خطرات در کمین جوانان از نگاه رهبر انقلاب
هشت خوان سقوط!
اشاره
«جوانان عزیز!
دست یافتن به آرزوهای بزرگ ملی، نیازمند فکر روشن و عزم راسخ و شجاعت و اخلاص است، و جوان مومن که مبانی جمهوری اسلامی و راه امام بزرگوار را عمیقاً پذیرفته است، امید بخشترین نیرویی است که میتواند ملت ایران را در رسیدن به آرزوهای بزرگش یاری برساند. نقشه راه برای رسیدن به پیشرفت و عدالت در دهه چهارم را فقط با اذعان به این حقیقت میتوان ترسیم کرد.»
چرا جوان مومن انقلابی؟
سوالی که ممکن است به ذهن برسد این است که چرا رهبر انقلاب اینقدر روی این قشر از مردم انقلاب اسلامی ایران تکیه و تاکید دارند؟ ایشان حداقل دوبار به صراحت به این سوال پاسخ دادهاند:
«هرجایى که ما به ابتکار و استعداد جوانانمان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمهاى جوشید، شکوفا شد؛ در قضایاى مربوط به مسائل هستهاى، در قضایاى مربوط به مسائل دارویى، در سلّولهاى بنیادى، در نانو، در این برنامههاى صنعتىِ دفاعى، هرجایى ما سرمایهگذارى [کردیم] و به این نیروى جوان و علاقهمند و مؤمن و بااخلاص داخلى تکیه کردیم و به او ارج نهادیم، کارمان پیش رفت؛ خب، به این برسیم. مسائل اقتصادى هم همینجور است.»
«اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، بهخاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد. هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، براساس آموختههاى عمومى انقلاب در نظر گرفتیم - «ما» که عرض میکنم، مراد این حقیر نیست؛ مراد، ملّت ایران و مسئولان انقلاب است؛ صاحبان انقلاب - آن هدف، هدف خیلى والایى است. هدف، ایجاد یک جامعه نمونه است. شما میخواهید در محدوده ایران عزیز - که از لحاظ جغرافیایى در یک نقطه بسیار حسّاسى از دنیا هم واقع شده است - یک جامعهاى بسازید که به برکت اسلام و زیر پرچم قرآن، الگو باشد؛ هم الگو از لحاظ مادّى و پیشرفت هاى مادّى، هم در عین حال الگو از لحاظ معنویّت و از لحاظ اخلاق.»
از میان بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره جوان مومن انقلابی دستهبندیهای متعددی به دست میآید. این موضوع و مترادفهای دیگر آن، حجم قابل توجه و البته مغفولی داشتند که دو محور عمدهاش عبارتند از:
«خطرات و آفتهایی که جوان مومن را تهدید میکند» و «وظایف و مسئولیتهایی که جوان مومن انقلابی به عهده دارد»
این دو محور، بهانهای برای تهیه دو گزارش مجزا از بیانات ایشان است.
خطراتی که جوانهای مومن انقلابی را تهدید میکند
۱. پشت کردن به انقلاب!
آیا ممکن است جوانی مومن و انقلابی باشد و بر اثر گذر زمان و تغییر شرایط روزی برسد که آن جوان دیگر مومن یا انقلابی نباشد؟ رهبر انقلاب در اوج رخدادهای فتنهآمیز سال ۸۸ تعبیری داشتند به عنوان: «انقلابی فرسوده پشیمان»! این تعبیر در دیدار دانشآموزان یک روز پیش از روز دانش آموز که مثل هر سال در حسینیه امام خمینی برگزار شده بود به کار رفت. آن روز رهبر انقلاب بیانی داشتند که خیلی زود در افکار عمومی مرجع ضمیرش را پیدا کرد، «...صرفنظر از یک عده انقلابی فرسوده پشیمان که به دلایل گوناگون، زندگی راحت و سازش را ترجیح دادند، یا به ساز دشمن رقصیدن را عیب ندانستند، جوانِ کشور، توده ملت که اکثریت هم جوان هستند، این انگیزه عمیق را دارند.»
جالب است که رهبری یک سال قبل از انتخابات سال ۸۸ فرموده بودند: «جوان هاى امروز ما، جوانهاى نسل معاصر ما و جوانهایى که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهى است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضى این ثبات قدم را دارند، بعضى در بین راه برمىگردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل مىکنند؛ «فمَن نَکَثَ فَإنَّما یَنکُثُ عَلَى نَفسِه». آن کسانى که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانى هستند که در تابستان روزه گرفتهاند و تا اواخر روز، روزه را حفظ مىکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام مىشود؛ افطار مىکنند. این مثل همان کسى است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانى از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگى حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع مىشود. این بىوفایى به انقلاب است. همیشه کسانى بودند که به انقلاب بىوفایى کردند، به انقلاب دلبستگى خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسل هاى گوناگون ما، با چشم واقعبینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابى بودن به حفظ رابطه خود و عمل خود و پیوستگى خود با انقلاب است.»
۲. یاس و نا امیدی
وقتی از بالا نگاه کنید دست دشمن در سد کردن مسیر این موتور محرکه انقلاب اسلامی خوب پیداست. شاید از همین روست که حضرت آقا در انذارهایشان چیزهایی میگویند که در نگاه اول به چشم کسی نمیآید. به ریزشهای انقلاب اسلامی که نگاه کنیم و مصادیق فرسوده شدهها را بررسی کنیم، عدهای از نقطهی نون «نمیشود» منحرف و مایوس شدند. رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با دانشآموزان دهه 60 به همین نقطه اشاره فرمودند: «جوانان عزیز! دشمن روى شما سرمایهگذاریهاى زیادى مىکند؛ حواستان جمع باشد. عدهاى را به بىتفاوتى مىکشاند و عدهاى را دلسرد و مأیوس مىکند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مىکند؛ همچنان که امید اینگونه است. در مقابل یأسى که دشمن مىخواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید.»
۳. منزوی شدن
در همان سالهای ابتدایی رهبری و در دههای که جریانهای چپ و راست روشنفکری علیه هنرمندان انقلابی از جنگ برگشته، از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند یک فراز بلند از کلام ایشان در دیدار کارگزاران فرهنگی وقت درد دلی ماندگار است:
«از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعههاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بىتجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور مثلا در یک مرکز فرهنگى کشور دو نفر به او اخم کردند، به او بىاعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مىگذارد و او را کند مىکند. یا مثلا وقتى ببیند که در مجلّات بهاصطلاح ادبى و هنرى کشور، چهرههاى مخالف با این روش و خط را، بزرگ مىکنند، برجسته مىکنند، تعریف مىکنند، این جوان دلش آب مىشود و روحیهاش را از دست مىدهد. وقتى یک فیلمساز، اثرش را به مراکزى مىبرد که مىتوانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بىاعتنایى به او مىگویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ مایه هاى هنرى از کار او کمتر است اما چون مایه اسلامى ندارد مورد قبول آنهاست؛ این جوان بهخودىخود، منزوى و نا امید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسف خوردهام که چرا باید به جوانان به این خوبى، بىاعتنایى شود؟! اینها هیچچیزشان از آن کسانى که در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شدهاند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آنها خیلى هم بهترند. اما به اینها بىاعتنایى مىشود. وقتىکه انسان مطلب را به درستى کاوش مىکند، مىبیند سر رشته مىرسد به اراده خباثتآمیزى در نقطهاى! مسئولین هم متوجه نیستند.»
۴. رفتار تکفیری!
یکی از زنهارهای رهبر انقلاب خطاب به جوانان مومن انقلابی این بود که تکفیر و متهم کردن را به نفع منطق محکم نقادی کنار بگذارند.
«من در مورد تذکّرات، معتقدم باید با منطق محکم و با بیان روشن، نقطه نظرات صحیح را ارائه بدهند. با تهمتزنی و جنجالآفرینی، بنده موافق نیستم؛ با تکفیر کردن و متهم کردن این و آن، بنده موافق نیستم. اعتقاد من این است که مجموعه انقلابی کشور ـ که بحمدالله تعداد بیشماری از آنها در بین جوانهای ما، در بین صاحبنظران ما، اساتید ما، بزرگان ما، تحصیلکردههای ما حضور دارند ـ میتوانند با منطقِ محکم وارد میدان بشوند، نقّادی کنند. نقاط ضعف را و نقاط منفی را به رخ ما مسئولین بکشانند. گاهی میشود که مسئول، متوجّه نیست چه دارد میگذرد در متن جامعه، امّا آن جوان در متن جامعه است، او میفهمد.»
۵. افراط و تفریط
از دیگر هشدارهای رهبر انقلاب که مخاطب اولش طلاب انقلابی بوده است پرهیز از افراطیگری و اهانت کردن به دیگران است:
«مبادا حرکت انقلابى جورى باشد که بتوانند تهمت افراطىگرى به او بزنند. از افراط و تفریط بایستى پرهیز کرد. جوان هاى انقلابى بدانند؛ همانطور که کنارهگیرى و سکوت و بىتفاوتى ضربه میزند، زیادهروى هم ضربه میزند؛ مراقب باشید زیادهروى نشود. اگر آن چیزى که گزارش شده است که به بعضى از مقدسات حوزه، به بعضى از بزرگان حوزه، به بعضى از مراجع یک وقتى مثلا اهانتى شده، درست باشد، بدانید این قطعاً انحراف است، این خطاست. اقتضاى انقلابی گرى، اینها نیست.»
۶. نفوذ دشمن
در سالهای ابتدایی دهه هفتاد و در دورانی که انقلاب در حال کسب تجربه جدیدی بود، عدهای با خلق وضعیتی مشابه ظاهر مومن و حزباللهی اقدام به مشوش کردن فضای افکار عمومی میکردند. این دسته با راه انداختن جریانات بدلی با تابلوی امر به معروف و نهی از منکر کارهای خلاف قانون و شرعی را سازماندهی میکردند که یک هدف بیشتر نداشت. رهبر انقلاب در جمع فرماندهان گردانهای عاشورا که نمونه تازهای از تشکل در نیروی مقاومت بود فرمودند:
«جوان حزباللهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش را باز کند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به نام امر به معروف و نهى از منکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزبالله را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم - و تجربههاى این چندسال هم نشان داده - تا نیروهاى مؤمن و حزباللهى براى انجامِ کارى به میدان مىآیند، یک عدّه عناصر بدلى و دروغین، با نام اینها در گوشهاى فسادى ایجاد مىکنند تا ذهن مسئولین را نسبت به نیروهاى مؤمن و حزبالهى و مردمى چرکین کنند. مواظب باشید. مسئله امر به معروف و نهى از منکر، مثل مسئله نماز است. یادگرفتنى است.»
۷.ظلم به دیگران
رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه 14 خرداد ۸۹ هشدار محکمی به جوانان مومن دادند. هشداری که فقط جنبه اخلاقی نداشت بلکه یک امر حکومتی بود.
«جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف می زنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید، این جور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.»
۸. انقلابی منفی شدن!
آخرین فراز این گزارش به یکی از بدیعترین تعبیرهای رهبر انقلاب اختصاص دارد. تعبیری که در زمره ادبیاتسازیهای راهبردی انقلاب اسلامی قابل بحث است. نیازی به توضیح نیست. «انقلابىِ منفى» شدن یکی از آفتهایی است که جوان مومن انقلابی را تهدید میکند.«ما از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابى داشتیم و انقلابیّون ما دوگونه نقش ایفا کردند. بعضى از انقلابیّون، انقلابیّونِ مثبت بودند؛ بعضى از انقلابیّون هم انقلابیّون منفى بودند. در اوایل انقلاب، انقلابىِ منفى به آن انقلابىاى مىگفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مىکشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهتطلب و راحتخواه؛ انقلابىاى که مىگفت من مبارزهام را قبل از انقلاب کردهام، اکنون دیگر مىخواهم احترام شوم. بنابراین، چنین کسانى به میدان خطر و دردسر و آنجایى که چهار نفر آدم از انسان گلهمند مىشوند، وارد نمىشدند.یک عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند. حاضر بودند آبرویشان را هم خرج کنند. آنجایى که فکر مىکردند وجودشان مىتواند کمکى بکند، با همه وجود حاضر بودند. اگر جبهه بود، یک طور؛ اگر دانشگاه بود، یک طور؛ اگر میدان فرهنگى یا سیاسى بود، وارد میدان مىشدند. انقلابىِ منفى، خودش را از کار کنار مىگیرد؛ اما اگر یکوقت کارى هم به دستش افتاد، مثل آدمهایى که هیچ کارى در دستشان نیست، حالت منفىبافى و شکل اپوزیسیون به خودش مىگیرد؛ کأنّه در هیچ کارى مسئولیت ندارد! انقلابىِ مثبت حتّى اگر هیچکاره هم باشد، خودش را مسئولترین افراد مىداند و وارد میدان مىشود. من مىخواهم به شما عرض کنم، عزیزان من! جوانان! انقلابىِ مثبت باشید. دانشگاه باید انقلابیّون مثبت پرورش دهد؛ این ملت و این تاریخ به شما نیاز دارد؛ باید خودتان را آماده کنید.کشور شما به نسل جوان مومن و اندیشمند و پرانگیزه، از همه چیز و از همیشه بیشتر نیازمند است. همه شما را به خدای حکیم و علیم میسپارم.»
* علیرضا یوسفی ، استاد حوزه علمیه