در قلمرو فرهنگ و هنر و اندیشه و جامعه
دست انگلیس در آستین سرداری
بهمن درّی
یکی از نشریات که ادعای روشنگری و روشنفکری نیز دارد پروندهای درباره محمدعلی فروغی در 30 صفحه تدارک دیده با عنوان روی جلد «لیبرالی که خانهنشین شد» و با تیتر «پروندهای درباره محمدعلی فروغی، سیاستمدار روشنگری که اهمیت او در تاریخ معاصر ما دیده نشده است» و البته مقالات و مطالبی که در این ویژهنامه به چشم میخورد اغلب جانبدارانه است و به نوعی ستایش گروی. از او به عنوان لیبرال صبور یادشده و در مقالهای که دبیر پرونده نوشته، وی را روشنفکری ملی دانسته، در مقاله دیگر فروغی از روشنفکران جوان انقلاب مشروطه نامیده شده که «سیاستمدار نبود کارمند کاردان بود» و دیگری وی را فیلسوف خوانده و خارجنشین دیگر به او لقب «روشنفکر نهادساز» داده که «شگرد مکتب فرانسه بر پایه رأی اکثریت بود» و یکی دیگر نگاه نسل بعدی را نسبت به فروغی غیرمنصفانه دانسته و جوانی دیگر فروغی را «شخصیتی جامعالاطراف، کارکشته، جهاندیده و آگاه به شرایط جهانی و مشرف به مسائل ایران» دانسته و دیگری از او با عنوان «دیپلمات صریحاللهجه» یاد کرده است. البته تطهیر فروغی به اینجا ختم نمیشود و با ذکر برخی از ادعاها از وی چهرهای ضدرضاخان، ضدرژیم استبدادی و نخستوزیری ضدانگلیس و مدافع مردم و احیاگر حکومت ملی و طرفدار فرهنگ ایرانی نشان داده میشود.
تحریف شاخ و دم ندارد؛ وقتی چهره تمام عیار وابسته به غرب که سابقه عضویت در فراماسونری را هم دارد به عنوان سیاستمداری ضدانگلیس جازده میشود واقعا نوبر است.
در این مجال خوب است عبارتی از فروغی را که در کلاسهای درس مدرسه علوم سیاسی بیان میکند (یعنی کسانی که میخواهند زمام امورخارجی کشور را در آینده در دست بگیرند) به نقل از موسی حقانی در مصاحبه با کیهان فرهنگی- که اخیرا منتشر شده- بیاوریم که گفته است: «شما تا به حال «سرداری» دیدهاید (سرداری لباس بلندی بود که ایرانیها میپوشیدند)؟ همه میگویند بله، دیدیم. بعد میگوید آیا دیدهاید که آستین سرداری بدون دست حرکت کند؟ همه میگویند نه، نمیشود. فروغی میگوید که ایران به مثابه آن لباس سرداری است که اگر دست انگلستان در این آستین نباشد حرکت نخواهد کرد.»
این نکته را هم باید در پایان یادآور شویم که اغلب نویسندگانی که به تطهیر چهره فروغی پرداختهاند خود در کشورهای آمریکا و انگلیس ساکن هستند که لابد نمیخواهند نمکدان را بشکنند!
پایان بخش اول