بررسی ماهیت، مشروعیت و انواع استخاره از دیدگاه قرآن و عترت(ع)
استخاره؛ پایان تردیدها
استخاره در زبان عربی به معنای درخواست خیر از خداوند است؛ زیرا خداوند به عنوان پروردگار هستی تنها کسی است که میتواند خیر را به کسی ارزانی دارد چنانکه در مقام آفریدگاری وجود را به هر آفریدهای ارزانی داشته است.
محمدرضا رسولی
درخواست خیر از خداوند معنای دیگری از توکل و تفویض امور از سوی شخص به خداوند دانا و تواناست. در کنار این معنا گاهی استخاره به معنای نوعی قرعه در هنگام تحیر است که با دعا و درخواست از خداوند متعال همراه میباشد؛ زیرا خداوند بهترین مشاور در تمامی هستی است، او دانا به همه امور و عواقب کارهاست و بهترین کسی است که انسان میتواند از او یاری بخواهد تا وی را به سوی بهترین کارها راهنمایی و هدایت کند. معمولا این نوع استخاره با تسبیح و قرآن انجام میشود.
در مطلب حاضر و بر اساس آموزههای ثقلین کتاب و عترت و نیز نوشتههایی که در منابع گوناگون درباره استخاره و قرعه بیان شده، تبیین اجمالی از این مسأله ارائه شده است.
گستره معنایی استخاره
استخاره از ریشه «خ- ی- ر» و از باب استفعال، در لغت به معنای «طلب خیر در چیزی» (لسانالعرب، این منظور، ج 4، ص 259، «خیر») و در اصطلاح عبارت است از واگذاردن انتخاب به خداوند با دعا و عمل مخصوص، در کاری که انسان در انجام دادن آن مردد است. این واژه در قرآن نیامده است؛ ولی با توجه به اینکه مسلمانان در مواردی برای تصمیمگیری در کارهایشان از روش استخاره با قرآن استفاده میکنند، در حوزه مسائل پیرامون قرآن قرار میگیرد و از آن جهت که برخی مفسران آیه شریفه «ان تستقسموا بالازلام» تقسیم کردن گوشتها با تیرهای قرعه (مائده، آیه 3) را به استخاره تفسیر کردهاند، میتواند در حوزه معارف قرآن قرار گیرد. (احکام القرآن، ابنالعربی، ج 2، ص 544-545).
برای استخاره دو معنا گفتهاند: معنای نخست همان معنای حقیقی استخاره است که به معنای طلب خیر از خداوند در امور زندگی است. انسان هر کاری را که میخواهد انجام دهد از خداوند میخواهد تا خیر باشد و آثار آن در زندگی دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی آشکار شود؛ زیرا بسیاری از کارهایی که انسان انجام میدهد هر چند که به ظاهر خوب و خیر است ولی میتواند در باطن شر و مکروه باشد، از این رو شخص هنگام انجام کاری از خداوند میخواهد تا آن را خیر قرار دهد و آثار مطلوبی بر آن بار شود. خیرخواهی به این معنا کاری است که همه اولیای الهی و خواص امت اسلام و مومنان واقعی انجام میدهند. در این موارد شخص متوجه ربوبیت و پروردگاری الهی است و بر این باور است که خداوند در همه لحظات زندگی او حضور مستقیم و تاثیرگذار دارد و اگر لحظهای عنایت الهی از وی برداشته شود، هیچ و پوچ و نابود میشود. بنابراین همانگونه که وجود و حیات خویش را هر دم از خدا میداند و میخواهد، همچنین از خداوند میخواهد تا هر دم از زندگیاش را خیر و برکت قرار داده و کارهایش را مدیریت و پروردگاری کند تا در مسیر درست گام بردارد و از آثار این عنایات و توجه خاص الهی برخوردار شود. این همان معنای دیگر تفویض امور و توکل در کارهاست که خداوند در بسیاری از آیات از آدمی خواسته است. بر این اساس میتوان گفت که چنین استخارهای در کارها، امری بسیار مطلوب بلکه واجب است و بیانگر ایمان واقعی شخص به ربوبیت آفریدگار هستی است.
معنای دیگر استخاره این است که پس از آنکه انسان به کلی در امری متحیر و وامانده شد، به طوری که نه عقل خودش وی را به خوبی و بدی آن راهنمایی میکند و نه عقل دیگری راه خیر و شر را به او میشناساند و میفهماند و نه خدای جهان درباره آن کار، تکلیفی و فرمانی داشت تا راهنمایش در انجام آن باشد، در این زمان که هیچ راهی برای پیدا کردن خوب و بد نیست، مومنان به خدای دانا و حکیم که پناه بیچارگان و دادرس افتادگان است، در حالت تحیر و دو دلی، یک راه امیدی بر روی انسان باز میکند و اگر انسان با این حال اضطرار به او پناه ببرد و از او راهنمایی جوید، خدای جهان که دانا به پیدا و نهان است و توانا به انجام هر کاری است، یا دل او را به یک سو میکشاند و راهنمای قلب او میشود (در استخاره قلبی) که او مقلبالقلوب است، یا دست او را به یک طرف تسبیح میاندازد (در هنگام استخاره با تسبیح) یا به وسیله قرآن، دل او را گرم میکند (در استخاره با قرآن).
به هر حال، استخاره اصطلاحی درخواست شناخت بهترین گزینه از خداوند هنگام تردید و دو دلی است و این معنا غیر از استخاره حقیقی یعنی خیرخواهی است.
قرعه، راهکار رفع تحیر
قرعه یکی از راهکارهایی که در تحیر به کار میرود. این نیز همانند استخارههای سهگانه، راهی است که شریعت در جلوی انسان قرار داده است.
قرعه در لغت به معنای آنچه به فال زنند است. (لغتنامه، دهخدا، ج10، ص15441)
در مواردی به قرعه مراجعه میشود که موضوعی مقرون به علم اجمالی باشد و احتیاط در آن ممکن یا جایز نباشد؛ به این معنا که امکان ندارد انسان در آن کار بتواند به شکل احتیاطی عمل کند یا اینکه اصولاً از نظر شرعی احتیاط، جایز و شرعی نباشد. در این صورت است که قرعه انداخته میشود تا یکی از دو کار انجام پذیرد. (القواعد الفقهیه، بجنوردی، ج1، ص 65 و 66)
مشروعیت استخاره
از روایات، صحت هر دو معنای یاد شده یعنی خیرجویی و خیرشناسی استفاده میشود. دایره المعارف اسلامی با اشاره به پیشینه استخاره به روایاتی که مشروعیت آن را نیز بیان میکند اشاره دارد. در این کتاب آمده است: از برخی روایات چنین برمیآید که در دوره پیش از اسلام، نوعی «استخاره از الله» در میان عرب معمول بوده است (نک: طبقات ابن سعد، 8/171؛ الاغانی، ابوالفرج، 19/92)، ولی درباره چگونگی آن شرحی داده نشده است.
از نخستین نمونههای عمل به استخاره در دوره اسلامی روایتی از حضرت علی(ع) است، مبنی بر اینکه چون پیامبر(ص) وی را به یمن فرستاد، او را بر به کارگیری استخاره، آنگاه که تصمیمگیری دشوار گردد، ترغیب کرد (طوسی، امالی، 1/135).
همچنین به هنگام رحلت حضرت رسول(ص) و بروز اختلاف نظر میان صحابه در کیفیت دفن آن حضرت، به دنبال دو کس فرستادند که یکی به شیوه مکیان زمین را میشکافت و یکی به روش مدنیان لحد میساخت؛ آنگاه عبارت «اللهم خر لرسولک» را بر زبان آوردند و امر را بر آن نهادند که هر یک زودتر رسد، روش او را به کار بندند (نک: طبقات ابنسعد، 2/74-75؛ سنن ابنماجه، 1/496؛ نیز نک: بحار، 22/518، 529).
استخاره و طلب کردن بهترین، از خداوند نزد مذاهب گوناگون اسلامی امری پسندیده شمرده شده و در این باره احادیثی چند از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده است (نک: مسند احمدبن حنبل، 1/168؛ محاسن برقی، 598-599).
همه مذاهب اسلامی اصل استخاره را پذیرفتهاند. (الموسوعهًْ الفقهیه، ج 2، ص 281؛ موسوعهًْ الفقه، ج 6، ص 116) البته بعضی، در برخی روشهای آن با استناد به آیه 3 مائده که بر حرمت استقسام با از لام تصریح و تاکید دارد تشکیک کردهاند: «حرمت علیکم المیته و الدم... و ان تستقسموا بالازلام ذلکم فسق».
برخی از علماء معتقدند با توجه به سیاق آیه که درباره تحریم برخی خوردنیهاست استقسام به از لام در تقسیم گوشت به وسیله تیرها که نوعی قمار بود، ظهور دارد و اساساً شامل استخاره و موارد مشابه آن مانند قرعه نمیشود. (بحارالأنوار، ج 88، ص 224؛ سنن ابنماجه، ج 1، ص 440.)
اما در هر حال علما در اینکه استخاره در مواردی خاص مشروعیت دارد وتحریم آیه شامل آن نمیشود اتفاق نظر دارند. برای مشروعیت و اعتبار استخاره به دلایلی استناد شده است:
1. هر دو معنای استخاره (خیرجویی و خیرشناسی) نوعی دعا و درخواست از خداوند است که فرد متحیر عاجزانه از خدای عالم و قادر میخواهد تا نتیجه خیر بر اعمال او مترتب کند یا خیر را در کوره راههای زندگی به او بشناساند، از این رو عموم آیه «ادعونی استجب لکم= مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» (غافر 60) شامل آن میشود.
2. روایات فراوانی در منابع شیعی و سنی بر مشروعیت استخاره دلالت میکند؛ مانند آنچه از جابربن عبدالله نقل شده و نزد همه مذاهب اسلامی پذیرفته است. او میگوید: پیامبر(ص) به ما استخاره میآموخت، چنانکه سورههای قرآن را آموزش میداد. (المیزان، ج 5، ص 166؛ ج 6، ص 118؛ مواهب الرحمن، ج 1، ص 300-301)
در روایتی دیگر فضیل از امام صادق(ع) نقل کرده که هیچ مؤمنی استخاره نکند، مگر آنکه خداوند، برای او خیر مقدر فرماید، حتی اگر حوادث ناگواری برای او پیش آید. (فتح الابواب، سیدابن طاووس ص 148-149)
پیشینه استخاره
تعیین تکلیف در موارد حیرت و آگاهی از آینده و گذشته همواره از نگرانیهای بشر بوده است. (تاریخالحضارات، ج 1، ص 169 - 170؛ تاریخ تمدن، ج 3، ص 74-73.) اقوام و ملل گوناگون برای آگاهی از آینده و تعیین نیک و بد کارها از ابزارهای گوناگون چون نگریستن در اجرام آسمانی و دقت در حرکت آنها، پرواز پرندگان، شعله آتش و... استفاده میکردند (تاریخ تمدن، ج 3، ص 73؛ تاریخالحضارات، ج 1، ص 170-169؛ تاریخ ادیان، ج 1، ص 150.)
یکی از کارهای رایج در میان عرب جاهلی استقسام به از لام (استفاده از چوبهای قرعه) و به سه منظور بود:
1. تعیین برندگان و بازندگان، با اجرای عملیاتی مشتمل بر برد و باخت در تقسیم گوشت.
2. یافتن راه حل مشکل.
3. استخاره و تعیین نیک و بد کارها؛ آنان برای آگاهی از اراده خدایان خود (بتها) در امور گوناگون زندگی و دانستن نیک و بد کارها و آگاهی از آینده و گذشته چون ازدواج، سفر، تجارت، جنگ و صلح، شروع بهکار، بهبودی بیمار، بازگشت مسافر و پیدا شدن گمشده و... ازلام (چوبهای قرعه) استفاده میکردند. (اخبار مکه، ج 1، ص 118-117؛ جامع البیان، مج 4، ج 6، ص 104-101؛ الاصنام، ص 28؛ بلوغ الارب، ج 3، ص 63-62، 66.)
چوبها یا تیرهایی که به این منظور به کار گرفته میشد سه عدد بود و بر روی آنها عباراتی مانند «افعل، لاتفعل و غفل (پوچ)» یا «امرنی ربی، نهانی ربی و غفل» نوشته شده بود (جامعالبیان، مج 4، ج 6، ص 101؛ بلوغالارب، ج 3، ص 67-66.) استقسام در این موارد بدینگونه بود که متصدی یا خود شخص سه تیر را در ظرفی مخصوص قرار میداد و رو برمیگرداند و آنها را به هم میزد. سپس یکی از تیرها را بیرون میآورد، اگر امر یا نهی بیرون میآمد بدان عمل میکردند و اگر تیر پوچ بیرون میآمد آن را به ظرف بازگردانده کار را ادامه میدادند تا وضع روشن شود. (المیسر و القداح، ص 33؛ جامعالبیان، مج 4، ج 6؛ ص 103-101؛ احکامالقرآن، جصاص، ج 2، ص 440.) آنان از این عمل به استخاره تعبیر میکردند. (المحبر، ص 196؛ المنمق، ص 166)
اسلام با توجه به نیاز انسان به سببی که با آن در دو راهیهای حیرت و سرگردانی، تردید خود را بزداید، جنبههای خرافی و شرکآلود این سنت جاهلی را حذف کرد و به استخاره با صبغهای الهی در مواردی خاص مشروعیت داد (مجموعهًْالرسائل، ج 1، ص 134-123.) از اینرو پیامبر(ص) به مسلمانان استخاره یاد میداد. (صحیحالبخاری، ج 2، ص 64؛ ج 7، ص 208؛ سنن ابنماجه، ج 1، ص 440؛ سنن نسائی، ج 6، ص 80.)
پس از رسول خدا اهل بیت (علیهمالسلام) در موارد تردید و دودلی به برخی انواع استخاره توصیه میکردند. البته استخارهای که در بیشتر روایات به آن توجه شده غیر از آن چیزی است که اکنون با تسبیح یا قرآن رواج دارد و اینگونه استخاره در روایات کمتر به آن توجه شده است، هرچند در مشروعیت آن در موارد خاص تردیدی نیست. از امام باقر(ع) نقل شده که هرگاه پدر بزرگوارشان میخواستند حج، عمره یا خرید و فروش انجام دهند یا بردهای را آزاد کنند وضو میگرفتند و نماز استخاره میگزاردند. (مصباح المتهجد، ص 533.)
روشهای استخاره
استخاره برای بازشناسی خیر به روشهای مشروعی از طرف دین نیاز دارد، از این رو در روایات به روشهایی برای آن اشاره شده است که به5 مورد اشاره میشود:
1- استخاره با نماز:
فقیهان امامیه (تدکره، ج1، ص 75؛ جواهرالکلام، ج 12، ص 157-155) و اهل سنت (المغنی، ج1، ص 769؛ نیلالاوطار، ج2، ص 87؛ موسوعهالفقه، ج 6، ص117) نماز استخاره را از نمازهای مستحب برشمردهاند. علامه حلی میگوید: نماز استخاره به اتفاق امامیه و بیشتر اهل سنت مستحب است. (منتهیالمطلب، ج1، ص362) این نماز به روشهای گوناگون در روایات وارد شده است. ولی همه روایات، نماز استخاره را دو رکعت همراه با دعاهای مخصوص قبل یا بعد از آن، بیان کرده است.
2- استخاره با دعا:
در این روش باید استخارهکننده یکی از دعاهای وارد شده را بخواند. سپس ذکر «استخیرالله» را در امور عادی 7 بار و در امور مهم 100 بار بگوید و آنگاه به قلب خود رجوع کند و به هر یک از راههایی که قلبش به آن میل کرد عمل کند. گفتنی است که دعاهایی که در روایات وارد شده مضامینی متنوع دارد. (الحدائق، ج10، ص 526؛ بحارالانوار، ج 88، ص 256)
3- استخاره ذاتالرقاع:
کیفیت آن چنین است که بر روی سه برگه نوشته میشود: «بسمالله الرحمن الرحیم. خیره منالله العزیز الحکیم، لفلان بن فلان. افعل» و بر سه برگه دیگر همان ذکر نوشته شده به جای افعل «لاتفعل» نوشته میشود. آنگاه استخارهکننده هر 6 برگه را زیر سجاده گذارده، دو رکعت نماز میگزارد و بعد از نماز، در سجده 100 بار میگوید: «استخیرالله برحمته خیره فی عافیه». سپس آن برگهها را به هم زده، آنها را یکی یکی تا سه برگه بیرون میآورد. چنانچه هر سه «افعل» داشت آن را انجام میدهد و چنانچه هر سه «لاتفعل» داشت آن را انجام نمیدهد؛ ولی اگر یکی «افعل» بود و دیگری «لاتفعل»، تا 5 برگه بیرون میآورد و بر طبق اکثریت عمل میکند. (الکافی، ج 3، ص 470؛ تهذیب، ج3، ص199).
4- استخاره با قرآن:
امروزه این نوع استخاره رایجتر است و شرط اساسی آن داشتن طهارت جسمی و روحی و آشنا بودن به معنا و تفسیر قرآن و درک مناسبت آیات با موضوع مورد استخاره است. (بحارالانوار، ج 88، ص 265)
در استخاره با قرآن روشهای گوناگون روایت شده است؛ از جمله اینکه امام صادق(ع) به کسی که گفت: گاه تصمیم به انجام دادن کاری میگیرم و درباره آن از خدا طلب خیر میکنم؛ اما فکرم به جایی نمیرسد، فرمود: قرآن را بگشای و به اولین آیهای که نگاهت به آن افتاد، به خواست خدا عمل کن. (جامع احادیثالشیعه، ج8، ص 272؛ تهذیب، ج3، ص 342). علامه مجلسی در شرح این روایت گفته است: مراد از اولین آیه، اولین آیه صفحه سمت راست است. (بحارالانوار، ج88، ص 244) سیره علما و تجربه عملی آنان نشان میدهد که استمداد از قرآن با استخاره ثمرات عملی فراوانی برای راهگشایی کارها داشته است، به گونهای که برخی شگفتانگیز بودن نتایج آن را از معجزات قرآن دانستهاند. (قاعدهالقرعه، ص 80؛
رساله فی الاستخاره، ص 83-72؛ دانشنامه قرآن، ج1 ص 199) برخی استخاره با قرآن را با روایتی از امام صادق (ع) که میگوید: «با قرآن تفال نزنید» منافی دانستهاند. به این اشکال پاسخ داده شده که اولاً این روایت ضعیف است. ثانیاً استخاره با تفال فرق دارد؛ زیرا استخاره چنانکه گذشت، این است که انسان در کاری مردد باشد و از خداوند بخواهد او را در گزینش یکی از دو کار راهنمایی کند و خیر او را در آن قرار دهد، اما تفال زدن به معنای پیشبینی کردن فرجام کارها و پیشامدهای آینده و غیبگویی است. (جواهرالکلام، ج 12، ص 171-170؛ مجموعه الرسائل، ج 1، ص 120) البته تفال به معنای استخاره و فال نیک زدن نیز در روایات و عبارات عالمان به کار رفته (النهایه، ج3، ص 406؛ مجمعالبحرین، ج 3، ص 353؛ لغتنامه، ج 4، ص 6012) که به معنای اول، حکم استخاره را دارد (بحارالانوار، ج 88، ص 242) و به معنای دوم اگر به قرآن نباشد نه تنها از آن نهی نشده (جواهرالکلام، ج12، ص 171) بلکه بر پایه برخی نقلها پیامبر(ص) فال نیک زدن را دوست داشت. (المستطرف، ص 515، بحارالانوار، ج 92، ص 3)
5- استخاره با تسبیح
این روش نیز اقسامی دارد که به دو مورد آنکه منسوب به امام زمان(عج) است اشاره میشود:
الف: استخارهکننده تسبیح را گرفته پس از سه بار صلوات بر پیامبر و آل او مقداری از تسبیح را جدا میکند و دو تا دو تا میشمارد، چنانچه یک دانه ماندنشان امر به آن عمل و اگر دو تا باقی ماندنشان نهی از آن است. (بحارالانوار، ج 88، ص 250)
ب: پس از قرائت دعا قبضهای از تسبیح را بگیرد و هشت هشت جدا کند پس اگر یکی بماند به طور کلی خوب است و اگر دو تا بماند یک نهی دارد و اگر سه تا بماند فعل و ترکش یکسان است و اگر 4 تا بماند دو نهی دارد و اگر 5 تا بماند بعضی گفتهاند که رحمت و رنج دارد و بعضی گفتهاند: در آن ملامت است و اگر 6 تا بماند نهایت خوبی را دارد و باید شتاب کرد و اگر 7 تا بماند حکمش مانند 5 تاست و اگر 8 تا ماند 4 نهی دارد. (جواهرالکلام، ج 12، ص 173-172).
آداب استخاره
استخاره نوعی نیایش با خداست، از این رو در روایات برای آن آدابی بیان شده که به برخی از آنها اشاره میشود.
1- وضو داشتن و نماز خواندن: امام صادق (ع) میفرمود: هرگاه پدرم میخواست استخاره کند وضو میگرفت. سپس دو رکعت نماز میگزارد. (بحارالانوار، ج88، ص 262، المحاسن، ص 599)
2- صدقه دادن: امام موسی بن جعفر (ع) میفرمایند: هر گاه امر بزرگی بر تو سنگینی کرد در همان روز به 60 مسکین به هر کدام نصف صاع خرما یا گندم یا جو صدقه بده> سپس میگویی: خدایا با علم تو استخاره میکنم. آنگاه خدا را به هر یک از نامهایش که میخواهی بخوان. (مکارم الاخلاق، ص 326)
3- استخاره زمان ویژهای ندارد، اما در روایات برخی زمانها زمان فضیلت استخاره دانسته شده است، ا ز جمله پس از نمازهای مستحب و واجب (مستدرک الوسائل، ج 6، ص 254، فتحالابواب، ص 238) نماز صبح (بحارالانوار، ج 88، ص 258، فتحالابواب، ص 234) در آخرین سجده آن« (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 563)، آخرین رکعت نماز شب (من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 563) و هنگام زوال خورشید (ظهر) (وسائل الشیعه، ج 8، ص 83، فتحالابواب، ص 261-260)
4- در روایات به استخاره در مرقد امام حسین (ع) و مسجد پیامبر(ص) (فتحالابواب، ص 240، تفسیر قمی، ج 2، ص 286) توصیه شده است.
مطابق برخی روایات نباید به نتیجه استخاره بدبین بود و باید به قضای الهی راضی بود (وسائل الشیعه، ج 8، ص 81-79) از این رو موافقت با استخاره امری مطلوب تلقی میشود.
درباره تکرار استخاره گفتهاند: در صورتی که با مراعات شرایط، استخاره شود دلیلی برای تکرار آن نیست (منهاج الهدایه، ص 79، صراطالنجاه، ج 2، ص 419) و در صورت تکرار به اولین استخاره عمل شود، مگر آنکه اوضاع و شرایط تغییر کرده باشد.
نکته دیگر اینکه دلیلی بر وکالت در استخاره وجود ندارد، زیرا در زمان ائمه (علیهمالسلام) معمول نبوده است که یارانشان برای استخاره گرفتن به آنان مراجعه کنند و درروایات استخاره نیز به استخاره خود افراد توصیه شده است، ولی احادیث فراوانی درباره دعا برای مومنان و برآوردن حاجاتشان وارد شده که پذیرش نیابت در استخاره برای مومنان میتواند از مصادیق آن باشد.
نکات ضروری درباره استخاره
استخاره هیچگاه جای اندیشه و مشورت را نمیگیرد. بلکه اساساً جایگاه استخاره پس از اندیشه و مشورت است. یعنی ما هر کاری را که میخواهیم انجام بدهیم ابتدا باید پیرامون آن اندیشه کنیم و سود و زیان آن را بسنجیم و در مرحله دوم با کسانی که در آن موضوع صاحبنظر هستند، مشورت کنیم و آنگاه یکی از دعاهایی که در استخاره وارد شده است، تلاوت کنیم و اگر تحیر ما برطرف نشد، با قرآن استخاره کنیم.
2- علیرغم اینکه امروزه، استخاره با قرآن رواج بیشتری دارد، اما در این نوع استخاره نیز باید دقت کرد که هر کس حق ندارد فهم خود را بر قرآن تحمیل کند و بر اساس برداشت خود از قرآن و آیات آن عمل نماید. بهتر است در استخاره با قرآن، از علمای آشنا با قرآن کمک گرفت تا خدای ناکرده دچار اشتباه کاریها در فهم قرآن و تحمیل آن اشتباهات به قرآن نشویم، زیرا الهامگیری از آیات قرآن کار آسانی نیست و نیازمند کسانی است که آگاهیها و آشناییهای تخصصی نسبت به قرآن دارند و تسلط به معنی و تفسیر قرآن ضروری است و نمیتوان به خوب و بدی که در بالای برخی قرآنهانوشته شده است، اعتماد کرد. متاسفانه در سالهای اخیر برخی افراد سودجو یا ناآگاه کتابهایی به نام استخاره منتشر کردهاند که نظر و برداشت خود را بر آیات تحمیل کردهاند که اصلا درست نیست.
3- خواندن دعای استخاره برای هر کاری توصیه شده است، زیرا خیر ما به دستان خداوند متعال است و ما در هر کاری باید از خداوند خیر خود را بخواهیم. اما استخاره با قرآن نباید به صورت عادت و روش دائمی دربیاید و جایگزین اندیشه و مشورت و تحقیق شود.
4- همانگونه که در انجام واجبات و ترک محرمات، استخاره نباید کرد، در کارهایی که عقل آنها را تایید میکند و همه شواهد و قرائن به خوبی آن گواهی میدهند و یا در جایی که بتوان با مشورت دیگران خیر از شر باز شناخت نیز نباید استخاره با قرآن کرد. بله خواندن دعاهای استخاره در این موارد نیز مناسب است و توصیه شده است. زیرا در دعا، ما خود و کار خود را به خداوند متعال میسپاریم و خیر خود را از خداوند متعال درخواست میکنیم.
5- باید توجه داشت که استخاره به معنای طلب خیر از خداوند متعال است، اما تفال به معنای فهم عاقبت کارهاست. به این دلیل در روایتی از تفال زدن به قرآن نهی شده است: عن ابی عبدالله (ع) قال: لا تتفال بالقرآن (وسائل الشیعه ج 6، ص 233) امام صادق (ع) میفرمایند: «به قرآن تفال نزنید. دلیل این امر در این نکته نهفته است که فهم عاقبت امور و استنباط آن تنها بر اهلش میسر است و هر کسی نمیتواند از قرآن به چنین استنباطی برسد.»
اکثریت مردم در همان حد استخاره با قرآن باید توقف کنند و اهل معرفت میتوانیم به عواقب امور پی ببرند. بنابراین ما حق نداریم در استخاره با قرآن به دنبال فهم عاقبت امور و کارها باشیم و تنها باید خیر خود را از خداوند متعال درخواست کنیم.