ضربهاش را نخوریم!(یادداشت روز)
«برخی گروههای اسلامی در برخی کشورها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند» (رهبر معظم انقلاب در دیدار دستاندرکاران و کارگزاران حج و سفرهای عتبات-94/5/31)
کشور مصر و گروه اخوانالمسلمین، شاید بهترین نمونه برای تبیین این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب باشد. «محمد مرسی» و اخوانالمسلمین پس از انقلاب «اسلامی» مصر، به آمریکا، دشمن قسمخورده اسلام، «اعتماد» کرد و جای دوست و دشمن را اشتباه گرفت و به قول حضرت آقا ضربهاش را نیز خورد. نگاهی به وضعیت امروز مصر، و گروه اسلامی اخوانالمسلمین، در پذیرفتن این تحلیل به ما کمک خواهد کرد. «محمد مرسی» و «محمد بدیع» رئیسجمهور سابق و رهبر اخوانالمسلمین اکنون زندانی و در انتظار اجرای حکم مرگ هستند و گروه اسلامی اخوانالمسلمین هم از هم پاشیده است. در مقابل، حسنی مبارک، فرعون مصر و فرزندانش که انقلاب مصر علیه آنها شکل گرفت، تبرئه و آزاد شدند و...
شاید یاسر عرفات، نمونه دیگری از این جنس آدمها باشد. زمانی وی «الگوی انقلابیون جهان» بود و با مواضع ضدصهیونیستی و ضداستکباریاش، محبوبیت فوقالعادهای بین مردم جهان از جمله ایران داشت. اما بنا به دلایلی- شاید خسته شدن از انقلابیگری- به سمت سازش رفت و به دشمن اعتماد کرد. به سمت مذاکره با دشمنانی رفت که دشمنیشان با اسلام، ریشه ماهوی دارد. به قول استاد رحیمپورازغدی، عرفات پس از اعتماد به دشمن از «سمبل انقلابیون جهان» به یک «تفاله سیاسی» تبدیل شد، وی را تحقیر کردند، مسموم کردند و در نهایت کشتند. به عرفات نیز وعدههای زیادی داده بودند حتی با لبخندهای دیپلماتیک غلیظتر. برای عرفات «مرگ با خفت» نتیجه اعتماد، مذاکره و عقبنشینی در برابر استکبار بود. عرفات هم نتیجه اشتباه گرفتن دوست و دشمن را دید و ضربهاش را نیز خورد.
استکبار که آمریکا در راس آن است، اصولا قابل اعتماد نیست و به هیچ یک از تعهداتی که داده است نیز پایبند نیست. این ضربهزدنها به دلیل ماهیت استکباری آمریکا است و بنابر این بین دوست و دشمن هم فرق نمیگذارد. اگر عرفات و مرسی، مسلمان و انقلابی بودند، معمر قذافی، محمدرضا شاه و زین العابدین بن علی که انقلابی نبودند، دوست و نوکر آنها بودند. اما آنها نیز به رغم همه این نوکریها، پس از پایان تاریخ مصرفشان، به تفالههای سیاسی تبدیل شدند. این روش کار کشورهای مستکبری مثل آمریکا، انگلیس و حتی فرانسه است.
اما متاسفانه کسانی در داخل کشور با هدف بهبود روابط وکاهش تنشها و با شعارهایی مثل «نباید در گذشتههای دور باقی ماند» یا «پروندههای قدیمی را نبش قبر نکنیم.» احتمالا بی آن که متوجه باشند برای بدنامترین و بدسابقهترین کشورها و مستکبرترین آنها پیام تمایل میفرستند! و مسئولین را به حرکت به آن سمت ترغیب میکنند. راهی را برای آنها برگزیدهاند که پیش از این ناکارآمدی و خطرات آن به کرات ثابت شده است. عدهای نیز احتمالا راه حل مشکلات اقتصادی را در نزدیکی با همین کشورهای بدعهد و بدسابقه دیدهاند؛ اگرچه دم از اعتقاد به اقتصاد مقاومتی و ظرفیتهای درونی میزنند، اما بعضا توان ایرانی را در تهیه آبگوشت بزباش و قرمه سبزی و ... میدانند. این عده در زبان میگویند، اعتمادی به آمریکا ندارند اما اعتماد به آمریکاییها در برخی موضعگیریهایشان موج میزند. این دیدگاه که توانستهایم با مذاکره سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و... رنگ و بوی اعتماد میدهد نمیدهد؟ یعنی قبول کردهایم که دشمنی ماهوی آمریکا با نظام اسلامی خاتمه یافته است!
آمریکاییها اگر توان حمله نظامی به ایران را داشتند، توجهی به توافقنامه و تعهد و ... نمیکردند، حمله میکردند، و اگر تاکنون جرات چنین غلطی را نداشتهاند، نه به خاطر این دو سال مذاکره که به خاطر 36 سال مقاومت ملت و توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی ایران است که دشمن آرزوی از بین بردن آن با بازرسیها از مراکز نظامی را به گور خواهد برد.
اما یکی از ناجوانمردانهترین اتهاماتی که به مخالفان اعتماد به آمریکا زده میشود، این است که آنها را مخالف مذاکره و حتی مخالف دولت محترم جا میزنند. این در حالی است که مخالفان با مذاکره مشکلی ندارند بلکه با طرف مذاکره مشکل دارند و همواره تلاش کردهاند که به دولت کمک کنند. طرف مذاکره آمریکاست و آمریکا نیز همان آمریکای سابق و بدعهد است، فقط یال و کوپالش ریخته و ضعیفتر هم شده است!
وقتی رئیس جمهور محترم میفرمایند «مردم ایران ذهنیتهای تاریخی نسبت به دخالتهای بیگانگان دارند....اگرچه قضاوتهای تاریخی یک ملت را نمیتوان در مدت زمانی کوتاه به سرعت تغییر داد ولی در عین حال معتقدیم که نباید در گذشتههای تاریخی هم باقی ماند، باید با نگاه به آینده حرکت خود را تنظیم کنیم... باید به گونهای حرکت شود که علاوه بر توسعه روابط، به تدریج قضاوت تاریخی مردم نیز تغییر کند» چنین به نظر میرسد که این کشورها، انگلیس و آمریکای سابق نیستند و تغییر کردهاند اما همه میدانیم، هیچ تغییری در کار نیست و آنها همچون همیشه مترصد فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان هستند و به قول حضرت آقا در بیانات دیروزشان «اگر غفلت شود ناگهان متوجه میشویم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است بنابر این باید کاملاً مراقب باشیم.» (دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت-4/6/94)
این، یعنی آقا هشدار میدهند، نباید غفلت بکنیم که اگر کردیم... ضربهاش را نیز میخوریم.
اکنون که در حال مطالعه این وجیزهاید، آمریکا و نوچههایش در عراق، متحد کشورمان، در کنار پیش بردن پروژه کثیف داعش، در حال طراحی فتنه خطرناک دیگری هستند. فقط به این دلیل که این کشور، با تکیه بر نسخه اسلام، خواهان استقلال و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است. منابع عراقی اعلام کردهاند که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی تلاشهای گستردهای را برای سوء استفاده از اعتراضهای خیابانی و اصلاحات گسترده سیاسی حیدر عبادی آغاز کردهاند و سفارتخانههای انگلیس و آمریکا به شدت فعال شدهاند. هدف نیز براندازی دولت عراق و روی کار آوردن مخالفان ایران اعلام شده است. این توطئهچینیها برای دور کردن این کشور از ایران و در نتیجه بازگرداندن آن به حلقه دولتهای سازشکار و دستنشانده منطقه است، آن هم پس از توافق و حین لبخندهای دیپلماتیک. بنابراین اختلاف آمریکا با ایران هنوز پابرجاست چرا که حتی ذرهای از دشمنی آنها با ما کم نشده است، لذا اگر اعتماد کنیم و ذوق زده شویم، نفوذ خواهد کرد و ضربهاش را نیز خواهد زد، که اگر خدای ناکرده چنین شود و به قول امام (ره) «اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند.» (صحیفه امام خمینی(ره) ج ۱۷ص ۳۸۳)
جعفر بلوری
کشور مصر و گروه اخوانالمسلمین، شاید بهترین نمونه برای تبیین این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب باشد. «محمد مرسی» و اخوانالمسلمین پس از انقلاب «اسلامی» مصر، به آمریکا، دشمن قسمخورده اسلام، «اعتماد» کرد و جای دوست و دشمن را اشتباه گرفت و به قول حضرت آقا ضربهاش را نیز خورد. نگاهی به وضعیت امروز مصر، و گروه اسلامی اخوانالمسلمین، در پذیرفتن این تحلیل به ما کمک خواهد کرد. «محمد مرسی» و «محمد بدیع» رئیسجمهور سابق و رهبر اخوانالمسلمین اکنون زندانی و در انتظار اجرای حکم مرگ هستند و گروه اسلامی اخوانالمسلمین هم از هم پاشیده است. در مقابل، حسنی مبارک، فرعون مصر و فرزندانش که انقلاب مصر علیه آنها شکل گرفت، تبرئه و آزاد شدند و...
شاید یاسر عرفات، نمونه دیگری از این جنس آدمها باشد. زمانی وی «الگوی انقلابیون جهان» بود و با مواضع ضدصهیونیستی و ضداستکباریاش، محبوبیت فوقالعادهای بین مردم جهان از جمله ایران داشت. اما بنا به دلایلی- شاید خسته شدن از انقلابیگری- به سمت سازش رفت و به دشمن اعتماد کرد. به سمت مذاکره با دشمنانی رفت که دشمنیشان با اسلام، ریشه ماهوی دارد. به قول استاد رحیمپورازغدی، عرفات پس از اعتماد به دشمن از «سمبل انقلابیون جهان» به یک «تفاله سیاسی» تبدیل شد، وی را تحقیر کردند، مسموم کردند و در نهایت کشتند. به عرفات نیز وعدههای زیادی داده بودند حتی با لبخندهای دیپلماتیک غلیظتر. برای عرفات «مرگ با خفت» نتیجه اعتماد، مذاکره و عقبنشینی در برابر استکبار بود. عرفات هم نتیجه اشتباه گرفتن دوست و دشمن را دید و ضربهاش را نیز خورد.
استکبار که آمریکا در راس آن است، اصولا قابل اعتماد نیست و به هیچ یک از تعهداتی که داده است نیز پایبند نیست. این ضربهزدنها به دلیل ماهیت استکباری آمریکا است و بنابر این بین دوست و دشمن هم فرق نمیگذارد. اگر عرفات و مرسی، مسلمان و انقلابی بودند، معمر قذافی، محمدرضا شاه و زین العابدین بن علی که انقلابی نبودند، دوست و نوکر آنها بودند. اما آنها نیز به رغم همه این نوکریها، پس از پایان تاریخ مصرفشان، به تفالههای سیاسی تبدیل شدند. این روش کار کشورهای مستکبری مثل آمریکا، انگلیس و حتی فرانسه است.
اما متاسفانه کسانی در داخل کشور با هدف بهبود روابط وکاهش تنشها و با شعارهایی مثل «نباید در گذشتههای دور باقی ماند» یا «پروندههای قدیمی را نبش قبر نکنیم.» احتمالا بی آن که متوجه باشند برای بدنامترین و بدسابقهترین کشورها و مستکبرترین آنها پیام تمایل میفرستند! و مسئولین را به حرکت به آن سمت ترغیب میکنند. راهی را برای آنها برگزیدهاند که پیش از این ناکارآمدی و خطرات آن به کرات ثابت شده است. عدهای نیز احتمالا راه حل مشکلات اقتصادی را در نزدیکی با همین کشورهای بدعهد و بدسابقه دیدهاند؛ اگرچه دم از اعتقاد به اقتصاد مقاومتی و ظرفیتهای درونی میزنند، اما بعضا توان ایرانی را در تهیه آبگوشت بزباش و قرمه سبزی و ... میدانند. این عده در زبان میگویند، اعتمادی به آمریکا ندارند اما اعتماد به آمریکاییها در برخی موضعگیریهایشان موج میزند. این دیدگاه که توانستهایم با مذاکره سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و... رنگ و بوی اعتماد میدهد نمیدهد؟ یعنی قبول کردهایم که دشمنی ماهوی آمریکا با نظام اسلامی خاتمه یافته است!
آمریکاییها اگر توان حمله نظامی به ایران را داشتند، توجهی به توافقنامه و تعهد و ... نمیکردند، حمله میکردند، و اگر تاکنون جرات چنین غلطی را نداشتهاند، نه به خاطر این دو سال مذاکره که به خاطر 36 سال مقاومت ملت و توانمندیهای نظامی جمهوری اسلامی ایران است که دشمن آرزوی از بین بردن آن با بازرسیها از مراکز نظامی را به گور خواهد برد.
اما یکی از ناجوانمردانهترین اتهاماتی که به مخالفان اعتماد به آمریکا زده میشود، این است که آنها را مخالف مذاکره و حتی مخالف دولت محترم جا میزنند. این در حالی است که مخالفان با مذاکره مشکلی ندارند بلکه با طرف مذاکره مشکل دارند و همواره تلاش کردهاند که به دولت کمک کنند. طرف مذاکره آمریکاست و آمریکا نیز همان آمریکای سابق و بدعهد است، فقط یال و کوپالش ریخته و ضعیفتر هم شده است!
وقتی رئیس جمهور محترم میفرمایند «مردم ایران ذهنیتهای تاریخی نسبت به دخالتهای بیگانگان دارند....اگرچه قضاوتهای تاریخی یک ملت را نمیتوان در مدت زمانی کوتاه به سرعت تغییر داد ولی در عین حال معتقدیم که نباید در گذشتههای تاریخی هم باقی ماند، باید با نگاه به آینده حرکت خود را تنظیم کنیم... باید به گونهای حرکت شود که علاوه بر توسعه روابط، به تدریج قضاوت تاریخی مردم نیز تغییر کند» چنین به نظر میرسد که این کشورها، انگلیس و آمریکای سابق نیستند و تغییر کردهاند اما همه میدانیم، هیچ تغییری در کار نیست و آنها همچون همیشه مترصد فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان هستند و به قول حضرت آقا در بیانات دیروزشان «اگر غفلت شود ناگهان متوجه میشویم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است بنابر این باید کاملاً مراقب باشیم.» (دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت-4/6/94)
این، یعنی آقا هشدار میدهند، نباید غفلت بکنیم که اگر کردیم... ضربهاش را نیز میخوریم.
اکنون که در حال مطالعه این وجیزهاید، آمریکا و نوچههایش در عراق، متحد کشورمان، در کنار پیش بردن پروژه کثیف داعش، در حال طراحی فتنه خطرناک دیگری هستند. فقط به این دلیل که این کشور، با تکیه بر نسخه اسلام، خواهان استقلال و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است. منابع عراقی اعلام کردهاند که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی تلاشهای گستردهای را برای سوء استفاده از اعتراضهای خیابانی و اصلاحات گسترده سیاسی حیدر عبادی آغاز کردهاند و سفارتخانههای انگلیس و آمریکا به شدت فعال شدهاند. هدف نیز براندازی دولت عراق و روی کار آوردن مخالفان ایران اعلام شده است. این توطئهچینیها برای دور کردن این کشور از ایران و در نتیجه بازگرداندن آن به حلقه دولتهای سازشکار و دستنشانده منطقه است، آن هم پس از توافق و حین لبخندهای دیپلماتیک. بنابراین اختلاف آمریکا با ایران هنوز پابرجاست چرا که حتی ذرهای از دشمنی آنها با ما کم نشده است، لذا اگر اعتماد کنیم و ذوق زده شویم، نفوذ خواهد کرد و ضربهاش را نیز خواهد زد، که اگر خدای ناکرده چنین شود و به قول امام (ره) «اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند.» (صحیفه امام خمینی(ره) ج ۱۷ص ۳۸۳)
جعفر بلوری