گل یا پوچ (نگاه)
محمدهادی صحرایی
دو هفته پیش بود که در خبرها آمد، در جریان دیدار ظریف و جانکری وزرای خارجه ایران و آمریکا و در حالی که این دو در حال پیگیری چگونگی اجرای تعهدات برجام بودند، دیوان عالی آمریکا پرداخت حدود 2 میلیارد دلار به خانوادههای قربانیان بمبگذاری سال 1983 از محل داراییهای مصادره شده ایران را تایید کرد. این حکم و در اصل جیببری آشکار آمریکا اگرچه به قول آقای ظریف برای ایران قابل پذیرش نیست و احترام دستگاه قضای آمریکا را نزد ایشان از بین برد ولی قبل از آن برای مردم ایران نیز قابل پذیرش نیست که هر از گاهی دادگاه آمریکایی زیر بار فشار دولت یا کنگره و یا لابیهای صهیونیستی این گونه علیه اقتدار و عزت ایران یاوهگویی و دستدرازی کند. این همان خطری بود که بارها و بارها توسط مردم و نخبگان مطرح شد ولی متاسفانه دولت عصبانی با القابی نظیر بیسواد، لبوفروش، بیشناسنامه و ... که لایق دشمنان و دشمندوستان است با آنان برخورد کرد و با وجود آنکه از استبداد رأی به خدا پناه میبردند، در نهایت منتقدان را به جهنم حواله کردند تا بری دیگر از این باغ را به مردم برسانند و نصاب تازهای را در تاریخ حیات اصلاحطلبان و دولتمردان تدبیر و امید به ثبت برسانند.
این اقدام آمریکا که بیشتر شبیه دزدیهای فیلمهای وسترن است، اصلاً دور از انتظار و تصور نبود و نیست چراکه شالوده حکومتی که اُسس علی الاستکبار و التزویر است، با لبخند و تدبیر، قابل تغییر نیست. یقیناً امید داشتن به وعدهها و واهمه از وعیدهای آن نیز نامعقول است چرا که آنها مزورند و متظاهر. دیروز در هیروشیما با بمب اتم جسم مردم را جزغاله کردند و امروز با دسته گل بر مزارشان رفتند و به روحشان ادای احترام کردند. آنها نه قول دارند و نه عهد و به قول قرآن که در رفتار شناسی سران کفر و عهدشکنی آنها میفرماید «إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُم»(1)، آنها قابل اعتماد نیستند. این دستوری به مسلمانان صدر اسلام است که زعیم و حاکمشان رسولالله است اگرچه پس از ایشان نیز بارها و بارها در تاریخ ائمه به اجبار سادهلوحان و خوشخیالان این قاعده قرآنی تجربه شد و نتیجهای غیراز این قانون را دربر نداشت که سران کفر غیرقابل اعتمادند. مسلمانان ماجرای تلخ تحمیل حکمیت بر امیرالمؤمنین علی(ع) را در صفین به یاد دارند. آن زمانی که مالک اشتر تا فرو افکندن ستون خیمه کفر و پیروزی نهایی بر سپاه مکر و نیرنگ معاویه، بیش از دو سه ضربت شمشیر فاصله نداشت گروهی نفوذی و سادهلوح مذاکره را بر علی(ع) تحمیل کردند و پیروزی قطعی را به بهانه گفتوگو، با شکست عوض کردند.
همین گروه نفوذی- که در طول تاریخ گاهی از ساده لوحان انتخاب میشوند و گاهی از مرعوبین و گاهی نیز همچون آنان که دلال تحریم بودند و دشمنان را توصیه به تحریم میکردند، دلال مذاکرهاند- در نسخهای به روز شدهتر از زمان امام علی، در سپاه امام مجتبی(ع)، برای بار دوم جان ناقابل معاویه را نجات دادند و صلح را بر خلیفه رسولالله تحمیل کردند و در نهایت معاویه صلح با امام حسن را پاره پاره کرد و زیرپا نهاد. همین سیاست نفوذ همان سیاستی است که شیعیان و جنگجویان کوفی که عزم یاری حضرت سیدالشهداء داشتند را با شایعه «رسیدن سپاه تا بن دندان مسلح شام به نزدیکی کوفه» زمینگیر کرد و سید و سالار شهیدان را در کربلای پربلا، همچون پدر و برادرش تنها گذارد. و تاریخ پر است از این تکرار مکرراتهای ملالآوری که ملالت کردن گذشتگان را در پی دارد و جز از بین بردن فرصتهای پیروزی و مهیا نمودن زمینههای شکست، عایدی برای احدی جز دشمن و دلالان نداشته و ندارد و تجربهای است که بارها تکرار شده و به گفته حافظ شیرین سخن «من جرب المجرب حلت به الندامه»(2)
در روزگار ما بیشک معاویه و یزید آمریکاست و دار و دسته مستکبرش. و اگر علما در مورد معاویه گفتهاند که مراتب و درجاتی از شیطان بوده است، معمار کبیر انقلاب بارها گفت که آمریکا شیطان بزرگ است و رهبر حکیم و حاضر انقلاب نیز دهها بار بر دشمن بودن آمریکا و غیرقابل اعتماد بودن آن تأکید نمود و عاقلان میدانند که وقتی خداوند میفرماید « إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا (3)« یعنی شیطان دشمن است و باید آن را دشمن دانست. اگرچه هر کسی که شیطنت میکند و در راه هدایت اخلال میکند و بندگان خداوند را میفریبد و میآزارد کاری شیطانی میکند ولی امروزه نه تنها آمریکا تمام این خباثتها را به بدترین شکل انجام میدهد و استکبار میورزد که اضافه بر اینها علیه آنها که الله را خدای خود دانستهاند، جبهه تشکیل داده و سپاه مجهز نموده و در معرکهای آشکار و نابرابر به مصاف حق و حقیقت آمده است و از آنجا که در مقابل مستکبر باید متکبر بود و سر خم نکرد، امام خمینی(ره) فرمودند که سازش با ابرقدرتها ظلم به بشر است.
اگر در دو سه سال اخیر که دولت محترم اصرار بر مذاکره با آمریکا نمود و بدون هیچ محدودیت زمانی، با سران این کشور وارد مذاکره شد و از گپ وگفت تلفنی و دیدارهای میان راهروی گرفته تا گفت و خندهای دلبرانه و نشستهای مکرر و قدم زدنهای در هوای آزاد همه را آزمود، و کسانی با ذوقزدگی چهره عفریت شیطان را به زحمت بزک کردند و تیتر و عکس گذاردند که مشکلاتمان حل شد و روزگار بر وفق مراد شد، اکنون باید پرسید که در این سه سال چه دادید و چه گرفتید که گذشتگان به دست نیاورده بودند؟ یا با صرف این همه هزینه مادی و معنوی که هزینه آمد و رفت و مذاکره برجام و رفع سوء تفاهم با شیطان کردید و از برجام دو و سه و ... سخن گفتید چه تجربه جدیدی بر تجربیاتمان افزودید؟ آیا اوبامای سال87 که به خاطر ایستادگی دولت و ملت ایران، از سوابق سیاه کشورش در کودتای 28مرداد عذرخواهی کرد، در این دولت که او را فردی مؤدب و باهوش میدانند، از او اقدام مثبتی دیده شده است؟ آیا آمریکا تحریمهای بیسابقه و شدیدی که در سال 88 و به خاطر برگرداندن مردم از رأیشان و به خاطر شیطنت و توصیه فتنهگران، بر مردم تحمیل نمود را برطرف نمود؟
آیا متمرکز شدن عجیب و چندین ساله تمام کابینه برای رفع سوء تفاهمهای بیپایان آمریکا و نهایتا توافق کاغذی برجام برای رفع تحریمهایی که گفته میشود تنها 5 درصد بر اقتصاد ما اثرگذار است از سر تدبیر بود؟ و یا تحت فشار آنها که خواب آمریکا میدیدند؟ و یا کاسبان مذاکره و معامله؟ در این سه ماهه برجام چه گشایشی برای ایران حاصل شده که منتقدان دولت را به حسادت وادارد؟ و چه حسن نیتی از آمریکا ملاحظه شده که منتقدان را به سیاهنمایی برساند؟ چند سه ماه دیگر باید بگذرد که گشایشهای مورد نظر دولت عیان گردد؟ آن تبریک گفتنهای پی در پی دولتیها به خود پس از برجام و توزیع مدال و نشان بین دوستان چرا اکنون به بایکوت و سانسور یکدیگر تبدیل شده؟ اگر به قیمت نفت نگاهی بیندازیم، به تحریمهای مکرر و جدید آمریکا، به مواضع عربستان و قطر و بحرین و ... و جیبوتی و در سخنرانیهای کری که در دورهگردیهای اطرافمان مطرح میکند بیندیشیم و اکنون به دستبرد و به تعبیر دقیق رئیس جمهور، به دزدی آشکار آمریکا از حساب ایران نگاه کنیم خواهیم دید که اگر برجام در این سه ماه برای ایران گشایشی نداشت ولی برای آمریکا از همان اول که دستور بتن کردن قلب رآکتور اراک صادر شد و چرخ سانتریفیوژها از چرخش افتاد گشایشهای پی در پی حاصل شد.
ای کاش به جای دستپاچگی در اجرای برجام نافرجام و سر از پا نشناختن برای جلب رضایت کدخدا، گوشی بدهکار برای حرف حق بود و لااقل مثل هزاران سال پیش معامله پایاپای صورت میگرفت نه آنکه مروارید نقد بدهند و آبنبات نسیه بستانند. اگر بستانند که این شیطان غیرقابل اعتماد است و ذات و نهاد گرگ را نمیتوان عوض کرد و مهربان نمود و با آنکه اقتضای خلقتش دریدن است نمیتوان پیوست. اکنون که دست کج کدخدا به ما دستبرد زده است چه تمهیدی در برجام برایش دیده شده است که جبران مافات کند و به همان اندازه به آمریکا ضربه بزند؟ مردمی که سالیان درازی است مرگ بر آمریکا را به عنوان شعار مکتبی پذیرفتهاند و جنایات آمریکا را از کودتای 28 مرداد تا طبس و نوژه و جنگ تحمیلی و جنگ نفتکشها و ناو وینسنس و ... به یاد سپردهاند چه اصراری بود که از این شیطان، فرشته نجات ساخت. مردمی که فلافل ایرانی را به چیپس و برگر مک دونالد ترجیح میدهند میتوانند الگوی خوبی باشند برای آنان که به جای نگریستن به مشت پرگل خود، به مشت پوچ دیگران مینگرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-سوره مبارکه توبه آیه 12. آنها عهد و قولی ندارند.
2- هر کس آزموده شده را بیازماید ملامتش رواست.
3- سوره مبارکه فاطر آیه 6. در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن گیرید... .