آنها قابل اعتماد نیستند(نگاه)
محمدهادی صحرایی
سال 1367 فصل مهمی در تاریخ معاصر کشورمان است با خبرهای عمدتاً ناخوشی که اگرچه ذائقه مردم را تلخ نمود ولی درسهای بزرگی به همراه داشت که همچون فرمولهای منطق و ریاضی نمیتوان بدون آنان به هدف رسید. وقایع این سال را باید از سالهای گذشته و از والفجر 8 و مک فارلین و کربلای 5 پیگیری نمود تا به نوروز 67 رسید و پیام نوروزی حضرت امام خمینی(ره)، که هنوز نامه سربه مهر انقلابمان است را شنید و فهمید. والفجر هشتی که در تاریخ جهان نصاب تازهای در رویارویی جبهه حق با جبهه کفر باز نمود و هنوز اسراری دارد که با ذهن طهور و بابصیرت شنیدنی است. در آن زمان تحریمی که دشمن سرتاپا مسلح را با ارادههای پولادین و فکر منحصر به فرد و دستان خالی غافلگیر و کتف بسته کردیم و تا ابد کینهای بدری و حنینی را در دل کفار آخر الزمان به ودیعت گذاردیم. کینهای که هنوز دشمنِ سر در گم، درپی جبران آن است.
فتح فاو و مقاومت بینظیر 75 روزه رزمندگان در برابر حملات سخت شیمیایی عراق باعث شد استکبار جهانی از صدام ناامید شده و به دنبال پیگیری جدیتر مذاکره مخفی مک فارلین باشد. مذاکرهای که در آن گروهی بدون اذن و آگاهی امام به دنبال رفع سوءتفاهمها و در اصل معامله با شیطان بزرگ بودند که با تدبیر امام ناکام ماند. دلالان مذاکره یکی یکی پا پس کشیدند و مک فارلین بعد از واترگیت دومین رسوایی سیاسی آمریکایی شد که در عیان تهدید میکند و در خفا پیشنهاد میدهد. کربلای 5 که به گفته هاشمی رفسنجانی ایران موتور جنگی صدام را پیاده کرد، اگرچه تثبیت پیروزی والفجر8 بود ولی از سوی دیگر دشمنان ریز و درشت اسلام را متحدتر نمود و اگر میتوانستیم بصره را تصرف کنیم با نیروی احتیاطی آمریکایی که از قبل آماده شده بود روبرو میشدیم و جنگ احزاب کافر با انقلاب اسلامی وارد مرحله جدید میشد.
کشتار حجاج ایران توسط حاکمان سعودی در مرداد 66، شدت گرفتن حمله به نفتکشها، موشکباران تهران در اسفند 66 بعد از کرمانشاه و ایلام و اهواز، جلوگیری از فروش نفت 6 دلار شده ایران، اسقاط دو هواپیمای اف4 ایران توسط جنگندههای سعودی، ورود جدیتر آمریکا به معرکه خلیج فارس پس از سیاست ایرانی «امنیت در خلیج فارس برای همه یا هیچکس» و ... باعث شد که جنگ از حالت طبیعی خود خارج و وارد مرحله تازهای شود. همه اینها در حالی به وقوع میپیوست که اخبار جنگ به خوبی برای مردم گفته نمیشد و قوای مردمی و دولتی آنگونه که باید بسیج نشده و جنگ را جدی نگرفته بودند و در این میان رزمندگان اسلام غریبانه با چنگ و دندان میجنگیدند و دفاع میکردند و چون سرو و صنوبر بر زمین میافتادند.
امام خمینی ناظر دقیق بود و مدبر وثیق. او نگران بود. نه برای شدت دشمنی ها. بلکه برای آنکه ملت و مسئولین نتوانند به تکلیفشان عمل کنند و این را میشد در پیام نوروزی سال67 دید. سالی که مصادف با روزهای میلاد امام حسین (علیه السلام) بود و امام فضای کشور را عاشورایی توصیف و گویی مردم را برای خبرهای تلخ آماده میکند. 1 در 28 فروردین 67 آمریکا به دو سکوی نفتی ایران حمله نمود و همزمان عراقیها با عملیات غافلگیرانه و گسترده شیمیایی به فاو حمله کردند و 36 ساعته آن را دوباره به خاک خود ملحق نمودند و در خرداد67 به شلمچه حمله کرد و8 ساعته شلمچه را به تصرف خود درآورد. در تیرماه67 ناو آمریکایی وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرانی حمله موشکی کرد و 299 مسافرش را به شهادت رساند و ... از جمله این اتفاقات باعث شد که جام زهر را به امام راحل بنوشانند 2 و قطعنامه 598در 27 تیر67 پذیرفته شد.
تنها سه روز پس از پذیرش قطعنامه، عراق به سمت خرمشهر هجوم آورد و در 30 کیلومتری این شهر مستقر شد و امام پیامی به این شرح خطاب به سپاه صادر کردند: «اين نقطه حياتي كفر و اسلام است. يعني نقطه شكست يا پيروزي اسلام يا كفر. بايد متر به متر جنگيد و هيچي از هيچكس پذيرفته نيست. اينجا نقطه اي است كه موجب مي شود سپاه دوباره در كشور حيات پيدا كند و يا براي هميشه يك سپاه ذليل و مرده شود.3» مردم و سپاهیان چون سیل خروشان به کمک خرمشهر شتافتند و دشمن را بیرون کردند و دوباره خرمشهر را نجات دادند. 8 روز پس از پذیرش قطعنامه، عراق با حمله شیمیایی توانست جزایر مجنون را اشغال کند و پس از اینها ادبیاتش گستاخانه و عهدشکنانه شد. همان چیزی که امام گفت محقق شد. صدام دیوانه بود و قول او اطمینانی نبود. منافقین که در سال گذشته بیش از پیش به عرصه نظامی آمده بودند امسال چند حمله موفق علیه ایران انجام داده بودند. فروردین فکه و خرداد مهران و دهلران.
آنها از مدتها قبل توسط صدام تجهیز شده و آموزش دیده بودند و اکنون با این توهم که ایران فاقد قوای نظامی است خواستند برای بنای خیانت خود سنگ تمام بگذارند و ناجوانمردی را به نهایت برسانند. در سوم مرداد در عملیاتی به نام فروغ جاویدان، برای فتح تهران وارد کرمانشاه شدند. قبلاً در مهران شعار «امروز مهران، فردا تهران» که برگرفته از نطق اربابان آمریکایی شان در چند روز پیش از این بود را سر داده و ناموفق بودند. 4 انگلیس هم، از سازمان مجاهدین به عنوان گزینه جایگزین جمهوری اسلامی سخن گفته بود واکنون مسعود رجوی سرکرده متوحش آنان قول داده بود که پس از سه روز ایران را فتح و در میدان آزادی و در خیل علاقمندان سخنرانی میکنیم لذا با تمام تجهیزاتی که با دریوزگی و توصیه آمریکا از متحدان صدام گرفته بودند به میدان آمدند.
از تویوتاهای دوباکه برزیلی که تا تهران فقط یکبار سوخت میگرفت گرفته تا تانکهای چرخدار و انواع سلاحها و هواداران ریز و درشتی که از کشورهای دیگر فراخوان کرده بودند. در پاگون این مجاهدان زبون قرصهای سیانوری تعبیه شده بود تا پشتیبان ایدئولوژیکشان باشد و علاوه بر اینها زنان مجاهدشان به قرص ضدبارداری هم مجهز بودند. از محور «سرپل ذهاب» وارد کرمانشاه شدند و با حمایت توپخانه صدام به سرعت تا نزدیکی «کرند» پیش آمدند. در مسیرشان دائماً رجزهای پیروزی میخواندند و شعارهای توخالی میدادند و بر دیوارهای شهرمی نوشتند. اگرچه مسعود و مریم رجوی تمام مسیر را روز گذشته برای فرماندهان شرح داده بودند و حتی محل استقرار خودشان را هم معلوم کرده بودند ولی امروز تا قسمتی در خاک ایران آنان را همراهی کردند و به بهانهای به عراق بازگشتند و از معرکه گریختند.
مسعود حرامی تا سه روز همه چیز مردم را برای سربازان تباهی حلال کرده بود. در نزدیکی تنگه چارزبر اراده خدا به کمین آنها نشسته بود. پنجم مرداد هواپیماهای ارتش با حملهای برق آسا و با رمز «یا صاحب الزمان (عجلالله تعالی فرجه) ادرکنی» عملیات مرصاد را به فرماندهی سپاه پاسداران و در کنار بسیجیان بومی آغاز نمودند و درتنگه چارزبر روزگار منافقین را زیر و زبر کردند و شاکله سازمانشان را به هم ریختند.
شکست مفتضحانه ایادی آمریکا و انگلیس در کرمانشاه و عراقیان بعثی در حمله ناکام به خرمشهر، به غیر از کسب پیروزی مجدد برای ایران، توانست چهره مظلوم ایران را به جهان بنمایاند و برای همیشه بدعهدی و فریبکاری دشمنانش را بر پیشانی تزویرشان داغ کند و این همان سخن خدا بود که فرمود آنها به هیچ عهدی پایبند نیستند5 و بعد از مرصاد، صدام فوراً «غلط کردم نامه ای» برای سازمان ملل نوشت و تمام شرایط قطعنامه را پذیرفت و به شرایط ایران گردن گذاشت و جنگی که از کرمانشاه آغاز شده بود در این شهر به پایان رسید ولی دفاع همچنان باقی است.
1 - ... زندگى سيد الشهدا، زندگى حضرت صاحب (س) زندگى همه انبياى عالم از اول آدم تا حالا همهشان اين معنا بوده كه مىخواستند در مقابل جور حكومت عدل را درست كنند ... وظيفه اين است كه ما بايد قيام بكنيم و همه چيزمان را در راه اسلام فدا كنيم، چنانچه اولياى ما اين كار را كردند. صحيفه امام ج21، ص3
2 - ... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودين و خانوادههاى معظم شهدا و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشيدهام، و در برابر عظمت و فداكارى اين ملت بزرگ احساس شرمسارى مىكنم... . صحيفه امام ج21 ،ص 93
3 -خبرگزاری دفاع مقدس-1371/ http://www.defapress.ir/Fa/News تاریخ مراجعه 23/3/1395
4 - مروین دایملی نماینده كنگره آمریكا در 6 تیر 67 در تظاهرات سازمان در واشنگتن شركت و در سخنانی اظهار داشت نباید دست از تلاش كشید، مطمئن باشید كه با كمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.
5 - سوره توبه آیه12