kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۱۸۹
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۳

‌مکانیزم جذب و دفع ورزش معیوب و ناقص است(نکته ورزشی)


سرویس ورزشی-
 رشد و پیشرفت فنی ورزش در گروی فکر و فرهنگ صحیح و سالم است . محال است اگر اندیشه و نگرش و اخلاقی که جنبه غیرمادی ورزش را تشکیل می‌دهد سالم و سازنده نباشد ورزش بتواند در ابعاد فنی و عملی و قهرمانی رشد و پیشرفت نماید. البته این اصل و قاعده‌ای است که در همه حوزه‌ها و جنبه‌های زندگی بشری - و نه فقط در ورزش- مصداق دارد.
همان‌طور که گفته شد این یک اصل و قاعده ثابت شده در کوران تجربه بشری و جزو قوانین لایتغیر خلقت و در یک کلام «سنت الهی» است. ما و هیچ‌کس دیگری هر چقدر هم ادعا و قدرت داشته باشیم نمی‌توانیم با آنچه که اساس خلقت را تشکیل می‌دهد و پایه‌های زندگی بشری را شکل و سامان می‌دهند، دربیفتیم و برخلاف آن رفتار کنیم و انتظار داشته باشیم به نتیجه هم برسیم! در کتاب مجید (سوره بقره) هم آمده است که هرگاه خواستید به جا و مکانی وارد شوید از «در» وارد شوید!
و لَیْس البرُّ بِاَنْ تَاْتو البيوت من ظهورها و لکن البر من اتقی و اتوالبیوت من ابوابها...«سوره بقره-آیه 189»
مپیچ از راه راست بر راه کج
چو در هست حاجت به دیوار نیست
حرفی که در نگاه و نظر اول خیلی ساده و بدیهی به نظر می‌رسد. خوب معلوم است انسان وقتی می‌خواهد به جایی وارد شود از «در» وارد می‌شود، پس چرا کتاب خدا با آن همه شکوه و عظمت به این نکته تاکید دارد و متذکر آن می‌شود؟! دلیل چیزی نیست جز این که این اصل بدیهی و حرف خیلی ساده، خیلی وقت‌ها در عرصه و موقع عمل رعایت نمی‌شود و همان طور که بالاتر آمد هستند کسانی که برای ورود به جایی و دستیابی به هدف و رسیدن به مقصدی بیراهه طی می‌کنند و از دیوار و پنجره بالا می‌روند!
ما اگر می‌خواهیم ورزش کشورمان از وضعیت راضی‌کننده برخوردار باشد و با سرعت مناسب و شتاب لازم، رو به جلو حرکت کند باید بیش از هر چیز «نگرش» درستی درباره آن داشته باشیم تا متناسب با آن نگرش درست، روش‌های در خور و شرایط لازم را فراهم آوریم. فقدان آن شرط اول (نگرش صحیح) که در اکثر مقاطع و دوره‌های مدیریتی بر ورزش ما حاکم بوده است، باعث شده که بی‌تعارف هنوز ورزش ما آن طور که انتظار می‌رود، آن طور که حق و شأن ورزش ما و علاقه‌مندان پرشمار آن است، در مسیر و راه نباشد و برای رسیدن به هدف و مقصد از «در» وارد نشود و خود را به این سو و آن سو بکوبد!
بارها به سهم خود نوشته‌ایم و باز هم تاکید می‌کنیم از نگاه و نظر ما هم ورزش «ابزاری» بیش نیست. اصولا همه‌چیز این جهان وسیله و ابزار است اما ابزاری در جهت خدمت به رشد و هدایت انسان و اعتلای مقام انسانی.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
اما نکته اینجاست که اگر هوشیار نباشیم و غفلت ورزیم، همه این ابزار و وسایل و امکانات که می‌تواند و باید در خدمت انسان و رشد و پرورش و تکامل او به کار رود و استخدام شود، برخلاف این جهت حرکت می‌کند و موجب تباهی و فساد و سقوط انسانیت و جامعه می‌شود.
ورزش هم از این قاعده مستثنی نیست. ورزش هم «ابزار» است اما ابزاری در خدمت کدام هدف و حرکت به سوی کدام مقصد؟!
سکویی برای پرتاب
تمام حرف این است که آن کسانی که در ورزش ردای مسئولیت بر تن کرده و مجری و متولی امر ورزش شده‌اند، وظیفه دارند، ورزش را هرچه بیشتر در خدمت کشف استعدادها و هدایت جوانان و اعتلای اخلاق و فرهنگ عمومی جامعه به کار بگیرند. این بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین وظیفه آنهاست، و امور و مسائل دیگر در اولویت‌ بعدی قرار می‌گیرد. به میزانی که مسئولان از مسئولیت خود غافل شوند و به مشغولیت‌ها سرگرم شوند و به حاشیه‌ها و مسائل فرعی و غیراصلی بپردازند، ورزش بر ضد کارکردهای مثبت خود عمل می‌کند. به جای اینکه به جوانان خدمت کند برای آنان شادی و انگیزه و هیجان مثبت خلق کند، به همبستگی اجتماعی و غرور ملی کمک کند و... ملعبه دست باندهای دلالی و جریانات انگل‌مآب منفعت‌جو و حتی جریانات و اغراض سیاسی، قرار می‌گیرد. ورزش زمانی می‌تواند کارکردهای مثبت خود را بروز دهد و در ابعاد فنی و قهرمانی مسیر پیشرفت و افتخارآفرینی را در پیش بگیرد که اهمیت لازم و بایسته به آن داده شود و از سوی این فرد و آن گروه و مهمتر از همه مسئولان و سکانداران اصلی مورد سوءاستفاده قرار نگیرد. عرض کردیم، اهالی ورزش هم کم‌وبیش با این سخن ما موافق هستند که چون ورزش در کشور ما جدی گرفته نشده و بیشتر سعی شده از آن در جهت منافع و تبلیغات شخصی و باندی و سیاسی و... استفاده شود و به آن به عنوان «سکوی پرتاب» نگاه شده، نتوانسته علی‌رغم همه قابلیت‌ها و داشته‌های پنهان و آشکار و استعدادهای کم‌نظیر مادی و انسانی از حدی مشخص و وضعیتی تکراری عبور کرده، پا به مراحل بالاتر و شرایط بهتر بگذارد. منظور ما از این که می‌گوییم به ورزش «اهمیت» لازم داده نشده و درباره آن جدیت لازم مبذول نشده است، خیلی روشن است. نیاز به توضیح و تفسیر ندارد.
هنوز ورزش را جدی نگرفته‌ایم
 معنای این حرف خیلی ساده این است که به هر دلیلی و مهم‌ترین آن- عدم اهمیت بایسته و لازم- اجازه داده‌ایم هر فرد و گروهی از ورزش و جذابیت‌ها و پولی که در آن خرج می‌شود، در خدمت اهداف و منافع خود استفاده کند و چون نگرش حاکم و مسلط بر ورزش غالبا، غیر ورزشی و عمدتا سیاسی بوده است، کمتر به فکر آن بوده که ورزش در خدمت «منافع ملی» و «انتظارات مردمی و اجتماعی» حرکت و فعالیت کند.
 با این نگاه و تحلیل می‌توان به ریشه شلتاق و رایج بودن انواع و اقسام آفات و موانع و دردسرها و بداخلاقی‌های رایج در ورزش پی برد، موضوع «نتیجه‌محوری» و «کمیت‌گرایی» و قربانی شدن اخلاق و حرمت و حریم و فرهنگ را توجیه کرد و دلایل زدوبند و تبانی و فساد در رشته‌های مطرحی چون فوتبال و عدم تحرک و مقابله شایسته و بایسته مسئولان امر پی برد و...
دلیل همه اینها همان است که بالاتر ذکر شد «ما»، هنوز ورزش را جدی نگرفته‌ایم. کارکردهای مهم و موثر آن را در ابعاد مختلف و عرصه‌های گوناگون اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و تربیتی و فرهنگی یا نمی‌شناسیم یا می‌شناسیم ولی به خاطر اهداف و منافع شخصی و باندی، کتمان می‌کنیم و از کنار آن می‌گذریم و... اینها یعنی اینکه ما ورزش را به عنوان «وسیله‌ای در خدمت مردم و جامعه» جدی نگرفته و بیشتر آن را در خدمت منافع و اغراض شخصی و جناحی و سیاسی خواسته و به کار گرفته و می‌گیریم.
باز با همین نگاه و تحلیل می‌توان به سراغ این سؤال رفت که چرا در ورزش کسانی که آن را جدی گرفته، مدیرانی که آن را به طور علمی و تجربی شناخته، مسئولانی که برای آن که ورزش را در خدمت منافع ملی و پاسخگویی به انتظارات عمومی و مردمی عزم خود را جزم کرده و با این و آن جریان سیاسی یا منفعت‌جو معامله نکرده و کنار نیامده و مقابل جریانات باج‌خواه و پدرخوانده، نترسیده و محکم ایستاده‌اند و... گام‌هایی هم در مسیر تحقق اهداف خود برداشته‌اند، در این ورزش دوام نمی‌آورند و با تلاش جریانات رخنه کرده و کنگر خورده در ورزش و همراهی و همدستی افرادی ذی‌نفوذ و بالانشین در دولت‌ها، خیلی زود مجبور به رفتن و استعفاء! و خلاصه بخشیدن عطای خدمت به لقای آن می‌شوند و... مکانیزم جذب و دفع معیوب و ناقص ورزش که لایق‌ها را کنار می‌زند و فرصت‌طلب‌ها و بی‌شخصیت‌ها و چاپلوس‌ها و دلال‌مسلک‌ها و... را جذب می‌کند؟