ورق زدن «کتابِ مامان» در عصرهای کِشدارِ تابستان(کتابستان)
دخترش میگفت بین خودشان –خواهرها و تک برادر- اسم کتاب را گذاشتهاند «کتابِ مامان». میگفت قبل از فوت و در عالم رویا از پدر خواسته بوده تا زمانی که بچهها سر و سامان نگیرند از دنیا نرود. میگفت خوشش نمیآمد که بیمار باشد و زیر دست و پا؛ روی همین حساب آن بیماری لعنتی -سرطان را میگفت- که سراغش آمده بود را به خودش نگفته بودند. میگفت از بیمارستان که ترخیصش کرده بودند گذاشته بودندش توی ماشین و عقب را هم پر کرده بودند از بادکنک به نشانۀ جشن صحت و سلامتی و الخ اما در دل ترس داشتند از روندِ ادامۀ درمان و شیمیدرمانی و ریزشِ مو و سایر عواقب آن بیماری لعنتی که دیگر پنهانشدنی نبود و یک وقت دیدی که دیگر خودش فهمید و زنی که روزگاری به پنج نفر زندگی میبخشید، خودش را در بستر بیماری دید و زیر دست و پا!
***
شاید کسی فکر نمیکرد مسیری که با «دا» هموار شد به این زودیها جای خودش را باز کند و آرام آرام در قوارۀ یک گونه و ژانر خاص روایی در ادبیات دفاع مقدس و جنگ ظاهر شود. روایتهای زنانه از جنگ به تدریج میروند که افق دیگری باز کنند پیش روی مخاطبانِ خود و بیشک «دخترِ شینا» از نمونههای موفق این مسیر است. جنگ در «دختر شینا» نه در متن که در حاشیه است. «دختر شینا» شرح ثانیهثانیههای رنجِ قدمخیر محمدی برای ساختن زندگیِ خود در خشونتِ بیرحمانۀ جنگ است. قدمخیر از آن هنگام قدم به خانۀ حاج ستار میگذارد تا آن هنگام که تک و تنها، بار مسئولیت پنج فرزندش را به دوش میکشد، مدام آفریننده است و خلق میکند و هنر او، خلقِ زندگی است. به تعبیر زیبای دخترش، قدمخیر حتی خورشید و ماه را میخواست تا برای فرزندانش طلوع و غروب کنند. او در معرکۀ جنگ و هُرمِ شعلههایِ نبرد، چونان پیچکی از روزها و سالهایِ عمر فرزندانش بالا میرود و به آنها زندگی میبخشد. «دختر شینا» سوایِ اینها، روایتِ شدنِ مداومِ یک انسان است که فرمود :«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا!»
دختر و پسرِ روستایی ابتدایِ داستان که یکی کارگرِ ساختمانی بود و میان تهران و همدان در رفت و آمد و دیگری نیز دختری آفتاب و ماهتاب ندیده که حتی سوادِ خواندن و نوشتن نیز ندارد به یکباره در کورۀ رنجِ شدنِ انسان، پخته میشود و کولهبار رنجهای یک زندگی را تنها به دوش میکشد، کیلومترها دورتر از خط مقدم و توپ و تانک و خمپاره و همسرش! چنین روایتی، روایتِ در مسیر و در مصیرِ انسانی است که مدام در پی شدن است و قدم در جاده رشد گذاشته است و تکامل. تکامل و شُدنی که به تدریج در طول کتاب قابل مشاهده است و محسوس و ملموس و آنگاه که قدمخیر به اوجِ شدنِ خویش رسیده، همسرش او را تنها میگذارد و باز اوست و ادامۀ این مسیر صعب و دشوار! «دختر شینا»، خاطراتِ مرحوم قدمخیر محمدی کنعان، همسر شهید حاج ستار ابراهیمی از شهدای همدان است که انتشاراتِ سورۀ مهر به قلم بهناز ضرابیزاده و به قیمت 7500 تومان منتشر کرده. کتابی که حتی تحسینِ شخصِ اول مملکت را هم برانگیخته و میارزد به یک بار خواندنش در این روزهایی که زندگی از یادِ بعضیهامان رفته!
***
شاید کسی فکر نمیکرد مسیری که با «دا» هموار شد به این زودیها جای خودش را باز کند و آرام آرام در قوارۀ یک گونه و ژانر خاص روایی در ادبیات دفاع مقدس و جنگ ظاهر شود. روایتهای زنانه از جنگ به تدریج میروند که افق دیگری باز کنند پیش روی مخاطبانِ خود و بیشک «دخترِ شینا» از نمونههای موفق این مسیر است. جنگ در «دختر شینا» نه در متن که در حاشیه است. «دختر شینا» شرح ثانیهثانیههای رنجِ قدمخیر محمدی برای ساختن زندگیِ خود در خشونتِ بیرحمانۀ جنگ است. قدمخیر از آن هنگام قدم به خانۀ حاج ستار میگذارد تا آن هنگام که تک و تنها، بار مسئولیت پنج فرزندش را به دوش میکشد، مدام آفریننده است و خلق میکند و هنر او، خلقِ زندگی است. به تعبیر زیبای دخترش، قدمخیر حتی خورشید و ماه را میخواست تا برای فرزندانش طلوع و غروب کنند. او در معرکۀ جنگ و هُرمِ شعلههایِ نبرد، چونان پیچکی از روزها و سالهایِ عمر فرزندانش بالا میرود و به آنها زندگی میبخشد. «دختر شینا» سوایِ اینها، روایتِ شدنِ مداومِ یک انسان است که فرمود :«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا!»
دختر و پسرِ روستایی ابتدایِ داستان که یکی کارگرِ ساختمانی بود و میان تهران و همدان در رفت و آمد و دیگری نیز دختری آفتاب و ماهتاب ندیده که حتی سوادِ خواندن و نوشتن نیز ندارد به یکباره در کورۀ رنجِ شدنِ انسان، پخته میشود و کولهبار رنجهای یک زندگی را تنها به دوش میکشد، کیلومترها دورتر از خط مقدم و توپ و تانک و خمپاره و همسرش! چنین روایتی، روایتِ در مسیر و در مصیرِ انسانی است که مدام در پی شدن است و قدم در جاده رشد گذاشته است و تکامل. تکامل و شُدنی که به تدریج در طول کتاب قابل مشاهده است و محسوس و ملموس و آنگاه که قدمخیر به اوجِ شدنِ خویش رسیده، همسرش او را تنها میگذارد و باز اوست و ادامۀ این مسیر صعب و دشوار! «دختر شینا»، خاطراتِ مرحوم قدمخیر محمدی کنعان، همسر شهید حاج ستار ابراهیمی از شهدای همدان است که انتشاراتِ سورۀ مهر به قلم بهناز ضرابیزاده و به قیمت 7500 تومان منتشر کرده. کتابی که حتی تحسینِ شخصِ اول مملکت را هم برانگیخته و میارزد به یک بار خواندنش در این روزهایی که زندگی از یادِ بعضیهامان رفته!