راز آن خطقرمزها(یادداشت روز)
7 ماه از اجرای تعهدات ایران و 3 ماه از شروع اجرای برجام سپری شد؛ هر چند که با لحاظ کردن توقف سایت فردو، شروع روند جدید را باید حدود 27-8 ماه عنوان کرد. اکنون در عبور از مسیری پرفراز و نشیب طبیعیترین پرسش این است که چرا آثار مثبت مورد توقع از برجام عینیت نیافته و غرب به ویژه آمریکا زیر بار تعهدات خود نمیروند؟ حالا دولتمردانی چون صالحی و سیف و ظریف نیز نگران اجرایی نشدن برجام و حس نشدن آثار آن توسط مردم هستند. چرا برجام برای ایران اجرایی نشد و چرا دیوار برجام کج بالا رفت و بیش از این قابل سرپا ماندن نیست؟
1- مذاکرات درست از زمانی منحرف شد که برخی تصمیمگیران و تصمیمسازان، متأثر از جریان رسانهای- حزبی بزک کننده آمریکا، به نفس مذاکره و توافق موضوعیت بخشیدند و به جای اصالت دستاورد، اصالت مذاکره و توافق را برگزیدند. اگر در دنیا و عرف دیپلماسی، مذاکره یک تاکتیک بود، تبلیغات استراتژیک نسبت به اصل آن دست و پا کردند. به ابزار مذاکره و توافق قداست و ارزش استراتژیک بخشیدند و در قول یا فعل معلوم کردند که برخلاف تصریح آمریکاییها مبنی بر اینکه «توافق نکردن بهتر از توافق بد است»، اینان شیفته توافق هستند و هر توافقی را بهتر از عدم توافق میدانند. برجام اینگونه کج و معوج چیده شد و به همین دلیل ،هم توافق موقت ژنو و هم توافق وین علیالدوام نقض شده است. یعنی تا همین نرخ و مظنّه سرجای خود باقی است و کسانی هستند که جای آمریکاییها و غربیها بدعهدیهای آنان را انکار و لاپوشانی و توجیه کنند یا توپ را در زمین خودی بیندازند (مانند گزارش نمای اخیر وزارت خارجه!)، روند نقض و دهنکجی ادامه خواهد داشت. برآورد آمریکاییها این است که برخی محافل در داخل به هر قیمت پای برجام و ستایش از آن باقی میمانند، پس تا هر جا که میشود باید خلاف همین برجام نصف و نیمه و مطالبات ایران در آن عمل کرد.
تا روزنامهای در کشور هست که بنویسد «چرا آمریکا باید تحریمها را بردارد؟ مگر ما چه امتیازی دادهایم»، دشمن جسارت گستاخی پیدا میکند.
2- وقتی یک سیاستمدار چندین بار بگوید «توافق ژنو خط شکنی بود... یک قسمت خط شکنی همین جا بود چون مذاکره با آمریکا تابو بود و این تابو آسان نمیشکست»، «یکی از تابوهایی که شکست و هنوز برای انجام نشدن آن دست و پا میزنند مذاکره با آمریکا بود» و «به امام نامه محرمانه نوشتم که وضعیت فعلی بدون مذاکره و رابطه با آمریکا قابل تداوم نیست»، طرف آمریکایی چرا باید در مذاکره کوتاه بیاید؟ آقای هاشمی با خوش گمانی محض 28 آذر 92 میگفت «جان کری اخیراً با وزیر خارجه ایران گفتوگو کرده و گفته که مسئله تخلف آمریکاییها ]اعمال چند تحریم جدید[ را جبران میکنیم» و تازه امروز که صدای همه درآمده، به نخستوزیر ایالت نیدرز اکسن آلمان میگوید «بد عهدیهای بعضی از طرفهای مذاکره، انجام تعهدات را با کندی مواجه کرده است»! کندی؟ تصریح رئیس بانک مرکزی مبنی بر اینکه دستاورد ایران از اجرای برجام تقریباً هیچ بوده، یعنی کندی انجام تعهدات؟!
3- امروز خندهدار مینماید اما زمانی طیفهای خوشبین، سهلاندیش یا مأموریتدار بسیج شده بودند برای القای تقسیمبندیهایی مانند «اوبامای خوب و مؤدب و میانهرو- کنگره بد»، «دموکراتهای میانهرو- جمهوری خواهان تندرو»، «آمریکای خوب- اسرائیل و نتانیاهوی بد». کنتور که نمیانداخت. کافی بود صاحب نظر و منتقدی نسبت به گوشهای از عملکرد اصالت مذاکره و اصالت توافقیها انذار دهد و دعوت به هوشیاری کند؛ آن وقت فلان رجل سیاسی مدعی میشد- و بر تیتر یک نشریات زنجیرهای مینشست- که دلواپسان با نتانیاهو همزبان و همنوا شدهاند، یا مزدور و بیشناسنامه و کاسب تحریمند. آیا امروز همین برچسبها را باید نثار آقایان صالحی و سیف و حتی ظریفی کرد که میگویند اجرای برجام نباید روی کاغذ بماند و مردم ایران باید اجرای آن را حس کنند؟ به راستی چه کسی فریبکارتر است؛ شیطان بزرگ که در همین دوره اغواگری دست از زورگویی و بدعهدی و خباثت برنداشت یا کسانی که در داخل به بزک او پرداختند؟ گویا شیطان در پاسخ همین بزککاران است که میگوید «خداوند با شما وعده حق کرد و من وعده کردم و نقض نمودم. و من بر شما استیلایی نداشتم مگر اینکه دعوت کردم و اجابت کردید. پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید... ». (آیه 22 سوره مبارکه ابراهیم(ع))
4- مقامات اقتصادی معمولاً در اظهارنظر ملاحظه کارتر از مقامات سیاسی هستند. صرفنظر از نکوهشی که میتوان نسبت به ملاقات رئیس بانک مرکزی کشورمان با وزیر خزانهداری آمریکا داشت، اصل اظهارات آقای سیف در شورای روابط خارجی آمریکا و شبکه خبری بلومبرگ (درباره سرنوشت برجام) قابل تأمل است. او اجمالاً گفته است «3 ماه پساز اجرای برجام، تقریباً هیچ چیز عاید ایران نشده است... آنها ]آمریکا و غرب[ به الزامات خود عمل نکردهاند. نتیجهای که ما انتظارش را داشتیم آن چیزی نیست که الان میبینیم. برای فعالیتهای عادی بانکی هنوز شرایط لازم فراهم نشده است... توقع ما این بود که بعد از اجرایی شدن برجام ایران به اقتصاد جهانی وصل شود. متأسفانه چنین نشده است. ما باید نتایج ملموس برای ارائه به مردم خود در اختیار داشته باشیم... شرط زنده ماندن برجام این است که غرب به تعهدات خود عمل کند وگرنه برجام فرو خواهد پاشید... ایران 3 ماه پس از اجرایی شدن برجام، توان دستیابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبط شدهاش در خارج را ندارد».
چرا روند تحولات خلاف انتظار و پیشبینی از آب درآمده است؟ اگر قرار باشد ایران به چرخه دلار در دنیا دسترسی نداشته باشد، پس پیشابرجام و پسابرجام چه تفاوتی میکند و اصلاً چه فرقی میکند که اموال در خارج مانده 150 یا 100 یا 30 میلیارد دلار باشد؟ اگر قرار بود به چرخه مبادله دلار دسترسی برجامی نداشته باشیم، پس برای چه وعده بازگشت 150 میلیارد دلار را دادیم؟ و وقتی در پسابرجام نتوان به اقتصاد جهانی وصل شد، آنگاه آیا ادعای برقراری سوئیفت و بردن خبرنگاران برای نمایش اتاق کذایی خندهدار نمیشود؟ و بعد از همه این پرسشها آیا حواسمان هست که تمام کارشکنیها از امضای ممنوعیت ویزا برای اتباع 38 کشور تا کارشکنیهای اقتصادی وزارت خزانهداری، همگی با مدیریت دولت خوب، میانهرو و مؤدب اوباما! (و نه کنگره و جمهوریخواهان و لابی صهیونیستی) انجام میشود؟! آیا دستاورد تقریباً هیچ ارزشش را داشت که داستان کربلا را به مذاکره تعبیر و تحریف کنیم یا با تحریف خط امام بگوییم امام موافق حذف مرگ بر آمریکا بود؟ آیا هنوز هم میتوان گفت برجام یک جراحی بزرگ بوده و حالا عدهای سر بخیه زده شده ایراد میگیرند؟ آیا با روشی که آمریکاییها در پیش گرفتهاند، امید به آنها بستن، بخیه بر آبدوغ زدن نیست؟
5- 19 تیر ماه 94 (3 روز مانده به نهایی شدن توافق در وین) و در حالی که شیطنتها و خباثتهای آمریکا در توسعه ابعاد تحریمها رو به تصاعد بود، آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی عبارتی هشدارآمیز گفت که در شلوغی و هیجانآفرینی غوغاسالاران ناشنیده ماند. او گفت «راز این تعبیر رهبر انقلاب که من به مذاکرات خوشبین نیستم در حال نمایان شدن است». رهبر انقلاب با وجود بیاعتمادی مطلق به شیطان بزرگ، مجالی را برای آزمون چند باره دشمن پیشپای برخی تصمیمگیران و تصمیمسازان خوشبین جبهه خودی قرار دادند و در عین حال بر «خطوط قرمزی» تأکید کردند که امروز حکمت آن خطوط قرمز بیشتر آشکار میشود. ایشان آذر 92 (پس از توافق موقت ژنو) در پاسخ به نامه رئیس جمهور فرمودند «دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر است... ایستادگی در برابر زیادهخواهیها همواره باید شاخص خط مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد». همچنین20 فروردین 94 پس از انتشار بیانیه (توافق) لوزان گوشزد کردند «ممکن است طرف مقابل که یک طرف لجوج، بدعهد، بدمعامله، اهل دبّهدرآوردن و از پشت خنجر زدن و این جور سیاه کاریهاست، سر جزئیات بخواهد کشور و ملت ما و مذاکرهکنندگان ما را در یک دایرهای محصور کند».
معظمله 24 تیر ماه 94 و در پاسخ نامه رئیس جمهور که از نهایی شدن توافق و پیروزی بزرگ خبر میداد، یادآور شدند «متنی که فراهم آمده با دقت و ملاحظه و در مسیرقانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند». سپس 12 شهریور 94 در دیدار اعضای مجلس خبرگان تأکید کردند که مجلس نباید از این موضوع کنار بماند و باید وارد شود؛ این همزمان با سپردن بررسی مشابه توافق در شورای عالی امنیت ملی و تأکید بعدی- مبنی بر این که جزئیات هم بررسی شود و نه یک تصویب کلی- بود.
6- رهبر انقلاب 29 مهر و 29 دی 94 نیز در دو نامه خطاب به رئیس جمهور، دولت را به ماهیت استکباری، شرارتآلود، خصمانه، فریبکارانه و عهدشکنانه رژیم آمریکا توجه دادند و ضمن تاکید بر 9 شرط برای اجرای برجام، فرمودند: «تضمین قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرف مقابل تدارک شود، از جمله اعلام کتبی رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر لغو تحریمها... هر گونه اظهارنظر مبنی بر اینکه ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، به منزله نقض برجام است... وضع هرگونه تحریم... نقض برجام محسوب خواهد شد... وجود پیچیدگیها و ابهامها در متن برجام و نیز گمان نقض عهد و تخلفات و فریبکاری در طرف مقابل به ویژه آمریکا ایجاب میکند یک هیئت قوی و آگاه و هوشمند برای رصد پیشرفت کارها و انجام تعهدات طرف مقابل تشکیل شود» و اینکه «مراقبت شود طرف مقابل تعهدات خود را به طور کامل انجام دهد. اظهارات برخی از سیاستمداران آمریکایی کاملاً موجب بدگمانی است... در این معامله هزینههای سنگینی پرداخت شده و نوشتهها و گفتههایی که سعی میکنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند، با افکار عمومی ملت صادقانه رفتار نمیکنند... بار دیگر تأکید میکنم از خدعه و نقض عهدهای دولتهای مستکبر به ویژه آمریکا در این مسئله و مسائل دیگر غفلت نشود».
با وجود همه این راهنماییها و زنهارها متأسفانه اصولی مانند توازن و همزمانی تعهدات و برگشتپذیری آنها و اخذ ضمانتهای کافی رعایت نشد و اکنون سؤال مهم همین است که اگر قرار بود تحریمها لغو نشود، اصلاً برای چه رفتیم و مذاکره کردیم و آن تعهدات را پذیرفتیم؟
7- از تحریم سوخت 20 درصد تا تحریم بنزین و سپس تحریم دلار، هر جا که حربه آمریکا کارگر بود، از هیچ نوع دشمنی علیه ملت ما دریغ نشد. برای اینکه امید راستین -و نه موهوم- در اقتصاد ما جوانه بزند، اول باید از آمریکا نا امید شد به تعبیر قرآنی «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروهًْ الوثقی لا انفصام لها». ایمان استوار و ماندگار از متن کفر و نا امیدی به طاغوت میگذرد. پذیرفتن خطا و بازگشت از مسیر ناحق، مقدمه اصلاح است که شهامت بالایی میخواهد وگرنه لابد باید به فرافکنی، فرار به جلو، حاشیهسازی و حتی تطهیر و تبرئه شیطان بزرگ دست یازید؛ چندان که کسانی کردند. این روش البته خسارتهای بزرگی را در همین چند سال به کشور و ملت تحمیل کرده است. خط خطا درباره آمریکا اگر اصلاح و جبران و مسدود نشود به خط موازی خیانت و خدعه ملحق میشود و آنگاه آمریکا به بدعهدی و تعدی و باجخواهی بیشتر تحریک خواهد شد. دولت محترم اکنون بر سر این دو راهی بزرگ است.
محمد ایمانی