به مناسبت 10تیر روز بزرگداشت صائب تبریزی
صائب تبریزی شهسوار میدان ادب
علی خوشه چرخآرانی
میرزا محمدعلی پسر عبدالرحیم تبریزی که بعدها به «صائب» شهرت یافت، از شاعران برجسته ایران و سبک هندی است که بین سالهای 1010 و 1016 در شهر ادبپرور اصفهان دیده به جهان گشود. او از شاعران شیعی مذهب و پایبند به معارف اسلامی است و گواه این نکته گذشته از ابیات پراکنده که در دیوان وی وجود دارد، قصاید فاخری است که در مدح و ستایش ائمه اطهار (علیهم السلام) سروده است، فیالمثل میتوان به مدح حضرت سیدالشهدا(ع) با مطلع:
خاکیان را از فلک امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت گوی چوگان قضاست
اشاره نمود.
جدای از طرز بدیع و قدرت سخنسرایی والا، اسلوب خط زیبا و استادانه و دهها ویژگی دیگر، او را شاعری پرتلاش و پرسخن نیز دانستهاند به گونهای که تعداد اشعار ایشان را از یکصد و بیست هزار تا سیصدهزار بیت نوشتهاند. این سعی وافی از شعر، البته با توجه به مضمونپردازیهای متعدد دال بر علم و آگاهی و تسلط وی بر عرصه شعر و شاعری است که در قالبهای متعدد، خاصه غزلیات و تک بیتها نمایان است و به راستی میتوان ادعا کرد که بسیاری از تک بیتهای صائب امروزه در قالب ارسال المثل زبانزد عام وخاص گشته است، ضمن این که ذکر این نکته هم ضروری است که غیر از غزلیات و تک بیتها؛ صائب اشعاری نیز به زبان ترکی سروده است و مثنویهایی نیز به نام قندهارنامه و... از فکر جوشان و خلاقش تراوش شده است. به تصدیق همه صائبشناسان معاصر اعم از خودی و غیرخودی، او یکی از بلند اندیشهترین، موشکافترین و تواناترین شعرای ایرانی در تجسم بخشیدن به معانی دقیق و مصور ساختن افکار دقیق در قالب الفاظ است، الفاظ نامحدودی که از خلال گفتار و اشعار او پیداست و مقام و منزلت بینظیر او را در عرصه شعر و شاعری تایید میکند.
اگر خواسته باشیم از نظرگاه سبک شناختی ویژگیهایی برای شعر صائب تبریزی برشماریم قطعا میتوان به ویژگیهایی همچون جست وجوی معنی تازه و تعبیرات بیسابقه هم در مقوله مضمونآفرینی وهم خیالپردازی، استفاده از تجارب روزمره و فرهنگ عامیانه، بهرهمندی از صور خیال خاصه تشبیه، استعاره و...، استفاده از ارسال المثل و تمثیل به منظور حسی شدن مفاهیم غیرحسی، اغراق، ایجاز در کلام، ایهام، وجود نوعی درد و اجتناب از اوزان نادر و... اشاره نمود و مصداقهایی فراوان برای موارد مذکور یافت.
صائب تبریزی صیاد الگوها و طرحها و تناسبهای زبانی و تصویری شاعران برجسته و نامدار قبل از خود به ویژه سعدی و حافظ نیز هست، به گونهای که در انتخاب ردیفها خلاقیت خاصی نشان میدهد و عباراتی را بر میگزیند که فضای عاطفی گستردهای را فراهم نماید و عرصه خیالپردازی در آنها قوی و در کار تداعی مضمون نقش توانمندی داشته باشد، ردیفهایی همانند میلرزد، میرقصد، میپیچید، سفید، سرخ، صبح، هیچ، پیدا میشود، تازه میشود، چه خبر داشته باشد و... دیگر خصوصیت زبان شعری صائب تبریزی، ترکیبات زیبا و بدیع است که به همراه نازک خیالیهای مناسب بر ظرافت و طراوت معنا میافزاید، ترکیبات زیبایی همچون شعلهآواز، کوچه گردزلف، غنچه دلگیر باغ آفرینش، آفتاب رحمت عام و دامان شب زلف و مو.
خوانندگان شعر صائب، مجموعهای گران قدر از حکمتهای عملی را دریافت میکنند که حکمتی متین و ارزشمند را در ذهن مخاطب تداعی میکند مثلا بیت:
نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
باغهای دل گشا در زیر پر باشد مرا
بر مفهوم ارزشمند و حکمت آموز قناعت و دل سیری دلالت دارد و به راستی اگر بخواهیم مواردی دیگر از فضایل اخلاقی از قبیل عفت کلام، مدارج عرفانی و مراتب والای انسانی و... صائب را در دیوان او بیابیم، مواجتر از پرتوهای خورشید خودنمایی میکنند، ضمن این که باید انصاف داد که این قهرمان بیهمتا نوآوری در شعر و مراتب والای انسانی در آفرینش شیوه خود، به قدر یک سر سوزن هم از اصول و قواعد و ارکان اساسی شعری هم عدول نکرد و سخت پایبند حفظ تعادل فصاحت و بلاغت و الفاظ دقیق و رقت معنا بود آن گونه که خود میسراید:
تفاوتی نکند هیچ لفظ برمعنا
زر است خامگی خامه عدالت ما
در پایان نیز باید اضافه کرد، کسانی که معترض به وجود تعقیدات و پیچیدگیها در اشعار صائب هستند، در اشتباهاند، زیرا هیچ یک از ابیات صائب نه تنها تعقید و پیچیدگی ندارد بلکه با کمی دقت در مییابیم که هر یک در اوج رفاقت و لطافت و زیبایی است که این درک و فهم مستلزم آشنایی با زبان فاخر اوست و حقیقتا تا از گردونه خاکی و از انسانهای پوینده بر سطح این گوی اثری باقی است، مضمونیابی، باریکنگری و دوربینی و بالاخره نغمهسرایی صائب تبریزی نیز ذوقانگیز و راهنما برای تمامی آدمیان به ویژه سخنسنجان خواهد بود.
حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی
به یک رطل گران بردار بار هستی از دوشم
من افتاده را مگذار زیر بار ای ساقی
به راهی میرود هر تاری از زلف حواس من
مرا شیرازه کن از موج می زنهار ای ساقی
چرا از غیرت مذهب بود کم غیرت مشرب؟
مرا در حلقهی اهل ریا مگذار ای ساقی
چراغ طور در فانوس مستوری نمیگنجد
برون آور مرا از پردهی پندار ای ساقی
شراب آشتیانگیز مشرب را به دور آور
بده تسبیح را پیوند با زنار ای ساقی
ادیب شرع میخواهد به زورم توبه فرماید
به حال خود من شوریده را مگذار ای ساقی
ز انصاف و مروت نیست در عهد تو روشنگر
زند آیینهی من غوطه در زنگار ای ساقی
به شکر این که داری شیشهها پر بادهی وحدت
به حال خویش صائب را چنین مگذار ای ساقی