ردپای 60 سال خیانت و جنایت - روایتی مستند از دخالتها و جنایات آمریکا در ایران 1392-1332
خیانت نهضت آزادی از زبان رهبر معظم انقلاب (پاورقی)
تالیف: کامران غضنفری
امام خمینی (ره) همچنین در پیام سوم اسفند 1367 خود که به «منشور روحانیت» معروف شد، میفرمایند:
«من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعضی از تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود. گرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمام اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادّعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم» .1
بازرگان و دولت موقت از دیدگاه مقام معظم رهبری:
مقام معظم رهبری نیز همچون امام خمینی (ره)، از مهندس بازرگان و گروهش خاطرات تلخی به یاد دارند. ایشان در مورد مشاجره با مهندس بازرگان بر سر انتخاب برخی وزرا، میفرمایند:
«شورای انقلاب وظیفه اش تصویب کابینه ی دولت موقت بعد از معرفی بود. یعنی تا شورای انقلاب تصویب نمیکرد، وزراء معرفی نمیشدند. ما میگفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه میشدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن رو به رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما میگفت اگر اینها را شما قبول نکنید من ناچارم استعفاء بدهم ... ما بر سر معاونین آقای بازرگان چند بار در شورای انقلاب کارمان با ایشان به مشاجره کشید. همین امیرانتظام یکی از معاونین آقای بازرگان بود. خود من و همچنین برادران دیگر در شورای انقلاب، چندین بار به آقای بازرگان اعتراض کردیم» .2
مقام معظم رهبری در مهر ماه 1379 در اجتماع مردم قم نیز اظهار میدارند:
«انقلاب اسلامی از بزرگترین کارهایی که کرد، دست آمریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ آمریکا، دست آمریکا، ریشههای آمریکا، بند و بستهای آمریکایی را در این کشور از بین برد. البته عدهای که در اول کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو آمریکا و آمریکایی داشتند، میخواستند نگذارند. من در شورای عالی دفاع سال 58 از نزدیک خودم شاهد بودم داشتند مصوبهای میگذراندند که بر اساس آن هیئتهای مستشاری نظامی آمریکایی ـ همانهایی که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند ـ با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند ! بنده مانع شدم. گفتم این چه کاری است که شما دارید میکنید ؟! قدری بحث شد، مطلب را متوقف گذاشتند ؛ بعد هم خدای متعال به آنها توفیق نداد این کار را بکنند و رفتند.
یک بار دیگر هنوز یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که همان آقایان در الجزایر طرح گفت وگوی با آمریکایی ها ـ دشمنان خونی این ملت ـ را ریختند ؛ امام مانع شدند و نگذاشتند» .3
مقام معظم رهبری در سال 1359 در جمع مردم مشهد در مورد مهندس بازرگان میفرمایند:
«از روز اول، یکی از مسائلی که برای ما مطرح بود، نحوه برخورد با آقای بازرگان بود و ما 9 ماه تمام یعنی در طول دولت موقت، دهانمان را بستیم و سخنی نگفتیم ... این بار اولی است که من حقایق را افشاء میکنم. ما میگفتیم وزرا باید افرادی باشند صددرصد انقلابی ... ضد امپریالیست باشند و هم مسلمان و عمیقاً معتقد به اسلام باشند ... ما میگفتیم مثلاً فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه میشدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن رو به رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت [ مهندس بازرگان ] به ما میگفت اگر اینها را شما قبول نکنید، من ناچارم استعفاء بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما را در مقابل تهدید به استعفاء از طرف رئیس دولت موقت ؛ آن هم
بیست روز پس از تشکیل دولت» .4
مقام معظم رهبری همچنین در مصاحبهای فرمودند :
«آمریکایی ها بعد از انقلاب امیدوار بودند که شاید بتوانند به یک کیفیتی، دست کم بخشی از منافع از دست رفته قبلی خودشان را در ایران تجدید کنند و این امید برای آنها بی جا هم نبود، چون در دولت موقت آن روز، عناصری بودند که آشکارا از منافع آمریکا در ایران دفاع میکردند و بعضی هم بودند که شاید خیلی آشکارا دفاع نمیکردند، اما آنچه که قطعیت دارد این است که دولت موقت هیچ گونه حساسیت منفی در مقابل آمریکایی ها نداشت و از این که آمریکایی ها باز هم بساط شان را در ایران پهن کنند، نگران نبود» .5
مهندس بازرگان در سال 1372 طی مصاحبهای با مجله کیان، در اظهاراتی موهن، ملت ایران را خسرالدنیا و الآخره معرفی کرد. وی گفت:
«با داعیه تداوم رسالت، همگی شاهد «و رأیت الناس یخرجون من دین الله افواجا» هستیم ... ملت ایران و بسیاری از مسلمانان جهان حالت خسرالدنیا و الآخره را پیدا کردند ؛ هم گرفتار رنجهای شدید دنیا از جهات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نظامی هستند و هم ایمان محکم به خدا و آخرت و امید نجات و سعادت ابدی را از دست داده اند» 6
چندی بعد، مقام معظم رهبری با موضع گیری در برابر این اظهارات بازرگان، خود او را خسرالدنیا والاخره مینامند:
«هدف تهاجم فرهنگی دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند ؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه نا امید سازد. آن آقایی که خودش ـ به حسب آنچه که ما میبینیم ـ خسرالدنیا و الآخره است، برمی دارد مینویسد که ملت ایران خسرالدنیا و الآخره شدند. چرا ؟ چون با آمریکا جنگیدند ؛ مقصودش این است ! این، خسرالدنیا و الآخره بودن است ؟! ملت ایران که توانست خود را از ذلت وابستگی نجات دهد، توانست خود را از ذلت و ننگ ارتباط و اتصال با رژیم منحوس دست نشانده فاسد پهلوی و ارتباط با آمریکا نجات دهد و اینطور شجاعت و شهامت و سربلندی در دنیا از خود به نمایش بگذارد و در جاده آزادگی گام نهد، خسرالدنیا و الآخره است ؟! این جوانان ما، این خانوادههای مؤمن ما، این زن و مرد دلباخته دین و عاشق راه خدا، خسرالدنیا و الآخرهاند ؟! خودشان خسرالدنیا و الآخره هستند ! کسی که این را میگوید [مهندس بازرگان] حقیقتا خسرالدنیا و الآخره است. نه دنیا دارند، نه آخرت. دنیا شان، دنیای نکبت، آخرتشان هم بلاشک، قهر و عذاب الهی است» .7
مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 نیز فرمودند:
«یک عده از اول انقلاب، بلکه پیش از انقلاب، نشان دادند که به اداره ی کشور بر طبق احکام اسلام از بن دندان عقیدهای ندارند. آنها اسم اسلام را میخواهند و اسم اسلام را دوست میدارند. دشمن اسلام به آن معنا هم نیستند ؛ اما مطلقاً اعتقادی به فقه اسلامی، به احکام اسلامی و به حاکمیت اسلامی ندارند، معتقد به همان روشهای فردی اند. اوایل انقلاب هم یک عده از همین ها توانستند امور را قبضه کنند و در دست بگیرند. اگر امام به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمی گرداندند. اینها هم دم از اصلاح میزنند. گاهی دم از اسلام میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیر دینی و حکومت ضد دینی و لاییسم را میدهند ! پیداست که اینها نفوذی اند، اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزش ها را قبول دارند و معتقد به تحولند، نه، اینها نفوذی اند، اینها بیگانه و غریبه اند». 8
نهضت آزادی و براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران:
مهندس بازرگان در تاریخ نهم اردیبهشت 1360، طی مقالهای در روزنامه میزان تحت عنوان «مبارزه قانونی و مبارزه مسلحانه»، مشروعیت سیاسی و اعتقادی اقدام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را تئوریزه و تأیید نموده بود. 9
طی همین سال 1360، که منافقین مبارزه مسلحانه خود علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را با بمب گذاریهای متعدد و ترور مسئولین نظام آغاز کردند، بازرگان بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم، اقدامات تروریستی و براندازانه آنان را تأیید کرد.
به عنوان نمونه، بازرگان در یک سخنرانی در مجلس اول شورای اسلامی، با دفاع از تروریستهای منافق، آنها را جوانان جانباز نامیده، میگوید:
«این جوانان جانباز، در خانوادههای آمریکایی زاییده و بزرگ نشدهاند که بتوان مزدورشان خواند» .10
از سال 1363 که نمایندگان عضو و یا هوادار نهضت آزادی از مجلس اول هم بیرون رفتند، آخرین رشتههای نازک پیوند رسمی آنان با نظام جمهوری اسلامی نیز کاملاً قطع شد. به مرور این جریان در قالب اپوزیسیون برانداز نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت .11
دکتر ابراهیم یزدی در کنگره هفتم نهضت آزادی در مورخه 18بهمن 1363، خط مشی براندازی نظام را چنین تبیین میکند:
«نهضت آزادی ایران معتقد است که باید حاکمیت فعلی را از طریق قانونی و منطقی و پارلمانی سرنگون کرد ... ادامه بحران فعلی مملکت، شرط لازم براندازی رژیم حاکم میباشد اما شرط کافی نیست ... شرط کافی موقعی ایجاد میگردد که در ذهنیت مردم، عنصر جانشینی ملحوظ گردد. نهضت میباید به عنوان این عنصر جایگزین عمل نماید» .12
مهندس بازرگان در شهریور ماه 1364، در نامهای که خطاب به ایرانیان مقیم اروپا نوشته بود، از مبارزه آنان علیه حاکمیت ایران تجلیل کرد. وی همچنین آنها را به اتحاد با یکدیگر و آمدن به ایران و فریاد علیه مسئولین در داخل فراخواند !13
عبدالعلی بازرگان پسر مهدی بازرگان، نیز در کنگره نهضت آزادی در تاریخ 25 دی 1365 در شهر قم خواهان براندازی نظام میشود. وی میگوید:
«ما یک موقع هست که انتقاد به این حکومت داریم ... [اما اکنون] ما انتقاد نداریم ؛ بلکه نیازمند براندازی هستیم». 14
در همان سال 1365، جزوه آموزشی محرمانه ی نهضت آزادی به نام «تدوین استراتژی مبارزه» تدوین شد که در آن تصریح نسبت به مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی دارد و مینویسد :
«آیا تنها با بسیج مردم، متولیان نظام حاکم بر وضع موجود، عقب نشینی کرده و به صرف این که مردم [ آنها را ] نمیخواهند، کنار خواهند رفت ؟ خیر ... برای تغییر وضع موجود و تبدیل به وضع مطلوب یا مقبول، در یک مرحله از رشد و تکامل حرکت، دیگر حرکت شدید و با زور سلاح خواهد بود ... در آخرین مرحله، لاجرم باید با قتال کار را تمام کرد. بدون جنگ و بدون خونریزی امکان پیروزی ممکن نیست» .15
دکتر ابراهیم یزدی در بیست و ششمین سالگرد تشکیل نهضت آزادی در تاریخ 24 اردیبهشت 1366، اظهار امیدواری میکند که نظام جمهوری اسلامی از بین برود. وی میگوید:
«هنوز در حالت انقلاب هستیم و پیروزی انقلاب را چشم انتظاریم؛ چرا که تمام قرائن و شواهد نشان میدهد که باید امیدوار باشیم و بدانیم که این رژیم از بین میرود» .16
سران خائن نهضت آزادی، در کنگره نهم نهضت آزادی در بهمن سال 1366، نظام جمهوری اسلامی ایران که تحت رهبری امام خمینی قرار داشته را طاغوتی و سرکوبگر و استبدادی مینامند:
«با توجه به این امر که دشمن اصلی، نظام طاغوتی حاکم بر سرنوشت مردم ماست ... مردم را سرکوب میکند و به بند میکشد ... لذا هدف مبارزاتی خود را محو استبداد قرار میدهیم» .17
در اردیبهشت ماه 1369، در نامهای که مهندس بازرگان، دکتر ابراهیم یزدی، دکتر یدالله سحابی و اکثر دیگر اعضای نهضت آزادی آن را امضاء کرده اند، حکومت جمهوری اسلامی ایران در زمان حیات امام خمینی (ره) یعنی از سال 58 تا 68 را «حکومت مطلقه ی انحصار و اختناق و انحراف» نامیده اند. 18
چند سال بعد، در راستای تداوم خط براندازی، دکتر ابراهیم یزدی در اوایل آذر ماه 1373 که به دعوت یک بنیاد علوم سیاسی آمریکایی به ریاست جورج مک گاورن به آمریکا سفر کرده بود، در یک سخنرانی در واشنگتن در برابر اعضای این بنیاد اظهار داشت:
«اکثر قریب به اتفاق مردم ایران خواهان برافتادن حکومت روحانیون هستند» .19
نهضت آزادی در جای دیگر، طی اعلامیهای مخالفت خود با ولایت فقیه را چنین بیان میکند :
«از نظر سیاسی و اجتماعی، ولایت فقیه چیزی جز خودکامگی یا استبداد دینی و دولتی نبوده، موجب محو آزادی و شخصیت و استقلال میگردد .»! 20
در سال 1374، عطاءالله مهاجرانی معاون پارلمانی و حقوقی رئیس جمهور وقت ـ هاشمی رفسنجانی ـ و عضو مرکزی حزب کارگزاران، با وجود آگاهی از موضع امام خمینی مبنی بر عدم صلاحیت نهضت آزادی در کارهای دولتی و قانون گذاری، در تاریخ 16 آذر 74 بر شرکت نهضت آزادی در انتخابات مجلس تأکید میکند. متقابلاً دبیر کل نهضت آزادی نیز بعداً برای گردهم آیی سالیانه حزب کارگزاران پیام مفصلی میفرستد و پس از سیاه نماییهای بسیار درباره جمهوری اسلامی و اعلام اینکه «ما در استبداد گرفتار هستیم و باید دست به دست هم بدهیم تا تمامیت خواهان و حزب پادگانی حاکم بر حکومت را به زیر کشیم»، از کارگزاران میخواهد با احزاب اصلاح طلب دیگر همکاری نمایند و تصمیم مشترک اتخاذ نمایند .21
گفتنی است که عطاءالله مهاجرانی ـ معاون حقوقی و پارلمانی آقای هاشمی رفسنجانی و وزیر ارشاد دولت سید محمد خاتمی ـ چند سالی است که در پناه دولت انگلیس و سازمان جاسوسی آن، به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران مشغول میباشد.
بهزاد نبوی ـ یکی از اعضای مؤثر سازمان مجاهدین انقلاب ومرتبط با ابراهیم یزدی ـ در تاریخ 14 اسفند 1375 طی سخنانی اظهار میدارد:
«اگر امروز نهضت آزادی بخواهد برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد معرفی کند، نه تنها من مخالف نیستم، بلکه آن را بسیار مفید میدانم ... اگر شورای نگهبان صلاحیت کاندیدای نهضت آزادی را رد کند، سخت در اشتباه است یعنی عملاً بدون اینکه خودشان متوجه شوند، به ضرر نظام کار کرده اند» .22
منابع در دفتر روزنامه موجود است