به مناسبت هفتم صفر سالروز خجسته میلاد هفتمین گوهر امامت
چهار علم برتر از دیدگاه امام کاظم (ع)
شکی نیست که علم یکی از مهمترینها در ارزشگذاری کرامت و شرافت انسانی است. به این معنا که اگر بخواهیم مؤلفههایی برای ارزشگذاری انسان از غیر انسان بیان کنیم، عنصر علم در کنار تقوا و ادب و اخلاق یکی از مهمترینهاست؛ این معنا از آموزههای قرآنی نیز به دست میآید ولی رسیدن به این حقیقت با توجه به اینکه همه زندگی بشر متأثر از علم است از امور بدیهی بشر امروزی است. اما کدام یک از علوم، برترینهاست تا سرمایه عمر خودمان را در کسب آن هزینه کنیم. در مطلب حاضر پاسخ این پرسش را مییابیم.
علم، علت خلافت انسانی
خداوند انسان را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار داد. اما علت این انتخاب چیست؟ شاید یکی از مهمترین دغدغه ما سوی الله بوده است؛ زیرا همه فرشتگان و دیگران میخواستند بدانند علت این گرایش و انتخاب چیست؟ از این رو فرشتگان پس از انتخاب و معرفی حضرت آدم (ع)، از خداوند در مورد چرایی و علت این انتخاب پرسیدند و خداوند نیز به علم حضرت آدم (ع) استدلال کرد. (بقره، آیات 30 تا 33)
در این میان ابلیس از افراد نوع جن، این انتخاب را نادرست دانسته و با استناد به عنصر خاکی جسم بشر و عنصر آتشی و انرژی جسم جن، به این نتیجه رسید که به طور طبیعی خلافت، شایسته و بایسته اوست و از همین رو نسبت به پذیرش خلافت ایشان اعتراض کرد و حاضر به اطاعت نشد و سجده اطاعت به جا نیاورد. (اعراف، آیه 12؛ ص، آیه 76)
البته ابلیس قیاس معالفارق داشت؛ زیرا آنچه موجب انتخاب آدم (ع) و فرزندانش به عنوان خلیفه شد، جسم او نبود، بلکه روح و علم او بوده است؛ زیرا حضرت آدم (ع) به سبب ساختار ویژه روح کامل فعال از یک سو، و جسم قابل کامل، از این توان بهرهمند شد که همه علوم اسمایی و صفاتی الهی را در خود جا دهد و آن را در فرآیندی به فعلیت و ظهور در آورد.
بنابراین نقش علم در جایگاه بلند انسان و شرافت و کرامتیابیاش، اصلی است که باید مورد توجه همه هستی از جمله خود انسان باشد. به این معنا که بداند علت و عامل شرافت و کرامت او، همان علم الهی است که ظرفیت خلافت را به او بخشیده است.
بر همین اساس در آیات قرآنی به انسان یادآور میشود که باید در پی فعلیت، بخشی به آن چیزی باشد که به شکل قوه علمی در او قرار داده شده است. در آیاتی از جمله 12 سوره طلاق یکی از مهمترین اهداف آفرینش انسان، دستیابی به علم و معرفت الهی معرفی شده است. به این معنا که آنچه در درون است به شکل ظهور و اظهار در آید. راه این اظهار و ظهور بخشی نیز عبودیت است (ذاریات، آیه 56، حجر، آیه 99) که باطن و گوهر همین عبودیت، ربوبیت است؛ چنانکه از امام صادق (ع) روایت شده است: «العبودیه جوهره کنهها الربوبیه؛ فما فقد من العبودیه وجد فی الربوبیه، و ما خفی من الربوبیه اصیب فی العبودیه؛ بندگی، گوهری است که باطن آن ربوبیت است؛ پس هر چه از بندگی به دست نیامده باشد، در ربوبیت یافت میشود و هر چه از ربوبیت پوشیده و پنهان باشد، در بندگی حاصل میگردد.» (مصباح الشریعه، فی حقیقه العبودیه، باب 100)
چهار علم برتر
اما اگر به مجموعه آن چیزی که ما از علم میشناسیم نگاه کنیم، حجم بزرگی است که نمیتوان به سادگی همه آن را در مدت عمر تحصیل کرد و عالم به همه علوم به شکل فعلی شد. پس چه کنیم که در این مدت کوتاه عمر، علومی را فعلیت و ظهور بخشیم که در شرافت و کرامت آدمی نقش مستقیم و تأثیرگذاری دارد؟
در پاسخ به این پرسش امام موسی کاظم(ع) میفرماید: وجدت علم الناس کله فیاربع: اولها أن تعرف ربک؛ والثانیهًْ أن تعرف ما صنع بک؛ والثالثهًْ أن تعرف ماأراد منک؛ والرابعهًْ أن تعرف ما یخرجک من دینک؛ علومی را که مردم به آن نیاز دارند در چهار چیز یافتم: اول اینکه خدای خودت را بشناسی؛ دوم اینکه بشناسی که خداوند با تو چه کار کرده است؛ سوم اینکه بشناسی که خداوند چه چیزی از تو میخواهد؛ و چهارم اینکه بشناسی که چه چیزی تو را از دینت خارج میکند (بحارالانوار، ج 78، ص 328)
1. خداشناسی و معرفتالله: نخستین علم و مهمترین علوم که جایگاه انسانیت آدمی را تثبیت میکند، همان معرفتالله است. از آیات قرآنی بویژه آیه 12 سوره طلاق به دست میآید که این علم به عنوان یک غایت برای بشر از سوی خداوند تعریف و تعیین شده است. خداوند در این آیه میفرماید: الله الذی خلق سبع سماوات و منالأرض مثلهن یتنزلالأمر بینهن لتعلموا أن الله علی کل شیء قدیر و أنالله قد احاط بکل شیء علما؛ خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید. فرمان ]خدا[ در میان آنها فرود میآید، تا بدانید که خدا بر هر چیزی تواناست و به راستی دانش وی هر چیزی را در بر گرفته است.
پس علم یابی بشر به صفات الهی بویژه توانایی و قدرت خداوند از مهمترین و اساسیترین علومی است که انسان میبایست در طول عمرش کسب کند؛ زیرا شناخت خداوند جهت و سبک زندگی را دگرگون میکند. هر چه انسان به صفات الهی و قدرتش آگاهتر و داناتر باشد به همان میزان در راه مستقیم گامهای استوارتری بر میدارد و عزم علمی او را در عزم عملی یاری میرساند. این گونه است که انسان در مسیر راست، خدایی میشود (بقره، آیه 138) و میتواند در مقام ربانی (آل عمران، آیه 79) ربوبیت و پروردگاری کند.
راه رسیدن به این مقام نیز چنانکه گفته شد، همان عبودیت است (حجر، آیه 99)؛ زیرا عبودیت که در قالب تقوای علمی و عملی خودنمایی میکند؛ انسان را به مقام یقین شهودی و علم حضوری میرساند و از پس هر آیهای از آیات الهی ملکوت آنها را یعنی خدا را میبیند. البته این حرکت کمالی از علم الیقین تا عینالیقین (تکاثر، آیات 5 و 7) و تا حقالیقین (واقعه، آیه 95؛ حاقه، 51) ادامه مییابد. از این رو در آیات قرآنی تقوا به عنوان عنصر ارزشگذاری برای انسان معرفی میشود و خداوند معیار داوری درباره اکرم بودن انسان را تقوای هر شخصی میداند (حجرات، آیه 13)؛ زیرا این تقواست که آن معرفت و یقین را تحقق میبخشدو آدمی را به علم الهی میرساند. (بقره، آیه 282؛ انفال، آیه 29؛ طلاق، آیات 2 و 3)
البته بسیاری از مردم تا دم مرگ در غفلت هستند و دنیا آنان را فریب میدهد و زمانی چشم باز میکنند و حقیقت را به علم یقین مییابند که دیگر دیر شده است. (ق، آیات 21 و 22)
2- خودشناسی و معرفت نفس: علم برتر دیگر که امام موسی کاظم(ع) بر آن تاکید دارد، خودشناسی و معرفت نفس است. انسان باید نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد تا بتواند در مسیر درست گام بردارد. اینکه بداند در ذاتش فقر امکانی و وجودی است و همه هستی او با قوت الهی باقی و برقرار است و اگر این قوت حذف شود نیستی و نابودی محض خواهد بود و تنها راه دستیابی به غنا آن است که همواره متصل به خداوند باشد که غنی بالذات است (فاطر، آیه 15)، آنگاه میتواند در زندگی کاری کند که او را به منبع لایزال قدرت و بقا متصل کند. یعنی بخواهد از راه تقوا و عبودیت، خود را به خدا متصل کرده و از آن منبع برای بقا و کمال خویش سود برد.
3- هدفشناسی و راهشناسی: سومین علم برتر این است که انسان بداند هدف آفرینش و از جمله آفرینش خودش چیست؟! اینکه خداوند حکیم که همه چیز را هدفگذاری کرده و به هدفی آفریده، از انسان به عنوان یکی از آفریدههایش چه میخواهد. اگر انسان هدف اصلی آفرینش خویش را بداند میتواند در همان مسیر گام بردارد و همه ابزارها و امکانات رسیدن به آن را شناسایی کند و به کار گیرد. انسانی که گمراه شده نمیتواند حرکت و تحرکی داشته باشد یا حرکتش سودمند باشد. یعنی کسی که گمراه است ممکن است هدف را بداند ولی در مصداق آن خطا کرده و یا مسیری را انتخاب میکند که او را به هدف نمیرساند. گمراه کسی است که میداند هدفی برای آفرینش است ولی یا در مصداق آن اشتباه و خطا میکند و چیز دیگری را هدفگذاری میکند یا اینکه راهی که انتخاب کرده او را به این هدف نمیرساند.
انسانی که هدف آفرینش را دریافته باید در این اندیشه باشد که بداند چه چیزی او را به هدف میرساند و چه کاری بکند تا این هدف برآورده شود. این بدان معنا خواهد بود که انسان با عقل و وحی، دین خود را بشناسد و راه راست را بیابد و در آن مسیر گام بردارد. راهشناسی به معنای راهنماشناسی نیز خواهد بود. لذا علومی که انسان در این زمینه نیاز دارد اموری چون معادشناسی، نبوتشناسی، صراطشناسی و مانند آن است. به این معنا که بداند به کجا و با چه چیزی و با راهنمایی چه کسی و در چه مسیری میرود. پس لازم است که اصول دین را بداند و آن را مورد توجه قرار دهد. به سخن دیگر، اصول دین مهمترین علومی است که هر بشری باید بداند، زیرا فلسفه زندگی او را تعیین و مشخص میکند و همچنین سبک زندگی او را بیان میدارد.
امام موسی کاظم(ع) درباره نقش تعلم دین و دینشناسی میفرماید: سعی کنید که دین خدا و دستوراتش را بشناسید و از مقررات آن آگاه گردید و گرنه در نزد خدا و ملائکه و مومنین همانند صحرانشینهای نادان و بیفرهنگ خواهید بود. (بحارالانوار، ج 17، ص 208)
انسان وقتی هدف و راه را بشناسد باید در مقام عمل نیز عزم و اراده قوی بر انجام داشته باشد. بسیاری از مردم برخلاف علم خود عمل میکنند (نمل، آیه 14) و همین مساله موجب میشود که در مقام عزم شکست بخورند و برخلاف جزم خود رفتار کنند. در این میان شیطان و هواهای نفسانی بسیار تاثیرگذار است. (طه، آیه 115) البته برخی از اعمال سختتر است؛ از جمله نماز که تنها اهل خشوع و خضوع حاضرند هر روز در پنج وقت به انجام آن مبادرت کنند و برای بسیاری از مردم نماز، امری بزرگ و دشوار است. روزه و صبر و استقامت در کارهای خوب نیز اینگونه است. خداوند میفرماید: و استعینوا بالصبر و الصلاهًْ و انها لکبیرهًْ الا علی الخاشعین؛ با صبر و نماز استعانت بجویید و به راستی که نماز جز بر خاشعین، بزرگ و دشوار است. (بقره، آیه 45) امام کاظم(ع) نیز میفرماید: افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفهًْ به، الصلوهًْ؛ بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا میکند، نماز است. (تحف العقول، ص455) از نظر آن امام همام(ع) از مهمترین کارهایی که انسان پس از خداشناسی باید انجام دهد عبودیت است که مصداق مهم و اصلی آن نماز است؛ زیرا نماز که در آن سجده و دعاست برای مستکبرانی چون شیطان دشوار است و حاضر نیستند که این عمل عبادی را انجام دهند. (غافر، آیه60)
از نظر آموزههای قرآنی و روایی تکبر درونی و استکبار بیرونی، دشمن بندگی و عبادت انسان نسبت به خداست و مانع جدی در این راه به شمار میرود. همین کبر و تکبر و استکبار است که انسان را از عبادتی چون نماز بازمیدارد و مانع کمالیابی و ورودش به بهشت میشود. امام کاظم(ع) دراینباره به نقش منفی کبر در عبودیت و نتیجه آن یعنی ورود به بهشت اشاره کرده و میفرماید: ایاک و الکبر، فانه لایدخل الجنه من کان فی قلبه مثقال حبه من کبر؛ از کبر و خودخواهی بپرهیز، که هر کسی در دلش به اندازه دانهای کبر باشد، داخل بهشت نمیشود. (تحفالعقول، ص 417)
4- مانعشناسی: از علوم دیگری که لازم است انسان بداند و از مهمترین و برترین علوم است، مانعشناسی است. اینکه انسان بداند که چه علل و عواملی سد راه او خواهد شد و اجازه نمیدهد او به کمال برسد و هدف آفرینش را تحقق بخشد و در مقام خلافت الهی قرار گیرد. به عنوان نمونه دشمنشناسی مانند شیطانشناسی که در قرآن بر آن بسیار تاکید شده و نیز دیگر موانعی که اجازه نمیدهد تا انسان مسیر را بشناسد و یا پس از شناخت جزمی و قطعی در آن مسیر به عزم قوی و اراده و همت عالی گام بردارد، از ضروریترین اموری است که انسان باید نسبت به آنها علم و آگاهی یابد و تا میتواند آنها را از پیش رو بردارد یا حتی دور بزند. آنچه به عنوان منکر در اسلام معرفی شده در حقیقت همان موانعی است که سد راه کمال و حرکت در مسیر رشد و هدف است. آیات بسیاری به حوزه مانعشناسی توجه داده است که از جمله آنها آیات 168 و 208 سوره بقره، 142 سوره انعام، 62 سوره زخرف و 39 سوره حجر و مانند آنها است. در اسلام بر تعلم دین و تفقه در دین برای مقتضیشناسی و مانعشناسی یعنی بر دو قسم اساسی اخیر علوم برتر تاکید بسیاری شده است. آیات و روایات بسیاری دلالت دارند که انسان باید دینشناسی و راهشناسی و مانعشناسی را در حد اعلا بیاموزد. امام کاظم(ع) در این باره میفرماید: تفقهوا فی دین الله فان الفقه مفتاح البصیره،و تمام العباده و السبب الی المنازل ارفیعه و الرتب الجلیله فی الدین و الدنیا، و فضل الفقیه علی العباد کفضل الشمس علی الکواکب و من لم یتفقه فی دینه لم یرض الله له عملا؛ در دین خدا، دنبال فهم عمیق باشید؛ زیرا فهم عمیق در دین، کلید بصیرت و کمال عبادت و سبب تحصیل مقامهای والا و مراتب شکوهمند در امور دین و دنیاست. و برتری فقیه بر عابد، مانند برتری آفتاب است بر ستارگان و کسی که در دینش فهم عمیق نجوید، خداوند هیچ عملی را از او نپسندد. (تحف العقول، ص 410)
از نظر آموزههای قرآنی و روایی مقتضیشناسی و مانعشناسی باید در دستور کار قرار گیرد و هرکسی باید بداند چه چیزی موجب کمال و مانع آن است. امام کاظم(َع) در این باره پس از تاکید بر علم و معرفتالله میفرماید: افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفه به الصلاه و بر الوالدین و ترک الحسد و العجب و الفخر؛ بهترین چیزی که به وسیله آن بنده به خداوند تقرب میجوید، بعد از شناختن او، نماز و نیکی به پدر ومادر و ترک حسد و خودبینی و به خود بالیدن است. (تحف العقول، ص 455) مواردی که ایشان بر این تاکید دارد در حقیقت شامل دو حوزه مقتضی شناسی و مانعشناسی در حرکت کمالی انسان است که علم و دانش نسبت به آنها مهم است. این موارد شامل احکام و اخلاق است. به سخن دیگر، یادگیری و تعلم علم احکام و فقه و اخلاق و ادب از واجبات است تا انسان بداند چه چیزهایی موجب رشد و یا مانع از آن هستند تا بتواند در مقام عمل بدان توجه یابد.
آن حضرت(ع) در جایی دیگر میفرماید: رحمالله عبدا تفقه، عرف الناس و لایعرفونه؛ امام موسی کاظم (ع) فرمود: خداوند متعال رحمت کند بندهای را که در مسائل دینی تفقه و تحقیق نماید (فقیه و عالم باشد) و نسبت به مردم شناخت پیدا کند، گرچه مردم او را نشناسند و قدر و منزلت او را ندانند. (نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 122، ح 2)انسان باید دانشی را بیاموزد که او را در مسیر کمال کمک کند و فساد رفتاریش را اصلاح نماید. امامکاظم(ع) در این باره می فرماید: شایستهترین دانشها برای تو، دانشی است که عمل تو بدون آن اصلاح نشود و واجبترین عملها برای تو عملی است که تو مسئول انجام دادن آن باشی و لازمترین عملها برای تو عملی است که تو را به اصلاح دلت رهبری کند و خرابیهای دل را بر تو آشکار سازد و پسندیدهترین علمها از نظر عاقبت علمی است که بر دانش کنونی تو بیفزاد، بنابراین، خود را به دانشی که ندانستن آن زیانآور نیست سرگرم و مشغول نکن و از فرا گرفتن علمی که ترک تحصیل آن بر نادانی تو میافزاید غفلت منمای. (انوار البهیه، حاج شیخ عباس قمی، ص 196)
از نظر امام کاظم(ع) علومی ارزش دارند که آخرت آدمی را اصلاح کند. آن حضرت(ع) میفرماید: علمی که گرفتن آن بیش از علوم دیگر بر تو لازم است آن علمی است که خیر و صلاح قلبت را به تو ارائه کند و آخرت تو را اصلاح نماید. (مستدرک الوسائل، ج2، ص 355)