kayhan.ir

کد خبر: ۹۹۵۲۶
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۴

آلزایمر (نگاه)


محمدهادی صحرایی
هفته پیش رئیس‌جمهور در اولین مجمع ملی سلامت از واژه نامأنوس دیگری در ادبیات منحصر به فرد دولت یازدهم با مردم و مخالفان پرده برداشت و ادامه توهین و تحقیر مردم منتقد، از آلزایمر سیاسی نام برد و اینکه به باور ایشان برخی دچار این بیماری هستند و فراموشکارند. اگرچه متأسفانه مردم چند سالی است که به شنیدن سخنان تکراری، توهین‌آمیز و تحقیرکننده دولت عادت کرده‌اند و معتقدند هرگاه که بری از باغ دولت یازدهم می‌رسد و کم‌کاری‌هایش در معرض نقد قرار می‌گیرد، باید منتظر واکنش گزنده، به جای پاسخ منطقی و حواله کردن مشکلات به دولت قبل، منتقدین، دلواپسان، کاسبان تحریم و... و کلی از دشمنان و رقبای تخیلی باشند. اما آنچه در این سخنرانی بیش از هر چیز دلزدگی ایجاد می‌کند، سخنان گوشه‌دار و کنایه‌آمیزی است که پی‌در‌پی در فضای جامعه منتشر می‌شود.
روحانی، گاهی ازکسانی انتقاد می‌کند که مخالف تعامل با جهانند، یا از کسانی می‌گوید که زنان را محدود در خانه می‌خواهند و تفکرات چند صد سال قبل را به همراه دارند یا از کسانی که نسبت به ارائه آمارهای سال 92 به قبل ناراحت می‌شوند و... . جدای از اینکه این‌گونه سخن گفتن در شأن روحانی دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی نیست، در شأن و شخصیت رئیس‌جمهور ملت اخلاق‌مدار ایران نیز نیست. چرا رئیس‌جمهوری که باید محل وحدت نظرات و باعث وفاق ملی باشد، با سخنان این‌گونه‌ای، ناخودآگاه کشور را به سمت دوقطبی و جدیداً چند پاره کردن می‌برد؟ واقعاً این سؤال مطرح است که اگر دولت نهم و دهم و مردم منتقد نبودند، رئیس‌جمهور و دولت متبوعش، چه حرفی برای گفتن داشتند و چگونه امور خود را می‌گذراندند؟ این قابل مطالعه است که اگر توهین‌های دولتمردان یازدهم از سخنرانی‌هایشان کسر شود چه چیزی باقی می‌ماند؟
رئیس‌جمهور باید بدانند که رفتار ایشان به برخی از مسئولین تسری نموده و نگرانی این است که خدای نخواسته اگر این رفتار در میان مردم نیز رواج پیدا کند جامعه به چه سمتی خواهد رفت؟ وقتی که شخصی در جایگاه رئیس‌جمهور مردم با فرهنگ ایران می‌نشیند و منتقدان را به جهنم حواله می‌دهد، عده‌ای جسور می‌شوند و به گمان می‌افتند و برای سؤال کردن، قانون مجازات می‌نویسند و وقتی منتقدین بی‌شناسنامه نامیده می‌شوند، عده‌ای بی‌ادب می‌شوند و منتقدان را لبوفروش و راننده تاکسی و... می‌نامند و حال آنکه همان لبوفروش و راننده تاکسی که به دنبال روزی حلال برای زن و فرزند خود هستند بسیار شرافت دارند به نجومی‌بگیری که چون زالو بر زخم‌های زندگی مردم افتاده و حق اوقات فراغت فرزندانشان را نیز از مردم می‌مکد. مدیران کم‌کار و پرخوار و پرخرج و پرحرف و پرمدعا و پرشغل و منصب، چه گلی به سر مردم زده‌اند که لبوفروش و راننده تاکسی نزده است؟ مدرک گرفتن هم در دنیای امروز آن‌قدر مبتذل و سیاسی شده که به ملک‌سلمان هم دکتری می‌دهند.
این چه ادبیاتی است که به جای پاسخ  دادن توهین می‌کند؟ سخنان وزیری را که به فرماندار یک شهر محروم، توهینی نادر می‌کند با چه معیاری می‌توان سنجید؟ اگرچه باز جای شکرش باقی است که این یکی معذرت‌خواهی کرد. مردم خوزستان و کرمان و سایر جاهای دیگری که از دولت گلایه دارند می‌دانند که بلایای طبیعی، طبیعی است ولی آنچه غیرطبیعی است بی‌خیالی و کم‌تحرکی برخی دولتمردان مدعی است که اتفاقاً مدام در حال مقایسه کردن دوره خود با دوره‌های قبلند و افتخاراتی را به رخ می‌کشند که نادیدنی است و کسانی را شماتت می‌کنند که نایافتنی است. به واقع این مورد مطالعاتی جالبی خواهد بود که تحقیق شود دولت یازدهم چه نیازی به دوقطبی کردن کشور دارد؟ از برداشتن سایه جنگ گفته شد بلافاصله کدخدا از گزینه نظامی سخن گفت و بارها تکرار کرد. زمانی اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی مطرح می‌شود و زمانی اسلام رحمانی در مقابل اسلام غیررحمانی و... .
از سوی دیگر باید از رئیس‌جمهور پرسید که بالاخره خطاب عتاب‌های شما با کیست؟ و تکلیف مردم با شما و کابینه‌تان چه خواهد بود؟ چرا تشتت کابینه و سخنان دوستانتان را به دیگران نسبت می‌دهید؟ گفتید از رکود خارج شدیم،  چهار وزیرتان نامه نوشتند و از خطر تبدیل رکود به بحران گفتند. گفتید عده‌ای کاسب تحریمند و آفتاب تابان برجام را نمی‌بینند و باغ سیب و گلابی و نیاز به عینک و... رئیس ‌بانک مرکزی دستاورد برجام را تقریباً هیچ دانست. گفتید ارابه تحریم‌ها شکسته شد، بلافاصله کدخدا لیست تحریم‌ها و اشخاص جدید را سیاهه کرد. گفتید تحریم‌ها بالمره برداشته می‌شود دوباره همان کدخدای قبلی تحریم‌های isa را برای ده سال دیگر تمدید کرد. گفتید حتی آب خوردن ما به تحریم و فرجام برجام بسته است و ازدواج جوانان و... و پس از برجام دولتمردان یکی یکی گفتند قرار نبود برجام معجزه کند و ما که نگفتیم و ما که نبودیم و... گفتید به پاسپورت ایرانی عزت بازمی‌گردد، سیصد روز فرستاده شما را به سازمان ملل راه ندادند و وزیر خارجه ما در مقابل امیر قطر زانو زد تا بتواند با پادرمیانی، گذرنامه عربستان بگیرد و داستان فرودگاه عربستان و هتک حرمت دو نوجوان و شهادت 500 ایرانی در منا و جدیداً هم کتک خوردن مسافران ایرانی در ترکیه و ... .     
شاید نیاز باشد دولتی که مدعی پاسخگویی و منتقد آلزایمری‌هاست بداند که مردم از لغز و کنایه خسته‌اند و منتظر پاسخ واقعی به سؤالات خود هستند و اتفاقاً وعده‌های انتخاباتی و قول‌های قبل از برجام را نیز خوب به خاطر دارند و تا روز انتخابات دوازدهم مرور می‌کنند. گزارش صد روزه چه شد؟ رونق اقتصادی کجا رفت؟ اگر تورم و گرانی تک‌رقمی و حتی صفر است پس چرا بازار کساد است و خرید و فروشی نمی‌شود؟ رونقی که قرار بود آن‌قدر ایجاد شود که مردم نیاز به 45 تومان یارانه نداشته باشند کجاست؟ مسکن مهر و مسکن اجتماعی به کجا رسید؟ دستاوردی که مردم بتوانند بدون عینک یا با عینک از برجام ببینند کجاست؟ چرا بعد از هر مشکلی که از سر کهولت و کسالت دولت عارض کشور می‌شود، آرامش مردم و جامعه با سخنان دوپهلو و توهین و تمسخر به هم می‌خورد؟ همان گوشتی که برای چند روز گران شد و در خبر یک تلویزیون آمد تا چند روز دیگر باید گران بماند؟ و... .
در مورد مطالبی که به نقل از رئیس‌جمهور مطرح شد اگرچه گفتنی‌ها بسیار گفته شده است ولی تکرار مکررات برای جلوگیری از آلزایمر مفید است. لازم است دولتمردان و هر کسی از این صنف که در این روزها برای انتخابات، قصد نطق انتخاباتی از تریبون دولتی و غیردولتی دارد ملتفت باشد که هیچ کسی در کشور با تعامل با جهان مخالف نیست مگر آنکه، آن کشور آمریکا یا رژیم اشغالگر قدس باشد و آن تعامل از سر عجز و ذلت و تحقیر باشد که نه تنها مشروع نیست که معقول هم نیست. تعامل زانو زدن در مقابل کشورهای فزرتی و یا نابودگر سرمایه و فکر بومی و یا از نوعی که به واردات مدیر و بتن کردن علم ایرانی برای دلخوشی شیطان و روباه منجر شود و دستپاچگی در دست و دلبازی برای نقد دادن و وعده سرخرمن گرفتن یقیناً مورد نفرت مردم است. شاید نیاز باشد مدیرانی که هنوز چند سده عقب‌تر از تاریخند و در دوران قجر مانده‌اند بدانند که ایران مقتدر امروز با ایران وابسته و متوهم آن زمان که حسرت غربی شدن داشت بسیار متفاوت است و حتماً عهدنامه‌ای که دستان مردم ایران را ببندد و دائماً پاره شدن آن اهرم دشمن برای تحقیر مسئولین و امتیاز گرفتن از مرعوبین باشد، لیاقتش آتش گرفتن است.
در مورد حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی نیز اسلام 1400 سال پیش دستوراتی دارد که هنوز لیبرالیسم متحیر امروز از درک آن عاجز است و اگر قرار است در نطق انتخاباتی از زنان گفته شود، باید قبل از آن دولت یازدهم، اقدامات خود را برای ترویج حجاب و عفاف را که مهم‌ترین عامل ایجاد امنیت و آرامش زنان و خانواده‌ها در اجتماع است به استحضار مردم برساند. به نظر می‌رسد مناسب باشد دولت برای تمام وعده‌هایی که محقق نشده و برای توهین‌هایی که به مردم شده و برای کابینه‌ای که کارنامه خوبی ندارد و برای فیش‌های نجومی و برای مهم‌تر بودن لغو یک کنسرت و سخنرانی از سیل کرمان و خفگی خوزستان و... از مردم عذرخواهی کند تا مردم برای دولت بعدی تصمیم بهتری بگیرند.