ويتامينه
آمريکا و ريشههايش
اين شايد براي نخستين بار است که رهبر انقلاب، يک رمان خارجي را در يک سخنراني رسمي معرفي و خواندنش را توصيه ميکنند. رهبر انقلاب اسلامي در ديدار با دهها هزار نفر از فرماندهان بسيج سراسر كشور در بخشي از بياناتشان به شاخصههاي استعمار و استكبار پرداختند. ايشان يكي از اين شاخصهها را اينگونه معرفي نمودند: «يكى از شاخصهاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملتها و نسبت به آحاد بشر مجاز ميشمرند و اهميت نميدهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است.» بعد يك مثال روشن و مصداق معين هم بيان كردند كه برخورد مستكبرين با بوميان آمريكا بود و براي دومينبار در سه ماه اخير از يك كتاب خارجي اسم بردند و خواندن آن را مغتنم دانستند: رمان «ريشهها» نوشتهي آلكس هيلي.
کتاب «ريشه ها» نوشته الکس هيلي، با عنوان فرعي «حماسه يک خانواده آمريکايي»، است که در آن نويسنده زندگي خانواده و نياکانش را به تصوير ميکشد. محور داستان، وضعيت نابسامان آمريکاييان آفريقاييتبار و بيان رنجها و کاستيهاي زندگي آنها در دوران بردهداري و پس از آن است. داستان اين کتاب باعث شد که مهاجران آمريکا به ويژه سياهان درصدد شناختن نياکان خود برآيند و به ريشه خود توجه کنند. اين کتاب خواندني جايزه پوليتزر را نيز براي نويسنده?اش به ارمغان آورده است.
داستان اين اثر نيمهمستند که به شکل رمان نوشته شده و بياني واقعگرايانه دارد، با زايش قهرمان اصلي داستان کونتا کينته (نياي هفتم نويسنده کتاب)، در دهکدهاي مسلمان و در شرق قاره آفريقا آغاز ميشود. او با فرهنگ سنتي رشد ميکند و زندگي آرام و بيدغدغهاي را به همراه خانواده و قبيلهاش ميگذراند. اما تراژدي از جايي آغاز ميشود که بازرگانان برده، او را غافلگير کرده و ميربايند. او به همراه عدهاي ديگر در بدترين وضع با کشتيهاي تجارت برده به آمريکا برده ميشود و به فروش ميرسد. کونتا کينته در آمريکا متحمل رنجهاي بسياري ميشود. او که تا پيش از اين آزاد و شرافتمندانه زندگي کرده است، بايد صبح تا شام عرق بريزد و کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست ديگران باشد. او در آغاز زبان انگليسي نميداند و به ساير بردگان سياه، با نظر تحقير روبرو ميشود و از اين رو همه از او کناره ميگيرند. او که مسلماني باورمند و مقيد است، عقيده دارد که اين بردگان از اصل و ريشه خويش فاصله گرفته و سرسپرده سفيدپوستان شدهاند، اما به تدريج زبان انگليسي را ميآموزد و درمييابد که اينان هرگز در آفريقا نبودهاند و برده زاده شدهاند...
داستان از ديدگاه تاريخي، بيانگر رويداد جنگهاي استقلال و تأسيس ايالات متحده آمريکا، شورشهاي بردگان، جنگ داخلي و لغو بردهداري است. آلکس هيلي در بخشهاي پاياني کتاب، به شرح حال مختصري از خويشتن ميپردازد، از چگونگي دستيابياش به شرح حال قهرمانان داستان سخن ميگويد و از انگيزههايش براي نوشتن زندگينامه خانواده و نياکانش پرده برميدارد.
«ريشه?ها» در ايران با ترجمه عليرضا فرهمند و از سوي شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير منتشر و تا کنون چند بار تجديد چاپ شده است. انتشارات بدرقه جاويدان نيز اين کتاب را در سال 1387 با ترجمه محمدتقي کرباسي، حسن مروي روانه بازار نشر کرده است.
ناشر در اين مقدمه نوشته است:
«ريشه هميشه ناپيداترين، اساسيترين و مهمترين قسمت درخت است. آن چيز كه به تمامه درخت را تغذيه ميكند و بارور ميدارد ريشه نام دارد. نويسنده به ظاهر از ريشهها «roots» ريشهي نسب نژادي بردهاي را كه 200 سال پيش به بردگي كشيده شده به عنوان نام، به كتاب خود داده است. اما من ميپندارم مفهوم ريشه از اين همه غنائيتر، دامنهدارتر و ژرفتر است. منظور از ريشهها تمامي سياهان و بردگاناند كه از آفريقا اين قلب تپندهي زمين بركنده شدند و در جايي ديگر نشا گشتند. ريشهها سياهاناند كه درخت استقلال و عظمت اقتصادي آمريكا را تا به اين درجه از رشد و برومندي رساندند. اما نكته در اين است كه هر چه آنها عميقتر در ژرفاي زمين فرو رفتند، سفيدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگشان بيشتر بالا گرفت؛ و دريغ كه هيچ ميوهاي از اين باغ پر بار نصيب بانيان و باغبانان اين درخت نگشت.»
آلكس هيلي نويسنده كتاب هم در چند خط ابتدايي كتابش و در يادداشتي غيرمتعارف نوشته است: «نقشهاي در كار نبود كه پژوهشهاي مربوط به ريشهها و نوشتن اين سرگذشت 12سال طول بكشد. انتشار اين كتاب در 200 سالگي استقلال ايالات متحده آمريكا كاملاً تصادفي است. اين است كه ريشهها را به عنوان هديه روز تولد به كشورم كه بخش عمده ريشهها در آن روي داده است تقديم ميكنم.»
در بخشي از کتاب از زيان يک سياه پوست و در توصيه به شخصيت اصلي رمان مي خوانيم:
«قانون ميگويد اگر سياهپوستي، در چشم سفيدپوستي راست نگاه كند 10 ضربه شلاق بايد بخورد. قانون آنها ميگويد اگر سفيدي قسم بخورد كه سياهي دروغ گفته است حق دارند يك گوش او را ببرند. اگر سفيد بگويد سياه دوبار دروغ گفته است حق دارند دوتا گوش او را ببرند. قانون ميگويد اگر آدم سفيدي را كُشتي به دارت خواهند زد اما اگر سياهِ ديگري را بكُشي فقط شلاق ميخوري... خواندن و نوشتن براي سياهان غيرقانوني است. كتاب دادن به سياهها غيرقانوني است.»
بد نيست بدانيم که آلکس هيلي نويسنده کتاب مشهور و جهاني «مالکوم ايکس» رهبر مسلمانان امريکا نيز هست؛ ضمن اينکه استن مارگولايز، کارگردان آمريکايي بر اساس متن داستان کتاب «ريشهها»، سريالي را کارگرداني کرد که در ژانويه 1997در شبکه اي.بي.سي (ABC) آمريکا به نمايش درآمد.
کتاب «ريشه ها» نوشته الکس هيلي، با عنوان فرعي «حماسه يک خانواده آمريکايي»، است که در آن نويسنده زندگي خانواده و نياکانش را به تصوير ميکشد. محور داستان، وضعيت نابسامان آمريکاييان آفريقاييتبار و بيان رنجها و کاستيهاي زندگي آنها در دوران بردهداري و پس از آن است. داستان اين کتاب باعث شد که مهاجران آمريکا به ويژه سياهان درصدد شناختن نياکان خود برآيند و به ريشه خود توجه کنند. اين کتاب خواندني جايزه پوليتزر را نيز براي نويسنده?اش به ارمغان آورده است.
داستان اين اثر نيمهمستند که به شکل رمان نوشته شده و بياني واقعگرايانه دارد، با زايش قهرمان اصلي داستان کونتا کينته (نياي هفتم نويسنده کتاب)، در دهکدهاي مسلمان و در شرق قاره آفريقا آغاز ميشود. او با فرهنگ سنتي رشد ميکند و زندگي آرام و بيدغدغهاي را به همراه خانواده و قبيلهاش ميگذراند. اما تراژدي از جايي آغاز ميشود که بازرگانان برده، او را غافلگير کرده و ميربايند. او به همراه عدهاي ديگر در بدترين وضع با کشتيهاي تجارت برده به آمريکا برده ميشود و به فروش ميرسد. کونتا کينته در آمريکا متحمل رنجهاي بسياري ميشود. او که تا پيش از اين آزاد و شرافتمندانه زندگي کرده است، بايد صبح تا شام عرق بريزد و کار کند و ناظر تصاحب دسترنجش به دست ديگران باشد. او در آغاز زبان انگليسي نميداند و به ساير بردگان سياه، با نظر تحقير روبرو ميشود و از اين رو همه از او کناره ميگيرند. او که مسلماني باورمند و مقيد است، عقيده دارد که اين بردگان از اصل و ريشه خويش فاصله گرفته و سرسپرده سفيدپوستان شدهاند، اما به تدريج زبان انگليسي را ميآموزد و درمييابد که اينان هرگز در آفريقا نبودهاند و برده زاده شدهاند...
داستان از ديدگاه تاريخي، بيانگر رويداد جنگهاي استقلال و تأسيس ايالات متحده آمريکا، شورشهاي بردگان، جنگ داخلي و لغو بردهداري است. آلکس هيلي در بخشهاي پاياني کتاب، به شرح حال مختصري از خويشتن ميپردازد، از چگونگي دستيابياش به شرح حال قهرمانان داستان سخن ميگويد و از انگيزههايش براي نوشتن زندگينامه خانواده و نياکانش پرده برميدارد.
«ريشه?ها» در ايران با ترجمه عليرضا فرهمند و از سوي شرکت سهامي کتابهاي جيبي وابسته به انتشارات اميرکبير منتشر و تا کنون چند بار تجديد چاپ شده است. انتشارات بدرقه جاويدان نيز اين کتاب را در سال 1387 با ترجمه محمدتقي کرباسي، حسن مروي روانه بازار نشر کرده است.
ناشر در اين مقدمه نوشته است:
«ريشه هميشه ناپيداترين، اساسيترين و مهمترين قسمت درخت است. آن چيز كه به تمامه درخت را تغذيه ميكند و بارور ميدارد ريشه نام دارد. نويسنده به ظاهر از ريشهها «roots» ريشهي نسب نژادي بردهاي را كه 200 سال پيش به بردگي كشيده شده به عنوان نام، به كتاب خود داده است. اما من ميپندارم مفهوم ريشه از اين همه غنائيتر، دامنهدارتر و ژرفتر است. منظور از ريشهها تمامي سياهان و بردگاناند كه از آفريقا اين قلب تپندهي زمين بركنده شدند و در جايي ديگر نشا گشتند. ريشهها سياهاناند كه درخت استقلال و عظمت اقتصادي آمريكا را تا به اين درجه از رشد و برومندي رساندند. اما نكته در اين است كه هر چه آنها عميقتر در ژرفاي زمين فرو رفتند، سفيدها فراتر و بالاتر آمدند و شاخ و برگشان بيشتر بالا گرفت؛ و دريغ كه هيچ ميوهاي از اين باغ پر بار نصيب بانيان و باغبانان اين درخت نگشت.»
آلكس هيلي نويسنده كتاب هم در چند خط ابتدايي كتابش و در يادداشتي غيرمتعارف نوشته است: «نقشهاي در كار نبود كه پژوهشهاي مربوط به ريشهها و نوشتن اين سرگذشت 12سال طول بكشد. انتشار اين كتاب در 200 سالگي استقلال ايالات متحده آمريكا كاملاً تصادفي است. اين است كه ريشهها را به عنوان هديه روز تولد به كشورم كه بخش عمده ريشهها در آن روي داده است تقديم ميكنم.»
در بخشي از کتاب از زيان يک سياه پوست و در توصيه به شخصيت اصلي رمان مي خوانيم:
«قانون ميگويد اگر سياهپوستي، در چشم سفيدپوستي راست نگاه كند 10 ضربه شلاق بايد بخورد. قانون آنها ميگويد اگر سفيدي قسم بخورد كه سياهي دروغ گفته است حق دارند يك گوش او را ببرند. اگر سفيد بگويد سياه دوبار دروغ گفته است حق دارند دوتا گوش او را ببرند. قانون ميگويد اگر آدم سفيدي را كُشتي به دارت خواهند زد اما اگر سياهِ ديگري را بكُشي فقط شلاق ميخوري... خواندن و نوشتن براي سياهان غيرقانوني است. كتاب دادن به سياهها غيرقانوني است.»
بد نيست بدانيم که آلکس هيلي نويسنده کتاب مشهور و جهاني «مالکوم ايکس» رهبر مسلمانان امريکا نيز هست؛ ضمن اينکه استن مارگولايز، کارگردان آمريکايي بر اساس متن داستان کتاب «ريشهها»، سريالي را کارگرداني کرد که در ژانويه 1997در شبکه اي.بي.سي (ABC) آمريکا به نمايش درآمد.