تقلب پیوسته در برجام و بازگشت به خانه اول «بی اعتمادی»
طرفهای دیگر مذاکرات و به طور خاص آمریکا، بسیاری از تعهدات یکجانبه و چندجانبه خویش را زیر سؤال بردهاند. در اینجا به صورت ویژه، منظور تعهدات مربوط به «عدم وضع تحریمهای جدید» است. البته آنها برای اقدامات خویش، استدلالهایی را مطرح میکنند، از جمله اینکه «تحریم جدیدی وضع نشده است.»
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی خویش با مسئولان نظام با اشاره به برجام، به برخی خلل و فرج این سند اشاره کردند و فرمودند: «معایب چیست؟ معایب همان چیزی است که همیشه از آن بیمناک بودیم و تکرار میکردیم و میگفتیم: آقا، اینها بدعهدند، بدذاتاند، دبهدربیار هستند، زیر قولشان میزنند، عمل نمیکنند.» در اینجا تلاش خواهیم کرد تا به برخی بدعهدیهای آمریکاییها در طول دو سال منتهی به برجام اشاره کنیم تا به نقضعهدهای پیدرپی این بازیگر در دوره پسابرجام برسیم.
مسئله ما در اینجا اشاره به اتخاذ روندی نامتعارف و غیرمعمول توسط آمریکاییها برای تحتفشار قرار دادن ایران و اصطلاحاً «مهار» این کشور در مذاکرات با اشاره به نقض بدیهیترین اصول و منطق مذاکره توسط این کشور است. مذاکره فراهمکننده زمینه دوستی برای کشورها و فن ارتباط با دیگر کشورهاست، مذاکره در فضایی مسالمتآمیز و به دور از هرگونه فشار انجام میشود و حسننیت مهمترین فاکتور و معیار آن است.
از همین رو گفته میشود که دیپلماسی روی مخالف سکه جنگ در محیط بینالمللی است و لازمه این روش، اتخاذ روندی معمولی از مذاکره است. این روند همان رویکرد مسالمتجویانه است. این مهم همیشه در عرف بینالمللی وجود داشته است. بهخاطر همین است که بندهای ابتدایی و یا مقدمه بیشتر موافقتنامههای دوجانبه و چندجانبه، تأکید بر رعایت فضای حسننیت و سازنده در مذاکرات است.
نه تنها در عرف، که در حقوق بینالملل نیز چنین مکانیسمی برای مذاکرات طراحی شده است. پس وقتی صحبت از مذاکره به میان میآید، وجود فضای حسننیت و احترام متقابل، یکی از شروط آن است. اهمیت این مقوله در مذاکرات بینالمللی بوده است که حتی در ابتدای سند ژنو موسوم به برنامه اقدام مشترک 24 نوامبر 2013 (3 آذر 1392) نیز از آن سخن به میان آمده است. لزوم همکاری اطراف مذاکره بهقدری است که «کنوانسیون وین حقوق معاهدات» که منشور مورد توافق همه کشورها برای مذاکره است، در ماده 18 خود، درخصوص الزام کشورها به خودداری از لطمه زدن به هدف مذاکره، اشعار میدارد:
الف) معاهده را به شرط تنفیذ، قبولی یا تصویب امضاء نموده و یا اسناد تشکیلدهنده معاهده را مبادله کرده باشد، تازمانیکه قصدش را دایر بر عدم الحاق به معاهده تصریح نماید
ب) رضایت خود را به التزام در قبال معاهده، تصریحاً موکول به لازمالاجرا شدن معاهده کرده باشد، مشروط بر اینکه لازمالاجرا شدن آن بهطور نامعقول به تأخیر نیفتد.
آزمون سند ژنو
بنابراین مطابق با عرف و حقوق بینالملل تهدید حین مذاکره برای رفع اختلافات، غیرمعمول و غیرمنطقی است. اما اتخاذ این اقدام غیرمنطقی و غیرمعمول توسط آمریکا که از یک طرف روی به مذاکره و از طرف دیگر روی به تهدید به زور (به بدترین شکل آن) دارد، امری غیرمنطقی و غیرمعمول مینمایاند. در اینجا ما هدفمان بیان رفتار آمریکاییها برای مهار ایران از طریق پروسه هستهای شدن ایران است، که برای اثبات این مهم بهلحاظ حقوقی و سیاسی، به یکی از دردسترسترین توافقهای بین این دو کشور، یعنی سند ژنو «موسوم به برنامه اقدام مشترک»، اشاره خواهیم کرد. لذا به دنبال این هستیم تا غیرمنطقی و غیرمعمول بودن رفتار آمریکاییها در مذاکرات را بهمنظور تلاش برای مهار ایران اثبات کنیم تا با بهرهگیری از این اثبات، به گزاره «عدم اعتماد» در منظومه فکری نخبگان سیاسی بیشتر پی ببریم.
مورد سند ژنو یکی از مصادیقی است که برای عدم پایبندی آمریکاییها به اصول مذاکره و توافق، پیش روی است. البته سند ژنو تنها موافقتنامه فیمابین ایران و آمریکا نیست. بین ایران و آمریکا دو سند و توافق بینالمللی مهم دیگر نیز وجود دارد، از جمله عهدنامه مودت 1955 و بیانیه الجزایر 1981. مروری بر تاریخ مناسبات بین دو کشور مؤید این است که این کشور به این دو سند نیز پایبند نبوده است. اما در اینجا به طور خاص به مورد عهدشکنیهای آمریکاییها در سند ژنو اشاره میکنیم که میتوان آن را اوج رفتار غیرمنطقی و غیرمعمول این کشور و سندی بر نامتعارف و عهدشکن بودن این کشور قلمداد کرد.
این همان موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان در حرم مطهر رضوی فرمودند: «ما در این مذاکرات به همه تعهدات بینالمللی پایبند بودیم. ما در این مذاکرات به تعهدات اخلاق سیاسی- اسلامی پایبند بودیم. ما نقض عهد نکردیم. ما دو جور حرف نزدیم. ما تلوّن به خرج ندادیم. نقطه مقابل و طرف مقابل ما، آمریکاییها هستند. عهدشکنی کردند. تلوّن در آرا نشان دادند. تقلب نشان دادند.» برای اثبات این عهدشکنی، ذکر برخی مصادیق ضروری است.
در اینجا به مصادیق عهدشکنی آمریکاییها در جریان مذاکرات هستهای خواهیم پرداخت تا اتخاذ روند غیرمعمول برای رفتار این کشور عینیتر مشخص شود. در اینجا مسئله اصلی، بررسی رویکرد نامتعارف با تمرکز بر عهدشکنی ایالاتمتحده در مذاکرات هستهای است که از تاریخ سوم آذر 1392 (24 نوامبر 2013) با نگارش متنی تاکنون ادامه داشته است. بررسی این مسئله میتواند مؤید گزاره «عهدشکنی آمریکا» و روشنکننده مسیر آینده روابط ایران با این کشور و غرب (که به دنبال مهار ایران و جلوگیری از گسترش حوزه نفوذ این کشور است) باشد.
تفاهم سیاسی ایران و شش کشور عضوE3+3 در ژنو، طرفهای این توافق را متعهد کرد تا تحریمهای یکجانبه و چندجانبه خود علیه ایران را متوقف کنند یا تقلیل داده و ایران را نیز متعهد به تعهداتی در زمینه برنامه غنیسازی خود کند. ایران کاملاً به عهود خود وفق توافق ژنو، وفادار و پایبند ماند. این موضوع بارها از زبان طرفهای دخیل در موضوع نیز تأیید شده است. برای مثال، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشهای متعدد خود درخصوص ایران، به صراحت اذعان کرد ایران به تمام تعهدات خود وفق توافق ژنو، پایبند بوده است. وزیر امور خارجه آمریکا نیز اقرار کرد که «ایران به تعهدات خود پایبند بوده است.»
این در حالی است که طرفهای دیگر مذاکرات و به طور خاص آمریکا، بسیاری از تعهدات یکجانبه و چندجانبهی خویش را زیر سؤال بردند. در اینجا بهصورت ویژه، منظور تعهدات مربوط به «عدم وضع تحریمهای جدید» است. البته آنها برای اقدامات خویش، استدلالهایی را مطرح میکنند، از جمله اینکه «تحریم جدیدی وضع نشده است.» اما با تمرکز بر رفتارهای صورتگرفته، به این نتیجه میرسیم که چنین نقضعهدهایی صورت گرفته است. «[با اشاره به اتفاقات بعد از توافق ژنو]، آمریکاییها نهتنها دشمنیها را کم نکردند، بلکه تحریمها را هم افزایش دادند. البته میگویند این تحریمها جدید نیست، اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه تحریم هم فایدهای نداشته است.»
آمریکاییها تنها با فاصله بیست روز بعد از امضای توافق ژنو، در تاریخ 21 آذر 1392 (12 دسامبر 2013) اقدام به افزودن هفده شخص و شرکت در فهرست تحریمهای خود علیه ایران کردند. البته آمریکاییها مدعی شدند که این تحریمها سند ژنو را نقض نمیکند. همانطور که گفته شد، استدلال آنها این بود که تحریم جدیدی وضع نشده است که مغایرتی با تعهدات این کشور داشته باشد. ادعا این بود که تحریمها نسبت به اشخاص و شرکتهایی وضع شده است که تحریمهای پیشین آمریکا را رعایت نکردهاند و با این کار، درصدد اجرای تحریمهای سابق هستند.
1. عهدشکنی در وضع تحریمهای جدید
مطابق با مذاکرات منتهی به سند ژنو، «دولت آمریکا در چارچوب اختیارات قانونی رئیسجمهور و کنگره، از تحمیل تحریمهای جدید هستهای خودداری خواهد کرد.»
آمریکاییها اما برای توجیه این اقدام خود (وضع تحریمهای جدید)، استدلال کردند که این تحریمها پیرامون مسئله هستهای نیست، بلکه درخصوص مسائلی چون حمایت ایران از (به ادعای آنها) تروریسم (منظور گروههای مقاومت اسلامی) یا هر فاکتور غیرهستهای دیگر است. لیکن این توجیه اساساً غیرموجه است؛ چرا که در متن تحریم جدید، محدودیتهای شرکتهای ذکرشده، عطف به دور زدن و تخلف از تحریمهای سابق ذکر شده است و چون تحریمهای سابق به اتهام مسئله هستهای بوده است، لذا این تحریم به مسئله هستهای برمیگردد؛ چنانکه در تحریم چند شرکت، صراحتاً نوشته شده است که «شرکتهای مذکور به این شرکت [یک شرکت هواپیمایی] ایرانی برای تهیه تجهیزات و قطعات یدکی هواپیماها، که نقض قوانین تحریمهای آمریکا محسوب میشود، کمک کردهاند.»
طبیعی است تحریمهایی که سابقاً وجود داشته و به خاطر نقض آنها، شرکتهای جدید تحریم شدهاند، تحریمهایی پیرامون مسئله هستهای بودهاند و به خاطر عطفبهماسبق شدن این تحریمها، ادعای تخطی این چند شرکت مربوط به تحریمهایی است که پیشتر براساس آن (یعنی براساس مسائل هستهای)، تحریم صورت گرفته است.
در پاسخ ممکن است استدلال شود که در هیچیک از تعهدات موجود در مذاکرات و توافق قید نشده که اجرای تحریمهای گذشته بایستی تعلیق شود و لذا به واسطه «اجرای تحریمهای سابق»، وضع تحریمهای جدید صورت گرفته است. بحثی که در اینجا مطرح میشود، ناظر به نقض عهد دیگری توسط آمریکاییهاست؛ یعنی نقض تعهدات متناسب با «عناصر گام نخست».
2. آمریکاییها و عدم پایبندی به فضای حسننیت
اما همانطور که گفته شد این موضوع کلی در مذاکرات هستهای نیز بنا به قاعده هر مذاکره، گنجانده شده است. در قسمتی از سند ژنو ذکر شده است: «گام اول دارای دوره زمانی ششماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید میباشد. در این دوره، همه اعضا با حسننیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات فعالیت خواهند کرد.» مراد نظر نویسنده در اینجا این نیست که به نقض توافق ژنو و یا بندهای آن توسط آمریکا اشاره کنیم و بگوییم که این سند نقض شده است، بلکه مراد عدم پایبندی آمریکاییها به تعهداتشان در قاموس گزاره کلی مهار ایران توسط این کشور و جلوگیری از بسط عمق استراتژیک و نفوذ منطقهای و بینالمللی این کشور است. اگر فرض بر این باشد که تحریمهایی که وضع شده است، تحریمهای جدیدی نیست (که همانطور که استدلال شد، به لحاظ حقوقی، فرض و استدلال قابل قبولی نیست)، ایراد دیگری نیز به این وضع تحریمها وجود دارد و آن عدم تناسب اصل حسننیت مورد پذیرش توسط تمام طرفهای مذاکره است. این استدلال که هیچجای توافق ژنو، صحبتی از عدم اجرای تحریمهای سابق نشده است، مسموع نیست؛ چراکه هرچند ممکن است با «تفسیر لغوی و لفظی» متن «برنامه اقدام مشترک» صحیح به نظر رسد و نتوان عدم اجرای تحریمهای سابق را در هیچیک از بندهای توافق پیگیری کرد، اما آیا این اقدام وفق معیار «حسننیت، حفظ فضای سازنده در مذاکرات و...» نبوده است. مذاکرات و توافق ژنو معیار را «تفسیر متناسب با هدف» متن، قرار داده است. در اینجا هدف و غایت توافق، رسیدن به یک دستورکار مشترک متناسب با اعتماد چندجانبه برای حصول به توافق نهایی الزامآور بین اطراف توافق بوده است.
ازاینرو بود که سیدعباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد ایران، در اینخصوص بیان داشت که «آمریکا با تصویب تحریمهای جدید علیه ایران، فضای پس از مذاکرات ژنو را تخریب میکند؛ چراکه تحریمهای جدید خلاف روح تفاهمنامه توافق ژنو است.»
همه این استدلالها، که ذیل مبحث هستهای و به طور خاص با مطالعه موردی سند ژنو صورت گرفت، نشاندهنده این است که اقدام دولت آمریکا در حین مذاکرات و بعد از رسیدن به توافق و تعلیق تعهداتش، صراحتاً به معنی عهدشکنی این کشور و مغایر با غایت و اهداف مذاکراتی دوجانبه و چندجانبه و روند معمول و متعارف مذاکرات بینالمللی است؛ مذاکرهای که با میل و رضایت طرفین برگزار شده است. البته این اقدام نیز شبیه سایر عهدشکنیهای آمریکا، تبدیل به یک تجربه و بزنگاه تاریخی برای نخبگان و مردم ایران شده است که آمریکاییها به توافقی که به صورت ارادی و با رژیم چندجانبه و پیچیده مذاکرات به حصول رسیده است نیز متعهد نمیمانند. اساساً منطق این کشور در مواجهه با ایران، منطق برابری و حفظ اصول پایهای حقوق بینالملل نیست. آمریکا از بسط راهبردی ایران هراس دارد و همانطور که پیشتر ذکر شد، این همان چیزی است که رهبر انقلاب در بیانات روز 2 تیر 1394 در جمع کارگزاران نظام فرمودند: «طرف مقابل ما، یعنی دولت کنونی و مدیریت کنونی آمریکا، به این توافق احتیاج دارد. اینهم یک طرف دیگر قضیه است. اینها نیاز دارند به این. یک پیروزی بزرگی برای آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزی بر انقلاب اسلامی است. پیروزی بر ملتی است که داعیه استقلال دارد. پیروزی بر کشوری است که میتواند الگوی کشورهای دیگر باشد. دستگاه مدیریت آمریکا به این [توافق] نیازمند است.»