احسان به پدر و مادر فرمان قرآنی
حسین نورایی
در آیات و روایات بر احسان به والدین بسیار تأکید شده است. احسان به معنای نیکی کردن، مصادیق و نمودهای فراوانی دارد که از آن جمله کمکهای مالی بدون منت گذاشتن است. امام صادق(ع) درباره شرایط کمال احسان میفرماید: احسان به مردم به کمال نمیرسد جز با سه خصلت: 1- شتاب کردن در آن 2- کم شمردن بسیار آن 3- منت نگذاشتن با آن به مردم. (تحفالعقول صفحه337)
خداوند فرمان میدهد در کارهای خیر از جمله احسان سرعت و سبقت بجوئیم (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه48) و کارهای خیر و نیکی کردنهای خودمان را بزرگ نشماریم بلکه کم شمرده و منتی نگذاریم. (مدثر، آیه6) با این شیوه است که میتوانیم به همان کمال احسانی برسیم که خداوند فرمان داده که نسبت به والدین به جا آوریم.
عفو و گذشت از خطاها و اشتباهات پدر و مادر از دیگر تجلیات احسان است. والدین هر خطایی کردند میبایست نادیده بگیریم و بر ایشان خرده نگیریم و عذر و بهانهشان را بپذیریم. (تغابن، آیه14)
اطاعت بیچون و چرا از ایشان نیز از مصادیق و تجلیات احسان است. بر اساس آموزههای قرآنی در همه چیز جز شریک برای خدا قرار دادن، میبایست اطاعت کنیم. (عنکبوت، آیه8؛ لقمان، آیه 15)
امام صادق(ع) میفرماید: سه چیز است که خدا به هیچ کس اجازه مخالفت در آن را نداده است: 1- نیکی در حق پدر و مادر چه نیکوکار باشند یا بدکار 2- وفای عهد برای نیکوکار و بدکار 3- امانت را پس دادن به نیکوکار یا بدکردار. (خصال الصدوق صفحه145)
آن حضرت(ع) در تأثیر رفتار درست با والدین در تربیت فرزندان سالم و نیکوکار میفرماید: درباره پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی نمایند و نسبت به زنان مردم عفت داشته باشید تا زنانتان محفوظ بمانند. (امالی صدوق صفحه70)
احسان به پدر و مادر میتواند با قرائت قرآن برای والدین درگذشته نیز ادامه یابد. هر چند نمیتوان برای کافر استغفار کرد؛ (ممتحنه، آیه4) و اگر حضرت ابراهیم استغفار برای عمویش کرد، برای آن بود که وعده داده بود و میخواست به وعده خود وفا کند (توبه، آیه114) ولی این عمل نادرست است و جایز نیست (ممتحنه، آیه4) با این همه اگر انسان قرائت قرآن داشته باشد، والدین کافرش از آن بهرهمند خواهند شد و زمینه مغفرت الهی را برای آنها نیز فراهم میآورد.
آزردگی و نفرین پدر و مادر
فرزند همواره باید نگاه محبتآمیز نسبت به آنها داشته باشد و هیچ کاری از آنان نباید خشم و غضب او را برانگیزد؛ چرا که چنین رفتاری در حکم ستم به ایشان است که آدمی را از تقوای الهی دور میکند و کسی که بهترین کارها را داشته باشد ولی تقوای الهی نداشته باشد، هیچکاری از او پذیرفته نمیشود. (مائده، آیه27) پس نمازها و روزهها و دیگر عبادات و نیکوکاریها بیهوده است و هیچ تأثیری در زندگی دنیوی و اخروی نخواهد داشت. از اینرو امام صادق(ع) به مؤمنان هشدار میدهد که مواظب رفتار خویش با والدین باشند، چرا که پذیرش و عدم پذیرش همه اعمال آدمی در گرو رضایت والدین است. آن حضرت میفرماید: هر کس به پدر و مادر خود به دیده غضبآلود بنگرد در صورتی که آن دو با او ستمی نیز کرده باشند خداوند نماز و عبادات و اعمال خیرش را نپذیرد. (اصول کافی جلد 4 صفحه 50)
آزردن والدین گناهی بس بزرگ است. این آزردن میتواند با یک رفتار غیرکلامی یا کلامی در کمترین حد آن باشد. (اسراء، آیه23) اصولاً وقتی انسانها در کارهای سخت و طاقتفرسا قرار میگیرند، واژگانی همانند اف، آه و مانند آن از دهان خارج میشود که بیانگر احساس خستگی و آزردگی و عصبانیت است. این واژگان در بسیاری از موارد ناخواسته بیان میشود؛ چون خستگی زیاد به اشکال گوناگونی بروز میکند که از آن جمله بیان واژگانی چون اف است. اما گفتن همین واژگان که احساس خستگی را نشان دهد، در برابر والدین روا نیست؛ چرا که آنان احساس میکنند که فرزند از خدمت و احسان به ایشان خسته شده است. پس باید به گونهای رفتار کرد که این احساس در آنان به وجود نیاید. در این باره امام صادق(ع) میفرماید: اگر خداوند چیزی را در آزرده ساختن پدر و مادر کمتر از اف میدانست آن را در قرآن نهی میکرد و این کلمه کمترین مراتب آزردن است و از جمله آزردن آن است که کسی به پدر و مادر خود خیره خیره نگاه کند. (اصول کافی جلد 4 صفحه 50) خیره نگریستن یکی از واکنشهایی است که انسان در زمان خستگی زیاد و ناخشنودی به نمایش میگذارد. از این رو آن حضرت(ع) این عمل را همسنگ اف دانسته است. به سخن دیگر هرگونه واژه و نشانه و رفتای که احساس خستگی را بیان کند و موجبات دلآزاری والدین شود میبایست ترک شود؛ در غیر این صورت موجب نارضایتی و خشم والدین و خدا شده و بهرهای از زندگی نخواهد برد.
نفرین خانمانسوز پدر و مادر
بدترین فرزند این است که نتواند نهتنها رضایت والدین را با احسان جلب و جذب کند، بلکه خشم آنها را نیز برای خود بخرد. از آنجا که والدین دیر خشم هستند و هرگز فرزندان خویش را نفرین نمیکنند، نفرین، بیانگر نارضایتی کامل ایشان است. پس همان گونه که خداوند دیرخشم است و به کافران مهلت میدهد و خواستار مهلت دهی نسبت به آنان است؛ چرا که رحمت خدا بر خشم و غضبش پیشی گرفته است؛ (طارق،آیه 17؛ شوری، آیه 14) والدین نیز خشم خویش را فرو میخورند و نسبت به فرزند خشم نمیگیرند و رحمت و محبت ایشان نسبت به فرزند پیشی میگیرد، اما هنگامی که خشمشان به اندازهای برافروخته شود که نفرین کنند، دیگر این نفرین، کارگر خواهد افتاد و عذاب بر فرزندان از سوی خداوند نازل میشود.
کسی که گرفتار عذاب نفرین و خشم والدین شود، هرگز رنگ رستگاری نخواهد دید. چنین شخصی در قیامت نیز در بدترین حالت حاضر میشود که بوی بد او هر جانداری را آزرده میکند. امام صادق(ع) میفرماید: چون روز قیامت شود پردهای از پردههای بهشت را کنار زنند پس هر جانداری آن را از مسافت پانصد سال استشمام کند جز یک دسته و آنها عاق والدین هستند. (اصول کافی جلد 4 صفحه 49)
خط قرمز اطاعت از والدین
احسان و اطاعت از والدین نیز حد و حدودی دارد و تنها کسانی که میبایست بطور مطلق از آنها اطاعت کرد، اول خدا و دوم پیامبر(ص) و سوم چهارده معصوم(ع) هستند؛ (آل عمران، آیات 32 و 132؛ نساء، آیه 59؛ مائده، آیه 92) چرا که خداوند و معصومان(ع) جز به انجام خیر و خوبی و پرهیز از زشتی و بدی فرمان نمیدهند. (اعراف، آیه 28) از این رو اطاعت بیچون و چرا از ایشان و اولویت قرار دادن آنان از خود و خویشان یک اصل است و ایشان را میبایست از جان عزیزتر دانست و برتر از جان خویش قرار داد. (احزاب، آیه 6)
البته اطاعت از والدین هم بیچون و چرا است و فقط یک استثنا دارد و آن اینکه آنان اگر برخلاف فرمان خدا فرمانی دادند، نمیبایست اطاعت کرد هرچند که ناراحت، ناخشنود و خشمگین شوند. خداوند در آیه 8 عنکبوت و نیز 15 سوره لقمان اطاعت از والدین در مقام احسان را محدود به یک خط قرمز کرده است که میبایست رعایت شود. خداوند میفرماید: و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما؛ و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند و با رفتار شایسته و پسندیده خشنودی خاطرشان را فراهم آورد؛ و اگر پدر و مادر تو کوشیدند تا چیزی را که به درستی و حقانیت آن علم و آگاهی نداری، با دنبالهروی از گمراهگران و ظالمان، آن را شریک و همتای من در اطاعت و عبادت قرار دهی، در این صورت از آن دو فرمانبرداری مکن.
علامه طبرسی در ذیل آیه در کتاب شریف تفسیر مجمعالبیان درباره این خط قرمز مینویسد: با این بیان آفریدگار هستی به انسان فرمان میدهد که در قلمرو کارهای شایسته و خداپسندانه و عادلانهای که انجام آنها لازم است، از پدر و مادر خویش پیروی کند و دستور آنان را در این مورد به جان بشنود و بکار بندد، اما در مورد کارهایی که خدا او را آزاد ساخته است تا با تفکر و اندیشه، مشورت و تبادلنظر با دیگران و آیندهنگری و مصلحتاندیشی، آنها را انجام دهد و یا واگذارد، در این قلمرو اگر بتواند خشنودی خاطر آنان را فراهم آورد بهتر است، ولی واجب نیست، اما در کارهایی که از نظر قرآن و اسلام ناروا شناخته شده است، هرگز نباید سخن آنان یا هیچکس دیگر را بپذیرد و دست به گناه و زشتی و خیانت و پلیدی- که شرکگرایی از بزرگترین آنهاست بزند؛ چرا که مرز فرمانبرداری از پدر و مادر و فرمانروا و بزرگتر، در قلمرو کارهای شایسته و انجام وظائف است نه گناه و نافرمانی خدا.
در آیه شریفه در مورد شرکگرایی و هشدار نسبت به آن، نفی دانش و آگاهی میکند و این بدان جهت است که انسان در این راه، خود را به زحمت و رنج نیفکند تا دلیل و برهانی برای شرک و کفر دست و پا کند، چرا که جز خدای یکتا خدای دیگری نیست و چیزی که هرگز وجود ندارد دلیل و برهان یافتن برای آن ممکن نخواهد بود؛ بر این اساس باور چنین چیزی نیز ناپسند است، چرا که وقتی شریک و همتایی برای خدای یکتا نیست، چگونه میتوان برای اثبات آن دلیل آورد؟