نگاهی به تفاوت حقوقبشر اسلامی با الگوی غربی (بخش نخست)
حقوقبشر ابزار دست حامیان تروریسم!
فریده شریفی
بر اساس جهانبینی اسلامی انسان آفریده و برگزیده خدا است و برخلاف متفکران غربی که انسان را در برابر خدا هم آزاد میپندارند بر تسلیم و فرمانبرداری انسانها در برابر خدا تاکید میورزد. اسلام کرامت را از حقوق خدادادی میداند. حقوقی که برای همه انسانهای جهان از هر نژاد و رنگی به طور مساوی در نظر گرفته شده است و آنچه که انسانها به واسطه راهنمایی انبیا و عقل تحصیل میکنند فضایل ایمانی و مکارم انسانی واخلاقی است و تنها این فضایل و مکارم است که میتواند موجب برتری افراد، گروهها و جوامع بر یکدیگر شود.
بنابراین ایمان، ایثار، عفو، گذشت، پرهیز از ظلم و ستم، تقوای الهی و... مبانی اصلی حقوقبشر اسلامی به حساب میآیند و هرگونه قدرتطلبی، زورگویی، تجاوز به حقوق انسانها و تضییع کرامت انسانی از سوی هر کشور، نژاد، رنگ و طایفه محکوم و مطرود شناخته شده است.
حقوقبشر همواره از موضوعاتی بوده که کشورهای استعمارگر و صاحب قدرت از آن به عنوان حربهای برای سلطه بر کشورهای دیگر در طول تاریخ استفاده کردهاند به همین دلیل در آستانه فرا رسیدن سالروز «حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی» (14 مرداد) بر آن شدیم که در گزارشی ضمن پرداختن به مفهوم حقوقبشر به جایگاه آن در اسلام و تفاوت با دیدگاههای غربی درباره حقوق بشر بپردازیم.
حقوق بشر
حقوق در اصطلاح لغوی جمع حق است و حق به توانایی و اختیار قانونی افراد گفته میشود. بنابراین حقوق به مجموعه مقرراتی گفته میشود که بر جوامع حکومت میکند و متضمن تنظیم روابط افراد با یکدیگر و با جامعه و حکومت است.
در دیدگاه اسلام از آنجا که انسان خلیفه خدا در زمین و نشانه او در همه عوالم است دارای حقوق منحصر به فردی است که شامل همه انسانها صرفنظر از رنگ، نژاد، ملیت، جغرافیا و... میشود، حقوقی که رعایت آنها موجب رسیدن انسانها به اوج عظمت و تعالی، سعادت و رستگاری دنیا و آخرت میشود به ویژه آنکه تحت تدبیر عقل و در پرتو روشنایی چراغ آن باشد اما اگر اراده انسان مقهور قوه غضب و شهوت گردد، انسان را تا درجه بهایم و حیوانات درنده تنزل میدهد، چنانکه حضرت امامخمینی(ره) میفرمایند: «تا انسان در این عالم است با قدم اختیار میتواند خود را تحت تصرف یکی از آن دو (نور عقل که از جنود الهی است یا جنود غضب و شهوت که جنود شیطانی هستند) قرار داد و اگر کسی با قدم اختیار، خود را تحت تربیت و تصرف ربالعالمین کرد به مرتبه کمال انسانیت که مختص به این نوع انسانی است میرسد...»
«مهدی علیقلی» کارشناس حقوقی در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره جایگاه حقوقبشر در اسلام میگوید: «در دین مبین اسلام همه انسانها از حیثیت اجتماعی و حقوق انسانی برابر برخوردارند که این مسئله ناشی از فطرت مشترک خداگرایی در انسانها است که همه افراد بشر را صاحب کرامت ذاتی میداند و به واسطه همین خلقت مشترک و روحالهی مشترک است که دارای حقوق مشترکی نیز هستند.»
وی اضافه میکند: «در دین اسلام، انسان به «اشرف مخلوقات»، «خلیفه خدا در زمین» «افتخار عالم و طبیعت» و «لقد کرمنا» مفتخر و مزین شده است چرا که او تنها موجودی از موجودات عالم است که صاحب تعقل و اراده، آزادی و اختیار، فطرت الهی، کمالخواهی و حقیقتجویی است و مجموعه این فضایل و امتیازات به او جایگاه حقوقی میدهد که بر دیگر موجودات افضل است کما اینکه این درجه متعالی به او مسئولیت بیشتر و تعهد بیشتر هم میدهد.»
به گفته این کارشناس در دیدگاه اسلام، انسان به واسطه جایگاه والایی که از نظر حقوق و کرامات انسانی دارد از یکسری حقوق و امتیازات برخوردار است که شامل حق حیات و امنیت در زندگی شخصی، برخورداری از امتیازات اجتماعی به طور عادلانه، اختیار و آزادی اراده، حق ایستادگی در برابر ظلم و ستم، استعمار و اشغال و حقوق دیگر است که مجموعه این فضایل در زندگی اجتماعی بروز و ظهور پیدا میکند.
این کارشناس حقوقی تاکید میکند: «همه انسانها در فطرت و کرامت انسانی مشترکند و آنچه موجب فضیلت است، ایمان، عمل صالح، گذشت، فداکاری، اخلاق پسندیده و سایر فضایل انسانی است که موجب تقویت روح برادری و مهربانی نسبت به بنیآدم است و در جهانبینی اسلامی سنگ بنای حقوق انسانها نیز بر همین اساس قرار گرفته است.»
امامخمینی(ره) در روز 12 فروردین 1358 در پیامی به ملت ایران به مناسبت تاسیس جمهوری اسلامی ایران به طور مستقیم به مسئله حقوقبشر اسلامی اشاره و تاکید میفرمایند که «... در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و غیرغنی، اشخاص سفید و سیاه، سنی و شیعه، عرب و عجم، ترک و غیر ترک وجود ندارد. قرآن کریم امتیاز را به عدالت و تقوا دانسته است. کسی که تقوا دارد، امتیاز دارد، کسی که روحیات خوب دارد امتیاز دارد، اما امتیاز به مادیات نیست امتیاز به داراییها نیست. باید این امتیازات از بین برود و همه مردم با هم برابرند و در حقوق یکسان هستند، اقلیتهای مذهبی حقوقشان رعایت میشود... ما با اهل سنت برابر هستیم و نباید برخی از ما به بعضی دیگر آقایی کنند، نباید حقوق افراد تضییع شود چرا که ما در حقوق برابر هستیم...»
جایگاه حقوقبشر در اسلام
«و لقد کرمنا بنیآدم و حملنا هم فیالبر و البحر ورزقنا هم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا... ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا برنشاندهایم و از پاکیزهها روزیشان داده و آنان را بر بسیاری از آفریدههای خویش برتری خاصی دادهایم.»
خداوند به صراحت اعلام فرموده است که همه انسانهای این کره خاکی از نسل آدم ابوالبشرند و دارای کرامت ذاتی هستند. خشکی و دریا را در اختیار همه آدمیان قرار داده تا رزقی پاکیزه از آن به کف آرند و خمیر مایه حیات خویش قرار دهند، انسانها علاوه بر آن که به داشتن ویژگیهای ذاتی مانند روحالهی و عقل مکرم هستند به واسطه علم و ایمان و سایر کمالاتی که میتوان در پرتو عقل و ایمان کسب کرد میتوانند بر بسیاری از موجودات برتری و فضیلت حقیقی پیدا کنند.
پس انسان به واسطه برخورداری از روحالهی و عقل که موهبتی الهی و امانتی خاص انسانها است موجودی صاحب کرامت است و این کرامت هدیهای الهی است که به انسان جایگاه ویژهای بخشیده است.
خانم دکتر «زهرا عباسی» استاد دانشگاه در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره جایگاه حقوقبشر در متون و روایات اسلامی به رساله حقوق امام سجاد(ع) اشاره میکند و میگوید: «در این رساله به انواع حقوق از دیدگاه اسلامی اشاره و تاکید شده است از جمله، حقوق خداوند نسبت به انسانها، حقوق زوجین نسبت به یکدیگر، والدین به فرزندان و برعکس، حقوق انسانها نسبت به طبیعت، حقوق جوارح و اعضای بدن انسان و... به عبارت دیگر امام سجاد(ع) به طور جزئی و بسیار ظریف به همه جنبههای حقوقی انسانها اشاره کرده است.»
وی به نقل خاطرهای از یکی از مسئولین میپردازد و میگوید: «یکی از مسئولین در همایشی مربوط به حقوقبشر که در آمریکا برگزار شده بود شرکت کرده و مجموعهای از حقوق مطرح شده در رساله امامسجاد(ع) را در همایش عنوان کرده بود اما به منبع آن اشارهای نکرده بود، به همین دلیل یکی از پروفسورهای غربی شرکت کننده در همایش نزد ایشان میرود و میگوید ما این اندیشهها را تاکنون نشنیده بودیم بسیار جامع و عالی بود و یک مجموعه کامل از حقوقبشر به حساب میآمد، اگر ممکن است این دانشمند اسلامی را معرفی بفرمایید تا نزد ایشان برویم...!»
امامسجاد(ع) درباره حقوق غیرمسلمانانی که در جامعه اسلامی زندگی میکنند میفرمایند: «عهد و پیمان خدا را در حقشان رعایت کن. تنها چیزی را از آنان بخواه که در قرارداد و پیمان دو جانبه پذیرفته شده باشد و خود پذیرفته باشند. با آنان خداپسندانه رفتار کن و به احترام خدا و رسول، آنان را آزار مده که پیامبراکرم(ص) فرمود، هرکس به کافری که در پناه اسلام قرار گرفته ستم کند با من دشمنی کرده است.
نقش اسلام در تدوین اعلامیه جهانی حقوقبشر
اعلامیه جهانی حقوقبشر پدیدهای جدید است و اساس شکلگیری و تدوین آن کشتارها و قتلعامهایی بود که در نتیجه دو جنگ جهانی اول و دوم به وقوع پیوسته و مردم را به ستوه آورده بود. به همین دلیل به فکر ایجاد یک سازمان بینالمللی یا تدوین اعلامیهای برای رعایت حقوقبشر و تضمین آن از سوی همه جوامع بشری افتادند. اما مورخان و نویسندگان غربی در غالب نوشتهها و متون رایج پیرامون تاریخ حقوقبشر، غرب و اروپا را مهد گسترش و پیشرفت علم حقوقبشر معرفی میکنند و کمترین اشارهای به نقش اسلام و مسلمانان نمیکنند در حالی که تاثیر شگرف و بنیادین اسلام بر فلاسفه بزرگ قرون اخیر اروپا را نمیتوان انکار کرد، اندیشمندانی که اعلامیه حقوقبشر از اندیشههای آنان الهام گرفته است.
به همین دلیل هرچند موضوع هر دو حقوق در حقوق بینالملل بشر و حقوقبشر از دیدگاه اسلام، انسان است اما به دلیل اینکه منابع اساسی قانونگذاری اسلامی، قرآن مجید، سنت، اجماع و عقل است بیتردید باید به حقوقبشر اسلامی به عنوان کاملترین حقوقاساسی انسانها نگریست که نه تنها درباره مسلمانان بلکه درباره سایر ادیان الهی هم صدق میکند.
«محمدرضا کیوانفر» کارشناس روابط بینالملل در این باره میگوید: «اعلامیه جهانی حقوقبشر 1948 و پیمان بینالمللی حقوقاقتصادی، اجتماعی، فرهنگی 1966 و پیمان بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و مقاولهنامه اختیاری آن که در 16 دسامبر 1966 به تصویب مجمع عمومی ملل متحد رسیده است مجموعا منشور بینالمللی حقوق بشر را تشکیل میدهند، بسیاری از مفسران و طرفداران حقوق بینالملل معتقدند که این اعلامیه آنچنان کامل و جهان شمول است که همه ابعاد و جوانب حقوق انسانها را در برگرفته و قواعد و قوانین مربوط به حقوقبشر در این اعلامیه کاملا در نظر گرفته شده است در حالی که رویدادها وحوادث اخیر در جهان به ویژه تحولات غرب آسیا نشان داده که مفاد و مندرجات این اعلامیه جهانی حقوقبشری از روی کاغذ فراتر نرفته و هیچ تضمینی برای رعایت حقوق انسانها به ارمغان نیاورده است.»
وی اضافه میکند: «حق زندگی و حیات، احترام به زندگی خصوصی، حق آزادی و اختیار، حمایت از مالکیت معنوی، حق پناهندگی، حق ایستادگی در برابر ستم، استعمار و اشغال و... از جمله حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوقبشر هستند اما به کدامیک از این حقوق توجه شده است؟! مدعیان حقوقبشر روزی نیست که در جهان شاهد تضییع حقوق انسانها نباشند اما چه اقدام موثری برای جلوگیری از این مسئله انجام دادهاند؟! جنایات و فجایعی که در کشورهای مختلف جهان صورت میگیرد همه و همه به نام دفاع از حقوقبشر انجام میشود و چه نهاد یا سازمان بینالمللی توانسته جلوی این جنایات را بگیرد و از حقوق انسانها دفاع نماید؟!.»
این کارشناس تصریح میکند در نخستین سطر اعلامیه جهانی حقوقبشر آمده است که همه اعضای خانواده بشری دارای حقوق یکسان، آزادی و برابری هستند اما به راستی در نگاه غربیها یک کودک فلسطینی یا یمنی یا سوری با کودک اروپایی برابر است؟
اگر چنین است چرا در این کشورها هر روز صدها و هزاران کودک قربانی جنایات وحشیانه تروریستهایی میشوند که ساخته و پرداخته خود غربیها هستند؟!
چرا رژیم کودککش صهیونیستی هر روز به منازل فلسطینیها حمله میکند، مردم مظلوم فلسطین را قتلعام میکند، خانههای آنان را تخریب و سرزمین مادریشان را اشغال میکند ولی صدای مدعیان حقوقبشر بلند نمیشود و اعتراضی صورت نمیگیرد؟!
اگر در اروپا و آمریکا همین تعداد کودک و غیرنظامی هر روز کشته و مجروح میشدند افکار عمومی این کشورها چه رویهای را در پیش میگرفت، آیا مردم خاموش و بیصدا شاهد چنین فجایعی میشدند یا علیه حکومتهای خود به پا میخاستند؟...
این پرسشها،هیچوقت پاسخی ندارند چرا که حکومتهای فاسد غرب با استفاده از تبلیغات موسوم چنین القا میکنند که برای حمایت از حقوقبشر و مبارزه با افراطگرایی و تروریسم در کشورهای دیگر مداخله میکنند و قتلعام به راه میاندازند، در حالی که برای منافع خود این قتلعامها را مرتکب میشوند.
تبعیض حقوق بشر
به گفته این کارشناس کاربرد تبعیضآمیز حقوق بینالملل بشر در صحنه بینالمللی نشان میدهد که برخی دولتهای قدرتمند و استعمارگر از حقوقبشر به عنوان حربهای برای حمله به دشمنان و جلب نظر دوستان استفاده میکنند و گاه و بیگاه به این بهانه مداخلات نظامی و لشکرکشی خود به کشورهای منطقه غرب آسیا را آغاز میکنند.وی میگوید: «اشغال افغانستان و عراق و همچنین دخالت در سوریه، بحرین و یمن نمونههای خوبی برای بیهوده بودن و مردود بودن اعلامیه جهانی حقوقبشر است چرا که تنها چیزی که در این میان در نظر گرفته نمیشود احترام به حقوق انسانها است.»
«مری رابینسون» رییس سابقکمیسر عالی حقوقبشر سازمان ملل متحد در یکی از سخنرانیهای خود گفته است: «دولتها موظفند در عین توجه به ویژگیهای ملی و منطقهای و نیز پیشینههای متعدد تاریخی، فرهنگی و دینی، بدون در نظر گرفتن نظامهای سیاسی اقتصادی و فرهنگی خود برای ارتقاء و صیانت همه حقوقبشر و آزادیهای اساسی بکوشند. بنابراین اگر دولتی به ویژگیهای فرهنگی و دینی و خواستههای مردمش بیتوجه باشد در واقع به حقوقبشر عمل نکرده است...»
این در حالی است که در اکثر دولتهای دستنشانده در غرب آسا توجه به خواستههای مردمی در چارچوب سیاستهای این کشورها جایی ندارد و وقوع قیامهای مردمی و بیداری اسلامی در سال 2011 که دومینووار از تونس در شمال آفریقا آغاز و به مصر، یمن و بحرین سرایت کرد نشان داد که این حکومتهای دستنشانده فقط از سران غربی دستور میگیرند و به حقوق مشروع ملت خود توجهی ندارند.
خانم دکتر زهرا عباسی استاد دانشگاه در این باره میگوید: «در روایات آمده است که اگر کسی حقوق بندگان خدا را رعایت نکند شأن انسانی خود را از دست داده و از حیوان کمتر میشود، امروز سزاوار است که به داعیان غربی حقوقبشر گفته شود که از حیوان پستترند چرا که به کودکان و سالمندان رحم نمیکنند. و آنان را به شدیدترین وضع ممکن شکنجه میکنند یا به قتل میرسانند.
گردن زدن کودکان به بهانه همکاری با گروههای تروریستی، سوزاندن اجساد، مثله کردن، کشتارهای دستهجمعی غیرنظامیان و... با مجوز مدعیان دروغین حقوقبشر صورت میگیرد.»
وی اضافه میکند: «بیشترین بیماران سرطانی در غزه و کرانه باختری مشاهده میشوند چرا که رژیم صهیونیستی غذای فلسطینیان و آب آشامیدنی آنان را مسموم میکند پس چرا صدای مدعیان حقوقبشر نسبت به این ظلم و ستمها بلند نمیشود و سکوت کردهاند؟!آیا این مدعیان دروغین حقوقبشر را میتوان انسان نامید؟!
به گفته این استاد دانشگاه یکی از معیارهای سنجش درستی یا نادرستی یک عقیده یا نظریه، همخوانی آن با واقعیتهای موجود در جوامع انسانی است اما مکانیزمهای حقوقبشر بینالمللی در کدام یک از جوامع انسانی کنونی درست عمل کرده و منطبق با واقعیات بوده است؟! آیا از نظر اعلامیه جهانی حقوقبشر انسانهایی که در آفریقا، آسیا یا اروپا زندگی میکنند دارای حقوق یکسان و برابر هستند، اگر چنین است چرا در غرب آسیا این همه جنایت صورت میگیرد اما هواداران دروغین حقوقبشر سکوت اختیار کردهاند و حتی از تروریستها و قاتلان حمایت هم میکنند؟!