چرایی و چگونگی انتشار کتاب موهن سلمان رشدی-13
افسانهای که دستمایه « آیات شیطانی » شد
مصطفی میرزایی
غربی ها در موضوع سلمان رشدی با طرفداری مطلق از آزادی بیان، علاوه بر اینکه به بیش از یک میلیارد انسان توهین کردند ، به خود موهبت آزادی نیز توهین کردند. طرفداران آزادی مطلق از این نکته غافل اند که در شخصیت انسان نه تنها عقل بلکه هواهای نفسانی نیز وجود دارد که ممکن است با اظهارات غیرمسئولانه و از روی عقده یا هوس بازی، به آزادی و آرامش انسان های دیگر متعرض شود.مقید شدن آزادی بیان در اسلام ، برای حفاظت از خود آزادی بیان است.
تحلیل دوجنبه از کتاب آیات شیطانی: افسانه غرانیق
و سبک رئالیسم جادویی
واکنش های مسلمانان، علیه کتاب آیات شیطانی بسیار گسترده و وسیع بود اما در همان اثنای انتشار کتاب، دو موضوع از طرف غربی ها در مورد محتوای رمان سلمان رشدی و اعتراضات مسلمانان مطرح می شد. یک مسئله این بود که گفته می شد کتاب سلمان رشدی برگرفته و ایده گرفته شده از موضوع «غرانیق» در تاریخ اسلام است و به دلیل آنکه در برخی از آثار مورخین مسلمان به موضوع غرانیق اشاره شده است، پس مسلمانان حق اعتراض ندارند. از طرف دیگر این شبهه مطرح می شد که رمان آیات شیطانی با سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و صرفا تخیل و خیال پردازی یک نویسنده است، و از این رو شخصیت های داستان نباید با داستان زندگی پیامبر اعظم(ص) و اطرافیان ایشان تطبیق داده شوند و به همین دلیل غربی ها اعتراضات مسلمانان را نابجا قلمداد می کردند. شبهه اول و دوم با یکدیگر متناقض است. بالاخره کتاب آیات شیطانی یا بر پایه یک نقل قول تاریخی نگاشته شده و یا تخیل محض نویسنده است . همین تناقض در اظهار نظرهای خود سلمان رشدی نیز دیده می شود. قبل از ممنوعیت کتاب آیات شیطانی و قبل از فتوای تاریخی امام خمینی(ره)، سلمان رشدی در مصاحبۀ خود با مجلۀ هند امروز، گفته بود: «بخشی از رمان، حدود بیست سال پیش وقتی که مطالعات خود را در مورد تاریخ اسلام شروع کردم، در ذهنم شکل گرفت... و دقیقاً یکی از مضمون های اصلی داستان دین و تعصب است. من دربارۀ دین اسلام صحبت کرده ام زیرا بیشتر اطلاعات من درمورد همین دین بوده است.»۱ اما بعد از ممنوعیت کتاب و بعد از فتوای امام خمینی(ره)، رشدی در نامه خود به نخست وزیر هند مدعی شد: «کتاب، پیرامون اسلام نیست، بلکه دربارۀ هجرت، از خودبیگانگی، چندشخصیتی، عشق، مرگ، لندن و بمبئی سخن می گوید... کتاب، موضوع پیامبری را بررسی می کند که نامش محمد نیست.»۲ تشخیص تناقض گویی این دو اظهار نظر، نیاز به هیچ توضیحی ندارد. وقتی مطالب کتاب کنار هم گذاشته می شوند نیز، شبیه همین تناقض گویی بارها مشاهده می شوند. مطالبی که کاملاً همدیگر را نفی می کنند و برای پی بردن به بی پایگی آنها نیاز نیست به هیچ منبع دیگری رجوع کرد. اما به هر حال لازم است در موضوع خاص کتاب آیات شیطانی درباره افسانه غرانیق (به عنوان یک دستاویز شبه تاریخی) و سبک رئالیسم جادویی (به عنوان یک قالب ادبی برای سلب مسئولیت) اندکی بیشتر تامل شود:
الف. افسانه غرانیق و کتاب آیات شیطانی
خط تقریبا ثابت در آثار مستشرقان در مورد اسلام ، رویکرد «منفی نگری» و «پردازش حاشیه ها» و «بزرگنمایی روایات نامعتبر» است. حاشیه هایی که مستشرقان در متن آثار خود قرار می دهند عمدتا با اتکا به منابع نامعتبر، مشکوک و اسرائیلیات ساخته و پرداخته می شوند. شرق شناسان، برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان ، با تمام نیرو می کوشند که در لابلای تاریخ اسلام، گزارشی ـ هرچند باطل و افسانه باشدـ پیدا کنند که حاکی از تزلزل پیامبر گرامی اسلام (ص) نسبت به رسالت خویش و یا گواه بر سازش کاری او با مشرکان باشد. برای همین منظور افسانه غرانیق را به صورت یک واقعه تاریخی مسلم نقل کرده اند در حالی که از لحاظ نقلی و عقلی در نزد مسلمانان بی اعتبار است. به تعبیر آیت الله جعفر سبحانی؛ «افسانه غرانیق یک داستان بی اساس و ساختگی است که دست هایی مرموز، آن را وارد تاریخ اسلام کرده اند. براساس این داستان، پیامبر (ص) هنگام قرائت سوره نجم بر مکه، با وسوسه شیطان با جملاتی به صورت آیه از بت های مشرکان تمجید کرد و این موجب الفت بین او و مشرکان شد. این داستان که اشکالات متعدد سندی و محتوایی دارد، دستاویز برخی مستشرقان و دستمایه کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» سلمان رشدی مرتد شده است.»۳ برخی از مستشرقان از جمله ژوزف شاخت هلندی، بوهل دانمارکی و مونتگمری وات در آثار خود، افسانه غرانیق را چون یک حقیقت ترسیم کرده اند.۴