آدمهای کوچک و ضعیف، رشته پرافتخار و مستعد را ضعیف کردهاند
نیاز امروز فوتبال ایران تجدید نظر اساسی در شیوه مدیریت!
سرویس ورزشی-
فوتبال ما را مدیریت آن به اینجا کشانده و رسانده است، پس برای اصلاح آن و تغییر وضع و جایگاه فعلی، باید در نحوه مدیریت آن فکری کرد و تجدید نظر اساسی به عمل آورد. این موضوع را از آن جهت در مقطع فعلی مطرح میکنیم که همه میدانیم با پایان گرفتن عمر مدیریت فعلی، قرار است بزودی انتخابات ریاست فدراسیون صورت گیرد.
هفته گذشته هم اهالی فوتبال شاهد اظهارات پرخاشگرانه کیروش بودند. او که مدتها در مرخصی به سر میبرد، به محض برگشت طبق معمول دست پیش را گرفت و طلبکارانه- کانه اهالی فوتبال و بلکه ملت ایران چیزی هم به ایشان بدهکار است- به زمین و زمان تاخت و ... که این نحوه حرف زدن و برخورد کردن و رفتن و برگشتن و ... صرف نظر از این که محتوای حرف هم حق باشد، اولاً درست، اخلاقی و مؤدبانه نیست، در شأن یک مربی حرفهای و با کلاس نیست و ثانیاً شاهد تازهای است برای اینکه روشن کند بر فوتبال ما مدیریتی کارآمد، مسلط و ناظر، ریاست نمیکند. البته در حرفهای کیروش، مسائلی قابل تامل و تعمق دیده میشد که باز بیش از هر چیز حکایت از آشفتگی وضع فوتبال، به ويژه در سطح مدیریتی آن میکرد، آنجا که کیروش از «ساختمان آکادمی فوتبال» سخن میگوید و وضعیت فعلی آن و سرنوشتی که این ساختمان به آن گرفتار آمده است. کیروش میگوید: «ما چهار سال تلاش و این مرکز را برای تیمهای ملی طراحی کردیم اما او از این موضوع استفاده میکند. قرار بود خانم (هـ) قسمتی از کلینیک پزشکی را در اختیار داشته باشد اما به طور کامل آن را در اختیار گرفته است...»، وی در جای دیگری اضافه میکند: «این مرکز مثل بچه خودم بود که میخواستم رشد کرده و بزرگ شود ... من یک بار این خانم را دیدم و به او گفتم این کار را نکرده و دخالت نکند، چون قرار است این ساختمان مجهز به تجهیزات ریکاوری و عملکردی بسیار مهم برای آینده فوتبال ایران شود. در واقع قرار بود این مرکز یک میراث مهم از من برای فوتبال ایران باشد، اما متاسفانه آنها احتمالاً به دلیل منافع پزشکیای که داشتند، در این مرکز ورود کردند...».
ماجرای تجارتخانه
ما بدون اینکه بخواهیم قضاوتی درباره حرفهای کیروش انجام دهیم، سوال میکنیم: این چه وضع و بلبشویی است که بر فوتبال ما حاکم است؟! چطور به گفته کیروش یک مرکز علمی و پزشکی که قرار بود در خدمت فوتبال ایران قرار بگیرد، مثل کلیت فوتبال، در خدمت منافع یک عده قرار گرفته است؟ چگونه این «مرکز علمی» به قول کیروش به «تجارتخانه»!! تبدیل شده است؟ ما البته میدانیم و بارها هم گفتهایم و شواهد و قرائنی چون «پرونده فساد در فوتبال» که از طرف کمیسیون اصل 90 منتشر شده است آن را تایید میکند که کلیت فوتبال ما و خیلی از مراکز حساس آن، عملاً به بازاری مکاره برای دلالی و تجارت عدهای سودجو درآمده است، اما درباره مورد اخیر و اظهارات کیروش، فعلا نظر نداریم، به ویژه خوانندگان محترم حتما اطلاع دارند مخاطب اصلی کیروش که ظاهرا خانم دکتری است به نام خانم (هـ) در برابر حرفهای کیروش واکنش نشان داده است و در رده مساله «سوءاستفاده» چنین پاسخ گفته: «مرکزی که نیاز به کمک همه دارد تا ساخته شود، تجارتخانه است؟ این تنها مرکز پزشکی فیفاست که در آسیای مرکزی وجود دارد... به جای اینکه برای تکمیل آن کمک کنیم، با بداخلاقی به این مسئله پرداخته میشود و این شایسته کشور ما نیست، حتی گفته شده بود که ما از این مرکز سوءاستفاده میکنیم، اما پولی در اختیار ما قرار نگرفته که بخواهیم سوءاستفاده کنیم و ...»
بازار گرم انگ و تهمت
ملاحظه میفرمائید، این گوشهای از وضعیت فوتبال ما، اخلاق، مناسبات، گفتمان رایج در آن است وضعیتی که به قول خانم دکتر (هـ) به هیچ وجه شایسته کشور ما (و ما هم اضافه میکنیم فوتبال ما) نیست. گفتمانی که فقط در این مورد اتفاق نیفتاده، سالهاست این نوع حرف زدن، انگ و تهمت زدن در فوتبال بازار گرمی پیدا کرده و ما تقریبا از شروع این جریان تا امروز، به مسئولان امر، مدیر و مدیران فوتبال حتی ورزش کشور نسبت به تداوم این وضع که در نهایت به حاکم شدن فضای بدبینی و کینه و بی احترامی و بی اعتمادی و سرانجام بی اعتباری منجر میشود، هشدار داده و از آنها بارها و مکرر خواستهایم که در برابر این گونه حرف زدن و طرح کردن مسائلی که پای حیثیت و آبروی افراد در میان است و پای اعتبار فوتبال ایران در میان است، براساس وظیفه شرعی و حرفهای، وا داده و منفعل عمل نکنند، از کنار مسائل مطرح شده به راحتی عبور نکنند، آنها را بررسی و موشکافی کنند و در نهایت با خاطیان، یا با کسانی که قلم و میکروفن و ابزار در اختیار را برای ریختن آبروی افراد و خدشهدار کردن اعتبار کاری آنها و بالاخره تصفیه حساب با این و آن، به کار میگیرند، برخورد جدی شود، اما در اینجا هم فدراسیون نشان داده «ناکارآمد» است. توانایی و جرأت برخورد با این مسائل مفسده انگیز و اعتبار شکن را ندارد. چون اگر داشت کار از انگ و تهمت رد و بدل شده، میان سرپرست فلان تیم یا مربی بهمان تیم به اینجا نمیرسید، یعنی جایی که همان طور که در آغاز این نوشته آمد، مسئولان رسمی فوتبال که دارند در یک مجموعه و فدراسیون و تحت مدیریتی واحد کار میکنند، علیه یکدیگر دعواهای آشکار و رسانهای راه میاندازند و یکدیگر را به سوءاستفاده و خیانت در امانت و باندبازی و طرفداری و ... متهم نمیکردند! کار به اینجا نمیکشید که یک مربی خارجی، برای دفاع از منافع ملی کشور ما، سینه چاک کند، یقه بدراند و دست به افشاگری بزند!
قول شرف
گفتیم ما اینجا کاری به محتوای حرفها و راستی و ناراستی آن و .. نداریم، ما فقط در تکمیل سخنی که مطلب را از آن آغاز کردیم، به «واقعیات» فوتبال رجوع کنیم و بگوئیم، این وضع فوتبال ماست. رشتهای که مثل هر رشته ورزشی دیگری مثل کل ورزش باید عامل وحدت و همبستگی اجتماعی، ارتقای فرهنگ عمومی و نشر و ترویج روحیات پهلوانی و مردانگی و جوانمردی باشد و به سهم و نوبه خود یک کارخانه «آدمسازی» باشد. وضع ورزش به اینجا رسیده، آیا کسی هست که بگوید، نرسیده ...؟
درباره حرفهای کیروش هم که بالاتر اشاره شد- و به مثابه آن هم در ادامه مطلب خواهیم پرداخت- حداقل توقع از مدیران فوتبال و مسئولان ذیربط این است که موضوع را به حال خود رها نکرده، آن را پیگیری و موشکافی کنند، یا کیروش راست میگوید با خاطیان برخورد کرده، وضعیت مرکز ذکر شده را، اصلاح و ترمیم کنند، یا حرفهای او بی اساس است و برای جنجال آفرینی و فرافکنی و مظلوم نمایی و ... است، یا کیروش و کسانی که به او خط میدهند، برخورد قانونی و منطقی شود، مثل موارد گذشته، مساله را به حال خود رها نکنید.
رها کردن این مسائل، مراتب ناخوشایندی برای فوتبال ما، فضا و شرایط فرهنگی و اخلاقی آن، در برخواهد داشت، چنانچه تاکنون داشته است و اعتبار و احترام این رشته و اهالی آن در پرتو این وادادگیها و عمل نکردن به مسئولیت مدیریتی و ... ضربه و لطمه خورده است.
اسم مرا نیاور!
اما حرفهای کیروش به اینجا ختم نمیشود، او از فردی به نام (ت) که سالهاست در فدراسیون فوتبال دارای پست و سمت رسمی است و تقریبا از مدیران این فدراسیون و همکاران نزدیک علی کفاشیان به حساب میآید، نام میبرد و در درجه اول از او میخواهد که «نامش را (یعنی نام کیروش را) بر زبان نیاورد»! گفتههای کیروش را میآوریم تا بهتر و بیشتر متوجه شویم در فوتبال این مملکت چه میگذرد و نحوه حرف زدن و مناسبات و گفتمان میان مسئولان مختلف آن در چه سطح و کلاسی، فنی و فرهنگی و علمی و ...؟! یا در حد و سطح دعواهای خیابانی و میدانی و ... قرار دارد! کیروش درباره این فرد میگوید: «به (ت) گفته بودم که در رویاهایش هم نام مرا نیاورد. او همیشه تهدید میکند که به خاطر مصالح ملی صحبتهایی را میخواهد بگوید اما او در دوران حضور در تیم ملی، پول بازیکنان را به اطرافیانش میداد.»
کیروش ادامه میدهد: «از (ت) میخواهم که به خاطر منافع کشور بزرگ ایران هر چیزی را که میداند مطرح کند. او بزدلانه خودش را پنهان میکند. (ت) چه کسی است که بخواهد نام من را بر زبان بیاورد؟ او به خوبی میداند که در دوران دعوت دژاگه و قوچاننژاد به تیم ملی، چه کسی سنگاندازی میکرد. او مخل فرایند حضور این بازیکنان در تیم ملی میشد. باز هم تاکید میکنم که (ت) نام مرا بر زبان نیاورد...»! ذکر این نکته جهت اطلاع بیشتر خوانندگان گرامی لازم است که بدانند، تا آنجا که ما میدانیم این آقای (ت) که امروز مستر کیروش از او میخواهد نامش را نبرد، یکی از دستاندرکاران اصلی وصل شدن کیروش به فوتبال ایران و مربیگری تیم ملی فوتبال کشور ما بود. حتی نگارنده روزی یا غروبی را به یاد دارد که هنگام رانندگی، مجری برنامهای ورزشی در رادیو از همین آقای (ت) سوال میکرد، بالاخره اسم اصلی سرمربی جدید تیم ملی چیست؟ که آقای (ت) توضیح میداد که ریشه نام او همان «کوروش» خودمان است، شما هم وی را «کوروش» بخوانید.
آدمهای کوچک صاحب فوتبال بزرگ
حال که این نکته ذکر شد، برگردیم به بحث خودمان. بحثی که برای روشن شدن، البته نیاز به هیچگونه توضیح اضافه و بحث دیگری ندارد! این وضعیت فوتبال ماست. این از روابط و مناسبات و نحوه گفتمان مسئولانش، و آن هم از نتایج فنی و شرایط فرهنگی و اخلاقی آن و ... بالاخره آن هم از پرونده فسادش در مجلس، که به نظر و اعتقاد این قلم، آن پرونده تازه در مرحله آغازین و مقدماتی است و آن قصه، سر دراز دارد! خواندیم آقای کیروش در گفتههای خود از «منافع کشور بزرگ ایران» گفت، و ما با صد افسوس میگوئیم فوتبال پرافتخار کشور بزرگ ایران، به دست آدمهای کوچک، ضعیف و ناتوان به چنین وضعیت و سرنوشت ناسزاواری گرفتار آمده است و از همین جا به سراغ منظور و هدف اصلی برویم و سخن را به پایان برسانیم. کار این فوتبال را نحوه «مدیریت» بر آن، به اینجا کشانده است، باز تاکید میکنیم آن هم نه فقط مدیریت فعلی. بنابر این مهمترین نتیجهای که از این تحلیل که سعی کرده و میکند واقع گرایانه و با رعایت «انصاف» باشد، به دست میآید این میشود که اگر قصد پایان دادن به این وضع را داریم، میخواهیم فوتبال را از شر گرفتاریهایی که گریبانش را به چنگ گرفته، رها کنیم و آن را نجات دهیم و چرخهای این رشته مفرح، جذاب و پرمخاطب را در مسیری به حرکت درآوریم که رو به پیشرفت و آبادی و در جهت خدمت به مردم و تامین منافع ملی باشد، یکی از مهمترین جاها و نقاط مهمی که باید اصلاح شود، «پست مدیریتی» آن است.
خیانت شاخ و دم ندارد!
تکرار میکنیم فوتبال ما را «مدیریت» آن به اینجا کشانده و رسانده است، پس برای اصلاح فوتبال و تغییر وضع و جایگاه فعلی، باید درباره نحوه مدیریت آن فکری کرد و تجدید نظری اساسی به عمل آورد. این موضوع را از این جهت در مقطع فعلی مطرح میکنیم که همه میدانیم با پایان گرفتن عمر مدیریت فعلی، قرار است بزودی انتخابات ریاست فدراسیون صورت گیرد. اگر در این مقطع حواسها جمع نباشد و تصمیم گیرندگان، با فکر نجات و اصلاح فوتبال و تامین منافع ملی، تصمیم نگیرند ضمن اینکه به مردم ورزش دوست، بدون تعارف و رودربایستی- «خیانت» کردهاند- خیانت مگر شاخ و دم هم دارد؟!- بلکه مغرضانه یا از سر سهلانگاری و جدی نگرفتن وظیفه مهمی که برعهده دارند، موجب میشوند، عمر این فوتبال، سرمایه و توان بالقوه و رشتههای مادی و انسانیاش و ... باز برای چند سال معطل بماند، هدر رود، و مشکلات حل نشده قبلی، حل ناشده باقی بمانند و بر آن اضافه شوند، پروندههایی نظیر آنچه که اخیرا مجلس شورای اسلامی درباره فوتبال منتشر کرد، قطورتر و مفصلتر شوند.
تغییر افکار نه تعویض افراد
نکته مهمی که قبلاً هم به آن اشاره کردهایم این است که صرف تغییر نامها و عوض شدن شکل و قیافه آدمها و... دردی را دوا نمیکند، آنچه که فوتبال ما به آن بیش از رفتن «عمرو» و آمدن «زید» و تغییر اسامی و نامها، نیاز دارد، تغییر افکار و نگرشهاست. تغییر جهتگیری و رویکردهاست. طی سالهای اخیر در مدیریت فوتبال ما افراد زیادی آمده و رفتهاند، نامهای زیادی عوض شدهاند، اما مسیر حرکت این رشته، فضا و حال هوای حاکم بر آن، چندان تغییری نکرده است، به جاست که همه، به ویژه کسانی که در این باره نقش و وظیفهای تعیینکننده دارند، دست در دست یکدیگر، علیرغم اختلاف سلیقهها و گرایشها، با محور قرار دادن «منافع ملی»، درباره آینده فوتبال مستعد و پرتوان ایران، بهترین تصمیم را بگیرند و نیکوترین اقدام را انجام دهند.