خط ارتباطی کری- ظریف(نگاه)
علی اکبری
خبر عجیب و جالبی است. وزیر امور خارجه آمریکا برای اطلاع از وضعیت سه تبعه این کشور که در عراق مفقودشدهاند، با وزیر امور خارجه ایران تماس میگیرد و درخواست همکاری در این خصوص مینماید و وزیر امور خارجه کشورمان نیز اعلام کرده در این خصوص هر کاری که بتواند انجام خواهد داد. اینکه آمریکاییهای مفقودشده در عراق چه میکردهاند و توسط چه گروهی و به چه دلیلی ربودهشدهاند و یا اینکه ممکن است این یک بازی آمریکایی باشد که نه کسی ربودهشده و نه کسی مفقودشده باشد و خود آمریکاییها به دلایل کثیفی که در تاریخ این کشور نیز نمونههای فراوانی میتوان برای آن یافت، این سه نفر را در یک تسویهحساب و یا بازی کثیف کشته باشند، محل بحث این نوشتار نیست چراکه واقعاً ابعاد این ماجرا هنوز کاملاً مشخص نشده است، لیکن سؤال این است که این موضوع چه ارتباطی با ایران دارد که وزیر خارجه کشورمان بخواهد برای آن اقدام نماید؟ آیا وزیر امور خارجه کشورمان در وظایف و مأموریت خویش و یا تعهدی که در قبال مردم کشورمان دارد، تعهدی نیز به مردم آمریکا داده که بخواهد مشکلات آمریکاییها را برطرف سازد و یا اینکه حوزه سرزمینی عراق نیز در قلمرو مسئولیتی آقای ظریف قرار گرفته است؟ وزیر امور خارجه ایران اگر آنقدر فرصت دارد که بخواهد این مشکلات را حل کند، شایسته است به دنبال حل مشکلات اتباع زندانی کشورمان در برخی دیگر از کشورها ازجمله ترکمنستان و... باشد و پیگیری وضعیت اتباع آمریکا را به وزیر امور خارجه آن کشور بسپارد.
نکتهای که متأسفانه بعضاً مورد غفلت قرار میگیرد این است که چرا آمریکاییها تلاش دارند به هر بهانهای، ارتباط با وزیر امور خارجه یا دیگر مسئولان سیاست خارجی کشورمان برقرار و خبر این ارتباط را منتشر نمایند. باید توجه داشت که ارتباط مستقیم سیاسی بین این دو کشور برقرار نیست و کشورهای دیگری بهعنوان حافظ منافع در پایتخت این دو کشور، وظایف سیاسی را متقبل شدهاند. مذاکرات سیاسی بین ایران و آمریکا نیز محدود به مسئله هستهای بوده است و قرار بر گسترش این ارتباط به دیگر حوزهها نبوده است لیکن رصد اخبار نشان میدهد که طرف آمریکایی بهدفعات و به بهانههای متعدد این ارتباط را برقرار نموده است. از تماس بهمنظور ممانعت از اعزام کشتی نجات به یمن و تلاش برای بازگرداندن آن تا این موضوع سه نفر مفقود در عراق و بیربط به کشورمان. بهراستی علت چیست؟
آمریکاییها به القای برقراری ارتباط با ایران بهشدت نیازمند هستند تا به دیگرانی که تلاش دارند ایران اسلامی را بهعنوان یک الگو برای استقلال، راهنمای مسیر خویش قرار دهند القا نمایند که ایران نیز مجبور است با آمریکا کنار بیاید و با این وصف کشور یا ملت دیگری، مسیری که ایران پیمود، نخواهد پیمود. اگر این شبهه کارگر افتد در افکار عمومی ملتها، مسیری که شروع آن با شعار استقلال و سرانجام آن پشیمانی و دست کشیدن از شعارهای انقلابی از قبیل مرگ بر آمریکا باشد، انگیزهای در دیگران برای پیمودن ایجاد نخواهد کرد. آمریکا تلاش دارد این باور را در جهان و در افکار عمومی نهادینه سازد.
نکته دیگر اینکه آمریکاییها تلاش دارند القا کنند هر مشکلی که در منطقه است به ایران ارتباط دارد و اگر ایران قواعد بازی را رعایت کند، هیچ مشکلی در منطقه نخواهد بود و آمریکا تلاش دارد که ایران را مجبور به رعایت ملاحظات بینالمللی و پرهیز از تنشآفرینی کند. ادامه این مسیر باعث خواهد شد دلباختگان و مستضعفانی که جمهوری اسلامی را بهعنوان حامی و پشتیبان خویش به حساب میآورند در محاسبات خود تجدیدنظر نموده و تصور نمایند که دیگر نمیتوان بر روی این حامی و شریک خود حساب کنند چراکه ممکن است این حامی و پشتیبان در تعامل با آمریکا، ایشان را رها سازد. تصوری که برای عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان بسیار خطرناک است.
دلیل دیگر این اقدام آمریکا حساسیتزدایی از افکار عمومی داخل کشورمان در خصوص این ارتباط است. ارتباط با آمریکا بهواسطه مضراتی که برای کشور دارد بههیچعنوان به صلاح نظام و مردم نمیباشد و به تعبیری ارتباط با آمریکا نوعی تابو است که نباید شکسته شود. اگر این روند ارتباطی ادامه یابد کمکم از حالت یک امر قبیح و مضر، به یک امر عادی و بعضاً لازم و ضروری تبدیل خواهد شد و بهانهای برای تعمیم و گسترش در دیگر بخشها و ارکان حاکمیتی و حتی عمومی خواهد شد. امری که طرف آمریکایی بسیار تمایل دارد که آن را به سرانجام برساند و از روزنه و منفذی که ایجاد شده، سرپلی برای گسترش دسترسی خود ایجاد نماید. این وظیفه مسئولان و مردم است که در این خصوص هوشیاری به خرج دهند و مراقبت نمایند که از این منظر گزندی به جامعه و نظام وارد نشود.