kayhan.ir

کد خبر: ۹۶۹۸۴
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۳
دستاوردهای انقلاب اسلامی در سی‌وهشتمین بهار آزادی- بخش چهارم

«نه شرقی نه غربی» اصل بنیادین سیاست خارجی


فریده شریفی

بدون شک پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357 یکی از استثنایی‌ترین و در عین حال درخشانترین دوره‌های تاریخ سیاسی ایران و جهان به شمار می‌رود. تحقق انقلاب اسلامی ایران موجب شد که رژیمی که از پشتوانه مردمی برخوردار نبود و مشروعیت خود را از دست داده بود برکنار و حکومتی متکی به رهبری امام خمینی(ره) و مردم قهرمان ایران روی کار آید.
این انقلاب با شکوه دارای دستاوردها و ویژگی‌های متعدد و در عین حال منحصر به فردی بود که آن را از انقلاب‌های دیگر جهان مستثنی می‌کرد که مهم‌ترین آن اتکاء به رأی ملت، جهان‌بینی توحیدی و اسلامی و حمایت از مستضعفان جهان است، دیدگاه و استراتژی که تاکنون باعث محبوبیت نظام جمهوری اسلامی ایران در نزد ملت‌های محروم و مستضعف جهان شده است. در حالی که همین جهت‌گیری‌ها و استراتژی‌ها موجب دشمنی‌های سرسختانه قدرت‌های استکباری و فشارهای بین‌المللی شده است.
یکی از ویژگی‌های بارز نظام جمهوری اسلامی ایران تحول در دستگاه دیپلماسی کشور و بهره‌گیری از حقوق بین‌الملل اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی در مجموعه سیاست خارجی کشور است. مقایسه عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور در دوران قبل و بعد از انقلاب اسلامی عظمت و اقتدار انقلاب اسلامی ایران را نشان می‌دهد. به ویژه آنکه نظام جمهوری اسلامی ایران با اتکاء به سیاست نه شرقی و نه غربی، تعقیب منافع ملی را در حیطه حاکمیت موازین اسلامی دنبال می‌کند و در این مسیر بر وحدت میان مسلمان، توسعه حکومت عدل الهی، توسعه و تحکیم روابط صلح‌آمیز میان ملل، دفاع از حقوق مستضعفین و... تأکید می‌کند.
سیاست خارجی ایران برپایه اهداف انقلابی
یکی از بخش‌های مهم علوم سیاسی، مباحث مربوط به دیپلماسی و سیاست خارجی است که بسیار سرنوشت‌ساز و حساس است. چرا که خط مشی، رفتار، عملکرد و استراتژی یک کشور در ارتباط با جامعه بین‌الملل را مشخص می‌سازد. «محمدرضا کیوانفر» کارشناس ارشد روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان به زوایای مختلف مفهوم سیاست خارجی و سیاست داخلی اشاره می‌کند و می‌گوید: «در مبحث سیاست خارجی ما با واحدهای سیاسی مستقلی روبه‌رو هستیم که هر کدام از آنها دارای حاکمیت‌های مستقل و قدرت‌های سیاسی جداگانه‌ای هستند و در راستای تحقق منافع ملی و اهداف سیاست خارجی عمل می‌کند و برای این منظور هر کدام روش‌ها، رفتارها و استراتژی‌های خاصی را برمی‌گزینند که دیپلماسی نامیده می‌شود. در حالی که در حوزه سیاست داخلی که در محدوده داخلی یک سرزمین اعمال می‌شود هر حکومتی به تحقق اهداف داخلی، نیازهای عمومی و مطالبات شهروندان داخل کشور می‌پردازد.»
به گفته این کارشناس مسائل بین‌المللی، در عرصه سیاست داخلی، قوانین، سیاست‌ها و تصمیمات اتخاذ شده را پیش می‌برند اما در عرصه سیاست خارجی قوانین، بین‌المللی جایگزین قوانین داخلی می‌شوند که معمولاً این قوانین از ضمانت اجراهای جدی و قاطعی برخوردار نیستند و در تحقق اهداف ملی و منافع ملی کشورها نقش چندانی بازی نمی‌کنند که نمونه بارز و مشخص آن سازمان ملل متحد است که در جهت حفظ صلح و امنیت جهانی نتوانسته نقش مؤثری بازی کند و غالب قطعنامه‌ها و اعلامیه‌های آن جنبه نمایشی و ظاهری دارد و به نفع قدرت‌های استکباری است نه ملت‌های مظلوم و ستمدیده.
خطر سیطره استعمار بر سرزمین‌های اسلامی
«محمد جواد ظریف» وزیر خارجه کشورمان نیز طی یادداشتی در نشریه «فارین افرز» به تشریح سیاست خارجی ایران می‌پردازد و می‌گوید: «سیاست خارجی یکی از اجزای حیاتی در زندگی، رفتار و حکومت‌گردانی تمام دولت، ملت‌ها است اما این پدیده در سال‌های اخیر و با پیچیده‌تر شدن روابط بین دولت‌ها اهمیت بیشتری یافته است. افزایش تعداد بازیگران بین‌المللی، شامل سازمان‌های چند وجهی، بازیگران غیردولتی و حتی افراد حقیقی، سیاستگذاری را بیش از پیش پیچیده کرده است. با این حال، فرآیند کنونی جهانی‌سازی صرف نظر از چگونگی فهم یا تعریف آن، باری غیرقابل اجتناب بر دوش سیاست خارجی تمام ملت‌ها، بزرگ و کوچک، توسعه یافته یا در حال توسعه گذاشته است.»
به گفته وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، کشورمان از زمان تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران با چالش‌های متعددی دست و پنجه نرم می‌کند.
یک کارشناس سیاسی به کیهان می‌گوید: «سیاست خارجی ایران در دوران پس از انقلاب براساس برخی آرمان ها و اهداف ارزشمند مندرج در قانون اساسی کشور شکل گرفته است. این آرمان‌ها و اهداف شامل حفظ استقلال، یکپارچگی ارضی و امنیت ملی و نیز دستیابی به توسعه ملی پایدار و بلندمدت هستند. ایران قصد دارد جایگاه منطقه‌ای و جهانی خود را فراتر از مرزهایش ارتقاء بخشد تا آرمان‌های خود شامل دموکراسی اسلامی را تعقیب کند، روابط دو جانبه و چند جانبه را با کشورهای همسایه برخوردار از اکثریت مسلمان و نیز کشورهای غیرمتعهد گسترش دهد، تنش‌ها را با سایر دولت‌ها کاهش داده و اختلافات را مدیریت کند، صلح و امنیت را در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی از طریق تعامل مثبت ترویج دهد و تفاهم بین‌المللی با توسل به گفت‌وگو و تعامل فرهنگی را ارتقاء بخشد.»
محمدی در ادامه تصریح می‌کند: «پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب برچیده شدن پیامدهای زیانبار و خطرناک سیطره استعمار بر سرزمین‌های اسلامی شد، قدرت‌های استعماری و استکباری در صدد بودند که موازین و حاکمیت اسلامی را به تدریج از کشورهای منطقه حساس و استراتژیک غرب آسیا محو و نابود سازند در حالی که تحقق انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران امید را در دل مسلمانان منطقه زنده کرد و پیامدهای آن در طول زمان در قالب بیداری اسلامی و برکنار نمودن حکومت‌های ظالم و دیکتاتور آشکار گشت، برکناری دیکتاتور تونس، مصر، یمن، لیبی و... از جمله بیداری اسلامی بود که سرمنشأ اصلی آن را باید در انقلاب اسلامی ایران جست‌وجو کرد.»
نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی
خلاصه‌ترین و در عین حال اصیل‌ترین جمله برای توضیح سیاست خارجی ایران را می‌توان بر سر در ساختمان وزارت خارجه ایران مشاهده کرد که نوشته شده «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»
شعار مهمی که در ایام تحقق انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 فراوان به گوش می‌رسید و مردم انقلابی ایران در تظاهرات خود بارها و بارها عنوان می‌کردند. این شعار برگرفته از تفکر حضرت امام خمینی(ره) بود که شالوده اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل داد.
علیرضا روحی‌پرور کارشناس مسایل سیاسی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نه شرقی، نه غربی مبتنی بر برائت از استکبار شرق و غرب و اتکاء به توانمندی‌ها و اقتدار درونی بود، قدرتی که برای بسیاری از قدرت‌های وقت باور‌پذیر نبود و تحقق این انقلاب شکوهمند را امکان‌پذیر نمی‌دانستند.»
وی در ادامه تصریح می‌کند: «حضرت امام خمینی(ره) بنیان مبارزه رهایی‌بخش خویش از سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی را بر پایه این تفکر و اصل قرار دادند و در آغاز نهضت اسلامی و سخنرانی خود علیه تصویب قرارداد ننگین کاپیتولاسیون که از سوی آمریکا بر ایران تحمیل شده بود چنین فرمودند: «آمریکا از انگلس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر، اما امروز سر و کار ما با این خبیث‌هاست، با آمریکاست.»
مفاد این اصل از دیدگاه حضرت امام نفی سلطه‌پذیری است نه نفی رابطه و مناسبات با این کشورها، زیرا ایجاد رابطه و مناسبات فی‌نفسه مطرود نیست بلکه کیفیت رابطه و نوع مناسبات است که گاهی مطلوب و زمانی مطرود است. امام خمینی در دید ار با سفیر شوروی می‌فرمایند: «مایلیم با شما روابط حسنه، روابط  اقتصادی و سیاسی داشته باشیم و این مشروط بر این است که احترام متقابل رعایت شود چنانکه میل داریم در افغانستان که یک ملت اسلامی است مسائل به صورت اسلامی حل شود... دخالت شوروی در افغانستان در ایران هم اثر خواهد داشت و ما از شوروی می‌خواهیم در افغانستان دخالت نکند.»
ماهیت بنیادین سیاست خارجی ایران
«داود شجاعی» کارشناس مسائل بین‌المللی نیز درباره اصل نه شرقی و نه غربی به گزارشگر کیهان می‌گوید: «اصل نه شرقی و نه غربی که ماهیت اصیل و بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مشخص می‌کند در وهله اول بیانگر عدم وابستگی انقلاب اسلامی ایران به بلوک‌بندی شرق یا غرب بود چرا که بسیاری از انقلابات قرن بیستم با اتکا به اردوگاه شرق یا غرب به پیروزی می‌رسیدند اما بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با عنوان کردن این اصل بنیادین ماهیت انقلاب اسلامی ایران را در نزد جهانیان آشکار ساخت و ثابت کرد که این انقلاب به هیچ قدرتی متصل نبوده و از سوی هیچ کشوری حمایت نمی‌شده است بلکه انقلابی برخاسته از آموزه‌های اسلامی است.»
به گفته این کارشناس منظور از سیاست نه شرقی نه غربی، رعایت اصل بی‌طرفی یا عدم تعهد در دیدگاه امام خمینی(ره) نیست بلکه ایشان تاکید داشتند که منظور از این اصل نفی سلطه بیگانه و عدم وابستگی به غرب یا شرق است.»
وی اضافه می‌کند: «پس از فروپاشی نظام دوقطبی، بسیاری از کارشناسان اصل نه شرقی و نه غربی را زیرسؤال بردند و اعلام کردند که این اندیشه با مقتضیات زمانی دهه اول انقلاب اسلامی متناسب بوده است لذا با فروپاشی بلوک شرقی عملا کاربرد خود را از دست داده است اما آنچه مشخص است این است که منظور از این اندیشه نفی سلطه بیگانگان و عدم وابستگی به مراکز قدرت جهانی است و این مسئله به زمان خاصی مربوط نمی‌شود بلکه شامل همه زما‌ن‌ها و همه اعصار و دوره‌ها می‌شود. به همین دلیل به جرأت می‌توان گفت که این اصل همچنان پابرجا و جزو اصول اساسی و اصیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.»
عدم اتکا به قدرت‌های بیگانه پیام اصلی انقلاب ایران
وحید معتمد یک استاد دانشگاه می‌گوید: «جمهوری اسلامی ایران با غرب علمی، غرب تکنولوژیک و حتی با غرب اقتصادی مشکلی ندارد اما با غرب سیاسی تفاوت و تضاد دارد چرا که این کشورها مدت‌های مدیدی بر ایران تسلط داشتند و هرچه آنچه که می‌خواستند توسط حکومت شاه انجام می‌شد اما از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران بر نفی سلطه و برتری جویی بیگانگان تاکید دارد با ایران عناد می‌ورزند و دشمنی می‌کنند.»
نظر «مجتبی رحیمی» کارمند را درباره شعارهای اوایل انقلاب و کاربرد آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جویا می‌شویم، وی در این باره می‌گوید: «به اعتقاد من علت اساسی مطرح کردن این سیاست از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران اتکا به توانمندی‌های داخلی است، چرا که امام راحل اعتقاد داشتند اگر ایران را بر پایه استقلال واقعی پی‌ریزی نکنیم هیچ‌کاری نکرده‌ایم، این اصل ملاک برقراری رابطه با دیگر کشورها را تعیین می‌کند و نشان می‌دهد که ایران می‌خواهد مستقل باشد و به هیچ قدرت خارجی وابستگی نداشته باشد.»
این کارمند همچنین یادآوری می‌کند:‌ «در ابتدای انقلاب و هنگام برنامه‌ریزی و طراحی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بسیاری از این شعارها ملاک طراحی قرار گرفتند و سیاستگذاری‌های داخلی نظام اسلامی را مشخص نمودند از جمله همین شعار «نه غربی نه شرقی جمهوری اسلامی» یا «آزادی، استقلال جمهوری اسلامی»، بر همین اساس پیام اصلی این سیاست عدم اتکا به قدرت‌های بیگانه و اعتقاد و اعتماد به توانمندی‌های داخلی است.»