kayhan.ir

کد خبر: ۶۳۵۹۷
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۵

شهدای برائت از مشرکین در اربعین(نگاه)

علی اکبری

انقلاب اسلامی ایران آغازگر حرکتی فرخنده و نوین در عصر کنونی برای مقابله مستضعفان علیه مستکبران عالم است و در این مسیر همانند حرکت انبیای الهی، در اولین گام، آنهایی به قیام خمینی می‌پیوندند که نه جزو دسته مرفهین بی‌درد بلکه از تبار دردمندان و مظلومان باشند. با این وصف توقعی نیست که ایادی مزدور آمریکا به بدگویی و مجیزگویی از ما بپردازند و اتفاقا اگر از ما تمجید و تعریف کنند، باید در خودمان و عملکردمان دچار تشکیک شویم. خائن‌الحرمین عالم، آن زمان که در جمعه خونین سال 1366 هجری شمسی، به فرماندهی آن صهیونیست آلمانی‌تبار، حاجیان را در مراسم برائت از مشرکین در حرم امن الهی به خاک و خون کشید و با این عمل ننگین، هتک حرمت امن‌ترین نقطه عالم که حتی در دوران جاهلیت نیز حرمت آن رعایت می‌شد، را مرتکب گردید، ایرانیان را به مسائلی متهم کرد که احمق‌ترین انسان‌ها نیز نمی‌توانستند چنین توجیهاتی بیافرینند. «ایرانیان قصد داشته‌اند خانه خدا را با خود به قم ببرند! آنها تلاش داشتند با قیام به وسیله وسایل قتاله‌ای چون ناخن‌گیر، حکومت آل سعود را براندازی کنند!» و چه کسی است نداند که تنها دلیل و علت این کشتار، برگزاری مراسم برائت از مشرکین و شعارهای «الموت لامریکا» و «الموت لاسرائیل» بود که امت اسلام یکپارچه آن را فریاد می‌زد و همین شعارها که برخی آقایان باسواد و روشنفکر، آن را بی‌ثمر و بی‌نتیجه می‌دانند، همانند تیری در قلب ایادی مزدور آمریکا و استکبار می‌نشست و چون حربه‌ای برای مقابله با آن نداشتند، پاسخ منطق را با گلوله دادند و آن کردند که کردند؛ اما آنچه در محاسبات الهی به حساب می‌آید، در مخیله مستکبران و طاغوتیان نخواهد گنجید که در مکتب و منطق ما، شهادت مکتب انسان‌سازی است و اگر قرار بود کشتن مومنین باعث فراموشی نام و یاد آنها شود، اکنون نباید از حسین و حسینیان اثری مانده باشد.
خطبه دختر امیرالمومنین در مجلس شام، تذکر و یادآوری این غفلتی است که تمام طاغوتیان عالم دارند، آنجا که خطاب به آن ابن‌الطلقاء فرمود: «به خدا سوگند که نام ما را محو نمی‌توانی کرد و به فضیلت ما نمی‌توانی رسید و عار کردار خود را از خود دور نمی‌توانی کرد و نیست رای تو مگر اندک مکری و ایام دولت تو مگر اندک مدتی و عن‌قریب جمعیت تو از هم خواهد پاشید و در روزی که ندا کند منادی از جانب حق‌تعالی که لعنت خدا بر ظالمان و ستمکاران است.»
هزار و سیصد و اندی از آن سال گذشته است اما اکنون حقیقت این سخن آشکار است که اگر مومن و دینداری در عالم، سجده بر درگاه الهی می‌آورد؛ به برکت آن خونی است که در زمین کربلا بر زمین جاری شد. آن خبیث لعین تصور می‌کرد با کشتن زاده زهرای اطهر، عالم اسلام به دوران اجداد کشته شده او در بدر و احد برخواهد گشت و همان جاهلیتی استوار خواهد شد که برپا بود. اگر حکومت آل سعود که همان حکومت آل صهیون است گمان کرد که با کشتن حاجیان خدا در حرم امن الهی، فریاد مظلومان عالم را خفه کرده و با حکومت نظامی از برگزاری مراسم برائت ممانعت به عمل می‌آورد، زهی خیال باطل! نور خدا خاموش نخواهد شد و به برکت خون خدا، قیام عاشورا تجلی‌گاه مراسم برائت از مشرکین شده است.
مراسم اربعین، نمونه‌ای بسیار بزرگتر از آن مراسمی است که به عنوان برائت از مشرکین در مکه برگزار می‌شد. حدود سی میلیون دلداده حسین در عراق و میلیون‌ها دل‌پریشان حسین در این ایام در اقصی نقاط عالم، هر صبح و شام برای حسین گریه کردند و مسیر ناهموار چند ده کیلومتری را به سمت کعبه عشاق پیمودند و فریاد حسین را بازنشر دادند که تن به ذلت نخواهند داد و آزاده خواهند مرد. آن پیر فرزانه و حکیم الهی بعد از جمعه خونین مکه این‌گونه پیشگویی فرمود که: «ما در عین حال که شدیدا متاثر و عزادار از این قتل‌عام بی‌سابقه امت محمد- صلی‌الله علیه و آله و سلم- و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیده‌ایم ولی خداوند بزرگ را سپاس می‌گذاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامی ما را از کم‌عقلان و بی‌خردان قرار داده است، چرا که خودشان هم درک نمی‌کنند که حرکت‌های کورشان سبب قوت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است و در هر مرحله‌ای سبب ارتقای مکتب و کشورمان را فراهم کرده‌اند که اگر از صدها وسیله تبلیغاتی استفاده می‌کردیم و اگر هزاران مبلغ و روحانی را به اقطار عالم می‌فرستادیم تا مرز واقعی بین اسلام راستین و اسلام آمریکایی و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعی حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتی چنین زیبا نمی‌توانستیم».
 اسلام آمریکایی که نتیجه آن آل سعود در عربستان و اردوغان در ترکیه یا داعش و بوکوحرام است کجا و اسلام ناب که مجاهدان فی‌سبیل‌الله چون شهیدان فتحی شقاقی، سیدعباس موسوی، شیخ احمد یاسین و مردانی از جنس سیدحسن نصرالله، قاسم سلیمانی، شیخ زکزاکی در نیجریه و امثالهم را پرورش داده کجا؟ اربعین امسال البته برای مومنان عالم، جلوه‌ای دیگر یافت و آنها را با حقیقتی مواجه ساخت که تاکنون از آن غافل بودند. پیروان خمینی در بین سیاهانی که اجداد آنها توسط مستکبرین نظام سلطه و غربیان غارتگر، به بردگی گرفته شدند و خودشان در آمریکا با دلیل و بی‌دلیل، تنها به واسطه سیاه بودن توسط پلیسی که باید تامین‌کننده امنیت باشد، کشته می‌شوند تا سیاهان بیش از آنکه از دیگر مجرمان و قاتلان واهمه داشته باشند، از پلیس بترسند و در برخی کشورها به عنوان نژادپرست خطاب می‌شوند و بعضا در رستوران‌هایی که همراه داشتن حیواناتی چون سگ آزاد است، از ورود ایشان ممانعت به عمل می‌آید که سیاه را چه به این که رستوران وارد شود و کنار سفیدپوستان، غذا میل کند.
سیاهانی که به عشق آن امام رئوف که سفره خود را با سیاهان یکی می‌کرد و تا آن‌ها دست به غذا نمی‌بردند، غذا میل نمی‌کرد و یا آن امامی که بین رشید فرزند خود که شبیه‌ترین مردم از نظر خلق‌وخوی و منطق به رسول خدا بود با آن برده سیاه‌پوستی که در رکاب امام جان خویش را فدا نمود، هیچ تبعیضی قائل نشد و همان‌گونه صورت آن غلام سیاه را دربرگرفت که صورت فرزند خویش را، متوجه مکتبی شده‌اند که بین غنی و فقیر تفاوتی قائل نیست مگر تقوا و بین سیاه ‌و سفید تفاوتی قائل نیست مگر درجه بندگی ذات باری‌تعالی. شیخ زاکزاکی سربازی از سربازان حضرت روح‌الله، به واسطه دم مسیحایی امام امت، آن‌چنان قدرتی یافته است که گمنام و بی‌نشان و بی‌ادعا برخلاف برخی آقایان خنجرزده از پشت به پیکر انقلاب که من همانم که با رفیق امام بودم و ...، در قاره مظلومان و سیاهان، این تفکر را آن‌چنان گسترش داده است که در مراسم اربعین امسال دیدیم که جمعیتی میلیونی از این زنده‌شدگان عصر تاریکی و جهالت، با پای پیاده خود را به حسینیه‌ای می‌رسانند که همنام با امامی است که همگان آرزوی دیدار و ظهور او را دارند. اصلاً شیعه واقعی همین است. شیعه‌ای که دو بال دارد؛ بال سرخ که آغشته به خون حسین است و بال سبز که ظهور آخرین ذخیره الهی را یادآور است. خون شیعیان نیجریه که در آستانه عزای امام رئوف بر زمین ریخته شد، تنها به این علت ریخته شد که طاغوتیان خواستند مراسم برائت جدیدی شکل نگیرد. مسلمانان نیجریه که در روز قدس سال گذشته و یا آخر ماه صفر امسال به شهادت رسیدند اگر به جای شعار هیهات منا الذله و فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و آل سعود، فریاد زنده‌باد آمریکا سر می‌دادند شاید اکنون زنده بودند و همانند دیگر سیاهانی که در بدبختی و تبعیض زندگی می‌کنند، چند صباحی دیگر زندگی می‌کردند، اما بین آن مرگ و این شهادت تفاوتی وجود دارد که عقول از درک آن عاجزند. البته این‌جا نیز همانند جمعه خونین مکه، دست عناصر رژیم غاصب صهیونیستی آشکار است. اگر مزدوران صهیونیست به جای مقابله با بوکوحرام، خود را موظف به قتل‌عام مؤمنین و مسلمانانی کردند که گناهی جز بیداری اسلامی نداشتند، تصور نکنند که این پایان کار است. «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود» شعاری است که ما حقیقت آن را درک کرده‌ایم. خون شهید، بیدارگر است و خون این شهدای مظلوم، بیداری آفریقا را به دنبال خواهد داشت. کوردلان عالم که از روشنایی ترس و واهمه دارند، می‌خواهند نور خدا را با دهان خویش خاموش کنند. بزرگ‌تر از ارتش نیجریه و مزدوران صهیونیست آن‌ها، در طول تاریخ نتوانسته‌اند و در آینده نیز نخواهند توانست چرا که وعده الهی این است که حکومت از آن مستضعفان عالم و از آنِ عبد صالح خدا است و این شهدا راه رسیدن به وعده الهی را هموار کرده و خواهند کرد. آن‌هایی که برای کشته‌شدگان سفیدپوست در قلب پاریس، شمع روشن کردند و دقیقه‌ای سکوت، باید هم برای این سیاهان در خون غلتیده خفقان بگیرند و تا قیام قیامت سکوت کنند که اصولاً راه ما و ایشان از ابتدا یکی نبوده چرا که فقر و غنی و حق و باطل هیچ‌گاه هم با هم به توافق نمی‌رسند و این از عجایب است که با شیطان بزرگ، بازی برد برد راه بیندازیم. ما انتقام‌گیرنده خون تمام مظلومان عالم خواهیم بود و باکی نداریم که در این مسیر ما را خشونت‌طلب بدانند که اصولاً این جماعت تاریک‌فکر، سیدالشهدا را نیز کشته خشونت جد ایشان در بدر و احد می‌دانند. برائت ما از مستکبران، همیشگی است. ما به حضرت علی‌اکبر اقتدا می‌کنیم آنگاه که به امام خویش فرمود: اگر ما بر حق هستیم و این مسیر، مسیر الهی، پس به شتاب می‌رویم و باکی نیست.