kayhan.ir

کد خبر: ۸۷۷۴۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۲

کاروان کربلا هنوز در حرکت است(یادداشت روز)



یک عاشورای دیگر را، پرشور‌تر از همیشه پشت سر گذاشتیم و مردم با جان و دل با سید و سالار شهیدان علیه‌السلام تجدید عهد کردند.
هرسال عهد ازلی ما با حسین علیه‌السلام تجدید می‌شود و همانگونه که در پاسخ به پرسش ازلی حضرت حق یعنی «الست بربکم» پاسخ «بلی» دادیم، به ندایی مظلومانه و مانده در هزار توی تاریخ که با صوتی حزین«هل من ناصر ینصرنی» می‌گوید، یک پارچه و پرشور «لبیک یا حسین‌» می‌گوییم.
لبیک‌یا‌حسین، پرشور‌ترین شعار و یگانه رمز وحدت ماست.لبیک یا حسین، ذکر عظیم ما و رمز کشف نشدنی اعتقاد ماست.لبیک یا حسین، کلید واژه جانبازی ماست. لبیک یا حسین، پاسخی عاشقانه به ندای فطرت ماست. لبیک یا حسین سند طهارت مولد امت ماست. لبیک یا حسین راز عشقبازی با دلبری نادیده و معشوقی ازلی است که شعاع آفتابش از پس قرن‌ها و اعصار، جانها و دلها را به میقات مقدس و شش گوشه‌اش متوجه کرده است. ما با لبیک یا حسین، شبهای عملیات را به صبح فتح و ظفر تبدیل کردیم. ما با لبیک یا حسین، به ندای «انا بقیه‌الله‌» فرزندش در کنار کعبه پاسخ خواهیم داد. مابا لبیک یا حسین، به یاری فرزندش می‌شتابیم و سنگرهای کلیدی جهان را فتح می‌کنیم و در صبح دل انگیز پیروزی زیر سایه فرزندش حجت ابن الحسن علیه‌السلام، پرچم توحید را بر بلندای قله‌های شرف و انسانیت‌، به اهتزاز در خواهیم آورد، لبیک یا حسین ما، پاسخ به ندای غریب مظلومی است که به دست شقی‌ترین خلق خدا‌، به شهادت رسید و آن روز کسی نبود که یاریش کند.
شور و شعور حسینی‌، دومقوله از هم جدا نشدنی است و نمی‌توان بین آنها تمایز قائل شد.هرکه برای حسین عزاداری می‌کند، به اوج شعور رسیده و خطی بین شور و شعور او وجود ندارد‌. نفس این مویه و‌گریه‌ای که از عاشورای 61 هجری تا امروز در پهنه‌ای به وسعت 1367 سال در دل تاریخ پراکنده شده، نشان از شعوری عمیق و باوری راسخ دارد وگرنه هیچکس برای پدر و فرزند خود هم این همه عزاداری نمی‌کند.
این همان سر عظیمی است که خدا‌، در خاک کربلا به ودیعه نهاده و هرکس حتی اسمی از حسین علیه‌السلام شنیده باشد، به آن سر مبتلا و گرفتار است . رازی که از اغیار پوشیده شده و هرگز به آن راهی پیدا نمی‌کنند و نمی‌فهمند چگونه یک نوجوان سیزده ساله، یا یک پیرمرد هفتاد و چند ساله، سر به پای معشوقی می‌اندازند که با زمانه سید الشهدا‌، چندین و چند قرن فاصله دارند‌! آنها نمی‌فهمند که این فاصله‌، فاصله‌ای زمانی است و عاشق لامکان و لازمان است و جان و روحش، در روز الست، با معشوق بی‌همتایش، پیوندی نا‌گسستنی دارد. حسین راز این پیوند است و خونش، خمیرمایه عاشقان همیشه تاریخ است.
برخلاف همه آنها که در طول تاریخ کوشیدند چراغ هدایت حسین علیه‌السلام را خاموش کنند، این مشعل پرفروغ‌، هر روز پرنور‌تر و روشن‌تر از گذشته، می‌تابد و جهان را به نقطه‌ای به جز زندگی معمول و متعارف متوجه می‌کند. یقینا آن روز که متوکل عباسی -  لعنت الله علیه- فرمان تخریب قبر مطهر سید الشهدا علیه‌السلام و آب بستن بر آن را صادر کرد،فکرش را هم نمی‌کرد که قرنها بعد، مردمانی عاشق و شیدا،جان خود را فدای «نام‌» او کنند! روزگاری که صدام در جنگ تحمیلی و پس از آن در انتفاضه شعبانیه، عاشقان سالار شهیدان را به خاک و خون می‌کشید، تصور می‌کرد که کار تمام است و شاهد پیروزی را در آغوش کشیده است! اما اکنون او کجاست و نام و آوازه امام حسین علیه‌السلام کجا!؟حالا دلی نیست که عزاخانه و غمخانه او نباشد ،حالا شهر و کشیده دیاری نیست که سوگوار او و فرزندان و کاروان اسیرانش نباشد‌. حالا مردم در هر کوی برزنی می‌کوشند بر دیگری در اقامه پرشکوه‌تر این عزای عظما سبقت بگیرند.
سالها قبل، صدام جنوب ایران را جزء خاک خود می‌دانست و مقاومت مردم دست خالی را با موشک‌های نه متری و دوازه متری اربابان آمریکایی و اروپاییش جواب می‌داد! دزفول ،زیر باران موشک‌های صدامیان، هزاران قربانی به پیشگاه امام و مقتدای شهیدان پیشکش کرد و «پایتخت مقاومت» نام گرفت. هربار چندین مزار‌، مختص دست و پاهای قطع شده و غیر قابل شناسایی درست می‌شد و یاد «السلام علی الابدان المقطعات‌» زیارت ناحیه مقدسه را زنده می‌کرد. اما آیا مهر و عشق امام حسین علیه‌السلام هم با موشک از بین رفت!؟ امروز چنان شوری در آن پایتخت مقاومت برای حسین علیه‌السلام برپاست که انگار هر روز در آن سامان عاشورایی دیگر است و مردم حاضرند همه هستی و فرزندان و عزیزانشان را به پای عزیزکرده خدا، حسین علیه السلام قربانی کنند. مردم چنان دو شبانه روز در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر - همانجایی که روزگاری آماج موشک‌های حرامیان بود- آواره‌اند و زار می‌زنند که بی‌اختیار هر بیننده‌ای را به تعظیم در مقابل این همه ادب و ارادت و عشق و اخلاص وا می‌دارند. و اصلا کجا اینگونه نیست!؟ کجای این خاک، با مهر حسین علیه السلام و شهیدان راهش بیگانه است!؟
این مشعل پرفروغ، امسال از همیشه تابان‌تر بود و شور حسینی، چشمگیر‌تر از همیشه عالم را مبهوت خود کرد. اینکه چرا چنین است را باید در کلاسی به عظمت و وسعت عاشورا آموخت و از دست و زبان ما چیزی بر نمی‌آید. هیچ چیز! اما نمی‌توان انکار کرد که نام مقدس حسین علیه السلام، یگانه رمز وحدت ما و محور عشق و پیوند دل‌های ماست.
این «کلمه طیبه» هنوز هم دشمنانی دارد که بی‌عبرت گرفتن از سرنوشت شوم پیشینیان خود، درخیال باطل‌، می‌خواهند چراغ خدا را خاموش کنند! آنها مصداق این آیه قرآنند: «یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد‌» (سوره مبارکه صف آیه هشت)
از حوادث عاشورای هشتاد و هشت و هلهله یزیدیان روزگار و ناپاکان زمان تا رقاصی اسلاف آنها در مراسم امسال کانادا، همه و همه تلاش جماعتی حقیر و بدبخت است برای خاموش کردن خورشید بی‌غروب حسین علیه السلام و می‌بینیم که چقدر ذلیل و ناتوانند.
در کنار این تلاش‌ها و همان زمان که ما رمز وحدت را می‌شناسیم، دشمن هم شناخته و می‌کوشد رمز وحدت را به نقطه آغازین اختلاف بدل کند! هرچند این تلاش هم مذبوحانه و نافرجام است اما هوشمندانه‌تر و شیطانی‌تر طراحی شده و می‌کوشند با پیرایه بستن به عزای خون خدا و با تحریف و قلب حقیقت، حاشیه‌ها و نحله‌های تازه‌ای به وجود آورند و دلها را متشتت و متفرق کنند.
اما مرزبانان حقیقت و روشنایی، بصیر و هوشیار، راه بر این بد سگالی‌ها و شوم نیتی‌ها بسته‌اند و می‌بندند . فتاوی و رهنمود‌های چند سال اخیر رهبر عزیز و مقتدر انقلاب، چنان این قبیل فتنه‌ها و نقشه‌ها را نقش بر آب کرده که رشته‌های چند دهه‌ای آنها را پنبه کرده است و مردم مومن و عاشق، با زیرکی دریافته‌اند که تشیع، همان است که از شاگردان مکتب امام صادق علیه‌السلام بر می‌خیزد نه آنکه از ماهواره‌های آمریکایی و انگلیسی وحدت‌شکن. نه از آنها که به جای ترویج سید الشهدا به ترویج پیرایه‌ها می‌پردازند و تخم کین و نفاق در دل مردم می‌افکنند. تشیع انگلیسی، همان هدف رقاصان فتنه هشتاد و هشت را دنبال می‌کند.همان هدف متوکل عباسی و صدام و همه صدام‌های تاریخ را‌! منتها در پوستینی مردم فریب و منافقانه.
این روش منافقانه، غیرت غیرتمندان و غیوران را بر‌می‌انگیزد و واکنش آنها را بدنبال دارد‌. حتی گاه، به جدال‌هایی ساختگی و از پیش برنامه‌ریزی شده منجر می‌شود! جدل‌هایی که در نهایت، راز وحدت را به کلید واژه اختلاف تبدیل می‌کند! تلاش برخی که همه ساله در این ایام حزن و اندوه، از همه زیبایی‌ها و حماسه‌های عاشقانه مردم‌، تنها به «آسیب‌شناسی‌» هیئات و دسته جات عزادار محدود شده و هیچ نقطه زیبا و نورانی در این همه دلدادگی نمی‌بینند و بیان نمی‌کنند، خواسته یا ناخواسته، حرکت در همین مسیر است و باید در آن تجدید نظر شود. خیمه سید الشهدا علیه‌السلام، مقدس‌ترین ریسمان الهی در زمین است و نقد و تحلیل و آسیب‌شناسی آن، در قواره غواصان طریق عاشقی و بزرگانی چون امام راحل و رهبر عزیز انقلاب است و همان انذارها و رهنمود‌ها هم کافی است و الحق اثر خود را هم در دل‌های آگاه و عاشق گذاشته است. اینکه هرکس به خود اجازه آسیب شناسی و اظهار‌نظر درباره این حماسه عظیم را بدهد، ورود بی‌مناسبت به عرصه و جایگاه بزرگان دین است و اگر اخلاصی در کار است، پرهیز و پروا، سزاوار‌تر و زیبنده‌تر است.
... حالا سر مطهر امام حسین علیه السلام پیشاپیش کاروان اسیران به سوی کوفه و شام بلا در حرکت است و ندای مظلومیت او در تاریخ پیچیده است و هنوز یاری می‌طلبد. همین که با اعمالمان، لبیک گوی آن ندا باشیم، با او همراهی کرده‌ایم و زینب سلام الله علیها را در پیام رسانی عاشورا همراهی کرده‌ایم. این رسالت بزرگی است که بر دوش تاریخ و نسل به نسل فرزندان آدم گذاشته شده است. ما با این رسالت چه خواهیم کرد!؟
حسین شمسیان