به یاد شهید «محسن بدیعی»
به سخنان رهبری گوش فرادهید و پشت سر روحانیت مبارز حرکت کنید (حدیث دشت عشق)
سال 1348 آن گاه که خورشید فلک، با انوار طلاییاش، قالی هزاران نقش و هزاران رنگ زمین را میبافت؛ تولد یافت. به زمزمههای حدیث بیداری ناطق روز نخست، حضرت علی(ع) دل خوش داشته بود و با توسل به اهل بیت(ع)، در انتظار پیغام دوست به سر میبرد. از قبیله سکوت و صلابت بود و دستانش بوی مهربانی و ایثار میداد. - تا پایان مقطع ابتدایی- اسب همت راند و آنگاه که مشکلات تیغ از نیام برکشیدند، به یاری پدر شتافت. آن زمان که منظومه بیپایان حقیقت انسان، خمینی کبیر(ره) حصار مظلومیت را درهم شکست، سنش یارای همراهی او را نداشت جز با شرکت در راهپیماییها. آن زمان که وطن، با خون سرخ اقاقیها وضو میگرفت و فرشتگان، مجاهدان طریقت را نیایش میکردند، «محسن» پانزده ماه در زمره سپاهیان نور در جادههای ایستادگی و ظفر صبوری کرد و خون سیاهی شب را ریخت. در این مدت یکبار نیز خاک سرخ جبهه، ترکشی را در کمرش به یادگار نهاد اما او همچنان با گامهایی استوار میتاخت تا اینکه به عنوان تیربارچی گردان «موسیبن جعفر(ع)» در عملیات «خیبر»، در حالی که «جزیره مجنون» را به سوگ خویش مینشاند، مجنون صفت ساکن کوی لیلی مراد شد. پانزده سال مفقود جاویدالاثر بود و پس از آن، در گلستان همیشه مصفای شهدای گورت آرام گرفت. فرازی چند از وصیتنامه شهید بزرگوار:
«... ای برادران و خواهران! به سخنان رهبر گوش فرا دهید و مثل پروانه به دور این امام بچرخید و قدر این نعمت را بدانید و شکر این نعمت را به جای آورید. پشت سر روحانیت مبارز حرکت کنید. دست از تفرقه بردارید و وحدت خود را حفظ کنید...» شهید «محسن بدیعی»، سال 1348 در خوراسگان متولد شد و در 1362/2/10 در جزیره مجنون به شهادت رسید.
«... ای برادران و خواهران! به سخنان رهبر گوش فرا دهید و مثل پروانه به دور این امام بچرخید و قدر این نعمت را بدانید و شکر این نعمت را به جای آورید. پشت سر روحانیت مبارز حرکت کنید. دست از تفرقه بردارید و وحدت خود را حفظ کنید...» شهید «محسن بدیعی»، سال 1348 در خوراسگان متولد شد و در 1362/2/10 در جزیره مجنون به شهادت رسید.