kayhan.ir

کد خبر: ۶۷۳۷۲
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۴

انقلاب رهبر‌ساز


 سیدمحمد امین آبادی
اشاره
امروز کمتر ناظر منصفی وجود دارد که به این واقعیت اذعان نکند که انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی‌«ره» در پيدايش، رهبری، تاثیرات، انگیزه و عوامل دخیل در آن از سایر انقلاب‌های بزرگ جهان در سده‌های گذشته  متمایز است. این انقلاب بزرگ و الهی هیچ‌گاه در چارچوب مرزهای ملی کشور متوقف نماند و تاثیرات شگرف آن در منطقه و جهان دهه‌هاست که در مراکز  تحقیقاتی و مطالعاتی دنیا از سوی اندیشمندان به نام جهان مورد مطالعه قرار گرفته است. انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین و مهمترین انقلاب قرن بیستم تاثیر شگرفی در احیای دین، بازگشت به معنویت،  احیای عزت و هویت اسلامی‌، تجديد حيات اسلام‌، بیداری اسلامی و تثبیت ایده اسلام تنها راه حل داشت. امام خمینی به اسلام حياتي تازه بخشيد، مسلمانان را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتواني مکتب‌های لیبرالیسم و کمونیسم در اداره و هدايت مسلمانان مهر تاييد زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل براي زندگي سياسي مسلمين مطرح کرد.
یکی از ویژگی‌های بسیار مهم انقلاب اسلامی  نقش آن در ایجاد و تداوم نهضت‌های اسلامی در منطقه و جهان و «رهبرسازی» برای تداوم نهضت مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی بود.
 جهان اسلام  پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، شکست‌های پی‌در‌پی اعراب، شکست جنبش ناسیونالیسم عرب و به دنبال آن فرآیند صلح اعراب و اسرائیل با پیشگامی مصر می‌رفت که برای همیشه رژیم صهیونیستی را به عنوان یک واقعیت و حقیقت در قلب امت اسلامی بپذیرد تا این که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و همگان دیدند که این انقلاب چگونه بر یک قدرت بلامنازع منطقه و جزیره ثبات آمریکا پیروز شد. پس از آن بود که بسیاری از انسان‌های آزاده در کشورهای اسلامی با روحیه و انگیزه‌ای که از شخصیت بی‌نظیر امام خمینی و  حمایت‌های مادی و معنوی انقلاب  اسلامی از خود گرفته بودند علم مبارزه با شیطان را در سرزمین‌های اسلامی برافراشتند که به فضل الهی این پرچم طی 36 سال گذشته هیچگاه زمین نیفتاده و با شهادت هر مجاهدی پرچم جهاد و شهادت را مجاهد دیگری با قوت و قدرت بلند کرده است. در این نوشتار ما تنها به چند تن از این رهبران بزرگ اشاره می‌کنیم؛
دکتر فتحی شقاقی
دکتر «فتحی شقاقی» را می‌توان یکی از اولین رهبران جهادی متاثر از انقلاب اسلامی دانست. پیروي از انديشه‌ حضرت امام خميني(ره) و دفاع از الگوي انقلاب اسلامي ایران، تلاش برای ایجاد وحدت ميان شيعه و سني و تأکید بر محوریت آرمان فلسطین و جهاد و شهادت، از جمله ویژگی‌های برجسته وی بود. فتحی شقاقی اگرچه یک پزشک بود اما اولین کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و حضرت امام خمینی را به زبان عربی با نام «خمینی راه حل و جایگزین اسلامی» درست زمانی نوشت که هنوز انقلاب اسلامی ایران اولین ماه‌های پیروزی خود را پشت سر می گذاشت. به گفته «محمد ابوجهاد»، از رهبران جنبش جهاد اسلامي، اين كتاب كه در يك روي جلد آن، تصوير امام كه در زير درخت سيب در نوفل لو‌شاتو نشسته بود و در پشت جلد، عكس شاه را با سرشكافته در حال گريز نشان مي‌داد، در همان شب اول چاپ، با شمارگان ده هزار نسخه به فروش رفت. كتاب بار ديگر تجديد چاپ گرديد كه منجر به دستگيري و اخراج فتحي شقاقي از مصر شد. فتحی شقاقی درباره علاقه خود به انقلاب اسلامی می‌گوید: «دنیا باید بداند كه بازتاب شعارهای امام خمینی در فلسطین در هیچ جای دیگر دنیا نظیری نداشت. دلیل آن این است كه همانگونه كه امام به زندگی ایرانی‌ها معنی داد، به زندگی ما در فلسطین نیز چنین مفهومی بخشید.»
شهيد شقاقي  در جایی دیگر درباره انقلاب اسلامی می‌نویسد «غرب گمان مي‌كرد كه واپسين ضربه‌هاي كاري خود را بر تمدن فروپاشيده اسلامي وارد مي‌سازد كه انقلاب اسلامي در ايران نخستين تيرهاي خود را به سوي غرب رها كرد و نخستين پيروزي اسلام را در دوران معاصر تحقق بخشيد. اكنون، زندگي به پيكر اسلام كه گمان مي‌كردند مرده است، بازدميده و دوباره بيدار مي‌شود و شاداب و سرزنده به‌پا مي‌خيزد».
شاید ترسناکترین خاطره صهیونیست‌ها از دکتر فتحی شقاقی دبیرکل شهید جنبش جهاد اسلامی فلسطین‌، عملیات منحصر به فرد «بیت لید» باشد. عملیاتی که بیش از یکصد سرباز اشغالگر را به خاک و خون کشید و اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت رژیم اسرائیل آن را با حمله سی جنگنده برابر دانست. بعد از این عملیات بود که اسرائیل عزم خود را برای ترور دکتر شقاقی جزم کرد و نهایتا در تاریخ 26 اکتبر 1995 برابر با 4 آبان 1374 وقتی رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در حال بازگشت از کنفرانسی در کشور لیبی بود، در مقابل هتل اقامتش در جزیره مالت توسط جوخه‌های ترور رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. فتحی شقاقی یکی از تربیت‌یافتگان مکتب خمینی بود.
سیدعباس موسوی و سید حسن نصرالله
شهید «سیدعباس موسوی» و «سیدحسن نصرالله»  شیرمردان دیگری از مجاهدان راستین اسلام هستند که پیام روح‌بخش امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران را با گوش جان شنیدند و لبیک گفتند به پیر جماران. سیدعباس در جوانی زمانی که شوق مبارزه با رژیم اسرائیل در دل او موج می‌زد خواب «امام موسی صدر» را می‌بیند. بعد از این خواب، به پدرش می‌گوید که او را با امام موسی صدر آشنا کند. پدرش او را به دیدن امام موسی صدر در صور لبنان می‌برد. بعد از دو سال، امام موسی صدر که سید را انسان پرتلاش می‌بیند، به او می‌گوید: «دیگر جای شما، اینجا نیست. به نجف بروید.» امام موسی صدر، برای سید، یک عمامه می‌آورد و سر او قرار می‌دهد و نامه‌ای هم به سیدمحمدباقر صدر در عراق می‌نویسد و سید را به او معرفی می‌کند. علاقه شدیدی بین سیدمحمد باقر صدر و سید به وجود می آید. سیدحسن نصرالله هم با نامه امام موسی صدر، به نجف می رود. اوایل، سیدحسن نصرالله، سیدعباس موسوی را نمی‌شناخته است.سیدحسن نصرالله، به این ترتیب با سید عباس موسوی آشنا می‌شود. اوایل، به علت تیر‌گی پوست سیدعباس، فکر می‌کند او عراقی است. اما بعد متوجه می‌شود که سید‌عباس هم، مثل او لبنانی است. سیدعباس، سیدحسن نصرالله را بعد از زیارت حرم امام علی(علیه‌السلام) به نزد سید‌محمد‌باقر صدر می‌برد و به ایشان می‌گوید: «سیدحسن نصرالله می‌خواهد در اینجا زیر نظر شما آموزش ببیند و درس بخواند.»
«سید عباس موسوی» و «سید‌حسن نصرالله»  سال 1979 به ایران سفر می‌کنند  و از نزدیک با افکار امام خمینی آشنا می‌شوند. سیدحسن نصرالله درباره آن دیدار می‌گوید: در آن دیدار سید‌عباس از طرف مجموعه صحبت کرد. قاعدتا وقت برای صحبت طولانی نبود. سید‌عباس بسیار خلاصه به امام (رحمت‌الله علیه) گفت: ما گروهی از روحانیون و جوانان لبنانی هستیم که تصمیم گرفته‌ایم در برابر اشغال اسرائیل مقاومت کنیم. اسرائیل کشور ما را اشغال کرده. و به واسطه‌ این که حضرتعالی امام و مرجع ما هستید به تأیید و راهنمایی‌های شما نیازمندیم. امام (رضوان‌الله علیه) بلافاصله این یکپارچگی و هماهنگی میان برادران و همچنین این رویکرد را تأیید و تأکید کردند اصلا راه دیگری جز مقاومت در برابر اشغال وجود ندارد و مقاومت در برابر اشغال واجب شرعی و دینی است. و امام آن روز جمله‌ بسیار مهمی گفتند. گفتند: به خدا توکل کنید و به وعده و یاری خداوند اطمینان داشته باشید. به خودتان متکی باشید. منتظر کمک، پشتیبانی و حمایت این و آن نباشید. کارتان را حتی اگر شده از صفر شروع کنید. با گذشت زمان و راستی، اخلاص، جدیت و توکل به خداوند متعال پیروز خواهید شد. و این جمله را به کار بردند که: من پیروزی را در پیشانی شما می‌بینم. امام آن روز این را گفتند و قاعدتا این برای برادران خیلی جالب توجه بود. چون در آن اوایل - هیچ افقی برای پیروزی مقاومت و مخصوصا پیروزی کوتاه‌مدت مقاومت وجود نداشت. مقاومت شبیه رفتن به سمت سرنوشت نامعلوم بود. پروژه‌ مقاومت بیش از این که پروژه‌ پیروزی باشد بیشتر شبیه پروژه‌ شهادت دست‌جمعی بود! امام این راه و این مجموعه را تأیید کردند و مشروعیتی که نیاز داشت را به آن بخشیدند. هم به این ساختار و هم به این روش، خط و راه. و می‌توانیم آن جلسه را مهم‌ترین جلسه‌ بنیان‌گذاری تاریخ حزب‌الله قلمداد کنیم.»
بلافاصله بعد از بازگشت به لبنان سیدعباس موسوی و سیدحسن نصرالله همه مردان بزرگ و  شجاع لبنان و دانش‌آموختگان مکتب امام موسی صدر و شهید چمران را جمع می‌کنند و  جنبش حزب‌الله را تأسیس می‌کنند که این مقاومت تا امروز هم ادامه دارد. سیدعباس در سال 1992 توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسید اما سیدحسن نصرالله دبیرکل شجاع حزب‌الله سال‌هاست که خواب راحت را از چشم صهیونیست‌ها ربوده است و ان‌شاءالله روزی قدس شریف به دست این بزرگمرد و سایر مبارزان فلسطینی آزاد خواهد شد.
شیخ ابراهیم زکزاکی
«شیخ ابراهیم زکزاکی» معروف به نصرالله نیجریه بزرگ مرد دیگری از تبار پاکان و صالحان است. شیخ زکزاکی زمان انقلاب دانشجو بود. در اوج انقلاب زمانی که حضرت امام خمینی در پاریس تبعید بود عکس ایشان را در حال نماز می‌بیند و شیفته امام می‌شود. از عکس امام کپی می‌گیرد و آن را بین دانشجویان نیز پخش می‌کند. بعد از پیروزی انقلاب به سفارت ایران می‌رود و از مسئولان سفارت عکس امام را می‌خواهد آنها در پاسخ می‌گویند ما عکس امام را نداریم و تنها عکس موجود در سفارت از امام خمینی عکس سیاه و سفیدی است که یک دانشجوی نیجریه‌ای بین مردم پخش کرده است. شیخ زکزاکی می‌گوید من خود آن دانشجو بودم. وی  بعد از پیروزی  انقلاب اسلامی به ایران سفر می‌کند. سفری که دیدگاهش را به اسلامی و حکومت اسلامی تغییر می‌دهد. در همین سفر نیز توسط حضرت امام شیعه می‌شود و امام به او قرآنی می‌دهد و می‌گوید به نیجریه برگرد و با این قرآن کشور خودت را بساز.زکزاکی در باره تاثیر‌پذیری از امام خمینی می‌گوید: «مسلمانان نیجریه همیشه احساس می‌‌کردند، گمشده‌ای دارند و همواره آرزو داشتند گمشده خود را بیایند، وقتی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) پیروز شد، بیشترین درک مفهوم انقلاب را در نیجریه شاهد بودیم. عشق به انقلاب اسلامی ایران در نیجریه با دیدن تصاویر امام به ویژه در زمانی که تبعید بودند و آن رکوع و سجده‌‌های زیبای ایشان، اوج گرفت قبل از آمدن به ایران، به عنوان یک مسلمان به فعّالیت‌هایی مشغول بودم و آرزو داشتم کشور اسلامی داشته باشیم و بتوانیم کنترل کشور خود را به دست بگیریم؛ چون حکومت ما کمونیستی بود؛ امّا بعد از اینکه از ایران دیدن کردم، تمام دیدگاه‌هایم تغییر کرد. ما به یک الگوی ایرانی و تعلیمات امام خمینی(ره) احتیاج داشتیم.»
شیخ ابراهیم زکزاکی بعد از بازگشت از ایران جنبش اسلامی نیجریه را راه‌اندازی می‌کند و  زمانی که شیعیان نیجریه به 500 نفر نیز نمی‌رسیدند الان پیروان مکتب اهل بیت که به آنها خمینیون نیجریه نیز گفته می‌شود  از مرز10 میلیون گذشته است و خمینیون خواب را از چشم سعودی‌ها و صهیونیست‌ها در آفریقا ربوده‌اند. 6 پسر شیخ زکزاکی طی دو سال گذشته به شهادت رسیده‌اند ولی او هرگز از راهی که خمینی پیش پای او گذاشته عقب ننشسته است. دیماه گذشته نیز ارتش نیجریه با یورش به مراکز شیعیان نیجریه نزدیک به 2000 نفر از آنها را به شهادت رساندند و خود شیخ نیز در این یورش به شدت زخمی شد و هم‌اکنون نیز در زندان ارتش نیجریه به سر می‌برد.
آیت‌الله نمر
شهید آیت‌الله شیخ نمر باقر‌النمر را می‌توان دیگر درس‌آموخته مکتب خمینی دانست. شیخ شهید تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاه خود  شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک‌تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم(عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت‌الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم(عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب(س) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
بعد از سفر به ایران و سوریه در بازگشت به عربستان آیت‌الله نمر تبدیل به یک روحانی مبارز تمام‌عیار شد. شیخ نمر همواره در خطابه‌‌هایش تأکید داشت که از گفتن کلام حق، بیم و واهمه‌ای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجه‌ها و آزارها و اذیت‌ها تا سرحد شهادت قرار گیرد. وی بارها تأکید کرده بود که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار می‌گیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمی‌‌توان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد. شیخ نمر در این‌باره در سخنان خود با استناد به خطبه «جهاد» امیرالمؤمنین علی(ع) تأکید داشت که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد. شیخ نمر النمر در یکی از خطبه‌هایش به خاطر مواضع و دیدگاه‌های تندش در قبال رژیم سعودی گفت که «می‌دانم فردا برای بازداشت من به سراغم خواهید آمد. خوش می‌آیید! این منطق و راه و روش شماست: «بازداشت» و «شکنجه» و «کشتار»؛ ما از قتل و کشتار نمی‌هراسیم. ما از هیچ چیز نمی‌ترسیم.»
با این مواضع قاطع بود که آل سعود را مجبور کرد که وی را دستگیر و پس از چند سال زندان سرانجام در یک دادگاه نمایشی به اعدام محکوم کرد و سرانجام در دی ماه گذشته این دانش‌آموخته مکتب خمینی را با شمشیر اعدام کرد اما غافل از این که نمرهای دیگری در راهند و پرچم جهاد و شهادتی که خمینی در بهمن 57 آن را برافراشت هیچگاه زمین نخواهد ماند.
در  اوج کوران مبارزه در سال 43 وقتی از  امام خمینی سوال کردند با کدام نیرو می‌خواهی با شاه بجنگی و طرفداران تو چه کسانی هستند امام فرمودند: «طرفداران من در گهواره‌ها هستند». حال بعد از گذشت بیش از 50 سال از این سخن حکیمانه و نگاهی به تحولات منطقه غرب آسیا و نهضت بیداری اسلامی در منطقه و حضور مجاهدانی مثل عبدالمالک الحوثی رهبر انصارالله یمن، یا مجاهدانی که در بحرین، فلسطین، عربستان، افغانستان، پاکستان و... در مقابل جبهه  شیطانی غربی-عربی-عبری می‌جنگند فرمایش حکیمانه آن پیر روشن ضمیر بهتر درک می‌شود.