تاثیرگذاری بیشتر زن در ساختن شخصیت مرد ( پرسش و پاسخ )
پرسش:
آیا زنان در ساختن روح و شخصیت مردان بیشتر نقش و تاثیر را دارند و یا بالعکس مردان چنین تاثیری را دارند؟
پاسخ:
روانشناسان تربیتی در مورد تربیت فرزند بیشترین نقش و تاثیرگذاری را به مادر میدهند و بعضاً تا هشتاد درصد گفتهاند که مادر بیشترین نقش و تاثیرگذاری را در تربیت فرزند دارد. سؤال اصلی در اینجا این است که آیا زنان یا همسران همین نقش سازنده و تاثیرگذاری غالب را در ساخت روحی و شخصیت مردان دارند یاخیر؟ شهید بزرگوار مرتضی مطهری(ره) در کتاب حماسه حسینی صفحه 400 به نحو شایستهای پاسخ این سؤال را داده و میفرمایند: «زن یک نقش در تاریخ داشته که کسی منکر این نقش نیست و آن، نقش غیرمستقیم او در ساختن تاریخ است. میگویند: زن مرد را میسازد و مرد تاریخ را، یعنی بیش از مقداری که مرد در ساختن زن میتواند تاثیر داشته باشد، زن در ساختن مرد تاثیر دارد.
این خودش مسئلهای است که آیا مرد، روح و شخصیت زن را می سازد (اعم از اینکه زن به عنوان مادر باشد یا به عنوان همسر) یا نه، این زن است که فرزند و حتی شوهر را میسازد؟ مخصوصاً در مورد شوهر. آیا زن بیشتر شوهر را میسازد یا شوهر بیشتر زن را؟
حتماً تعجب خواهید کرد که عرض کنم آنچه که تحقیقات تاریخی و ملاحظات روانی ثابت کرده است، این است که زن در ساختن شخصیت مرد بیشتر موثر است تا مرد در ساختن شخصیت زن، بدین جهت است که تاثیر غیرمستقیم زن در ساختن تاریخ لامنکر و غیرقابل انکار است. یک تفکر بسیار غلط را مسیحیان در تاریخ مذهبی جهان وارد کردند که واقعاً خیانت ( به زن) بود. در مسئله زن نداشتن حضرت عیسی(ع) و ترک ازدواج و مجرد زیستن کشیشها و کاردینالها، کمکم این فکر پیدا شد که اساساً زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است. مرد به خودی خود گناه نمیکند و این زن است که شیطان کوچک است و همیشه وسوسه میکند و مرد را به گناه وامیدارد. گفتند: اساساً قصه آدم و شیطان و حوا این طور شروع شد که شیطان نمیتوانست در آدم نفوذ کند، لذا آمد و حوا را فریب داد و او آدم را فریب داد، و در تمام تاریخ همیشه به این شکل است که شیطان بزرگ، زن را و زن مرد را وسوسه میکند. اصلاً داستان آدم و حوا و شیطان در میان مسیحیان به این شکل درآمده است. ولی قرآن درست خلاف این را میگوید و تصریح میکند، و این عجیب است. قرآن وقتی داستان آدم وحوا و شیطان را ذکر میکند، برای آدم اصالت و برای حوا تبعیت قائل نمیشود... میفرماید:«فوسوس لهما الشیطان» شیطان این دو را وسوسه کرد (اعراف-20) نمیگوید که یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه کرد. «فدلیهما بغرور» باز هما ضمیر تشبیه است. (بنابراین) اسلام این فکر را، این دروغی را که به تاریخ مذهبها بسته بودند، زدود و شاید برای همین است که قرآن گویی عنایت دارد که در کنار قدیسین، از قدیسیات بزرگ یاد کند که تمامشان در مواردی، بر آن قدیسین علو و برتری داشتهاند.
آیا زنان در ساختن روح و شخصیت مردان بیشتر نقش و تاثیر را دارند و یا بالعکس مردان چنین تاثیری را دارند؟
پاسخ:
روانشناسان تربیتی در مورد تربیت فرزند بیشترین نقش و تاثیرگذاری را به مادر میدهند و بعضاً تا هشتاد درصد گفتهاند که مادر بیشترین نقش و تاثیرگذاری را در تربیت فرزند دارد. سؤال اصلی در اینجا این است که آیا زنان یا همسران همین نقش سازنده و تاثیرگذاری غالب را در ساخت روحی و شخصیت مردان دارند یاخیر؟ شهید بزرگوار مرتضی مطهری(ره) در کتاب حماسه حسینی صفحه 400 به نحو شایستهای پاسخ این سؤال را داده و میفرمایند: «زن یک نقش در تاریخ داشته که کسی منکر این نقش نیست و آن، نقش غیرمستقیم او در ساختن تاریخ است. میگویند: زن مرد را میسازد و مرد تاریخ را، یعنی بیش از مقداری که مرد در ساختن زن میتواند تاثیر داشته باشد، زن در ساختن مرد تاثیر دارد.
این خودش مسئلهای است که آیا مرد، روح و شخصیت زن را می سازد (اعم از اینکه زن به عنوان مادر باشد یا به عنوان همسر) یا نه، این زن است که فرزند و حتی شوهر را میسازد؟ مخصوصاً در مورد شوهر. آیا زن بیشتر شوهر را میسازد یا شوهر بیشتر زن را؟
حتماً تعجب خواهید کرد که عرض کنم آنچه که تحقیقات تاریخی و ملاحظات روانی ثابت کرده است، این است که زن در ساختن شخصیت مرد بیشتر موثر است تا مرد در ساختن شخصیت زن، بدین جهت است که تاثیر غیرمستقیم زن در ساختن تاریخ لامنکر و غیرقابل انکار است. یک تفکر بسیار غلط را مسیحیان در تاریخ مذهبی جهان وارد کردند که واقعاً خیانت ( به زن) بود. در مسئله زن نداشتن حضرت عیسی(ع) و ترک ازدواج و مجرد زیستن کشیشها و کاردینالها، کمکم این فکر پیدا شد که اساساً زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است. مرد به خودی خود گناه نمیکند و این زن است که شیطان کوچک است و همیشه وسوسه میکند و مرد را به گناه وامیدارد. گفتند: اساساً قصه آدم و شیطان و حوا این طور شروع شد که شیطان نمیتوانست در آدم نفوذ کند، لذا آمد و حوا را فریب داد و او آدم را فریب داد، و در تمام تاریخ همیشه به این شکل است که شیطان بزرگ، زن را و زن مرد را وسوسه میکند. اصلاً داستان آدم و حوا و شیطان در میان مسیحیان به این شکل درآمده است. ولی قرآن درست خلاف این را میگوید و تصریح میکند، و این عجیب است. قرآن وقتی داستان آدم وحوا و شیطان را ذکر میکند، برای آدم اصالت و برای حوا تبعیت قائل نمیشود... میفرماید:«فوسوس لهما الشیطان» شیطان این دو را وسوسه کرد (اعراف-20) نمیگوید که یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه کرد. «فدلیهما بغرور» باز هما ضمیر تشبیه است. (بنابراین) اسلام این فکر را، این دروغی را که به تاریخ مذهبها بسته بودند، زدود و شاید برای همین است که قرآن گویی عنایت دارد که در کنار قدیسین، از قدیسیات بزرگ یاد کند که تمامشان در مواردی، بر آن قدیسین علو و برتری داشتهاند.