نگاهی به غدیریههای شعر معاصر
بخواند آیه تبلیغ را به نام علی(ع)...
پیامبر خاتم (ص) در هجدهمین روز شهر ذی الحجه در راه بازگشت به مدینه و در صحرای جحفه و در حالی که اشعه سوزان بر روی خارها و پشتهها میتابید و صحرا را در خلوت و سکوتی سخت فرو برده بود، فرمان داد تا از جهاز شتران منبری بر پاکنند و آنگاه در میان انبوه جمعیّت بر بالای منبر رفت تا پس از بازگشت از سفر حجی پر جلال که در سینه تاریخ به «حجه الوداع» موسوم شد و برای اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت خداوند بر دین مبین اسلام، مردی را به ولایت برگزیند تا از این پس قافله سالاری کاروان اسلام بر دوش مبارک او باشد. رسول اعظم(ص) پس از نزول آیه تبلیغ سخنان خویش را شروع و پس از ادای سخنانی نسبتاً طولانی، امام علی(ع) را فرا خواند و دست وی را بلند و با صدایی رسا فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه”
علی خوشه چرخ آرانی
و بدین سان رسول اکرم بر حسب فرمان الهی، پاسداری آیین ولایت را به اولین مومن و برترین عبد صالح خدا پس از خویش سپرد.
اندکی پس از این واقعه بزرگ «حسان بن ثابت» شاعر رسول اکرم(ص) که از آغاز ظهور اسلام و در حوادث و جریانات متعدد در مدح و ثنای پیامبر اکرم(ص) اشعار وزین و ثقیلی سروده بود، قصیدهای با مطلع:
ینادیهم یوم الغدیر بنبیهم
بخم فاسمع بالرسول منادیاً
در توصیف این رویداد سرود تا در زمانهای بعدی شاعران، محققان و مفسران با تأسی به او در تثبیت و مانایی این واقعه قلم فرسایی و پژوهشهایی را انجام تا آنجا که علامه امینیکتاب ارزشمند «الغدیر» را در توصیف و تثبیت این رویداد نگاشت و در این کتاب 350 نفر از دانشمندان تاریخ نویسان، مفسران و محققانی از اهل سنت و شیعه را که با مدارک معتبر در کتب خود از این حادثه نام بردند، بر شمرد.
اگر چه رسولاکرم (ص) در عید سعید غدیر، اولین باری نبود که امام علی(ع) را به ولایت، برادری و وصایت خویش تعیین میکرد و در موارد گوناگون اعم از دعوت خویشان، نزول آیه تطهیر، آیه ولایت، حدیث کساء و حدیث سفینه نوح و ثقلین و ... ایشان را معرفی نموده بود ولی برای تثبیت ولایت و عدم انحراف دسترنج 23 ساله خویش و تضمین سلامت اسلام در آینده دیگر بار در غدیر و درحضور جمع کثیری از حج گزاران ولایت علیبن ابیطالب (ع) و اولاد ایشان را به صراحت اعلام تا ره پویان و ره جویان حقیقت ناب به بیراهه نروند و در مسیر هدایت راه را هم گم نکنند.
هر چند شاعران و سرایندگان از زمان پیامبراکرم(ص) و پس از آن در شعر فارسی به گونهای وسیع به این رویداد پرداختهاند و با عنایت به این که از مهمترین ویژگیهای ادبیات، توجه به هر حادثه و رویداد جاری تاریخ است؛ اما از آن جا که این رویداد پس از بعثت نبوی (ص) بزرگترین واقعه تاریخ اسلام است، حماسه غدیر به گونهای ویژه مورد توجه شاعران قرار گرفته است؛ به گونهای که کثرت آثار در زمینه واقعه خجسته غدیر آن قدر وسیع و عظیم است که مایه شگفتی و حیرت بوده و به جرأت میتوان از مهمترین و فراوانترین اشعار در حوزه ادبیات آیینی را «غدیریه» نامید تا آنجا که اکثر شاعران متعهد و اندیشه ورز معاصر در قالبهای بلند شعر فارسی همانند قصیده مخمس، مسمط، مثنوی و ... در توصیف این حماسه سود جستهاند که دال بر جذابیت و حساسیت شاعران بر ضبط و ثبت دقیق این رویداد با تمام جزئیات و با هدف ماندگاری این حماسه است با عنایت به موارد یاد شده و با توجه به اهمیت غدیر در اسلام خاصّه برای شیعیان امام علی(ع) شاعران معاصر نیز در خصوص این حماسه ماندگار مذهبی، تاریخی، حماسی و روشنگر، اشعاری را سرودهاند که در ابیات زیر به پارهای از آنها که در حقیقت قطرهای از دریای توصیف دریای غدیر است، در قالب چند نکته اشاره میشود.
نکته اول؛ این که اغلب اشعار این حماسه روایی و توصیفی است و اکثر شاعران کوشیدهاند به شرح واقعه غدیر بپردازند؛ مثلاً عباس براتیپور شاعر معاصر در ابیات زیر به توصیف این رویداد پرداخته است :
تا شد به روی دست بنی مرتضی بلند شد رایت جلال خدا برملا بلند
بشیند چون که نغمهی یا ایها الرسول گردیدمنبری همه از پشتهها بلند
مرآت پاک امرلم یزلی آیتجلی شد بر سریر دست حبیب خدا بلند
آیین پاک ختم رسل ناتمام بود گر بر نمیشد آن برج ولا بلند
هنگامه شد به کوری چشمان دشمنان شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند
تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش شد این ندا ز بارگاه کبریا بلند
تکمیل شد شریعت پاک محمدی چونان که گشت دین خدا را لوا بلند...
علی رضا سپاهی لایین در ابیات زیر با همان گونه روایی، توصیفی به شرح واقعه غدیر پرداخته است :
دشت غوغا بود، غوغا در غدیر موج میزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
تشنگیها بود و طوفان بود وشن بود و غبار محشری ازهر چه با خود داشت،صحرا در غدیر
پس به مردان عرب فرمود بعد از من علی است هر که من مولای اویم اوست مولا درغدیر
نکته دوم ؛ شاعران معاصر تلاش کردهاند تا این حماسه تاریخی را مبنایی برای اثبات حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش قرار دهند:
اشاره کرد بمانید با شما هستم نگاه ایل مسافر پر از معما شد
بزرگ طایفه روشن گرفت دستی را دو شاخه نور گره خورده و سبز بالا شد
در آن هوای هیاهو، پرندهها خواندند میان قافله مردی نجیب مولا شد
گذشت خنده و تبریکها، بگو تاریخ شکوفه پوشی کرامت، چه زود تنها شد
زهرا حسینیزاده
نکته سوم ؛ این که تلمیح به عبارت ماندگار «من کنت مولاه فهذا علی مولا» مقولهای است که در شعر اکثر شاعران به وفور یافت میشود.
اگر سنجد هر سهمی در اسلام هر آن کو حصه سهمگین تر، حصه من
به غوغای غدیر خم ندیدند به دست شه چو شاهینم نشیمن
نه با آن خطبه «من کنت مولاه» علی را برد براعلی و اعلن
سید علی موسوی گرمارودی
نکته چهارم؛ اکثر شاعران معاصر، غدیرخم را معیار شناخت حق از باطل میدانند؛ زیرا معتقدند که بدون پذیرش غدیر و پذیرش ولایت امام علی(ع) نمیتوان دین اسلام را دینی کامل دانست :
خطاب کرد رسول خدا خلایق را چو دید مرغ هما بر سر علی پر زد
نمود روی به سوی مهاجر و انصار دم از ولایت حیدر مکرر زد
بخواند آیه تبلیغ را به نام علی(ع) که بر ولایت او مهر حی اکبر زد
پس از سفارش آن شهریار فلک وجود قدم ز بهر شناساندش فراتر زد
بگفت خصم علی، خصم من است و خدا از این کلام به قلب عدوش خنجر زد
هنوز بانگ پیامبر به گوش میآید که دم ز مدحت آن میر عدل پرور زد
محب آل علی را ستود پیغمبر نشان باطل بر دشمن ستمگر زد
کسی که حرز ولای علی به تن دارد
به سینه نقش رهایی ز هول محشر زد
نصراله مردانی
نکته پنجم ؛ ادبیات شیعی به نام علی(ع) عجین و نام علی (ع) با غدیر زیبنده است و هر جایی که نام علیبنابی طالب (ع) در شعر شاعران معاصر میآید دنیایی از عشق و مودّت و دلدادگی و اخلاص و فضایل موج میزند و ذهن شاعر در بلندترین نقطه لطافت، زیبایی، ظرافت، ارادت و روایح خوش آسمانی به پرواز در میآید و در برابر اوج فرزانگی و بلند مایگی و ولایت علیبن ابیطالب (ع) سر تعظیم فرود میآید و بر اساس این محبّت، باعث گردیده است که در دوارین اکثر شاعران معاصر نام و یاد علی(ع) و توجه ویژه به موضوع حماسهی عظیم غدیر بازتابی ویژه داشته باشد.
و آخرین نکته این که نعمت امامت و ولایت با ارزشترین گوهری است که خداوند بیهمتا به همگان عطا فرموده است و با تمسک به این حبل متین الهی و با پیروی از این شجره طیبه است که سعادت دنیا و خوشبختی اخری فراهم میگردد، زیرا در دنیای پر ظلمت و آکنده از ظلم ومکرو زور، تنها چراغی که روشن و تابندگی حقیقی و دائمی دارد سراج منیر عترت و انوار مشعشع علی(ع) و اولاد اوست که از زندگانی و رفتار و گفتار آنها میتوان ظرایف و دقایق ظریف ووزینی یافت.
خجسته باد نام خداوند نیکوترین آفریدگار که تو را آفرید / از تو در شگفت هم نمیتوان بود/ که دیدن بزرگیات را چشم کوچک من بسنده نیست/مورچه نمیداند که بر دیواری اهرام میگذارد/ یا بر خشتی خام / تو آن بلندترین هرمی که فرعون تخیل میتواند ساخت / و من آن کوچکترین مور که بلندای نام تو را در چشم نمیتواند داشت.
علی موسوی گرمارودی
و بدین سان رسول اکرم بر حسب فرمان الهی، پاسداری آیین ولایت را به اولین مومن و برترین عبد صالح خدا پس از خویش سپرد.
اندکی پس از این واقعه بزرگ «حسان بن ثابت» شاعر رسول اکرم(ص) که از آغاز ظهور اسلام و در حوادث و جریانات متعدد در مدح و ثنای پیامبر اکرم(ص) اشعار وزین و ثقیلی سروده بود، قصیدهای با مطلع:
ینادیهم یوم الغدیر بنبیهم
بخم فاسمع بالرسول منادیاً
در توصیف این رویداد سرود تا در زمانهای بعدی شاعران، محققان و مفسران با تأسی به او در تثبیت و مانایی این واقعه قلم فرسایی و پژوهشهایی را انجام تا آنجا که علامه امینیکتاب ارزشمند «الغدیر» را در توصیف و تثبیت این رویداد نگاشت و در این کتاب 350 نفر از دانشمندان تاریخ نویسان، مفسران و محققانی از اهل سنت و شیعه را که با مدارک معتبر در کتب خود از این حادثه نام بردند، بر شمرد.
اگر چه رسولاکرم (ص) در عید سعید غدیر، اولین باری نبود که امام علی(ع) را به ولایت، برادری و وصایت خویش تعیین میکرد و در موارد گوناگون اعم از دعوت خویشان، نزول آیه تطهیر، آیه ولایت، حدیث کساء و حدیث سفینه نوح و ثقلین و ... ایشان را معرفی نموده بود ولی برای تثبیت ولایت و عدم انحراف دسترنج 23 ساله خویش و تضمین سلامت اسلام در آینده دیگر بار در غدیر و درحضور جمع کثیری از حج گزاران ولایت علیبن ابیطالب (ع) و اولاد ایشان را به صراحت اعلام تا ره پویان و ره جویان حقیقت ناب به بیراهه نروند و در مسیر هدایت راه را هم گم نکنند.
هر چند شاعران و سرایندگان از زمان پیامبراکرم(ص) و پس از آن در شعر فارسی به گونهای وسیع به این رویداد پرداختهاند و با عنایت به این که از مهمترین ویژگیهای ادبیات، توجه به هر حادثه و رویداد جاری تاریخ است؛ اما از آن جا که این رویداد پس از بعثت نبوی (ص) بزرگترین واقعه تاریخ اسلام است، حماسه غدیر به گونهای ویژه مورد توجه شاعران قرار گرفته است؛ به گونهای که کثرت آثار در زمینه واقعه خجسته غدیر آن قدر وسیع و عظیم است که مایه شگفتی و حیرت بوده و به جرأت میتوان از مهمترین و فراوانترین اشعار در حوزه ادبیات آیینی را «غدیریه» نامید تا آنجا که اکثر شاعران متعهد و اندیشه ورز معاصر در قالبهای بلند شعر فارسی همانند قصیده مخمس، مسمط، مثنوی و ... در توصیف این حماسه سود جستهاند که دال بر جذابیت و حساسیت شاعران بر ضبط و ثبت دقیق این رویداد با تمام جزئیات و با هدف ماندگاری این حماسه است با عنایت به موارد یاد شده و با توجه به اهمیت غدیر در اسلام خاصّه برای شیعیان امام علی(ع) شاعران معاصر نیز در خصوص این حماسه ماندگار مذهبی، تاریخی، حماسی و روشنگر، اشعاری را سرودهاند که در ابیات زیر به پارهای از آنها که در حقیقت قطرهای از دریای توصیف دریای غدیر است، در قالب چند نکته اشاره میشود.
نکته اول؛ این که اغلب اشعار این حماسه روایی و توصیفی است و اکثر شاعران کوشیدهاند به شرح واقعه غدیر بپردازند؛ مثلاً عباس براتیپور شاعر معاصر در ابیات زیر به توصیف این رویداد پرداخته است :
تا شد به روی دست بنی مرتضی بلند شد رایت جلال خدا برملا بلند
بشیند چون که نغمهی یا ایها الرسول گردیدمنبری همه از پشتهها بلند
مرآت پاک امرلم یزلی آیتجلی شد بر سریر دست حبیب خدا بلند
آیین پاک ختم رسل ناتمام بود گر بر نمیشد آن برج ولا بلند
هنگامه شد به کوری چشمان دشمنان شد بانگ مرحبا ز همه ما سوی بلند
تا شد به عرش دست نبی ماه عارضش شد این ندا ز بارگاه کبریا بلند
تکمیل شد شریعت پاک محمدی چونان که گشت دین خدا را لوا بلند...
علی رضا سپاهی لایین در ابیات زیر با همان گونه روایی، توصیفی به شرح واقعه غدیر پرداخته است :
دشت غوغا بود، غوغا در غدیر موج میزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
تشنگیها بود و طوفان بود وشن بود و غبار محشری ازهر چه با خود داشت،صحرا در غدیر
پس به مردان عرب فرمود بعد از من علی است هر که من مولای اویم اوست مولا درغدیر
نکته دوم ؛ شاعران معاصر تلاش کردهاند تا این حماسه تاریخی را مبنایی برای اثبات حقانیت امام علی(ع) و فرزندانش قرار دهند:
اشاره کرد بمانید با شما هستم نگاه ایل مسافر پر از معما شد
بزرگ طایفه روشن گرفت دستی را دو شاخه نور گره خورده و سبز بالا شد
در آن هوای هیاهو، پرندهها خواندند میان قافله مردی نجیب مولا شد
گذشت خنده و تبریکها، بگو تاریخ شکوفه پوشی کرامت، چه زود تنها شد
زهرا حسینیزاده
نکته سوم ؛ این که تلمیح به عبارت ماندگار «من کنت مولاه فهذا علی مولا» مقولهای است که در شعر اکثر شاعران به وفور یافت میشود.
اگر سنجد هر سهمی در اسلام هر آن کو حصه سهمگین تر، حصه من
به غوغای غدیر خم ندیدند به دست شه چو شاهینم نشیمن
نه با آن خطبه «من کنت مولاه» علی را برد براعلی و اعلن
سید علی موسوی گرمارودی
نکته چهارم؛ اکثر شاعران معاصر، غدیرخم را معیار شناخت حق از باطل میدانند؛ زیرا معتقدند که بدون پذیرش غدیر و پذیرش ولایت امام علی(ع) نمیتوان دین اسلام را دینی کامل دانست :
خطاب کرد رسول خدا خلایق را چو دید مرغ هما بر سر علی پر زد
نمود روی به سوی مهاجر و انصار دم از ولایت حیدر مکرر زد
بخواند آیه تبلیغ را به نام علی(ع) که بر ولایت او مهر حی اکبر زد
پس از سفارش آن شهریار فلک وجود قدم ز بهر شناساندش فراتر زد
بگفت خصم علی، خصم من است و خدا از این کلام به قلب عدوش خنجر زد
هنوز بانگ پیامبر به گوش میآید که دم ز مدحت آن میر عدل پرور زد
محب آل علی را ستود پیغمبر نشان باطل بر دشمن ستمگر زد
کسی که حرز ولای علی به تن دارد
به سینه نقش رهایی ز هول محشر زد
نصراله مردانی
نکته پنجم ؛ ادبیات شیعی به نام علی(ع) عجین و نام علی (ع) با غدیر زیبنده است و هر جایی که نام علیبنابی طالب (ع) در شعر شاعران معاصر میآید دنیایی از عشق و مودّت و دلدادگی و اخلاص و فضایل موج میزند و ذهن شاعر در بلندترین نقطه لطافت، زیبایی، ظرافت، ارادت و روایح خوش آسمانی به پرواز در میآید و در برابر اوج فرزانگی و بلند مایگی و ولایت علیبن ابیطالب (ع) سر تعظیم فرود میآید و بر اساس این محبّت، باعث گردیده است که در دوارین اکثر شاعران معاصر نام و یاد علی(ع) و توجه ویژه به موضوع حماسهی عظیم غدیر بازتابی ویژه داشته باشد.
و آخرین نکته این که نعمت امامت و ولایت با ارزشترین گوهری است که خداوند بیهمتا به همگان عطا فرموده است و با تمسک به این حبل متین الهی و با پیروی از این شجره طیبه است که سعادت دنیا و خوشبختی اخری فراهم میگردد، زیرا در دنیای پر ظلمت و آکنده از ظلم ومکرو زور، تنها چراغی که روشن و تابندگی حقیقی و دائمی دارد سراج منیر عترت و انوار مشعشع علی(ع) و اولاد اوست که از زندگانی و رفتار و گفتار آنها میتوان ظرایف و دقایق ظریف ووزینی یافت.
خجسته باد نام خداوند نیکوترین آفریدگار که تو را آفرید / از تو در شگفت هم نمیتوان بود/ که دیدن بزرگیات را چشم کوچک من بسنده نیست/مورچه نمیداند که بر دیواری اهرام میگذارد/ یا بر خشتی خام / تو آن بلندترین هرمی که فرعون تخیل میتواند ساخت / و من آن کوچکترین مور که بلندای نام تو را در چشم نمیتواند داشت.
علی موسوی گرمارودی