از 159 وعده اقتصادی خبری نیست اما ناسزا... تا دلتان بخواهد!(خبر ویژه)
اگر رئیس جمهور نمیتواند، امید است سخنگوی دولت پاسخ بدهد که سرانجام 159 وعده اقتصادی چه بوده است؟ روزنامه رسالت با طرح این پرسش نوشت: آقای روحانی در ایام انتخابات در مجموع سخنرانیهای خود 159 بار در مورد وعدههای اقتصادیاش سخن گفت. او بارها از مشکل بیکاری و معضلات آن حرف زد و وعده حل این درد جانگاه اقتصادی و اجتماعی را داد. او از جمله گفت، دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند. ایجاد شغل نباید با وام باشد که بیکار تبدیل به بیکار بدهکار شود. همین کارخانههای موجود اگر با 20 تا 60 درصد توان کار کنند بخش عظیمی از مشکل بیکاری در کشور برطرف میشود. شعار من، نجات اقتصاد ایران است. برنامه اقتصادی من حل معضلات اشتغال به ویژه برای تحصیلکردههاست. کشور را میتوان از گرانی و بیکاری نجات داد. بیکاری، تنها مشکل اقتصادی نیست، مشکل اجتماعی هم هست. بیکاری باعث شده از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود. وظیفه دولت این است که محیط کسب و کار را آماده کند.
بیش از 1200 روز از وعدههای آقای رئیس جمهور در مورد رفع مشکل بیکاری گذشته است. وی در همایش روز روستا گفت: بیکاری معضل بزرگ کشور است، نمیتوانیم پاسخگوی متقاضیان کار باشیم. او گفت: امسال یک میلیون و 200 هزار متقاضی کار وارد بازار شدهاند. ریشه مشکلات کشور به بیکاری برمیگردد.
وی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفته بود؛ «کلید من کلید تدبیر است و هر قفلی را باز میکند. تمام مشکلات قابل حل است و برای آنها برنامه دارم.» اما در همایش روز روستا نفرمودند کلید تدبیر او چرا قفل بیکاری را باز نکرده است؟!
محمد کاظم انبارلویی در این یادداشت با مرور اتهام و اهانتهای روحانی علیه منتقدان تصریح میکند: گفتن این حرفها چه مشکلی از مشکلات دولت را حل میکند؟ آیا این نحوه پاسخگویی به مطالبات مردم، معقول و از دولت عقلا قابل پذیرش است؟ اگر آمریکا بدعهدی و کلاهبرداری کرده، دولت باید یقه داخلیها را که معلوم نیست چه کسانی هستند بچسبد؟ این رفتار را چگونه میشود تحلیل و تفسیر کرد؟
رئیس جمهور محترم در 7 خرداد 92 در برنامه «با دوربین» شبکه یک در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری فرمودند: «راه حلهای کوتاه مدت یک ماهه و 100 روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیشبینی شده است که با این برنامه میتوانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»
حالا در تازهترین اظهار نظر برای رفع مشکلات اقتصادی در جمع مردم اراک در پاسخ به نقد مشفقانه منتقدین که وعدههای اقتصادی چه شد؟ دستاورد برجام چه بود؟ میفرمایند: «دولت باغی را که غصب شده بود از دست غاصبان بیرون آورده و در آن درخت کاشته، صبر برای باروری این باغ لازم است. درب باغ به روی مردم باز شده است، یک عده کودک به درب باغ آمدهاند میگویند سیب و گلابی کجاست که ما میل کنیم.» مفهوم این سخن این است منتظر یک ماه و 100 روز و 1200 روز نباشید، بنشینید ببینیم کی درخت برجام سیب و گلابی میدهد.
انصاف نیست رئیس جمهور که پیش از این منتقدان خود را بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، حسود و بزدل، متوهم غوطهور در فساد، عقب مانده، تازه به دوران رسیده، فحاش، ناشکر و یأسآفرین نامیده بود حالا به کودک صفتی متهم کند.
آقای روحانی به مردم ابتدای کار گفتهاند برنامه یک ماهه و 100 روزه برای حل مشکلات دارند. اکنون دولت ماههای پایانی دوره چهار ساله اول خود را طی میکند. رئیس جمهور پس از 1200 روز نتوانسته تحولی را در حوزه اقتصادی و اجتماعی به مردم آدرس بدهد و در مورد بیکاری صریحاً میگویند؛ «ما نمیتوانیم»!
سال 94 برنامه پنج ساله پنجم توسعه پایان یافت. دولت نتوانست برنامه ششم را در مهلت مقرر بدهد. بودجه سال 95 بدون برنامه است. هیچ افق روشنی هم برای حل مشکل برنامهنویسی بین دولت و مجلس دیده نمیشود. لذا بودجه سال 96 هم فاقد برنامه خواهد بود! آیا رئیس جمهور و ژنرالهای اقتصادی دولت نمیخواهند به این معضل پاسخ روشن بدهند؟