kayhan.ir

کد خبر: ۸۱۸۷۸
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۱

چرا تحریم‌ها با توافق هسته‌ای برچیده نشد؟



 مصطفی ظاهری
 1- اوایل دسامبر 2012، دیوید فروم، یکی از نظریه‌پردازان نزدیک به کاخ سفید طی مقاله‌ای در سایت CNN نوشت:
«اگر پرونده هسته‌ای ایران به نقطه پایان برسد، غرب برای حفظ پرستیژ بین‌المللی خود چاره‌ای جز لغو برخی از تحریم‌ها ندارد و حال آن که تحریم‌ها با دو هدف پلکانی تعریف شده‌اند. اول تغییر رفتار سیاسی ایران- BEHAVIOR - دوم تغییر ساختار- STRUCTURE - (تغییر نظام).»
دو سال پیش نیز جرج فریدمن، مسئول مرکز راهبردی «استراتفور»- معروف به باشگاه کهنه‌کاران- CIA گفته بود:
«مشکل ما با ایران بر سر فعالیت هسته‌ای این کشور نیست، بلکه مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری با آمریکا نیز می‌توان بزرگ‌ترین قدرت تکنولوژیک و نظامی منطقه بود. این پدیده ایران را به یک الگو برای کشورهای اسلامی تبدیل کرده است و بهار عربی (انقلاب‌های اسلامی منطقه) را در پی داشته است.
2- مسیر ساده‌انگارانه دستگاه دیپلماسی دولت یازدهم برای دستیابی به توافق هسته‌ای با تروئیکای 5+1 که منجر به لغو یا تعلیق تحریم‌ها شود، این گونه تعریف شده بود؛ که آمریکا به دنبال دست یافتن به یک توافق جامع با ایران است که جامعه بین‌المللی را درباره صلح‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌ای ایران راضی سازد و ایران با اقدامات شفاف‌سازانه خود در قالب یک توافق می‌تواند اعتماد غرب را به برنامه هسته‌ای کشور به دست آورد و در نهایت می‌توان این گونه به تحریم‌ها پایان داد. توافق جامعی که نخست، باید تمام راه‌های ایران را به سمت آنچه که نقطه گریز هسته‌ای می‌خوانند ببندد و دوم، باید فراتر از برنامه اقدام مشترک کمک کند که فعالیت‌های هسته‌ای ایران بیشتر از پیش تحت نظارت غرب قرار گیرد و پس از یک فرآیند اعتمادساز طولانی تحریم‌های اقتصادی ایران برچیده شود. روحانی با همین نگاه جمله معروفی را در 7 اسفند 93، در ماه‌های پایانی مذاکرات هسته‌ای در جمع خبرنگاران در استان قم بیان کرد و آن اینکه:
«باید در مذاکرات هسته‌ای بهانه و یا به تعبیر مقام معظم رهبری حربه را از دست دشمن بگیریم. دشمن امروز شمشیری را در دست گرفته و در تاریکی می‌چرخاند که ممکن است به کسی نیز اصابت کند و امروز ما با مذاکرات مچ او را در دست گرفته و می‌فشاریم تا این شمشیر را رها کند.»
بهانه طبق این تعریف دولت تدبیر و امید، همان برداشت ناصحیح غرب از برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران بود که با شفاف‌سازی می‌شد آن را از بین برد. تمامی امتیازاتی را که دولت یازدهم به تروئیکای 5+1 داده است می‌توان در جهت شفاف‌سازی دانست.
3- آنچه که از مجموع عملکرد آمریکا در مقابل ایران تا قبل از برجام بر می‌آیند این است که مشکل اصلی آمریکا با ایران، هویت اسلامی نظام حکومت ایران بوده و در تمامی این سال‌ها هویت اسلامی ایران و ماهیت استکبار ستیزی انقلاب اسلامی ایران، در نقطه مقابل خطوط قرمز و اهداف کلان ایالات متحده قرار داشته و آمریکا مخالف انقلاب اسلامی است که ایران را به کانون مقاومت در جهان و مروج و الگوی فرهنگ ضد استکباری تبدیل کرده است. چرا که در 37 سال اخیر فرهنگ مقاومت اسلامی، به عنوان یکی از ارکان راهبردی و لاینفک انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی جایگاه ویژه‌ای داشته و چنین راهبردی در اصل 154 قانون اساسی، مبنی بر حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش جهان، به وضوح آمده است.
4- دولت یازدهم اما به مذاکره با آمریکا پرداخت و هر نوع تحلیلی را که در آن به هویت ایران اسلامی اشاره شده بود متحجرانه تلقی کرد، لیکن صحبت‌های اوباما در فروردین امسال و عملکرد آمریکا در پسابرجام، واقعیت‌ها را در فضای تاریکی که تیم رسانه‌ای دولت و روزنامه‌های زنجیره‌ای از مذاکره با آمریکا ایجاد کرده بود روشن ساخت. اوباما در فروردین امسال در نشستی خبری اذعان داشت:
«نکته دیگری که من می‌گویم و آن هم مهمناست، رفتار خود ایران برای اطمینان‌آفرینی از امن بودن این کشور برای انجام تجارت است. در توافقی مانند این، اولویت اول من... نگرانی اول من... این بود مطمئن شوم که ما برنامه هسته‌ای آنها را متوقف کنیم و اینکه مواد (هسته‌ای) که آن موقع داشتند و به آنها زمان گریز کوتاه می‌داد، انتقال داده شوند. این اتفاق افتاده است و من همیشه گفته‌ام که نمی‌توانم قول بدهم که ایران از فرصت فراهم شده در این رهگذر برای ورود مجدد به جامعه بین‌الملل استفاده کند. ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد.
وقتی آنها موشک بالستیک را با شعارهایی برای نابودی اسرائیل شلیک می‌کنند، این شرکت‌ها را مشوش می‌کند. برخی خطرهای ژئوپولتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکت‌ها) می‌بینند این اتفاق دارد می‌افتد، تشدید می‌شوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزب‌الله ادامه بدهد، این کار شرکت‌ها را مضطرب می‌کند.
بنابراین، بخشی از آنچه من امیدوارم اتفاق بیفتد... ما مسئولیت داریم که درباره قواعد حاکم توضیحاتی ارائه کنیم تا مردم ایران در واقع بتوانند از بهبود وضعیت اقتصادی بهره‌مند شوند؛ اما ایران باید آن چیزی که هر کشور دیگری در دنیا می‌فهمد را درک کند و آن اینکه شرکت‌ها می‌خواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند، جایی که شاهد مناقشات گسترده نباشند، جایی که بتوانند مطمئن باشند مبادلات طبق روال معمول انجام می‌شوند؛ و این هم سازگاری‌ای است که ایران باید آن را انجام دهد.»
اوباما در همان زمان قبل از برجام نیز مواضعی مشابه این گرفته بود. ولی دولت یازدهم با بی‌توجهی به آن، مسیر غلط خود را در پیش گرفت. باراک اوباما در مصاحبه‌ای با شبکه ABC News گفته بود:
«موضعی که در قبال تحریم‌ها وجود دارد، غیر قابل مذاکره بوده است، به نظر من ایران خواهان برداشته شدن سریع تحریم‌هاست، پس از آن نیز آن‌ها می‌خواهند برخی از راه‌ها را برای خود باز نگاه دارند، راه‌هایی که شاید دیگر هرگز بسته نشود، با این وجود ما نمی‌توانیم این را بپذیریم و انجام دهیم.»
متأسفانه دولت یازدهم در آن مقطع این راه‌های باز را غنی‌سازی صنعتی اورانیوم در ایران تعریف و امتیازات بیشتری را در مذاکرات به غرب اعطاء کرد.
نتیجه- اظهارات مقامات آمریکایی و عملکرد دولت آمریکا در پسابرجام نشان داد که توافق هسته‌ای صرفاً قابلیت تعلیق کردن تحریم‌ها به صورت سخت‌افزاری را خواهد داشت. به عنوان مثال تحریم سوئیفت را می‌توان نام برد. هر چند استفاده از سوئیفت برای کشور امکان‌پذیر شده است ولی بانک‌های اروپایی از انجام تراکنش با بانک‌های ایرانی ممانعت به عمل می‌آورند و هیچ تراکنشی در سوئیفت رخ نمی‌دهد. در نتیجه دولت تدبیر و امید با پی‌بردن به عدم کارایی برجام در حذف نرم‌افزاری تحریم‌ها، به شفاف‌سازی در خصوص دیگر مناقشات ایران و غرب همچون حمایت از تروریسم، پول‌شویی و حقوق بشر روی می‌آورد. دقیقاً پذیرش شروط FATF را می‌توان در همین جهت تعریف کرد چرا که خارج شدن از لیست سیاه کار گروه FATF برابر خواهد بود با پذیرش استانداردهای آمریکایی در زمینه پول‌شویی و مبارزه با تروریسم. در استانداردهای آمریکایی حمایت از حزب‌الله و دیگر جریان‌های مقاومت در منطقه بی‌معناست و تراکنش‌های پولی و بانکی سپاه پاسداران در بانک‌های ایرانی مطلقاً ممنوع است.
به عبارتی دیگر وقتی دولت یازدهم تمامی تلاش‌های خود را برای از بین بردن تحریم‌ها از طریق مذاکرات هسته‌ای، نافرجام می‌بیند، در محاسبات خود دچار اشتباه شده و به بازی کردن در زمینی می‌پردازد که توسط آمریکا برای تغییر هویت ایران اسلامی طراحی شده است. تغییر هویتی که یک بار از سوی دولت اصلاحات مورد استقبال قرار گرفته بود، این بار با نفوذ افراد همان دولت در بدنه دولت یازدهم به مرور به واسطه برجام‌های 1 و 2 و 3 و... و رویکرد فرهنگی غرب‌گرا در حال اجراست. اصلاح‌طلبانی که در اوایل دهه 80 در سطح رسمی اعلام کرده بودند، اگر فلسطینیان موجودیت اسرائیل را بپذیرند، ایران نیز با آن‌ها موافقت خواهد کرد و وزارت امور خارجه دولت اصلاحات طی بیانیه‌ای اعلام کرده بود، در جهت نابودی رژیم صهیونیستی اقدام عملی انجام نخواهد داد.راه‌های باز در صحبت‌های اوباما به معنای عدم سازش و عقب‌نشینی ایران از مقاومت بود و پیرو صحبت‌های دیوید فروم، تحریم‌ها با هدف تغییر ماهیت و تغییر ساختار نظام جمهوری اسلامی علیه ایران اعمال شده بودند و صرفاً با محدودیت‌های هسته‌ای این تغییر ماهیت مورد نظر آمریکا رخ نخواهد داد. محدودیت‌های هسته‌ای صرفاً می‌تواند دروازه نفوذی باشد برای ایجاد دیگر تغییرات مورد میل آمریکا در کشور. این تغییرات چیزی نخواهد بود جز جا به جایی خطوط قرمز در مرحله اول و تغییر ساختار نظام در مرحله آخر.
با این وصف انتظار تعلیق یا لغو واقعی تحریم‌های ظالمانه علیه ایران صرفاً با اعطاء امتیازات هسته‌ای، انتظاری عبث و بیهوده است و هرگونه اظهار نظر و اقدامات در جهت اعطای امتیازات دیگر به غرب (چه در قالب مذاکرات رو در رو باآمریکا (برجام 2 و 3 و...) و چه در قالب قراردادهایی همچون IPC و پذیرش شروطی چون FATF) را می‌توان همگرایی با اهداف آمریکایی برای تغییر هویت ایران به بهانه رفع تحریم‌ها تلقی نمود.