزه تغییر وزرا هم‌اکنون مجلس با دولت همراه است و عذری پذیرفته نیست.
محمدعلی ابطحی عضو مرکزیت مجمع روحانیون هم به «عصرایران» گفت: تغییرات در کابینه الزامی است. بسیاری از افراد کابینه نمی‌دانند در جامعه چه می‌گذرد و مردم چه می‌خواهند. بخشی از وزیران دولت روحانی اساسا در چارچوب آراء او قرار نمی‌گیرند و حتی در چارچوب سخنرانی‌های آقای روحانی نیز نمی‌توانند، قرار داشته باشند، معروف است که: «برخی از وزرای ایشان در این دوره لحظاتی که تصور می‌کردند ممکن است، رقیبان روحانی پیروز شوند، خودشان را از اتفاقات سیاسی کنار کشیده بودند تا در کابینه‌های احتمالی بعدی نیز جایگاه داشته باشند».
در همین حال سایت انتخاب بخش‌هایی از سخنان روحانی در ضیافت افطار با وزرا مدیران دولت و استانداران را منتشر کرد که گفته است: «ما در 4 سال دولت یازدهم، به دلایلی یک خورده سخت‌گیری نکردیم. الان وقت ندارم وگرنه توضیح می‌دادم. همه افراد در دولت بدون استثنا زحمت کشیدند. کسی نیست که زحمت نکشیده باشد و از دولت دفاع نکرده باشد. اما همه هم یک جور نبودند، مختلف بودند. بعضی‌ها با همه توان آمدند. ما روستایی هستیم، به قولی بعضی‌ها گیوه را کشیدند و به میدان آمدند، آستین‌ها را بالا زدند و به میدان آمدند. اما بعضی‌ها پاشنه گیوه‌شان خوابیده بود و برنکشیدند. لخ‌لخ کردند. یک مقدار راه آمدند و مسیر را آمدند و زحمت کشیدند. سعی آنان مشکور. یک عده وقتی به دولت حمله می‌شد، با همه قدرت آمدند دفاع کردند. با همه وجودشان دفاع کردند. روحانی می‌افزاید: بعضی‌ها سخت‌شان بود دفاع کنند، خیلی نرم حرف می‌زدند و آرام. اگر در تنگنای 30 خبرنگار قرار می‌گرفتند، در آن تنگنا یک کلمه‌ای می‌فرمودند. حرف نمی‌زدند و سینه سپر نمی‌کردند، نمی‌شود؛ ما یک بار سنگینی بر دوش داریم. هر کسی که آماده است که این بار را بر دوش بگیرد باید داوطلب باشد».
باید دید منظور روحانی از پاشنه خوابیده‌هایی که انتظار داشته مانند برخی دیگر از دولتمردان، ششدانگ وسط میدان تبلیغات انتخاباتی باشند، چه کسانی هستند. شماری از وزرا و مدیران ارشد دولتی با عبور از ممنوعیت‌های قانونی، از ماه‌ها قبل از انتخابات وارد گود شده بودند و امکانات دولتی را در اختیار ستاد روحانی گذاشته بودند.

میزان رأی دولت است یعنی همان فتنه و آشوب 88؟!
عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت می‌گوید نظر اصلاح‌طلبان نسبت به هر جریان سیاسی دیگر داخل کشور، خیلی به امام نزدیک‌تر است.
محمدرضا خاتمی در گفت‌وگو با «جماران» اظهار داشت: امام شخصیتی است که در عمق روح و جان مردم ایران نفوذ کرده است. حتی دشمنان امام هم نمی‌توانند این حضور امام را در زندگی خود حس نکنند. بنابراین طبیعی است که هر کسی بخواهد این شخصیت بزرگ و تاریخ‌ساز را وسیله‌ای برای مطرح کردن خود قرار دهد حال یا با پشت سر او پنهان شدن و تمسک جستن به او و یا با حمله به او.
وی افزود: عده‌ای مخالف امام هستند و معتقدند جمهوری اسلامی براساس آراء و افکار امام شکل گرفته است؛ بنابراین اگر افکار امام را مورد حمله قرار دهند می‌توانند جمهوری اسلامی را از ذهن و دل مردم پاک کنند و موجب براندازی شود. با مروری در تاریخ معلوم می‌شود که این موفق نیست و نمی‌شود این کار را انجام داد. خطرناک‌تر از آن این است که امام و افکار سیاسی امام را به هیچ‌وجه قبول نداشته باشند و اینکه امام می‌گوید باید جمهوریت باشد، «میزان رأی ملت است»، «مجلس در رأس امور است» و «مردم ولی‌نعمت ما هستند» را قبول ندارند، اما می‌دانند که نمی‌توانند با امام مخالفت کنند، لذا امام را تحریف می‌کنند.
وی ادامه داد: در حقیقت هدف آنها تبرئه افکار و اعتقادات خودشان با تحریف راه امام است. مثلا کسی که می‌گوید امام از روی ناچاری انتخابات و رأی مردم را پذیرفتند می‌خواهد بگوید من به امام نزدیک‌تر هستم؛ یا اصلا بگوید امام به من نزدیک‌تر است پس الان که می‌گویم انتخابات تزئینی است شما باید دنبال افکار من بیایید. اولین دبیرکل حزب منحله مشارکت در عین حال گفت: تفکر امام کاملا روشن است. از روز اول تا آخر افکار امام نسبت به مردم، جمهوریت، انتخابات و نوع اسلامی که باید در جامعه پیاده شود مشخص است. اصلاح‌طلبان این تفکر را کاملا قبول دارند و معتقدند راه نجات کشور است. اما عمل امام مقتضیات زمانی و مکانی خودش را داشته است. ما معتقد نیستیم که اگر امام روزی دستور انجام کاری را داد ما حتما می‌توانیم در زمان حال آن را تکرار کنیم. اجتهاد پویا و اصلا خود اجتهاد حال نه فقط اجتهاد فقهی بلکه اجتهاد سیاسی و اجتهاد اجتماعی در این است که باید در زمان و مکان تصمیم بگیرید که چه کاری انجام دهید.
رضا حاتمی توضیح نداده که چرا با وجود نظر صریح امام درباره جمهوریت و رأی مردم، در سال 88 علیه رای 25 میلیونی اکثریت آشوب به راه انداختند و تا مرز هتاکی به ساحت امام حسین علیه‌السلام پیش رفتند؟ چرا در کنار کسانی ایستادند که شعار «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» و «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است»،  می‌دادند و علیه میراث گرانسنگ امام خمینی(ره) صف‌آرایی کرده بودند؟ به این معنا افراطیون مدعی اصلاحات، از جهت معارضه با جمهوریت و اسلامیت نظام و رأی مردم، با امام دشمنی کردند؛ چنان که برخی از وابستگان به آنها صراحتا در گفته‌ها و نوشته‌ها مدعی ختم انقلاب و پایان امام ( و به موزه رفتن میراث ایشان) شدند. بعد از هتاکی اکبر گنجی علیه امام که با سکوت و تأیید سران مدعیان اصلاح‌طلبی مواجه شد، عیسی سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی در دولت خاتمی علنا گفت «اصلاح‌طلبان برخلاف اوایل انقلاب، دیگر علاقه و ارادتی به خمینی ندارند».
آلودگی به بیماری‌های اشرافیت، قانون‌شکنی و یاغی‌گری، اعتماد و مراوده با آمریکا، دهن‌کجی به معیشت مردم، تمسخر استقلال کشور و خودکفایی و روحیه ما می‌توانیم، از جمله عوارض زاویه گرفتن افراطیون از اصل انقلاب و خط امام بود.

به 10 روز نکشید که نمایش ترامپ به هم خورد
اختلافات ایجاد شده میان قطر و کشورهای حاشیه خلیج فارس تلاش‌های رئیس‌جمهوری آمریکا برای تشکیل ائتلاف علیه ایران را متزلزل کرده است.
رویترز با اشاره به سفر اخیر «دونالد ترامپ» به ریاض می‌نویسد: تنها 10 روز از زمان درخواست ترامپ از کشورهای عربی برای تشکیل ائتلاف علیه ایران می‌گذرد که دشمنی آشکار میان قطر و برخی همسایگانش در حاشیه خلیج (فارس)، تلاش وی برای تغییر توازن قدرت علیه تهران را متزلزل کرده است.
این گزارش می‌افزاید: عربستان و امارات از خط‌مشی و رفتار دوستانه قطر با ایران و همچنین حمایت از گروه اخوان‌المسلمین که ریاض و ابوظبی آن را دشمن خطرناکی می‌دانند، خشمگین شده‌اند. این اختلافات میان کشورهای حاشیه خلیج (فارس) پس از حضور ترامپ در نشست آمریکایی- اسلامی، خود را نشان داد که رئیس‌جمهوری آمریکا در آن از اقدامات ایران در منطقه انتقاد کرد.
به نظر نمی‌رسد که ابتکار عملی بتواند تنش به وجود آمده میان قطر و کشورهای حوزه خلیج‌فارس را حل کند.
این دشمنی سایه‌ای از قطع روابط میان دوحه و نزدیک‌ترین همپیمانانش انداخته که ممکن است پیامدهایی برای منطقه خاورمیانه داشته باشد.
رویترز در ادامه می‌نویسد: انتظار نمی‌رود این تنش که بی‌سابقه هم نبوده، به زودی حل و فصل شود. سه سال پیش نیز عربستان و امارات به دلایل مشابهی، سفرای خود را از دوحه فراخواندند، اما بعد از کمتر از یک سال دوباره به دوحه بازگشتند.
در همین حال تحلیل‌گران به آمادگی غیرعادی رسانه‌های قطری و نیز رسانه‌های سعودی و اماراتی در تبادل اتهامات به یکدیگر و جنگ رسانه‌ای اشاره کردند.
تنش میان قطر و کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان و امارات در روزهای اخیر به طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است.
این تنش‌ها در پی انتشار سخنان تمیم بن حمد آل‌ثانی، در خصوص حمایتش از ایران، حماس و حزب‌الله بالا گرفت.

اعتراض عبدی به نقش پدرخوانده‌ها در تنظیم لیست انتخاباتی اصلاح‌طلبان
«نحوه بسته شدن لیست امید برای انتخابات شورای شهر تهران نگران‌کننده  و برای آینده خطرناک است».
عباس عبدی عضو حزب منحله مشارکت ضمن یادداشتی در مجله صدا نوشت: تصمیم اصلاح‌طلبان نادرست (به صورتی نسبی) بود، حتی اگر به دلیل ترس از پیروزی رقیب، بسیاری از آن حمایت کردند (از جمله خودم) و چه به لحاظ مایه گذاشتن غیرموجه از آقای خاتمی یا به دلیل تحت‌الشعاع قرار گرفتن نسبت به انتخابات ریاست‌جمهوری، همه و همه دست به دست هم دادند تا این لیست و تصمیم اتخاذ شده درباره آن مسکوت بماند و صدای کسی درنیاید.
مشکل اصلی آنجاست که این لیست در فضایی غیرشفاف و به صورت چراغ خاموش تهیه شده است و نکته مهمتر این که هدف آن پیروزی در انتخابات بوده و نه جلب مشارکت و رضایت کنشگران؛  و در پی این دو مسئله، نوعی انحصارطلبی  و بی‌توجهی به دیگران موج می‌زند. از این رو این تصمیم فاقد معیار و مشخصه یک کنش و تصمیم سیاسی درست و متناسب با جامعه امروز و نگرش اصلاح‌طلبانه است.
وی می‌افزاید: به طور قطع (زیان) است، این اتفاق به ضرر اصلاحات خواهد شد. آنچه که در پی این تصمیم از کف اصلاحات رفته است خیلی بیشتر از چیزی است که به دست خواهد آورد. آنچه که از دست داده نقد است، آنچه که به دست خواهد آورد، نسیه است.
هر مقطعی که اصلاح‌طلبان اسب خود را فقط برای پیروزی زین کردند و دیگر به هیچ ندای منتقدی گوش ندادند و مشارکت واقعی را مخل  برنامه پیروزی‌بخش خود دیدند، با سر به زمین خوردند. فرق این لیست با انتخابات سال 84، فقط در نتیجه آن است در حالی که در بنیان ماجرا تغییری نداشت. رسیدن به وحدت در سیاست معنایی نادرست پیدا کرده است.
عبدی تصریح کرد: این که 700 لیتر هوا را در بادکنکی با گنجایش 20 لیتر ذخیره کنیم ممکن است ولی این بادکنک در هر لحظه آماده انفجار خواهد بود. فشار داخل آن به حداکثر می‌رسد. می‌توان دیگران را دور زد و با تخریب و توهین و روش‌های غیردموکراتیک آنان را وادار به سکوت و تحمل این فشار کرد و یک لیست را بست و منتشر کرد، ولی این را نمی‌توان وحدت نامید. آنانی که در انتخابات شورای شهر دوم در سال 81 دچار تشتت شدند و آن اشتباه را رقم زدند، اکنون همان افراد که آن زمان و یک روز پیش از انتخابات شورای دوم، فریاد «فردا روز وزن‌کشی است» را سر دادند، امروز پرچمدار وحدت صوری به هر قیمتی شده‌اند و همه را با عنوان وحدت‌شکن تخطئه می‌کنند و خوشحال هستند که در این کار موفق شده‌اند. ولی این نگاه ساده‌لوحانه‌ای است. شورای یکدست یا مجلس یکدست و هر نهاد یکدست نیست که می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ پایه سیاست مشارکت است. یکدستی مخل مشارکت است. کاری که شورای اصلاح‌طلبان کرد و سه هفته پایانی را به صورت چراغ خاموش و غیرشفاف جلو رفت و به یک‌باره یک لیست را جلوی جامعه گذاشت و به قول مرحوم توفیق مصداق «آش کشک خاله» شد که چه بخوری و چه نخوری پایت حساب می‌شود. این رفتار زشت بر جبین همه تصمیم‌گیرندگانش ثبت و ضبط خواهد شد. به ویژه وقتی که برخی از استدلال‌ها را درباره بود یا نبود یک یا چند نفر می‌شنویم بیش از همیشه غصه می‌خوریم که چرا مرز میان انحصارطلبی گروهی و اصلاح‌طلبی واقعی مخدوش می‌شود؟
مسئله این نیست که همه اعضای شورا یکدست از یک گروه شوند و یک تعهدنامه محضری هم بدهند که چنین کنند و چنان نکنند! این خجالت‌آور است که فردیت افراد را پیش پای یک ذهنیت موهوم تشکیلاتی که معلوم نیست از کجا تصمیم می‌گیرد قربانی کنند. اتفاقا در نوبت پیش نیز همین پدرخوانده‌های بیرون شورا بودند که آقای محسن هاشمی را برخلاف عقاید اعضای اصلاح‌طلب شورا به عنوان نامزد شهرداری به شورا غالب کردند و نتیجه‌اش وحدت اصولگرایان متفرق و سپس شهردار شدن قالیباف شد.
همان‌ها اکنون نیز می‌خواهند افراد‌ی فاقد فردیت وارد شورا شوند. این که فلانی چپ است یا چنین و چنان است و برچسب‌های عجیب و غریب به دیگران زدن نتیجه‌ای جز افتادن موریانه به تنه درخت اصلاحات ندارد و خرج کردن از آقای خاتمی نیز دلیل ناتوانی آنان در اتخاذ تصمیم درست بود.
ظاهرا انحصارطلبی و پنهان شدن پشت وحدت لیست، مهمتر از مسئله مشارکت بود در هر حال از زیان‌های  این نحوه سیاست‌ورزی بیشتر است و به عوارض ناشی از آن توجهی نشده است. منافع کوچک و کوتاه مدت را فدای منافع بزرگ و میان‌مدت کردن بخردانه نیست.