kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۲۵
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۹

ضرورت‌های اقتصاد مردمی در مقابله با اقتصاد سرمایه‌داری


در یک جنگ اقتصادی، اقتصادی می‌تواند کمترین آسیب‌ها را متحمل شده و به دفاع کامل بپردازد که از ویژگی‌هایی چون جهادی بودن، منعطف بودن و از همه مهم‌تر درون‌زا بودن برخوردار باشد. چه آنکه رهبر معظم انقلاب نیز در مقدمه ابلاغیه سیاست‌های اقتصاد مقاومتی رویکردهای اقتصاد مقاومتی را اینگونه بیان می‌کنند:
با هدف تامین رشد پویا و بهبود شاخص‌های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطاف‌پذیر، فرصت‌ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا ابلاغ می‌گردد.
می‌توان گفت که موضوع اقتصاد مقاومتی به طور کلی با موضوع «دفاع اقتصادی» گره خورده است. رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرموده‌اند: لازم است تا بتوانیم اقتصاد کشور را به شکلی دربیاوریم که از آن طرف دنیا کسی نتواند با یک تصمیم‌گیری، با یک نشست و برخاست، بر روی اقتصاد کشور ما و بر روی معیشت ملت ما اثر بگذارد؛ این دست ما است، ما باید بکنیم؛ این همان اقتصاد مقاومتی است که سیاست‌های آن در اسفند ماه ابلاغ شد.
اقتصاد مردمی موجب می‌شود تا سطح فشار به حداکثر مقدار ممکن رسیده و در نتیجه میزان استقامت اقتصاد در برابر فشارهای خارجی به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند. در یک اقتصاد مردمی تمام مردم نقش مهمی در اقتصاد دارند و هر یک به نوبه خود یک مولد در عرصه اقتصاد می‌باشند. در چنین حالتی فشارهایی چون تحریم دیگر نمی‌تواند آن اثرات منفی خود را به دنبال داشته باشد، چرا که اقتصاد توانسته است کمترین وابستگی و برون‌زایی را داشته و درون‌زا شود.
اقتصاد مقاومتی در اندیشه رهبر معظم انقلاب با عبارت مردمی شدن گره خورده است. به‌عنوان مثال ایشان می‌فرمایند:‌[از ویژگی‌های سیاست‌های اقتصاد مقاومتی] مردم‌محوری است که در این سیاست‌ها ملاحظه شده. تجربه هم به ما نشان می‌دهد، بیانات و معارف اسلامی هم تاکید می‌کند که هر جا مردم می‌آیند دست خدا هم هست. یدالله معم الجماعه؛ هر جا مردم هستند، عنایت الهی و کمک الهی و پشتیبانی الهی هم هست؛ نشانه و نمونه آن، دفاع هشت ساله، نمونه آن خود انقلاب، و نمونه آن گذر از گردنه‌های دشوار این 35 سال[است] چون مردم در میدان بودند، کارها پیش رفته؛ ما در زمینه اقتصادی به این کمتر بها دادیم.
با توجه به نکات پیش گفته می‌توان مدعی شدکه اقتصاد مقاومتی محقق نمی‌شود مگر آنکه اقتصاد مردمی بشود و این‌گونه می‌توان نتیجه گرفت که مقاومت اقتصادی در گرو تحقق اقتصاد مردمی است.
علاوه بر این، بحث مردمی شدن و حضور آحاد مردم در عرصه جامعه با هدف سیر الی‌الله، جزء مهم‌ترین ویژگی‌های انقلاب اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی ایران است. لذا مردم و مردمی شدن حوزه‌های مختلف اداره جامعه نه یک ضرورت اقتضایی و تحمیلی بلکه برگرفته از مبانی فکری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. همان‌طور که مقام معظم رهبری مدظله می‌فرمایند:
انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و کشور ما به این حضور مردمی و پرانگیزه و برخاسته از ایمان، حداکثر نیاز را دارد؛ چون اتکا این نظام به خدا و عوامل الهی است و مهمترین عومل الهی همین ایمان‌های مردمی است؛‌«هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین». خداوند به پیغمبرش می‌فرماید: خدا تو را به وسیله نصرت خود و به وسیله مؤمنین تایید کرد. یعنی یکی از مظاهر نصرت الهی، اعمال قدرت الهی، نصرت مؤمنین است.
باید برای تحقق اقتصاد مقاومتی، ابتدا اقتصاد مردمی محقق شود، چه آنکه اگر اقتصاد واقعاً! مردمی بشود، قطعاً مقاوم نیز خواهد بود. بارزترین دلیل بر این مدعا تجربه جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاسی و امنیتی است. در عرصه سیاسی مفهوم مردمی‌ شدن نمود عینی پیدا کرد و موجب شد تا بزرگترین و باشکوه‌ترین انتخابات‌های تاریخ در ایران رقم بخورد. مردم واقعاً در انتخابات نقش دارند و نظر مردم تعیین می‌کند که دولت یا مجلس و یا سایر ارگان‌ها توسط چه کسانی اداره شوند. در عرصه امنیتی نیز در زمان هشت سال دفاع مقدس تا زمانی که نیروهای مردمی در عرصه دفاع حضور نداشتند شکست‌های پیاپی تنها دستاورد جبهه نظامی ایران بود. اما پس از اینکه مردم در قالب بسیج، به بدنه جنگ وارد شدند به یک باره تحولی عظیم در دفاع امنیتی شکل گرفت و بزرگ‌ترین حماسه‌های بشری توسط مردم رخ داد. همین مردم بعدها توانستند بدنه اصلی نظام دفاعی و امنیتی کشور را در دست گرفته و ایران را به جایگاه کنونی‌اش در عرصه امنیتی و نظامی برسانند.
ماهیت اقتصاد مردمی
وقتی گفته می‌شود «اقتصاد مردمی» اولین ذهنیتی که از آن وجود دارد عبارت است «اقتصاد غیردولتی». اما باید به یک نکته خیلی مهم در این باره توجه کرد و آن اینکه متاسفانه امروزه عبارت «اقتصاد غیردولتی»، «اقتصاد بازار و آزاد» را به ذهن متبادر می‌کند. چرا که اقتصاد بازار نیز با حضور کامل دولت در اقتصاد مخالف است و تمام ادبیات چند صد ساله اقتصاد متعارف دم از اقتصادی غیردولتی می‌زند. اقتصادی که دولت در آن نقش تصدیگری انچنانی ندارند و متصدی بخش عمومی اقتصاد است.
اما سوال مهم این است که اگر قرار است اقتصاد در اختیار گروهی غیر از دولت باشد، آن گروه کیست؟ پاسخ اقتصاد متعارف و اقتصاد غربی «سرمایه و سرمایه‌دار» است. لذا اقتصاد غیردولتی غربی همان اقتصاد سرمایه‌داری است و آنقدر این ایده در تمام فضای علمی و عملی اقتصاد غربی به عنوان بلندترین صدای علمی حال حاضر اقتصاد، پخش شده است وقتی گفته می‌شود اقتصاد غیردولتی، فورا اقتصادی سرمایه‌داری و یک اقتصاد بازار به ذهن متبادر می‌شود و تمام ایده‌ها و نظریات در همان ادبیات اقتصاد متعارف شکل می‌گیرد.
اقتصاد مردمی نیز یک اقتصاد غیردولتی است، اما قطعا اقتصاد سرمایه‌داری نیست. در اقتصاد متعارف آن گروهی که غیر از دولت هستند و اقتصاد را دردست دارند، صاحبان سرمایه و کارتل‌های اقتصادی هستند.
گروهی که ثروت‌شان بیش از 80 درصد ثروت جامعه را تشکیل می‌دهد. اما در اقتصاد مردمی آن گروهی که غیر از دولت هستند و اقتصاد را در دست دارند آحاد مردم‌اند.
مردم هستند که تعیین می‌کنند چه کالا و خدماتی، چگونه و در چه زمانی و به چه میزان تولید شوند.
ایران در عرصه سیاسی و امنیتی هم‌اکنون مردمی است. در عرصه سیاسی مردم‌اند که تعیین‌کننده هستند همانطور که در عرصه سیاسی غرب نیز سرمایه‌داران‌ تعیین‌کننده‌اند. در عرصه اقتصادی نیز باید به نقطه‌ای رسید که مردم نقشی فعال و تعیین‌کننده داشته باشند. همانند عرصه سیاسی، تمامی مردم از هر قشری خود را سهیم در اقتصاد کشور بدانند و درجهت رشد و ترقی آن هر فردی وظیفه‌ای را برعهده خود احساس کند.
وقتی می‌گوییم امام انقلاب را مردمی رهبری کرد یعنی یک تلقی از مبارزه ساخت که هرکسی با هر توانایی در هر سطح فکری، موقعیت اجتماعی، جنسی و هر سنی، با هر میزان از توانایی بتواند در چارچوب این فضای انقلابی قرار بگیرد. یعنی انقلابی بودن را به یک نوع یا شکل از مبارزه یا یک طبقه محدود نکرد. آن کسی که زیر شکنجه ساواک بود، انقلابی بود، آن‌کسی که در پشت‌بام الله‌اکبر می‌گفت (که هزینه کمتری داشت) انقلابی بود،‌ آن کسی که رساله امام داشت انقلابی بود آن کسی که صرفا عکس امام را داشت هم انقلابی بود. هیچ وقت امام محوریت را به هیچ طبقه‌ای یا بخشی از مبارزه نداد. بنابراین آن کسی که نقشش کوتاه، در روستا یا شهر بود زن یا مرد بود، بی‌سواد یا باسواد بود، هیچ‌کس فکر نمی‌کرد در فضای انقلابی نیست. قاعده مبارزه را جایی می‌گذاشت که همه بتوانند انجام دهند. امام طوری طراحی کرد که اکثریت جامعه در قاعده مبارزه ما جا می‌شدند. برعکس چیزی که الان می‌گویند که مبناهای دینی و انقلابی‌ات را رقیق کن تا مردم در آن جا شوند در حالی‌که امام مبانی راتغییر نداد سطح ورود به مبارزه را افزایش داد. برعکس گروه‌هایی که می‌گفتند مبارز کسی است که مبارزه مسلحانه می‌کند یا آن کسی که عضو حزب توده است یا آن کسی که سواد دارد. بنابراین آنها نخبه‌گرا شدند، اما توده عمومی و کلیت جامعه را لایق کار انقلابی نمی‌دانستند. در جنگ هم که صحنه دوم بود امام به همین گونه آن را اداره کرد یعنی از پیرزنی که در عقبه جبهه مواد غذایی درست می‌کرد یا خانم‌هایی که در مسجد مواد غذایی درست می‌کردند برای خودشان نقش فعال در پیشبرد جنگ قائل بودن کار خود و نقش خود را دست کم نمی‌گرفتند. فکر نمی‌کردند آدم‌های بی‌خود و بی‌مصرفی هستند. در مردمی کردن اقتصاد باید اکثریت افراد بتوانند در آن نقش ایفا کنند.
بایستی مشخص شود که اقتصاد مردمی با اقتصاد بخش خصوصی آیا متفاوت است و وجوه تفاوت آن چیست. آیا اقتصاد مردمی به معنای مبدل شدن اقتصاد ایران به اقتصاد کشورهایی مثل چین است یا بین مفهوم اقتصاد مردمی و اقتصاد این کشورها تفاوتی مبنایی وجود دارد. آیا اقداماتی همانند طرح مشاغل خانگی همان نهادسازی‌های لازم برای اقتصاد مردمی است. این موضوعات از جمله مسائلی‌اند که در حوزه اقتصاد مردمی نیاز به تبیین جدی دارند و تا زمانی که مشخص نشود اقتصاد چیست و چه چیزی نیست، نمی‌توان برنامه‌ای عملیاتی برای دستیابی به آن طرح‌ریزی کرد.
مجتبی حسنی
 پژوهشگر مرکز تحقیقات بسیج امام صادق (ع)