آن تک و این پاتک ! (یادداشت روز)
1- قطعنامهای که روز پنجشنبه هفته گذشته با عنوان راهبرد اتحادیهاروپا درباره ایران به تصویب پارلمان این اتحادیه رسید به اندازهای خیالپردازانه است که تصویب آن از سوی کشورهای اروپایی، آنهم در حالی که ضعیفترین دوران حیات خود را تجربه میکنند، فقط با واژههایی نظیر «خندهدار» و «احمقانه» قابل تفسیر است. در این به اصطلاح قطعنامه، آرزوهای بر باد رفته آمریکا و متحدانش که طی 35 سال گذشته بارها زیرپای مردم این مرز و بوم لگدمال شده است، در هفت صفحه تهیه و تدوین و اجرای آن از ایران اسلامی خواسته شده است!... ایران باید توافقنامه ژنو را بیکم و کاست اجرا کند!... عوامل زندانی فتنه 88 را آزاد کند!... به حصر سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پایان بدهد!... ممنوعیت همجنسبازی را لغو کند و به همجنسبازان اجازه رابطه جنسی آزادانه بدهد!... هر یک از نمایندگان یا هیئتهای پارلمانی اتحادیه اروپا که به ایران سفر میکنند اجازه ملاقات با محکومان امنیتی را داشته باشند!... دفتر نمایندگی اتحادیهاروپا در ایران تأسیس شود تا بر مسائل سیاسی و اجتماعی کشور نظارت مستقیم داشته باشد!... انجمن صنفی روزنامهنگاران که منحل اعلام شده بازگشایی شود!... به آنچه از نظر اتحادیه اروپا نقض حقوقبشر تلقی میشود خاتمه بدهد!... به احمد شهید گزارشگر ویژه کمیسیون حقوقبشر سازمان ملل متحد اجازه ورود به ایران داده شود و بتواند آزادانه با مجرمان و هرکس دیگری که میخواهد ملاقات کند! و...
در قطعنامه اتحادیه اروپا، انتخابات ریاستجمهوری یازدهم غیردموکراتیک تلقی شده و به چند نمونه دیگر از قوانین جاری کشور نیز به اصطلاح اعتراض شده است!
همانگونه که ملاحظه میشود، قطعنامه یاد شده در یک کلام از ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم دعوت میکند که از اسلام، انقلاب، استقلال، آزادی، حاکمیت ملی و همه داشتههای دیگر خود دست بکشند و به یکی از مستعمرات قرون وسطایی آمریکا و متحدان اروپایی آن تبدیل شوند! آیا از به اصطلاح قطعنامه مورد اشاره برداشت دیگری میتوان داشت؟! پاسخ این سوال به یقین منفی است! اما، پرسش بعدی آن است که اتحادیه اروپا این قطعنامه خندهدار و احمقانه را با چه انگیزهای تهیه و تدوین و تصویب کرده است؟! آمریکا و متحدان اروپایی آن طی سی و چند سال گذشته همه توان خود را برای مقابله با اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بهمیدان آورده و به اعتراف صریح خود، نه تنها طرفی نبستهاند، بلکه نتیجه معکوس گرفتهاند، تا آنجا که به قول هفتهنامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» روسایجمهور آمریکا از جیمیکارتر تا اوباما در یک نقطه با امامخمینی به اشتراک نظر رسیدهاند و آن، این که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» و به گزارش نتانیاهو در کمیسیون خارجی سنای آمریکا «ایران خمینی و خامنهای از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبلالطارق در مراکش، دگرگونی و تحول عظیمی ایجاد کرده است. این ارتعاش که به زلزله شبیه است، دولتهای همپیمان ما در منطقه را یکی پس از دیگری متلاشی کرده است... کسانی که خطر(!) ایران را نادیده میگیرند، سر خود را در شن فرو کردهاند» و بهگفته «جرج فریدمن» رئیس اندیشکده راهبردی «استراتفور»؛ «مشکلما - آمریکا - با ایران، برنامه هستهای این کشور نیست، مسئله اصلی آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمریکا بلکه در حال تخاصم و چالش با آمریکا میتوان بزرگترین قدرت نظامی، تکنولوژیک و علمی منطقه بود. همین الگو، بهار عربی - بخوانید انقلابهای اسلامی - در جهان عرب را پدید آورده است» و...
اگرچه گفتهاند - و حکیمانه نیز هست - «بهتر آن باشد که سّر دلبران - گفته آید در حدیث دیگران» و الفضل ما شهدت به الاعداء «فضل آن است که دشمنان نیز به آن اعتراف کرده و شهادت دهند» ولی فقط یک نیمنگاه به راهی که تاکنون پیمودهایم و مقایسه میان نقطه آغاز و نقطهای که امروز در آن ایستادهایم نیز میتواند به وضوح از حرکت پرشتاب ایران اسلامی روی قوس صعودی منحنی قدرت و تضعیف تدریجی قدرت حریف حکایت کند که این، خود حدیث مفصل دیگری است و بارها به آن پرداختهایم.
2- واقعیات یاد شده، به یقین از نگاه آمریکا و اتحادیه اروپا پنهان نبوده و نیست. بنابراین باید در پی پاسخی برای این پرسش بود که وقتی آمریکا و متحدانش در اوج قدرت گذشته خود توان تحمیل خواستههای خویش به ایران اسلامی را نداشتهاند، امروز با صدور قطعنامه احمقانه مورد اشاره چه اهدافی را دنبال میکنند؟! پاسخ به این پرسش را میتوان در چند عرصه زیر جستجو کرد.
الف: در متن قطعنامه اتحادیه اروپا به نکتهای اشاره شده و روی آن تاکید ورزیدهاند که میتواند یکی از اهداف مورد نظر قطعنامه را بازگو کند. بخوانید؛
«تنها در صورت پایبندی کامل ایران به تعهدات خود در اجرای کامل توافقنامه برنامه اقدام مشترک - بخش عملیاتی توافقنامه ژنو - امکان بهبود روابط سازنده این اتحادیه با ایران امکانپذیر خواهد بود»!
یعنی تن دادن جمهوری اسلامی به اجرای «توافقنامه ژنو» موضوع و هدف اصلی از صدور قطعنامه یاد شده است و بقیه بندهای 23گانه قطعنامه، فقط به فقط برای وادار کردن ایران به اجرای توافقنامه ژنو طراحی شده است!
این توافقنامه که پیش از این در نقد آن نوشتههای مستند و مفصلی داشتهایم و امروزه، حریف در اجرای آن دست کشیدن ایران از همه دستاوردهای انقلاب اسلامی را میبیند، همان توافقنامهای است که برادران عزیز - اما کمتوجه ما - از آن با عنوان بزرگترین توافق قرن! یاد میکردند و مخالفان آن - مخصوصا کیهان - را به همسویی با اسرائیل متهم میساختند. همان توافقنامهای که رئیسجمهور محترم، آن را تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ایران توصیف میکردند! و...
ب: آمریکاییها - اندیشکده آمریکن اینترپرایز - از رهبر معظم انقلاب با عنوان یک «ابرحریف- SUPER OPPONANT» یاد میکنند که «نقشهراه غرب را میداند و در میان مردم خود از اعتماد آمیخته به اعتقاد برخوردار است». حضرت آقا در صدور اجازه مذاکره هستهای با آمریکا علیرغم آن که تاکید کردند «نسبت به آن خوشبین نیستم»، آمریکا را به میدان آزمون صداقت کشاندند و این عرصه آزمایش برای دیرباورترینها نیز کمترین تردیدی باقی نگذاشت که «آمریکا قابل اعتماد نیست» و در حالی ادعای «رفاقت با قافله» را دارد که از سوی دیگر «شریک راهزنان» - بخوانید خود راهزن - است. آشکار شدن چندباره - و این دفعه با وضوح بیشتر - این واقعیت، از یکسو، کسانی را که در نزدیکی و اعتماد به آمریکا خواب گشایش اقتصادی میدیدند، از خواب بیدار کرد و از سوی دیگر برای کسانی که خود را به خواب همراهی با شیطان بزرگ زده بودند، آبرویی باقی نگذاشت. درپی این دستاورد بزرگ بود که نگاه آمیخته به باور عمیق مردم و مسئولان از بیرون به تواناییها و ظرفیتهای درونی بازگشت و اصلیترین زمینه لازم و ضروری برای «اقتصاد مقاومتی» فراهم شد. اعلام سیاستهای راهبردی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب که میرود تا علاوه بر گشایش و شکوفایی اقتصادی، آخرین حربه باقیمانده یعنی تحریمهای اقتصادی را نیز از چنگ حریف بیرون آورد، به طور طبیعی، دشمن را سراسیمه کرده و در مقابل این تک حکیمانه و مقتدرانه حضرت آقا، به پاتک خندهدار و احمقانه قطعنامه یاد شده روی آورده است.
ج: دشمن امیدوار بود شماری از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که متأسفانه و علیرغم هشدارهای دلسوزانه در برخی از مراکز تصمیمساز و سیاستپرداز نفوذ کردهاند، زمینههای بازگشت دیگر عوامل فتنه را بهصحنه فراهم کنند. ولی بصیرت مثالزدنی مردم که برگرفته از روشنگریهای رهبر معظم انقلاب است، از یکسو و خرابکاریهای آشکار عوامل نفوذی فتنه 88 از سوی دیگر، این آرزوی مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را نه فقط برباد داد، بلکه برای نسلهای تازه به میدان آمده انقلاب نیز از چهره واقعی آنها پرده برداشت.
حمایت برجسته دشمنان بیرونی از سران و عوامل وطنفروش فتنه 88 که در قطعنامه اتحادیه اروپا به گونهای پررنگ آمده است میتواند از جمله اهداف اتحادیه یاد شده باشد.
3- این نکته نیز گفتنی است طی چندماه اخیر، برخی از عوامل نفوذی فتنه 88 از طریق روزنامههای زنجیرهای و سایتهای داخلی و خارجی و یا در مصاحبه با رسانههای بیگانه اصرار داشتند که نزدیکی با آمریکا را، کلید حل مشکلات اقتصادی کشور معرفی کنند و در حالی که شماری از مسئولان محترم هر از چندگاه، برخوردهای خصمانه آمریکا و متحدانش را به چالش - البته نه چندان جدی- میکشاندند، طیف نفوذی یاد شده برای اثبات - به زعم خویش - دستاوردهای نزدیکی با آمریکا! خود را به آبو آتش میزدند. مثلا؛ اظهارات خصمانه وندی شرمن علیه مردم ایران را نادیده میگرفتند و در همان حال به سخنان وی استناد میکردند که گفته بود «با تیم مذاکرهکننده آنقدر نزدیک و صمیمی هستیم که یکدیگر را با نام کوچک خطاب میکنیم»!
قطعنامه اتحادیه اروپا، این ترفند عوامل نفوذی فتنه را که متأسفانه هنوز در دولت محترم حضوری - ولو حاشیهای اما، با دسترسی به متن - دارند، نخنما کرد.
4- و بالاخره ادعای اتحادیه اروپا درباره غیردموکراتیک بودن انتخاب آقای دکتر روحانی به ریاستجمهوری! میتواند عبرتانگیز باشد.
حسین شریعتمداری