kayhan.ir

کد خبر: ۷۷۰۸۴
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۶

گزارش مستند کیهان بازی نفاق جدید را به هم ریخت(خبر ویژه)

گزارش کیهان در افشای پشت پرده بازی محافل رسانه‌ای دولت با حاشیه‌ها و فراموشی وعده‌ها، این محافل را به تب و تاب انداخته است.


کیهان در گزارش «فراموشی وعده‌ها در پیچ و خم حاشیه‌ها» تصریح کرد که ملاقات برادر رئیس جمهور و امثال صفدر حسینی با یک مجرم آزاد شده فتنه 88 یا بزرگ‌نمایی رسانه ای شجریان و اظهار حسرت نسبت به پخش نشدن آواز ربنای شجریان از سوی روزنامه ایران، بازی‌های سرگرم کننده در جهت فراموشی وعده رونق و گشایش اقتصادی به واسطه بستن با کدخدا (آمریکا) است چه اینکه با وجود امتیازهای واگذار شده بی‌شمار در برجام به غرب، کمترین اتفاقی در حوزه اقتصاد و کسب و کار رخ نداده و حالا که مردم در حال مطالبه هستند، افراطیون با امثال شجریان و تاج‌زاده می‌خواهند موضوع و مسئله اصلی را به فراموشی بسپارند. کیهان در عین حال برای بستن راه کلاهبرداری، برخی از تصاویر شجریان با خوانندگان طاغوتی و گردانندگان شبکه‌های مستهجن و نیز فعالان بهایی را منتشر کرد تا در کنار گستاخی‌های وی مبنی بر اینکه «1400 سال است با هنر مخالفت می‌کنند» و «چرا سرود من را با تصاویر آقای خمینی پخش می‌کنند»، معلوم شود چنین عناصر آلوده و مفسدی کمترین غم اسلام و «ربّنا» ندارند و فقط آلت دست شامورتی‌بازان اصلی هستند.
در پی این روشنگری روز گذشته روزنامه زنجیره‌ای شرق تیتر زد «آتش تهیه مخالفان دولت» و نوشت: «کیهان عکس‌های یک خواننده پاپ زن را در صفحه اول خود به انگیزه تخریب دولت چاپ کرد». این روزنامه توضیح نداده که اگر ملاقات برادر رئیس جمهور با یک مجرم سابقه‌دار (تاج‌زاده) و بازی روزنامه دولتی ایران با شجریان و ربّنای او کار خوبی است که انتشار تصاویر آنها با مجرمان و مفسدان نباید آزار دهنده باشد اما اگر کار قبیح و رسواگری است، بنابراین به جای اعتراض به کیهان باید به حسین فریدون و صفدر حسینی و روزنامه ایران یا شجریان اعتراض کنند که چرا آبروی دولت را می‌برند. گفتنی است مطالب مشابه روزنامه شرق در برخی سایت‌های حق‌العمل کار هم تکرار شده که نشان می‌دهد روشنگری مستند کیهان کاملاً به موقع بوده است.
غیرتی شدن(!) جریان نفاق ضد دین برای انتشار عکس‌های علنی شجریان و تاج‌زاده در صفحه اول کیهان، در حالی است که حجاریان خرداد 80 در جمع انجمن اسلامی جامعه پزشکی جبهه اصلاح‌طلبی را از سروش تا گوگوش معرفی کرد. بعد از وی رجب علی مزروعی عضو حزب منحله مشارکت (که اکنون از کشور متواری است) 15 خرداد 84 - در جریان حمایت انتخاباتی از معین- در تالار مهرگان بندرعباس گفت: اصلاح‌طلبان طیفی هستند که از گوگوش تا سروش در آنها وجود دارد. روزنامه کارگزاران هم 11 خرداد 87 نوشت: «طیف گسترده اصلاح‌طلبان همانند خود نیروهای اصلاح‌طلب دارای گوناگونی و تنوع است؛ بهترین مثال را زمانی خود سعید حجاریان بیان کرد آن زمان که یک سر اصلاح‌طلبان را متصل به «سروش» و سر دیگر را متصل به «گوگوش» دانست!»
(یادآور می‌شود سروش در خارج از کشور منکر نبوت پیامبر اکرم(ص) شد).
خواننده مبتذل طاغوتی و مشابه‌های وی در شبکه مبتذل من و تو در بحبوحه فتنه سبز در کنار برخی اصلاح‌طلبان فراری، در تجمعات حمایت از جنبش سبز حضور پیدا کردند و با این اوصاف باید پرسید آیا اصل همکاری با مفسدان فرهنگی و طاغوتی و ضد دین،‌مباح است ولی روشنگری درباره همین همکاری، ضد ارزش است؟ امثال آقای شجریان به عنوان مهره‌های دون‌پایه یا به قرآن و ربناهای آن اعتقاد دارند که نباید با دشمنان قسم خورده دین هم پیالگی کنند و یا اینکه مضمحل در همان جریان ضد دین هستند که با اصل اسلام 1400 سال پیش اظهار عداوت می‌کنند، که در این صورت باید در همان کاباره‌های لس‌آنجلس برای طاغوتی‌های فسیل بخوانند.
در تبارشناسی جریان نفاق متظاهر به مذهب باید به اعتراف مجید محمدی همکار فراری حلقه کیان اشاره کرد که در وبسایت رادیو فردا- پس از جنبش سبز- نوشت: آنها می‌خواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند، شراب بنوشند. آنها می‌خواهند با شورت و تاپ بیرون بیایند. ندای الله اکبر سر بدهند و روزه‌خواری در ملأ عام کنند یا در نماز جمعه به صورت مختلط و با کفش بایستند(!)
اما آبان 1388 وقتی طلیعه شکست فتنه سبز آشکار شد، همین فرد در رادیو فردا و در تحلیلی با عنوان «اسلامگرایی» جدی‌ترین مانع جنبش سبز اذعان کرد: «جنبش سبز با مشکلات جدی و بنیادین در جامعه و فضای سیاسی ایران مواجه است اما هیچ یک از این مشکلات، مخاطره‌انگیزتر از اسلامگرایی نیست... ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی اسلامگرایی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند هنوز در جامعه ایران زنده‌اند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است نام جمهوری اسلامی نیست.  خطر جدی پیش روی جنبش سبز، عناوین و چارچوب‌ها نیستند، بلکه اسلامگرایی است... اسلامگرایی در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن همین بس که بیش از سه دهه حکومت را در ایران بر سر پا نگه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن کاری است بس دشوار.»
وی خواستار تفکیک اسلامگرایان از غیر اسلامگرایان در جنبش سبز حمله به «مبانی فکری و عقیدتی نظام به جای اشخاص»، «انتقاد به احکام اسلامی نظیر قصاص، امر به معروف و نهی از منکر» و «حمایت از حقوق همجنس‌گرایان و بهائیان و افراد بی‌دین» شد و نهایتاً نوشت: نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص ]آیت‌الله[ خامنه‌ای، بلکه ایدئولوژی اسلامگرایی است. در تشخیص مخالفان جدی حکومت دینی به جای تمرکز بر میزان وحدت و شدت مخالفت با ولایت فقیه باید به میزان وحدت و شدت مخالفت یا عدم مخالفت با مبانی حکومت دینی یعنی ایدئولوژی اسلامگرایی توجه کرد.