kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۷۰۳
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۳

فلسفه و چرایي جواز تقلید در فروع دین


لزوم و فلسفه تقلید و دلایل عقلی و منطقی آن چیست؟ و چرا تقلید در اصول دین جایز نیست اما در فروع دین جایز است؟ و به چه دلیل باید از اعلم تقلید کرد؟مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در مقاله حاضر به تبیین این مباحث پرداخته است.
***
پذیرش اصول دین، عقلی است نه تقلیدی؛ یعنی هرکس باید در شناخت خداوند تعالی و صفات او و نیز در نبوت، امامت و معاد، در فراخور توانش مجتهد باشد و اما فروع دین چطور؟
لزوم تقلید
حق هرکس بلکه وظیفه او این است که احکام اسلام را به دست آورده و به آن عمل کند. بنابر این تقلید راسا واجب نیست. علامه حلی بعد از اینکه در مسائل اصول دین، تقلید را حرام می‌داند می‌فرماید:‌«و اما المسائل افروعیه فقد خفف‌الله تعالی عن عباده فیها بقبول التقلید للحق» قبول تقلید توسط خداوند در فروع دین، تخفیفی است که خداوند به بندگانش داده است.(1)
بنابراین شما می‌توانید خودتان احکام اسلام را به دست آورده و به آن عمل نمایید. ولی سؤال این است که شما از کجا می‌خواهید احکام خداوند را به دست بیاورید؟
1. عقل به تنهایی همه احکام مورد نیاز بشر را نمی‌تواند به دست آورد. عقل حداقل در مورد مسائل مربوط به جهان آخرت نمی‌تواند حکم صادر کند؟ چون قابل تجربه برای عقل نیست. بنابراین ناگزیر باید به قرآن و روایات برای کشف حکم واقعی مراجعه کند.
2. زبان قرآن و روایات عربی است بنابراین برای این کار آشنایی کامل با زبان عربی و ظرایف آن نیاز است.
3. علاوه بر آن باید منطق و معانی بیان و سایر دانش‌های مورد نیاز در ادبیات عرب را آموخت.
4. در خیلی از موارد روایاتی وجود دارد که جعلی است و یا سند قابل اعتمادی ندارد. چگونه روایات صحیح را از اینگونه روایات می‌توان تشخیص داد؟ راویانی که ثقه و قابل اعتماد نیستند را از راویان ثقه چگونه باید تشخیص داد؟ این نیز ضوابط و قواعدی دارد که در علمی به نام علم رجال قابل دستیابی است.
5. آیات نیز محکم و متشابه دارد. چگونه آیات محکم و متشابه آن قابل تشخیص است؟(2)
6. چگونه در متن روایات و آیات بین نص و ظاهر، مطلق و مقید، عام و خاص و... تشخیص داده و موارد متعارض را چگونه جمع‌بندی می‌کنیم؟ این هم نیازمند اصول و قواعدی است که در دو علم اصول و فقه باید آموخت.
7. آموختن همه موارد فوق چیزی نزدیک به بیست سال کمتر یا بیشتر به طول می‌انجامد. اگر می‌توانید و استعداد لازم را دارید بسم‌الله بر شما هم واجب است همین کار را کنید.(3) و الا چاره‌ای ندارید که سراغ کسانی بروید که همه این مسیر را طی کرده و به احکام خداوند دست پیدا کرده‌اند(که آنها را مجتهد می‌نامیم) و از آنها احکام خداوند را بپرسید.
چرا که می‌دانیم در دین اسلام، واجب و حرام‌هایی وجود دارد که خدای حکیم، آنها را برای سعادت دنیا و آخرت انسان قرار داده است؛ واجبات و محرماتی که اگر انسان آنها را اطاعت نکند، نه به خوشبختی و سعادت مطلوب می‌رسد و نه از عذاب سرپیچی از آنها- در صورت مخالفت- در امان است.
سه گزینه پیش روی مکلف
در چنین حالتی، مکلف خود را در برابر سه راه می‌بیند.
راه اول اینکه انسان بتواند احکام را با مراجعه به منابع دست اول آن به دست آورد؛ بدیهی است دستیابی به چنین کاری مستلزم سال‌ها تلاش و مصروف داشتن وقت، آن هم با عزمی استوار و اراده‌ای پولادین است؛ زیرا باید در این راه به اندازه‌ای تلاش کرد که به درجه استنباط که از آن به اجتهاد تعبیر می‌شود، رسید. در این صورت از دو راه بعدی بی‌نیاز می‌شود.(اگر چه تا رسیدن به اجتهاد، ناگزیر از یکی از دو راه دیگر است).
دوم اینکه در هر کاری نظرات موجود بین مراجع را مطالعه کرده، به‌گونه‌ای عمل کند که طبق همه آرا و نظرات، عمل او صحیح باشد(یعنی احتیاط کند)؛ این راه نیازمند اطلاعات کافی از آرای موجود در هر مسئله و روش‌های احتیاط است و در بسیاری از موارد، به دلیل سختی احتیاط، ممکن است زندگی عادی او را مختل کند.
و سوم اینکه از رای کسی که این علوم را کاملا آموخته و در شناخت احکام شرعی کارشناس و از بقیه ماهرتر و عالمتر است، بهره ببرد.
لزوم تقلید در رشته‌ها و زمینه‌های دیگر
این سه راه اختصاص به برخورد انسان با احکام شرعی ندارد و در هر مسئله تخصصی دیگر وجود دارد. مثلا یک مهندس متخصص را فرض کنید که بیمار می‌شود. او برای درمان بیماری خود یا باید خود شخصا به تحصیل علم پزشکی بپردازد، یا تمام آرای پزشکان را مطالعه کرده و به‌گونه‌ای عمل کند که بعدا پشیمان نشود، و یا به یک پزشک متخصص رجوع کند. راه اول، او را به درمان سریع نمی‌رساند. راه دوم نیز بسیار دشوار است و او را از کار تخصصی خود، که مهندسی است، بازمی‌دارد. لذا او بی‌درنگ از یک پزشک متخصص کمک می‌گیرد و رای او را عمل می‌کند. بنابراین ما در تمام اموری که تخصص نداریم اگر آن امر برایمان دارای اهمیت باشد از متخصصین در آن امر، تقلید می‌کنیم. تقلید در احکام شرعی از مجتهد نیز همین حالت را دارد.
در مثال فوق مهندس در عمل به رای پزشک متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آینده و احیانا سرزنش دوستان نجات می‌دهد، بلکه در اغلب موارد، درمان نیز می‌شود. مکلف نیز در عمل به رای مجتهد متخصص، نه تنها خود را از پشیمانی آخرت و عذاب الهی نجات می‌دهد، بلکه به مصالح احکام شرعی نیز دست می‌یابد.
در زمان حضور معصومان علیهم‌السلام، مرجع احکام در مرحله نخست امامان می‌باشند در صورت عدم دسترسی به آنها، عالمان و خبرگان دین، مرجع احکام هستند.
هر مسلمان مکلفی اگر مجتهد نباشد- یعنی نتواند خودش احکام شرعی را از کتاب و سنت به دست آورد- باید از یکی از مراجع که شرایط علم، عدالت، پرهیزگاری، زهد و تقوا را دارد پیروی کند.
تقلید از مجتهد اعلم
هرگاه انسان بین رجوع و انتخاب شخصی دانا و داناتر و ارجاع امور به یکی از آن دو و عمل کردن طبق دستور آن یکی، مخیر شود، عقل حکم می‌کند که امور را به شخصی داناتر ارجاع داده و از او پیروی نموده و طبق دستورات وی عمل کند، زیرا نظر او و سخن او به واقع نزدیک‌تر و مورد اطمینان بیشتر است.(4)
ثانیا سیره و بنای عقلاء بر این جریان دارد که در هر فن و حرفه‌ای به داناترین فرد همان فن و حرفه مراجعه می‌کنند.(5) مثلا بیماری که به بیماری ناشناخته و صعب‌العلاج گرفتار است، برای تشخیص و درمان بیماری و یا انجام عمل جراحی، به حکم عقل به داناترین و حاذق‌ترین پزشک مراجعه می‌کند و نسخه درمان بیماری خود و یا دستور عمل را از او گرفته و به دستورات وی عمل می‌کند، چون تشخیص او را صحیح‌تر و دستورات او را برای درمان بیماری خود مفیدتر می‌داند. همین طور در مورد خیاط و نجار و بنا و غیره نیز عقل و عقلا حکم می‌کنند که به داناترین و ماهرترین فرد، به منظور رفع نیاز باید مراجعه کرد.
بر این اساس عقل در امور دینی و استنباط احکام شرعی که دقت و احتیاط زیاد را می‌طلبد، نیز حکم می‌کند که مکلف به منظور دریافت نسخه صحیح و اطمینان‌بخش احکام شرعی و مسائل دینی، باید به مجتهد اعلم و داناتر مراجعه کرده و از وی تقلید و به دستورات وی عمل نماید.
برای یافتن مجتهد اعلم هم یا شخص باید خود اهل تشخیص باشد و یا دو نفر خبره عادل، اعلمیت یکی از مجتهدین را گواهی کنند به شرطی که دو نفر عادل دیگر با گفته آنها مخالفت نداشته باشند و یا عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنها اطمینان حاصل شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.(6)
ادله وجوب یا جواز تقلید
صرف‌نظر از آیاتی مثل آیه شریفه«... فاسالوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون».(7) «اگر نمی‌دانید از آنان که به یاد دارند، بپرسید.» که بیانگر جواز رجوع غیر عالمان به عالمان است و روایاتی که در زمینه وجوب تقلید و مراجعه به فقهاء وجود دارد، یکی از دلایلی که برای جواز تقلید ذکر شده است، حکم فطرت انسان است. وقتی کسی از دانش و تخصصی برخوردار است و دیگران از آن محروم هستند فطرت انسان او را به پیروی از عالم در زمینه تخصصش دعوت می‌کند.
کسانی که وظایف دینی و احکام شرعی را نمی‌دانند به مقتضای فطرت خود سراغ کسانی می‌روند که در مسائل دینی تخصص دارند و به درجه اجتهاد و فقاهت نایل آمده‌اند و از آنان تقلید می‌کنند.
از این رو جواز تقلید بدیهی و فطری است و نیاز به دلیل ندارد، زیرا هر جاهلی به اقتضای فطرت خویش برای رفع جهل خود به عالم رجوع می‌کند.
دلیل دیگر این است که سیره و روش عقلا بر حسب دریافت عقلایی خویش، رجوع به متخصص در هر رشته است و از آنجا که شارع، این سیره را منع نکرده، مورد تایید اوست وگرنه برای شناخت احکام و اطاعت از دستورهای دین راه دیگری معرفی می‌کرد.
____________
1. علامه حلی، الرساله السعدیه، ص: 16.
2. محکم، آیه‌ای است که دلالتش بر مقصود روشن و عاری از ابهام است و متشابه به آیه‌ای می‌گویند که چند احتمال در مفاد آن متصور است؛ به طور طبیعی این‌گونه آیات نیازمند تفسیر و توضیح می‌باشند و تفسیر آن مطابق مذهب جعفری بر عهده معصومان(ع) است.
3. فعلا واجب کفایی است.
4. محقق اردبیلی، مجمع الفائده، ج 12، شرح ص 21.
5. خوئی، سیدابوالقاسم، کتاب الاجتهاد و التقلید، شرح ص 142.
.6 ر.ک توضیح‌المسائل دوازده مرجع، مسائل 2 و 3
.7نحل/43