شاخصههای مدیریت جهادی از دیدگاه قرآن
اسماعیل پورمنصور
«مديريت جهادي» یکی از کلیدواژههایی است که در شعار امسال مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. شناخت مفهومی و مقصود رهبری از این عنوان و اصطلاح و شاخصههای آن میتواند جهتگیری در کل شعار تعیین کند؛ زیرا تحقق اهداف فرهنگی و اقتصادی با دو عنصر «عزم ملی» و «مديريت جهادي» شدنی است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام و سخنان رهبری مفهوم و شاخصههای آن را تبیین کرده است.
عزم ملی و مدیریت جهادی
تحقق بخش اهداف
رهبر معظم انقلاب امام خامنهای (مدظله) شعار سال 93 را «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند. این بدان معناست که «اقتصاد و فرهنگ» باید به عنوان دو هدف اصلی مدنظر مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد. ایشان در حقیقت به شکل دیگر بر تمدنسازی اسلامی در جهان معاصر تاکید دارند؛ زیرا اقتصاد، قوام بخش جامعه و تمدن اسلامی است (نساء، آیه 5) و فرهنگ تعیینکننده جهتگیریهای تمدنی آن.
تقدم اقتصاد بر فرهنگ از باب تقدم مقدمی است؛ هر چند که میتواند براساس برخی از شرایط خاص، تقدم آن براساس اهمیت بنیادین آن باشد؛ زیرا اقتصاد، مهمترین ابزار تمدنی و مقدمه تحقق آن است؛ اما شکی نیست که جامعه در سایه اقتصاد استقرار مییابد؛ زیرا اگر اقتصاد به معنای قوام بخش جامعه باشد؛ در حقیقت همانند ستون اصلی خیمه عمل میکند. پس این اقتصاد است که ستون برپایی جامعه است. علت این تقدم و اهمیت، از آن روست که افراد جامعه برای پاسخگویی به نیازهای ابتدایی خود که همان اقتصاد باشد گرد هم آمده و جامعهای را تشکیل میدهند تا در سایه سار آن بتوانند با امنیت تمام، آسایش و رفاه را دریابند و تامین کنند. لذا در آیات قرآنی گاه اقتصاد بر سایر شاخصهای سعادت مانند امنیت و آرامش مقدم شده است. به عنوان نمونه آنچه برای قریش در یک مکان خشک و فاقد عناصر اصلی اقتصاد اهمیت و ارزش بیشتر دارد، رهایی از گرسنگی و تامین اقتصاد است و سپس رهایی از هر ترس و خوف و تامین آرامش و امنیت اهمیت مییابد. (سوره قریش)
اما شکی نیست که تقدم اقتصاد بر فرهنگ و دیگر شاخصههای تمدنی، یک تقدم مقدمی نیز هست؛ زیرا نمیتواند هدف غایی و نهایی باشد؛ از این رو انسانها پس از تامین اقتصاد ولو در حد قابل انتظار و در سطح کف آن، به سراغ امور دیگر چون فرهنگ و مانند آن میروند؛ زیرا فرهنگ در معنای عام آن یک هدف اصلی و غایی برای بشریت است.
به سخن دیگر، انسان وقتی امنیت غذایی خود را تامین شده یافت و از جنبه بشری خود فارغ گردید، به جنبههای انسانی خود میپردازد. داستان تقدم اقتصاد بر فرهنگ یا فرهنگ بر اقتصاد همانند داستان تقدم تعلیم بر تزکیه و تزکیه بر تعلیم است. در آیات قرآنی گاه تعلیم بر تزکیه مقدم شده و گاه بر عکس؛ زیرا شکی نیست که تعلیم به معنای علم و شناختیابی، مقدم برای جهتگیریهای بشری است (بقره، آیه 129)؛ ولی شکی هم نیست که آنچه هدف اصلی و غایی را تشکیل میدهد همان دستیابی به تزکیه است. (آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه2)
دستیابی به تمدن اسلامی با تامین اقتصاد به عنوان مقدمه و فرهنگ به عنوان جهت دهنده و همچنین غایت حرکت تمدنی، یک اصل اساسی است که نیازمند تامین عناصری چون عزم ملی و مدیریت جهادی است؛ زیرا زمانی میتوان موفقیت و تحقق اهدافی چون اقتصاد سالم و مستقل و شکوفا را در کنار فرهنگ اسلامی به دست آورد که ملت پس از جزم به حقانیت و درستی راه، در مقام عمل، عزم ارادی خود را به نمایش گذارند و این عزم ملی و اراده با یک مدیریت جهادی مدیریت و همراهی شود. از اینرو امام خامنهای (مدظله) تحقق اهداف مقدمی و غایی را درگرو عزم ملی و مدیریت جهادی دانستهاند.
اما عزم ملی و مدیریت جهادی چیست؟ چه شاخصههایی را میتوان برای عزم ملی و مدیریت جهادی برشمرد؟
مفهوم شناسی «عزم ملی»
«عزم» کلمهای است که ناظر به حوزه رفتار و عمل است. انسان وقتی به چیزی شناخت یافت و در حوزه نظری و ذهنی به حقیقت چیزی واقف شد و صحت و درستی و نیز حقانیت آن را تایید کرد و به قطع و یقین رسید، در آن حالت به موضوع و قضیه جزم پیدا میکند. بنابراین، جزم در اندیشه شکل میگیرد؛ اما زمانی این جزم میتواند آثار و برکات بیرونی و خارجی داشته باشد که این شناخت قطعی و یقین جزمی، در مقام اراده و عمل همراه با عزم و همت باشد؛ یعنی شخص بخواهد دانستههای قطعی و جزمی خود را در خارج تحقق بخشد. پس همت کرده و عزم مینماید تا آن را به هر شکلی شده تحقق داده و تمامی مقتضیات را فراهم کرده و موانع را از پیشرو بردارد.
در آیات قرآنی بیان شده که برخی ممکن است به یک امری قطع و یقین داشته و از جهت حکمت نظری اهل جزم باشند؛ ولی از جهت حکمت عملی، اهل عزم نیستند و حتی برخلاف آن عمل میکنند. (نمل، آیه 14)
خداوند در قرآن بیان میکند که حضرت آدم(ع) با آنکه جزم و قطع یقینی نسبت به ممنوعیت خوردن از درخت ممنوع و همچنین آثار زیانبار آن داشت، ولی عزم بر مقاومت در برابر وسوسهها و عمل مطابق با جزم نداشت.(طه، آیه 115)
بنابراین، ملتی که جزم قطعی نسبت به حرکت به سمت اهدافی چون فرهنگ و اقتصاد اسلامی دارد و میخواهد سبک اسلامی زندگی را تحقق بخشد و در جهان سعادتمند شود، باید این علم و دانش خویش را با عزم ملی و همگانی تحقق خارجی دهد.
البته شکی نیست که انسان در مقام عمل همواره با مشکلاتی مواجه میشود که نیازمند همت عالی و صبر و بردباری و مقاومت و استقامت است؛ زیرا نبود مقتضیات و بودن موانع، میتواند تردیدهایی را در مقام عمل موجب شود. از اینرو تنها کسانی موفق میشوند که دارای عزم باشند. گزارشهای قرآنی نشان میدهد که در میان پیامبران برخی از آنان به سبب استقامت و عزم عالی و همت بلند توانستند موفق شوند. از نظر قرآن هر کسی بخواهد در هر کاری موفق شود باید در کارها عزم جدی داشته باشد و با صبر و استقامت و تقوا خود را همواره در مسیر رشد و تعالی قرار دهد. (نگاه کنید: آل عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43)
دستیابی به اهدافی که در شعار اسلام بیان شده، نیازمند عزم ملی یعنی همراهی همگانی در مقام عمل است و اینکه هر کسی در هر جا و در هر مسئولیتی که هست، بخواهد این اهداف را تحقق بخشد؛ زیرا در فعالیتهای عظیم و بزرگ، عزم ملی است که میتواند مثمرثمر باشد.
مفهوم شناسی مدیریت جهادی
مدیریت میتواند در اشکال گوناگونی خود را نشان دهد؛ اما زمانی میتواند دستاوردهای بزرگ مورد انتظار را تحقق بخشد، که این مدیریت با صبغه جهادی همراه باشد. اینکه رهبر معظم انقلاب، بر مدیریت جهادی در تحقق اهداف سال تاکید میکند، از آن روست که این عزم ملی را مسئولان جهادی باید چنان مدیریت کنند تا به شکل درست و در راستای اهداف قرار گیرد.
حماسه و هیجان مردمی که برخاسته از انتظارات و مطالبات آنان است میبایست با مدیریت خردمند ولی جهادی هدایت شود تا به شکل درست در خدمت اهداف قرار گیرد.
اگر عزم ملی ناظر به حرکت توفنده ملت و استقامت و مقاومت در برابر مشکلات و برداشتن آنهاست، در عنوان مدیریت جهادی، مسئولیت مسئولان و دولتمردان مشخص و تعیین شده است. در اینجا از مدیران و مسئولان کشور که مدیریت کشور را به عهده دارند، خواسته شده تا در قالب مدیریت جهادی این حرکت و عزم توفنده ملت را برای تحقق اهداف جهتدهی کنند تا از هرگونه هرزروی و تباه شدن جلوگیری به عمل آید.
به سخن دیگر، در عبارت رهبری، مسئولیت و تکلیف متقابل ملت و دولت تعیین شده است. اگر ملت عزم داشته باشد، ولی مدیریت نشود ممکن است بیثمر باشد؛ چنان که مدیریت عادی و غیرجهادی دولت نیز میتواند سرمایه گرد آمده از عزم ملت را تباه سازد. بنابراین لازم است که دولتمردان بیرون از مدیریت معمولی در قالب یک مدیریت خاص که از آن به مدیریت جهادی یاد شده، این حماسه و توان توفنده و تاثیرگذار ملت را هدایت و مدیریت کنند و به سرعت از آن بهرهگیرند.
البته اصطلاح «مديريت جهادي» بارها از سوی رهبرمعظم انقلاب تکرار شده است. به عنوان نمونه «مديريت جهادي» از مهم ترين شاخصههاي مديران و مسئولان است كه بارها در سخنان رهبری مورد تاكيد قرار گرفته است. ايشان در تاريخ ۱۴ بهمن سال90، درباره كارهاي ضروري ملت و مسئولان، توصيه به پرهيز از تنبلي، كسالت و كمكاري كردند و افزودند: «بايد در همه زمينهها از جمله اقتصاد بهطور جهادي كار كرد».
ایشان همچنین در دیدار شهردار و رئیس و اعضای شورای شهر اسلامی تهران گفتند: در اداره کلان شهر تهران و همچنین در اداره کشور باید روحیه خدمت به مردم با نیت خدایی و با تکیه بر علم و درایت یا همان روحیه مدیریت جهادی حاکم باشد تا بتوان از مشکلات عبور کرد و به پیش رفت.
حضرت آیتالله امام خامنهای، رمز این موفقیت ها را مدیریت جهادی دانستند و تأکید کردند: اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثتآمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد.
حضرت آیتالله امام خامنهای گفتند: کارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و کژی خواهدشد.
امام خامنهای با تأکید بر لزوم استفاده از محتوای قوی و صحیح فرهنگی، خاطرنشان کردند: در مراکز فرهنگی همچنین باید از افراد اهل فرهنگی استفاده کرد که واقعاً متدین و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردم سالاری دینی باشند. (سخنان رهبری در دیداراعضای شورای شهر، شهردار و مسئولان شهرداری تهران 23/ 10/ 1392) این بدان معناست که مدیریت جهادی با مدیریت انقلابی که یک مدیریت تغییردهنده و توفنده است مفهوم و معنا مییابد.
اهمیت روحیه جهادی
البته مدیریت جهادی و مدیریت انقلابی یک روحیه است که به عنوان ملکه در افراد شکل میگیرد و اینگونه نیست که با شعار بتوان آن را تحقق بخشید؛ بلکه همانند دیگر منشها و خلق و خوی بشر میبایست با تمرین و تکرار ایجاد و نهادینه شده و به عنوان شاکله شخصیتی فرد درآید. در این صورت است که میتوان از یک شخصیت انقلابی و جهادی، مدیریت جهادی را انتظار داشت؛ زیرا هر کسی چنان عمل میکند که شاکله و شخصیت وجودیاش شکل گرفته است. (اسراء، آیه 84)
از نظر رهبری، غفلت از روحیه جهادی موجب میشود تا نتوانیم در مقابل انبوه مشکلات، کاری را پیش ببریم و از موقعیتها و فرصتها بهره ببریم. امام خامنهای میفرماید: «گاهي اوقات غفلت از روحيه جهادي و ايثار داشتهايم» (بيانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولين 16/5/1390 )
امام خامنهای در سالهای قبل از عنوان «جهاد اقتصادی» استفاده کرده است. این بار از مدیریت جهادی سخن به میان آورده است. ايشان سال 1390 را با توجه به مجموعه اطلاعات و مشاورههايي كه از جاهاي مختلف به معظمله ميرسد، سال جهاد اقتصادي نامگذاري فرمودند.
جهاد همانطور كه ايشان توضيح دادند يك مفهوم خاص است؛ چرا که به هر كار و تلاشي جهاد اطلاق نميشود، بلكه كار و تلاشي جهاد است كه در مقابل دشمن انجام گيرد، در ادبيات امروزي ما نام ديگر آن مبارزه و جنگيدن است. اين مبارزه و جهاد بايد بار معنايي و ارزشي خود كه همان نيت خدايي داشتن است، را با خود داشته باشد.
ایشان در بیان معناي جهاد، میفرمایند: معيارِ جهاد، شمشير و ميدان جنگ نيست. معيار جهاد، همان چيزي است كه امروز در زبان فارسي ما در كلمه «مبارزه» وجود دارد. فلاني آدم مبارزي است؛ فلاني آدم مبارزي نيست. نويسنده مبارز؛ نويسنده غيرمبارز. عالِم مبارز؛ عالِم غير مبارز. دانشجوي مبارز و طلبه مبارز؛ دانشجوي غير مبارز و طلبه غير مبارز. جامعه مبارز و جامعه غيرمبارز. پس، جهاد يعني «مبارزه».
در مبارزه، دو چيز حتماً لازم است: يكي اينكه در آن جدّ و جهد و تحرّكي باشد. انسان در رختخواب يا در پستوي خانه كه نميتواند مبارزه كند! در مبارزه، بايد جدّ و جهدي وجود داشته باشد. مبارزه، در آنجا كه دشمن نيست، معنا ندارد. پس، جهاد متقوّم بر اين دو ركن است: يكي اينكه در آن جدّ و جهد باشد؛ ديگر اينكه در مقابل دشمن باشد. اگر كسي عليه دوست جدّ و جهد كند، اين جهاد نيست؛ بلكه فتنه و اخلال است. اگر كسي در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جدّ و جهد و تلاش كند، اين فتنه و محاربه است؛ جهاد نيست. حال اين جدّ و جهدي كه انجام میگيرد، به هر شكلي باشد ـ چه به شكل نوشتن، گفتن، كتاب، و چه به شكل شبنامه، شايعهپراكني، نق زدن و منفي بافي ـ همه اش فتنهگري و اغواگري و بعضي از اَشكالش محاربه است. اگر همه اينها در مقابل دشمن خدا و دشمنِ «علي لسان اللَّه و لسان رسوله و اوليائه عليهم السلام»، باشد، میشود «جهاد في سبيل اللَّه». پيغمبر به اين گونه جهاد دعوت میكند. پس، تنبلي و نشستن و بيكارگي و بياهتمامي، از امّت پيغمبر خواسته نيست. (20/06/1373)
امام خامنهای در جایی دیگر میفرماید: جهاد يعني حركت انسان در ميدان حركت و مبارزه با مانعها و مانع تراشها و احساس تكليف و تعهد. يك ملت وقتي معتقد به جهاد شد، در همه ميدانها پيشرو است. جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نيست؛ جهاد اين است كه انسان خود را هميشه در ميدان حركت و مبارزه با مانعها و مانع تراش ها ببيند، احساس تكليف كند، احساس تعهد كند؛ اين میشود جهاد؛ جهاد اسلامي اين است. جهاد گاهي با جان است، گاهي با مال است، گاهي با فكر است، گاهي با دادن شعار است، گاهي با حضور در خيابان است، گاهي با حضور در پاي صندوق رأي است؛ اين میشود جهاد في سبيل اللَّه؛ و اين است كه يك ملت را رشد میدهد، طراوت میدهد، تازگي میدهد، اميد میدهد و يك ملت پيش می رود.حالا مبارزه با اين ملت چگونه ممكن است؟ آن جبهه ضداسلامي و ضدانقلاب اسلامي و ضدنظام اسلامي كه در دنيا به وجود آمد، ميخواهد با يك چنين پديده عظيمي مبارزه كند. چه جوري ميتواند مبارزه كند؟ با جنگ امكان ندارد ـ امتحان كردند، ديدند ـ با تهديد به جنگ و تهديد نظامي امكان ندارد، با تحريم امكان ندارد. كساني كه خيال ميكنند میتوانند ملت ايران را با تحريم به زانو در بياورند، آب در هاون میكوبند. ملتي كه اميد دارد، ايمان دارد، میداند دارد چه كار می كند، اين ملت را كه با تهديد نميشود به عقبنشيني وادار كرد. (26/8/1389)
شاخصههاي روحيه جهادي
جهاد از مادّه جَهد به معناى مشقّت است (معجم مقاييساللّغه، ج1، ص486، «جَهد») و در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خويش در راه اعتلاى كلمه اسلام و اقامه شعائر ايمان. ( جواهرالكلام، ج21، ص3)
بنابراین، جهاد در اصطلاح قرآنی و فقه اسلامی، تنها جهاد با اسلحه و نظامی نیست، بلکه همه اشکالی که موجب میشود تا اسلام اجرایی شود و در میان مردم و جامعه تحقق یابد، جهاد است و مجاهد کسی است که با هر آنچه در توان دارد در همه زمینهها از جمله نظامی، اقتصادی (نساء، آیه 95؛ انفال، آیه 72)، جهاد علمی (فرقان، آیه 52) و مانند آن از مال و جان بگذرد و تلاش کند تا هدف اسلام برآورده شود.
شاخصههایی که در آیات و روایات برای روحیه جهادی بیان شده عبارتند از:
1. ایمان و اخلاص: از جمله مهم ترین شاخصهای روحیه جهادی ایمان و اخلاص است. خداوند در آیاتی توفيق برجهاد خالصانه و به دور از هرگونه ترس از سرزنشگران را جلوه فضل الهى دانسته است. این بدان معناست که هر کسی به این روحیه دست نمییابد، مگر اینکه از ایمان و اخلاص بهره برده باشد. (آل عمران، آیات 173 و 174؛ مائده، آیه 54؛ ممتحنه، آیه 1)
2. اتحاد و وحدت: از دیگر عناصر و شاخصهای روحیه جهادی میتوان به اتحاد، وحدت و همدلی میان اقشار جامعه اشاره کرد. خداوند در آیاتی از جمله 152 سوره آل عمران و 45 و 46 سوره انفال به این شاخص اشاره کرده و برلزوم اتّحاد و پرهيز از نزاع در عرصه جهاد با دشمن تاکید نموده است.
3. احسان و ایثار: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی احسان و ایثار است. اینکه شخص از حق و حقوق خود بگذرد و مردم و دیگران را مقدم دارد. (بقره، آیه 195)
4. استغفار از اسراف: انسانها در موقعیتهایی چون قدرت و ثروت گرایش به اسراف مییابد. لذا باید همواره خود را در پناه خدا قرار داده و از هر گونه اسراف و خطا استغفار کند. خداوند در آیه 174 سوره آل عمران، آمرزشخواهى از گناه و اسراف در كارها را از شاخصهای جهاد و روحیه جهادی دانسته است.
5. پرهیز از سستی: اینکه انسان اهل مقاومت، استقامت و صبر باشد و کاهلی نکند، از واژه جهاد که از جهد به معنای مشقت و تلاش بیوقفه و مستمر است به دست میآید. البته خداوند برضرورت پرهيز مجاهدان اسلام، از سستى در تعقيب دشمنان و امور دیگر در آیاتی از جمله آیه 104 سوره نساء و 45 و 46 سوره انفال تاکید کرده است.
6. نظم: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی نظم در امور است. خداوند در آیه 4 سوره صف میفرماید که نظم نيروها در ميدان جهاد، از شاخصهای پسنديده و ارزشمند در تحقق روحیه جهادی است.
7. پرهیز از غرور و عجب: قدرت و ثروت و موفقیت در امری موجب میشود که انسان دچار عجب و غرور شود و زمینه برای اشتباه و خطا فراهم گردد. خداوند در آیه 47 سوره انفال از رهسپار شدن به جبهههاى نبرد، با سرمستى و غرور نهی کرده است. این عامل در هر حوزه دیگری که مرتبط به جهاد است میتواند تاثیرات منفی و مخربی به جا گذارد.
8. توکل: خداوند بارها بر اصل توکل تاکید کرده و حتی به پیامبر(ص) سفارش کرده که در هنگام عزم بر انجام کاری اصل توکل را فراموش نکند؛ زیرا این خداوند است که برای اسباب، آثار قرار میدهد و مشیت اوست که تاثیرات را رقم میزند. (آل عمران، آیه 159) همین مسئله در خصوص جهاد نیز به عنوان یک شاخص مورد تاکید قرآن در آیه 51 سوره توبه قرار گرفته است.
9. ذکر بسیار خدا: از شاخصهای مهم دیگر روحیه جهادی این است که انسان همواره خدا را در یاد داشته و خود را در محضر خدا ببیند. چنین حالتی موجب میشود که هرگز کار را در گستره کوچک دنیا و برآورد نیازهای مردم نبیند بلکه یک انگیزه قوی و آسمانی و بلندتری او را هدایت و تقویت کند.(انفال، آیه 45)البته شاخصهای دیگری میتوان برشمرد ولی به اهم آنها در این مطلب اشاره شد.
«مديريت جهادي» یکی از کلیدواژههایی است که در شعار امسال مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. شناخت مفهومی و مقصود رهبری از این عنوان و اصطلاح و شاخصههای آن میتواند جهتگیری در کل شعار تعیین کند؛ زیرا تحقق اهداف فرهنگی و اقتصادی با دو عنصر «عزم ملی» و «مديريت جهادي» شدنی است. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای وحیانی اسلام و سخنان رهبری مفهوم و شاخصههای آن را تبیین کرده است.
عزم ملی و مدیریت جهادی
تحقق بخش اهداف
رهبر معظم انقلاب امام خامنهای (مدظله) شعار سال 93 را «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدهاند. این بدان معناست که «اقتصاد و فرهنگ» باید به عنوان دو هدف اصلی مدنظر مردم و مسئولان نظام جمهوری اسلامی باشد. ایشان در حقیقت به شکل دیگر بر تمدنسازی اسلامی در جهان معاصر تاکید دارند؛ زیرا اقتصاد، قوام بخش جامعه و تمدن اسلامی است (نساء، آیه 5) و فرهنگ تعیینکننده جهتگیریهای تمدنی آن.
تقدم اقتصاد بر فرهنگ از باب تقدم مقدمی است؛ هر چند که میتواند براساس برخی از شرایط خاص، تقدم آن براساس اهمیت بنیادین آن باشد؛ زیرا اقتصاد، مهمترین ابزار تمدنی و مقدمه تحقق آن است؛ اما شکی نیست که جامعه در سایه اقتصاد استقرار مییابد؛ زیرا اگر اقتصاد به معنای قوام بخش جامعه باشد؛ در حقیقت همانند ستون اصلی خیمه عمل میکند. پس این اقتصاد است که ستون برپایی جامعه است. علت این تقدم و اهمیت، از آن روست که افراد جامعه برای پاسخگویی به نیازهای ابتدایی خود که همان اقتصاد باشد گرد هم آمده و جامعهای را تشکیل میدهند تا در سایه سار آن بتوانند با امنیت تمام، آسایش و رفاه را دریابند و تامین کنند. لذا در آیات قرآنی گاه اقتصاد بر سایر شاخصهای سعادت مانند امنیت و آرامش مقدم شده است. به عنوان نمونه آنچه برای قریش در یک مکان خشک و فاقد عناصر اصلی اقتصاد اهمیت و ارزش بیشتر دارد، رهایی از گرسنگی و تامین اقتصاد است و سپس رهایی از هر ترس و خوف و تامین آرامش و امنیت اهمیت مییابد. (سوره قریش)
اما شکی نیست که تقدم اقتصاد بر فرهنگ و دیگر شاخصههای تمدنی، یک تقدم مقدمی نیز هست؛ زیرا نمیتواند هدف غایی و نهایی باشد؛ از این رو انسانها پس از تامین اقتصاد ولو در حد قابل انتظار و در سطح کف آن، به سراغ امور دیگر چون فرهنگ و مانند آن میروند؛ زیرا فرهنگ در معنای عام آن یک هدف اصلی و غایی برای بشریت است.
به سخن دیگر، انسان وقتی امنیت غذایی خود را تامین شده یافت و از جنبه بشری خود فارغ گردید، به جنبههای انسانی خود میپردازد. داستان تقدم اقتصاد بر فرهنگ یا فرهنگ بر اقتصاد همانند داستان تقدم تعلیم بر تزکیه و تزکیه بر تعلیم است. در آیات قرآنی گاه تعلیم بر تزکیه مقدم شده و گاه بر عکس؛ زیرا شکی نیست که تعلیم به معنای علم و شناختیابی، مقدم برای جهتگیریهای بشری است (بقره، آیه 129)؛ ولی شکی هم نیست که آنچه هدف اصلی و غایی را تشکیل میدهد همان دستیابی به تزکیه است. (آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه2)
دستیابی به تمدن اسلامی با تامین اقتصاد به عنوان مقدمه و فرهنگ به عنوان جهت دهنده و همچنین غایت حرکت تمدنی، یک اصل اساسی است که نیازمند تامین عناصری چون عزم ملی و مدیریت جهادی است؛ زیرا زمانی میتوان موفقیت و تحقق اهدافی چون اقتصاد سالم و مستقل و شکوفا را در کنار فرهنگ اسلامی به دست آورد که ملت پس از جزم به حقانیت و درستی راه، در مقام عمل، عزم ارادی خود را به نمایش گذارند و این عزم ملی و اراده با یک مدیریت جهادی مدیریت و همراهی شود. از اینرو امام خامنهای (مدظله) تحقق اهداف مقدمی و غایی را درگرو عزم ملی و مدیریت جهادی دانستهاند.
اما عزم ملی و مدیریت جهادی چیست؟ چه شاخصههایی را میتوان برای عزم ملی و مدیریت جهادی برشمرد؟
مفهوم شناسی «عزم ملی»
«عزم» کلمهای است که ناظر به حوزه رفتار و عمل است. انسان وقتی به چیزی شناخت یافت و در حوزه نظری و ذهنی به حقیقت چیزی واقف شد و صحت و درستی و نیز حقانیت آن را تایید کرد و به قطع و یقین رسید، در آن حالت به موضوع و قضیه جزم پیدا میکند. بنابراین، جزم در اندیشه شکل میگیرد؛ اما زمانی این جزم میتواند آثار و برکات بیرونی و خارجی داشته باشد که این شناخت قطعی و یقین جزمی، در مقام اراده و عمل همراه با عزم و همت باشد؛ یعنی شخص بخواهد دانستههای قطعی و جزمی خود را در خارج تحقق بخشد. پس همت کرده و عزم مینماید تا آن را به هر شکلی شده تحقق داده و تمامی مقتضیات را فراهم کرده و موانع را از پیشرو بردارد.
در آیات قرآنی بیان شده که برخی ممکن است به یک امری قطع و یقین داشته و از جهت حکمت نظری اهل جزم باشند؛ ولی از جهت حکمت عملی، اهل عزم نیستند و حتی برخلاف آن عمل میکنند. (نمل، آیه 14)
خداوند در قرآن بیان میکند که حضرت آدم(ع) با آنکه جزم و قطع یقینی نسبت به ممنوعیت خوردن از درخت ممنوع و همچنین آثار زیانبار آن داشت، ولی عزم بر مقاومت در برابر وسوسهها و عمل مطابق با جزم نداشت.(طه، آیه 115)
بنابراین، ملتی که جزم قطعی نسبت به حرکت به سمت اهدافی چون فرهنگ و اقتصاد اسلامی دارد و میخواهد سبک اسلامی زندگی را تحقق بخشد و در جهان سعادتمند شود، باید این علم و دانش خویش را با عزم ملی و همگانی تحقق خارجی دهد.
البته شکی نیست که انسان در مقام عمل همواره با مشکلاتی مواجه میشود که نیازمند همت عالی و صبر و بردباری و مقاومت و استقامت است؛ زیرا نبود مقتضیات و بودن موانع، میتواند تردیدهایی را در مقام عمل موجب شود. از اینرو تنها کسانی موفق میشوند که دارای عزم باشند. گزارشهای قرآنی نشان میدهد که در میان پیامبران برخی از آنان به سبب استقامت و عزم عالی و همت بلند توانستند موفق شوند. از نظر قرآن هر کسی بخواهد در هر کاری موفق شود باید در کارها عزم جدی داشته باشد و با صبر و استقامت و تقوا خود را همواره در مسیر رشد و تعالی قرار دهد. (نگاه کنید: آل عمران، آیه 186؛ لقمان، آیه 17؛ شوری، آیه 43)
دستیابی به اهدافی که در شعار اسلام بیان شده، نیازمند عزم ملی یعنی همراهی همگانی در مقام عمل است و اینکه هر کسی در هر جا و در هر مسئولیتی که هست، بخواهد این اهداف را تحقق بخشد؛ زیرا در فعالیتهای عظیم و بزرگ، عزم ملی است که میتواند مثمرثمر باشد.
مفهوم شناسی مدیریت جهادی
مدیریت میتواند در اشکال گوناگونی خود را نشان دهد؛ اما زمانی میتواند دستاوردهای بزرگ مورد انتظار را تحقق بخشد، که این مدیریت با صبغه جهادی همراه باشد. اینکه رهبر معظم انقلاب، بر مدیریت جهادی در تحقق اهداف سال تاکید میکند، از آن روست که این عزم ملی را مسئولان جهادی باید چنان مدیریت کنند تا به شکل درست و در راستای اهداف قرار گیرد.
حماسه و هیجان مردمی که برخاسته از انتظارات و مطالبات آنان است میبایست با مدیریت خردمند ولی جهادی هدایت شود تا به شکل درست در خدمت اهداف قرار گیرد.
اگر عزم ملی ناظر به حرکت توفنده ملت و استقامت و مقاومت در برابر مشکلات و برداشتن آنهاست، در عنوان مدیریت جهادی، مسئولیت مسئولان و دولتمردان مشخص و تعیین شده است. در اینجا از مدیران و مسئولان کشور که مدیریت کشور را به عهده دارند، خواسته شده تا در قالب مدیریت جهادی این حرکت و عزم توفنده ملت را برای تحقق اهداف جهتدهی کنند تا از هرگونه هرزروی و تباه شدن جلوگیری به عمل آید.
به سخن دیگر، در عبارت رهبری، مسئولیت و تکلیف متقابل ملت و دولت تعیین شده است. اگر ملت عزم داشته باشد، ولی مدیریت نشود ممکن است بیثمر باشد؛ چنان که مدیریت عادی و غیرجهادی دولت نیز میتواند سرمایه گرد آمده از عزم ملت را تباه سازد. بنابراین لازم است که دولتمردان بیرون از مدیریت معمولی در قالب یک مدیریت خاص که از آن به مدیریت جهادی یاد شده، این حماسه و توان توفنده و تاثیرگذار ملت را هدایت و مدیریت کنند و به سرعت از آن بهرهگیرند.
البته اصطلاح «مديريت جهادي» بارها از سوی رهبرمعظم انقلاب تکرار شده است. به عنوان نمونه «مديريت جهادي» از مهم ترين شاخصههاي مديران و مسئولان است كه بارها در سخنان رهبری مورد تاكيد قرار گرفته است. ايشان در تاريخ ۱۴ بهمن سال90، درباره كارهاي ضروري ملت و مسئولان، توصيه به پرهيز از تنبلي، كسالت و كمكاري كردند و افزودند: «بايد در همه زمينهها از جمله اقتصاد بهطور جهادي كار كرد».
ایشان همچنین در دیدار شهردار و رئیس و اعضای شورای شهر اسلامی تهران گفتند: در اداره کلان شهر تهران و همچنین در اداره کشور باید روحیه خدمت به مردم با نیت خدایی و با تکیه بر علم و درایت یا همان روحیه مدیریت جهادی حاکم باشد تا بتوان از مشکلات عبور کرد و به پیش رفت.
حضرت آیتالله امام خامنهای، رمز این موفقیت ها را مدیریت جهادی دانستند و تأکید کردند: اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، در شرایط کنونیِ فشارهای خباثتآمیزِ قدرتهای جهانی و در شرایط دیگر، قابل حل است و کشور حرکت رو به جلو را ادامه خواهد داد.
حضرت آیتالله امام خامنهای گفتند: کارها و اقدامات فرهنگی همچون شمشیر دو دَم است، اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و کژی خواهدشد.
امام خامنهای با تأکید بر لزوم استفاده از محتوای قوی و صحیح فرهنگی، خاطرنشان کردند: در مراکز فرهنگی همچنین باید از افراد اهل فرهنگی استفاده کرد که واقعاً متدین و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردم سالاری دینی باشند. (سخنان رهبری در دیداراعضای شورای شهر، شهردار و مسئولان شهرداری تهران 23/ 10/ 1392) این بدان معناست که مدیریت جهادی با مدیریت انقلابی که یک مدیریت تغییردهنده و توفنده است مفهوم و معنا مییابد.
اهمیت روحیه جهادی
البته مدیریت جهادی و مدیریت انقلابی یک روحیه است که به عنوان ملکه در افراد شکل میگیرد و اینگونه نیست که با شعار بتوان آن را تحقق بخشید؛ بلکه همانند دیگر منشها و خلق و خوی بشر میبایست با تمرین و تکرار ایجاد و نهادینه شده و به عنوان شاکله شخصیتی فرد درآید. در این صورت است که میتوان از یک شخصیت انقلابی و جهادی، مدیریت جهادی را انتظار داشت؛ زیرا هر کسی چنان عمل میکند که شاکله و شخصیت وجودیاش شکل گرفته است. (اسراء، آیه 84)
از نظر رهبری، غفلت از روحیه جهادی موجب میشود تا نتوانیم در مقابل انبوه مشکلات، کاری را پیش ببریم و از موقعیتها و فرصتها بهره ببریم. امام خامنهای میفرماید: «گاهي اوقات غفلت از روحيه جهادي و ايثار داشتهايم» (بيانات مقام معظم رهبری در جمع مسئولين 16/5/1390 )
امام خامنهای در سالهای قبل از عنوان «جهاد اقتصادی» استفاده کرده است. این بار از مدیریت جهادی سخن به میان آورده است. ايشان سال 1390 را با توجه به مجموعه اطلاعات و مشاورههايي كه از جاهاي مختلف به معظمله ميرسد، سال جهاد اقتصادي نامگذاري فرمودند.
جهاد همانطور كه ايشان توضيح دادند يك مفهوم خاص است؛ چرا که به هر كار و تلاشي جهاد اطلاق نميشود، بلكه كار و تلاشي جهاد است كه در مقابل دشمن انجام گيرد، در ادبيات امروزي ما نام ديگر آن مبارزه و جنگيدن است. اين مبارزه و جهاد بايد بار معنايي و ارزشي خود كه همان نيت خدايي داشتن است، را با خود داشته باشد.
ایشان در بیان معناي جهاد، میفرمایند: معيارِ جهاد، شمشير و ميدان جنگ نيست. معيار جهاد، همان چيزي است كه امروز در زبان فارسي ما در كلمه «مبارزه» وجود دارد. فلاني آدم مبارزي است؛ فلاني آدم مبارزي نيست. نويسنده مبارز؛ نويسنده غيرمبارز. عالِم مبارز؛ عالِم غير مبارز. دانشجوي مبارز و طلبه مبارز؛ دانشجوي غير مبارز و طلبه غير مبارز. جامعه مبارز و جامعه غيرمبارز. پس، جهاد يعني «مبارزه».
در مبارزه، دو چيز حتماً لازم است: يكي اينكه در آن جدّ و جهد و تحرّكي باشد. انسان در رختخواب يا در پستوي خانه كه نميتواند مبارزه كند! در مبارزه، بايد جدّ و جهدي وجود داشته باشد. مبارزه، در آنجا كه دشمن نيست، معنا ندارد. پس، جهاد متقوّم بر اين دو ركن است: يكي اينكه در آن جدّ و جهد باشد؛ ديگر اينكه در مقابل دشمن باشد. اگر كسي عليه دوست جدّ و جهد كند، اين جهاد نيست؛ بلكه فتنه و اخلال است. اگر كسي در مقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جدّ و جهد و تلاش كند، اين فتنه و محاربه است؛ جهاد نيست. حال اين جدّ و جهدي كه انجام میگيرد، به هر شكلي باشد ـ چه به شكل نوشتن، گفتن، كتاب، و چه به شكل شبنامه، شايعهپراكني، نق زدن و منفي بافي ـ همه اش فتنهگري و اغواگري و بعضي از اَشكالش محاربه است. اگر همه اينها در مقابل دشمن خدا و دشمنِ «علي لسان اللَّه و لسان رسوله و اوليائه عليهم السلام»، باشد، میشود «جهاد في سبيل اللَّه». پيغمبر به اين گونه جهاد دعوت میكند. پس، تنبلي و نشستن و بيكارگي و بياهتمامي، از امّت پيغمبر خواسته نيست. (20/06/1373)
امام خامنهای در جایی دیگر میفرماید: جهاد يعني حركت انسان در ميدان حركت و مبارزه با مانعها و مانع تراشها و احساس تكليف و تعهد. يك ملت وقتي معتقد به جهاد شد، در همه ميدانها پيشرو است. جهاد فقط تفنگ به دست گرفتن نيست؛ جهاد اين است كه انسان خود را هميشه در ميدان حركت و مبارزه با مانعها و مانع تراش ها ببيند، احساس تكليف كند، احساس تعهد كند؛ اين میشود جهاد؛ جهاد اسلامي اين است. جهاد گاهي با جان است، گاهي با مال است، گاهي با فكر است، گاهي با دادن شعار است، گاهي با حضور در خيابان است، گاهي با حضور در پاي صندوق رأي است؛ اين میشود جهاد في سبيل اللَّه؛ و اين است كه يك ملت را رشد میدهد، طراوت میدهد، تازگي میدهد، اميد میدهد و يك ملت پيش می رود.حالا مبارزه با اين ملت چگونه ممكن است؟ آن جبهه ضداسلامي و ضدانقلاب اسلامي و ضدنظام اسلامي كه در دنيا به وجود آمد، ميخواهد با يك چنين پديده عظيمي مبارزه كند. چه جوري ميتواند مبارزه كند؟ با جنگ امكان ندارد ـ امتحان كردند، ديدند ـ با تهديد به جنگ و تهديد نظامي امكان ندارد، با تحريم امكان ندارد. كساني كه خيال ميكنند میتوانند ملت ايران را با تحريم به زانو در بياورند، آب در هاون میكوبند. ملتي كه اميد دارد، ايمان دارد، میداند دارد چه كار می كند، اين ملت را كه با تهديد نميشود به عقبنشيني وادار كرد. (26/8/1389)
شاخصههاي روحيه جهادي
جهاد از مادّه جَهد به معناى مشقّت است (معجم مقاييساللّغه، ج1، ص486، «جَهد») و در اصطلاح شرع، عبارت است از بذل جان، مال و توان خويش در راه اعتلاى كلمه اسلام و اقامه شعائر ايمان. ( جواهرالكلام، ج21، ص3)
بنابراین، جهاد در اصطلاح قرآنی و فقه اسلامی، تنها جهاد با اسلحه و نظامی نیست، بلکه همه اشکالی که موجب میشود تا اسلام اجرایی شود و در میان مردم و جامعه تحقق یابد، جهاد است و مجاهد کسی است که با هر آنچه در توان دارد در همه زمینهها از جمله نظامی، اقتصادی (نساء، آیه 95؛ انفال، آیه 72)، جهاد علمی (فرقان، آیه 52) و مانند آن از مال و جان بگذرد و تلاش کند تا هدف اسلام برآورده شود.
شاخصههایی که در آیات و روایات برای روحیه جهادی بیان شده عبارتند از:
1. ایمان و اخلاص: از جمله مهم ترین شاخصهای روحیه جهادی ایمان و اخلاص است. خداوند در آیاتی توفيق برجهاد خالصانه و به دور از هرگونه ترس از سرزنشگران را جلوه فضل الهى دانسته است. این بدان معناست که هر کسی به این روحیه دست نمییابد، مگر اینکه از ایمان و اخلاص بهره برده باشد. (آل عمران، آیات 173 و 174؛ مائده، آیه 54؛ ممتحنه، آیه 1)
2. اتحاد و وحدت: از دیگر عناصر و شاخصهای روحیه جهادی میتوان به اتحاد، وحدت و همدلی میان اقشار جامعه اشاره کرد. خداوند در آیاتی از جمله 152 سوره آل عمران و 45 و 46 سوره انفال به این شاخص اشاره کرده و برلزوم اتّحاد و پرهيز از نزاع در عرصه جهاد با دشمن تاکید نموده است.
3. احسان و ایثار: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی احسان و ایثار است. اینکه شخص از حق و حقوق خود بگذرد و مردم و دیگران را مقدم دارد. (بقره، آیه 195)
4. استغفار از اسراف: انسانها در موقعیتهایی چون قدرت و ثروت گرایش به اسراف مییابد. لذا باید همواره خود را در پناه خدا قرار داده و از هر گونه اسراف و خطا استغفار کند. خداوند در آیه 174 سوره آل عمران، آمرزشخواهى از گناه و اسراف در كارها را از شاخصهای جهاد و روحیه جهادی دانسته است.
5. پرهیز از سستی: اینکه انسان اهل مقاومت، استقامت و صبر باشد و کاهلی نکند، از واژه جهاد که از جهد به معنای مشقت و تلاش بیوقفه و مستمر است به دست میآید. البته خداوند برضرورت پرهيز مجاهدان اسلام، از سستى در تعقيب دشمنان و امور دیگر در آیاتی از جمله آیه 104 سوره نساء و 45 و 46 سوره انفال تاکید کرده است.
6. نظم: از دیگر شاخصهای روحیه جهادی نظم در امور است. خداوند در آیه 4 سوره صف میفرماید که نظم نيروها در ميدان جهاد، از شاخصهای پسنديده و ارزشمند در تحقق روحیه جهادی است.
7. پرهیز از غرور و عجب: قدرت و ثروت و موفقیت در امری موجب میشود که انسان دچار عجب و غرور شود و زمینه برای اشتباه و خطا فراهم گردد. خداوند در آیه 47 سوره انفال از رهسپار شدن به جبهههاى نبرد، با سرمستى و غرور نهی کرده است. این عامل در هر حوزه دیگری که مرتبط به جهاد است میتواند تاثیرات منفی و مخربی به جا گذارد.
8. توکل: خداوند بارها بر اصل توکل تاکید کرده و حتی به پیامبر(ص) سفارش کرده که در هنگام عزم بر انجام کاری اصل توکل را فراموش نکند؛ زیرا این خداوند است که برای اسباب، آثار قرار میدهد و مشیت اوست که تاثیرات را رقم میزند. (آل عمران، آیه 159) همین مسئله در خصوص جهاد نیز به عنوان یک شاخص مورد تاکید قرآن در آیه 51 سوره توبه قرار گرفته است.
9. ذکر بسیار خدا: از شاخصهای مهم دیگر روحیه جهادی این است که انسان همواره خدا را در یاد داشته و خود را در محضر خدا ببیند. چنین حالتی موجب میشود که هرگز کار را در گستره کوچک دنیا و برآورد نیازهای مردم نبیند بلکه یک انگیزه قوی و آسمانی و بلندتری او را هدایت و تقویت کند.(انفال، آیه 45)البته شاخصهای دیگری میتوان برشمرد ولی به اهم آنها در این مطلب اشاره شد.