نگاهی به 3 هدف استراتژیک نتانیاهو از سفر به آفریقا
خواب تازه صهیونیستها برای آفریقا
اشاره: نتانیاهو 14 تیرماه سفری چهار روزه به کشورهای آفریقایی اوگاندا، اتیوپی، کنیا و رواندا انجام داد. این سفر در چارچوب طرح گستردهای که تلآویو بهتازگی برای تقویت روابط با قاره سیاه تصویب کرده است، انجام شد. نتانیاهو قبل از آغاز سفر به آفریقا هدف سفرش را گسترش «دامنه همکاری دوجانبه» اعلام کرده و گفته بود: «این سفر بخشی از تلاشهای صورت گرفته برای بازگشت گسترده به آفریقا است و ساز و کاری که اکنون آغاز خواهیم کرد، در سالهای آینده گسترش خواهد یافت.»
نتانیاهو بهعنوان اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی پس از اسحاق رابین و بعد از گذشت 25 سال است که به این قاره سفر میکند. اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در سال 1993، برای دیدار پادشاه وقت مراکش به آفریقا سفر کرده بود. همچنین آریل شارون در سال 1981 در قامت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی طی یک سفر نیمهپنهانی، به آفریقا سفر کرده بود. روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در یادداشتی در همان سال نوشت از مجموع اخبار درز کرده در رسانهها میتوان فهمید، شارون از حداقل شش کشور سودان، گابون، جمهوری آفریقای مرکزی، ساحلعاج و لیبریا دیدار کرده است.
رژیم صهیونیستی طی سالهای 1973-1957 تلاشهای زیادی بهمنظور برقراری ارتباط و به رسمیت شناخته شدن این رژیم در آفریقا انجام داد. تا پیش از آغاز جنگ رمضان در سال 1973 این رژیم موفق شده بود با 25 کشور آفریقایی ضمن برقراری روابط، تعاملات اقتصادی ایجاد کند؛ اما پس از جنگ 1973 رژیم صهیونیستی از سوی کشورهای آفریقایی تحریم شد و تنها پنج کشور آفریقای جنوبی، لسوتو، مالاوی، سوازیلند و موریس روابط دیپلماتیک خود را همانند پیش از جنگ حفظ کردند. نمونه عینی تیرگی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای آفریقایی پس از جنگ رمضان، رأیِ مثبت و تأثیرگذار این کشورها به قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1975 و نژادپرست نامیدن رژیم صهیونیستی است.
اقدامات رژیم صهیونیستی برای بهبود روابط با کشورهای آفریقایی، توافق اسلو و اتخاذ توافق کمپ دیوید با مصر موجب شد در سال 1991، 30 کشور آفریقایی با این رژیم روابط دیپلماتیک برقرار کنند. آنچه در این یادداشت به آن پرداخته خواهد شد، واکاوی اهداف و منافع پیش روی رژیم صهیونیستی و دولت نتانیاهو در آفریقاست که اهمیت سفر نخستوزیر این رژیم را به قاره غنی، اما فقیر آفریقا نمایان خواهد ساخت.
رأی آفریقاییها در مجامع بینالمللی و شورای امنیت
یکی از موضوعات مورد توجه رژیم صهیونیستی بالاخص طی دهه گذشته حضور فعالتر در مجامع بینالمللی بهمنظور کسب مشروعیت حقوقی و اجتماعی بوده است. آخرین اقدام جدی رژیم صهیونیستی در این راستا، انتخاب نماینده این رژیم به ریاست کمیته ششم مجمع عمومی سازمان ملل یعنی کمیته حقوقی است.
رژیم صهیونیستی پس از بهبود روابط با آفریقاییها توانست قطعنامه تصویب شده علیه این رژیم و نژادپرست نامیدن آن را در اقدامی کمنظیر با کمک رأی آفریقاییها در سال 1991 ملغی نماید. بن گوریون یکی از نخستوزیران مطرح این رژیم همواره بر این نکته تاکید کرده بود که کشورهای آفریقایی در سطح جهان غنی و قدرتمند نیستند، ولی آراء آنها در محافل و سازمانهای بینالمللی از نظر ارزش برابر با دیگر دولتهاست.
روزنامه الشرقالاوسط پس از پایان سفر نتانیاهو به آفریقا به نقل از یکی از منبعهای سیاسی رژیم صهیونیستی مدعی شد دوری گلد مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی طرحی را آماده کرده و به تصویب نتانیاهو هم رسیده است. نتانیاهو در سفر به آفریقا طرح دوری گلد را با هفت رهبر آفریقایی مطرح کرده است.
طبق این طرح رژیم صهیونیستی به دنبال عضویت در شورای امنیت سازمان ملل با کمک رأی آفریقاییهاست. ده عضو از پانزده عضو شورای امنیت کرسیهای غیر دائم است. هرساله پنج کرسی از ده کرسی غیر دائم شورای امنیت برای دو سال با رأی دوسوم اعضای مجمع عمومی انتخاب میشوند. کرسیهای غیر دائم در شورای امنیت نیز میان پنج گروه منطقهای توزیع شده است. گروه شرق اروپا یک کرسی، گروه غرب اروپا و کشورهای دیگر دو کرسی، آمریکای لاتین و جزایر کارائیب دو کرسی و گروه آفریقا و آسیا پنج کرسی.
رژیم صهیونیستی از سال 2000 در گروه غرب اروپا قرار داده شده است. با توجه به معرفی رژیم صهیونیستی برای ریاست کمیته ششم مجمع عمومی از سوی گروه کشورهای غرب اروپا در انتخابات ماه گذشته مجمع عمومی، به نظر میرسد تکرار این موضوع دور از انتظار نباشد هرچند انتخابات در شورای امنیت حساسیت بالاتری دارد.طبق طرح دوری گلد آنچه برای رژیم صهیونیستی بهمنظور رسیدن به کرسی شورای امنیت اهمیت دارد، جلب آرای بیش از دوسوم اعضای مجمع عمومی است که رأی کشورهای آفریقایی، هدف وزارت خارجه رژیم صهیونیستی است. دوری گلد معتقد است عضویت این رژیم در شورای امنیت ضمن تأثیرگذاری در قطعنامهها، این امکان را به رژیم صهیونیستی میدهد تا موضوعات مورد اهمیت خود را به بحث بگذارد.
تسلط بر رود نیل، مصر و اقتصاد آفریقا
سفر نتانیاهو با همراهی هیئت بازرگانی 80 نفره، دیدار با رئیسجمهور چهار کشور حوزه رود نیل یعنی اتیوپی، کنیا، اوگاندا و رواندا و امضای توافقنامههای اقتصادی همراه بود.
یکی از موضوعات مطرح شده در خصوص اهداف سفر نتانیاهو اتخاذ قراردادهای جدید اقتصادی، نقش آفرینی در موضوع رود نیل و سد النهضه بر روی آن و میانجیگری برای حل اختلاف آفریقاییها در خصوص این سد است. از آنجایی که سفر نتانیاهو شامل کشورهایی است که درگیر رود نیل هستند، حساسیتها نسبت به راهبرد رژیم صهیونیستی در خصوص رود نیل افزایش یافته است و انتظار میرود در این سفر در خصوص سد النهضه هم صحبتهایی انجام شده باشد.
سایت عبری زبان NRG در تحلیلی در خصوص سفر نتانیاهو به آفریقا نوشت: «اسرائیل به دنبال تقویت همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی خود با مصر و ملحق کردن دیگر کشورهای آفریقایی به این ائتلاف است، علاوه بر این نتانیاهو علاقهمند است در حل مشکل کمآبی و خشکسالی (رود نیل و سد النهضه) در مصر به السیسی کمک کند. السیسی در وهله اول میداند که روابط سرد قاهره با کشورهای آفریقایی مشکلی اساسی برای مصر است به همین دلیل در حال حاضر تلاش میکند با سرعت این روابط را از سر بگیرد. سفر اخیر نتانیاهو به آفریقا به کشورهای واقع در اطراف رودخانه نیل محدود بوده است و تلآویو به دنبال آن بود که ائتلافهایی با این کشورها با هدف کنترل یافتن بر منابع آبی ایجاد کند. معاون سابق وزیر خارجه مصر اعلام کرد، قاهره و تلآویو روابط دوجانبه قوی با یکدیگر دارند و قاهره هیچگونه نگرانی بابت اقدامات پنهانی اسرائیل در آفریقا ندارد.»
همچنین سفر سامح شکری وزیر خارجه دولت سیسی به سرزمینهای اشغالی چند روز پس از بازگشت نتانیاهو از آفریقا تحلیل سفیر پیشین رژیم صهیونیستی در سازمان ملل و تلاش دولت نتانیاهو برای کمک به سیسی را تقویت مینماید. پس از این دیدار نتانیاهو گفت: «همکاری با مصر سرمایه و دارایی امنیتی و بینالمللی برای اسرائیل است. سفر سامح شکری وزیر خارجه مصر برای اولین بار از 9 سال پیش تاکنون، بیانگر نزدیکی مهم روابط بین دو طرف است.»
اما آنچه جالبتر است، گزارش چهار سال پیش روزنامه الخلیج در خصوص نقش رژیم صهیونیستی در سد النهضه است. روزنامه الخلیج در یادداشتی که چهار سال پیش چاپ کرد مدعی شده بود: «منابع سياسي در واشنگتن گزارش دادند که اجراي عملي طرح رژيم صهيونيستي با حمایت آمریکا براي كنترل بر آب رودخانه نيل وارد مراحل نهايي شده است. این منابع سیاسی افزودند که سرمايه جزیي پروژههای توسعه كشاورزي رژیم صهیونیستی در كشورهاي حوزه رودخانه نیل به نیابت از آمریکا تأمين شده است و ما در دهه كنوني شاهد تسلط بیسابقه رژيم صهيونيستي از نظر سرمایهگذاری در اين منطقه خواهيم بود و اين در حالي است كه در گذشته پاي اين رژيم به كشورهاي مذكور باز نشده بود. آمريكا اخیراً در يك نشست محرمانه، توافقنامهای را با رژيم صهيونيستي امضا كرد كه بر اساس آن واشنگتن دست اين رژيم را براي فعاليت در آفريقا بازخواهد گذاشت. اين توافقنامه ميان آژانس توسعه بینالمللی آمريكا (يواسايد) و همتاي صهیونیستی آن موسوم به ماشاف امضا شد كه بر اساس آن، توسعه كشاورزي در كشورهاي اوگاندا، اتيوپي، تانزانيا و رواندا متمركز خواهد بود. »
البته برخی تحلیلگران معتقدند همزمانی سفر نتانیاهو با آغاز عملیات آبگیری از سد النهضه در اتیوپی که تأثیر منفی بر وضعیت آبی رود نیل در مصر دارد، نشان از استفاده رژیم صهیونیستی از سد النهضه برای فشار بر قاهره است. این دسته تحلیلگران معتقدند رژیم صهیونیستی در ساخت این سد کمکهای فنی و کارشناسی مستمری داشته است و تحلیل آن دسته افرادی که یکی از اهداف سفر نتانیاهو را کمک به مصر در آفریقا و حل معضل سد النهضه میدانند را رد میکند و این کمک را نه بهمنظور افزایش قدرت السیسی بلکه اقدامی به منظور امتیازگیری از مصر میدانند.
عضویت در اتحادیه آفریقا و جلوگیری از نفوذ ایران
یکی از موضوعات دیگری که در سفر نتانیاهو بسیار مورد توجه قرار گرفت، سخنان نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای پیوستن به اتحادیه آفریقا بهعنوان عضو ناظر در این سازمان بود. سخنانی که با تایید نخستوزیر اتیوپی همراه شد. سایت اکونومیست در مصاحبه خود با یک دیپلمات ارشد رژیم صهیونیستی که نام آن را فاش نکرد، به بررسی چرایی هدف نتانیاهو از این سفر و پیوستن به اتحادیه آفریقا پرداخت. این دیپلمات در مصاحبه خود مدعی شد: «یکی از اهداف این سفر جلوگیری از گسترش ادعایی نفوذ ایران در آفریقا است. ایران در تلاش است به آفریقا نفوذ کند. این کشور، سران آفریقایی را به تهران دعوت میکند و ما نمیخواهیم ببینیم که ایران در آنجا جای پا باز میکند.»
نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا خصوصا کشورهای اریتره، اتیوپی و مصر در شاخ این قاره را، میتوان تداوم بخش استراتژی پیرامونی رژیم صهیونیستی دانست. رژیم صهیونیستی همواره در سیاست خارجی خود استراتژیها و راهبردهای مختلفی را اجرا کرده است. معروفترین و شاید کلیدیترین کلیدواژهای که بتوان با آن، سیاست خارجی منطقهای تلآویو را بررسی کرد، استراتژی پیرامونی بن گوریون است. این استراتژی به دنبال محاصره کردن دشمنان همسایه رژیم صهیونیستی و صلح با آنان در مراحل بعدی است.
هدف از این استراتژی در حقیقت، مقدمهای برای رسیدن به هدف عادیسازی و صلح با پیرامون و دفع خطر گروههای ضد صهیونیستی است. اصلیترین هدف ایجاد یک استراتژی پیرامونی برای رفع تهدید رژیم صهیونیستی در منطقه، به باور بن گوریون، به دست آوردن دوست در کشورهای آسیا و افریقاست که ضمن تأمین این استراتژی، کینه اعراب را نسبت به رژیم صهیونیستی کاهش می دهد.
اما امروزه دشمنان رژیم صهیونیستی تغییر کردهاند و لذا جمهوری اسلامی و محور مقاومت بهعنوان هدف استراتژی پیرامونی تبدیل شدهاند و این رژیم به دنبال محاصره کردن ایران و ایجاد مانع در کمکهای جمهوری اسلامی به گروههای مقاومت است.
رژیم صهیونیستی برای تکمیل محاصره ایران به سراغ مناطق و مسیرهای ارتباطی همپیمانان ایران با یکدیگر رفته است که کشورهای مشرف بر شاخ آفریقا و دریای سرخ بخشی از این مسیرهاست. یکی از اهداف رژیم صهیونیستی برای نزدیکی به کشورهای آفریقایی خصوصاً اتیوپی و اریتره، محاصره کردن مسیر کمکهای جمهوری اسلامی برای کمک به گروههای مقاومت و ایجاد مانع برای نفوذ ایران در آفریقاست.
جمعبندی
واکاوی اهداف و چرایی این سفر نشان میدهد رژیم صهیونیستی به دنبال افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی خود در این قاره سیاه است. در برهه زمانی که رژیم صهیونیستی در حال بهبود روابط خویش با کشورهای مرتجع عربی است، فرصت مناسبی برای این رژیم به نظر میرسد که با توجه به کاهش حساسیت اعراب از نفوذ این رژیم در شاخ آفریقا، روابط و نفوذ خود را در این قاره افزایش دهد. بهطور خلاصه میتوان اهداف این سفر را شامل موارد زیر دانست:
نخست استفاده از رأی آفریقاییها در مجامع بینالمللی و شورای امنیت. استفاده از رأی آفریقاییها یکبار در سال 1991 رخ داده است که منجر به لغو قطعنامه ضد نژادپرستی علیه رژیم صهیونیستی شد. با توجه به انتخاب این رژیم به ریاست یکی از کمیتههای اصلی سازمان ملل (کمیته ششم مجمع عمومی) برای نخستینبار، موفقیت این رژیم برای عضویت در شورای امنیت از سهمیه کرسی کشورهای گروه اروپای غربی دور از ذهن نیست.
دوم تسلط این رژیم بر رود نیل، مصر و اقتصاد آفریقا است که در این مورد میان تحلیلگران اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند رژیم صهیونیستی به دنبال تقویت قدرت السیسی در آفریقا است اما برخی تحلیلگران، اقدامات این رژیم را بالاخص در خصوص سد النهضه را اهرم فشاری بر مصر به منظور امتیازگیری از السیسی میدانند.
سومین هدف را میتوان عضویت در اتحادیه آفریقا و جلوگیری از نفوذ ایران دانست. سخنان نتانیاهو و تحلیل گران صهیونیست بهخوبی این موضوع را فاش میسازد که این رژیم به دنبال محدود کردن مسیر ارتباطی گروههای مقاومت در دریای سرخ و تضعیف حضور ایران در آفریقا است.
منبع: اندیشکده تبیین