گزارش خبری کیهان
رئیس جمهور: ملاک تورم جیب مردم است /نوبخت: تورم تک رقمی شد!
در حالی که سخنگوی دولت از تورم تک رقمی خبر میدهد، معیار رئیس دولت برای سنجش میزان تورم نشان میدهد حال و روز اقتصادی مردم با تورم تکرقمی فاصله بسیار دارد.
محمد باقر نوبخت که روز سهشنبه برای ارائه گزارشی درباره برنامه ششم و اقتصاد مقاومتی در جلسه علنی مجلس حضور پیدا کرده بود اعلام کرد که براساس دادههای مرکز آمار برای نخستین بار بعد از سالها تورم سالانه منتهی به خرداد ماه با رسیدن به 9/5 درصد یک رقمی شده است و برای این «موفقیت بزرگ» از مسئولان اقتصادی تشکر کرد.
به موازات اعلام این خبر، عادل آذر رئیس مرکز آمار هم مانند سخنگوی دولت با اظهار شعف نسبت به این موضوع گفت که این اتفاق پس از 25 سال در اقتصاد ایران رخ داده است.
اما تک رقمی شدن نرخ تورم در خردادماه در حالی دستاورد دولت پس از ۲۵ سال اعلام شد که آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران نشان میدهد، تک رقمی شدن تورم تجربه خیلی دوردست برای اقتصاد ایران نبوده است و با مراجعه به آمارهای سالیان گذشته همین مرکز مشخص میشود از اسفند 88 تا آبان 89 تورم به مدت 9 ماه تک رقمی بوده است و امکان ادامه آن وجود داشته ولی بعدها با اجرای قانون هدفمندی یارانهها تورم دوباره افزایش مییابد.
با این حال با صرف نظر از غیرفنی و نادرست بودن ادعای نوبخت و عادل آذر باید به این نکته توجه داشت که مردم به اندازه سخنگوی دولت و رئیس مرکز آمار از تک رقمی شدن تورم خوشحال نیستند و در واقع این اتفاق را در زندگی خود احساس نمیکنند. بنابراین باید معیار دقیق تری برای سنجش میزان اثرگذاری کاهش تورم پیدا کرد.
ملاک جیب مردم است
حسن روحانی رئیس دولت یازدهم در ابتدای شروع به کار خود مدعی بود که ملاک گرانی جیب مردم است نه آمار و ارقام نهادهای دولتی و بعدها نیز دوباره تأکید کرد که «معیار سنجش تورم باز هم جیب مردم است و بنده همچنان قبول دارم که در زمینه گرانی، ارزانی و زندگی ملاک جیب مردم است».
حال اگر واقعا حرف نفر اول دولت را ملاک بررسی قرار بدهیم، با مراجعه به نظرات مردم و احساسی که از وضعیت کنونی اقتصاد دارند به چه نتیجهای میرسیم؟ پاسخ چندان دور از ذهن نیست چرا که تنها با مراجعه به یک فروشگاه برای خرید مایحتاج زندگی و با نگاهی به دخل و خرج این روزهای مردم میتوانید به این سوال پاسخ مشخصی بدهید.
از قیمت گوشت و مرغ و روغن تا هزینه بلیط قطار و هواپیما تا میزان افزایش اجاره خانه و تا بسیاری موارد دیگر همگی از شکافی میان ارقام مرکز آمار و جیب مردم حکایت میکنند که نشان میدهد بین خوشحالی و شکرگزاری سخنگوی دولت از تک رقمی شدن تورم و حال و روز یک پدر خانواده با درآمد متوسط پس از شنیدن این خبر فاصله زیادی هست!
مردم تورم تک رقمی را احساس نمیکنند
اما مانور دولت روی تورم تک رقمی آن هم در شرایطی که هنوز یک ماه از آن نگذشته و وضعیت آن در ماههای آینده نامعلوم است، صدای حامیان دولت هم درآمده و آنها نیز با دیده تردید به این اتفاق نگاه میکنند تا جایی که یک روزنامه حامی دولت مینویسد: واقعیت آن است که فاصله گرفتن هزینه از درآمد در این سالها باعث شده حتی تک رقمی شدن تورم نیز نتواند قدرت خرید اقشار مختلف را توسعه دهد و میافزاید که: دولت بارها تاکید کرده است که تورم را از 34/7 درصد توانسته مهار کند و نگذارد شتاب افزایش قیمتها بر مردم فشار وارد آورد. با این حال مردم این مهار تورم و کنترل رشد قیمتها را چندان در زندگی خود احساس نمیکنند.
تورم واقعی
یا تورم اعلامی؟
در همین رابطه جمشید پژویان به یک روزنامه دیگر حامی دولت گفته است: باید دید که نرخ تورم در واقعیت و در زندگی روزمره مردم تا چه میزان کاهش یافته است و مهمتر آنکه تا چه میزان این کاهش نرخ تورم از سوی جامعه و در واقعیت احساس میشود.
این اقتصاددان میافزاید که در رابطه با نرخ تورم، باید این واقعیت را در زندگی روزمره مردم اثبات کرد. به عقیده بنده خوب است تا یک آمار میدانی از این موضوع اخذ شود، به گونهای که وضعیت همه اقشار مردم در آن لحاظ شود. در این صورت است که میتوان بطور قطع گفت نرخ تورم با این ارقامی که بیان میشود کاهش یافته است یا خیر.
او معتقد است، شیوه حساب نرخ تورم توسط نهادهای مربوطه با آنچه در واقعیت و در بطن جامعه رخ میدهد، بسیار متفاوت است. دقت داشته باشیم که نمونهگیری بانک مرکزی یا مرکز آمار ایران به منظور احتساب نرخ تورم، سبدی است که مسکن، مواد غذایی، وسایل کامل خانگی و مبلمان، الزامات یک زندگی متوسط بهعلاوه برخی دیگر از کالاهایی را که بطور گسترده و از سوی همه اقشار جامعه استفاده نمیشوند شامل میشود. با این سبد قاعدتا میانگین هزینهها و در نتیجه نرخ تورم حاصل میشود که این نرخ با آنچه که در بطن جامعه جریان دارد متفاوت است.
رکود نتیجه سیاستهای ضد تورمی
با این حال کاهش تورم تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه رکود و جلوگیری از رشد اقتصادی است که نتیجه آن زمینگیر شدن کارخانهها و بیکاری همان مردمی است که قرار است از تورم تک رقمی خوشحال باشند.
پایگاه خبری بلومبرگ در همین رابطه طی گزارشی با اشاره به تک رقمی شدن تورم در ایران نوشت: «هرچند دولت روحانی در کنترل قیمتها موفق بوده، اما این سیاست موجب شده تا اقتصاد کشور با کمبود سرمایه مواجه شود و نتواند رشد کند.»
حقیقت این است که نتیجه این ممانعت از رشد با اصرار بیش از حد روی کنترل تورم سایه افکندن ابر سیاه رکود بر صنایع داخلی و تعطیلی پیوسته کارخانههای 80 ساله کشور بوده است. دیروز تعطیلی کارخانه لوازم خانگی ارج و کارخانه قند ورامین و امروز تعطیلی اولین کارخانه کاشی سرامیک کشور و فردا ... اینها نتیجه نگاه افراطی دولت به وعده کاهش تورم است، غافل از اینکه با تحقق این وعده بسیاری کارخانهها از کار میافتد و افراد زیادی بیکار میشوند و خانوادههای متعددی از هم میپاشد.
حال صنعت خوب نیست، حال و روز جیب مردم هم خوب نیست، هرچند مدیران کل با حقوقهای چند ده و چند صد میلیونی خود آسوده خاطر باشند و مسئولان برای تورم تک رقمی به یکدیگر تبریک بگویند و پس از بازدید از دو سه کارخانه بگویند که حال صنعت خوب است!