kayhan.ir

کد خبر: ۶۲۱۸۳
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۴ - ۲۰:۰۴

تو کیستی با این همه لشکر دل به همراه؟!(نکته)



آیا شنیده‌ای که عاشقی را از معشوق بترسانند؟  شیشه سلطنت شیطان آن روز شکست که پیکر سرور آزادگان(ع) به جریمه روح بزرگش زیر سم اسبان رفت و سر مبارک او بر سر نیزه به اهتزاز درآمد. «انّه لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون. انمّا سلطانه علی الذین یتولوّنه والذین هم به مشرکون» (نحل-999 و 100). شیطان فقط دوستان خود را می‌ترساند. آن روز عاشورا که سرور آزادگان فرمود «صبراً یا بنی‌الکرام فما ‌الموت الا قنطرهًْ... صبور باشید ای فرزندان کرامت که مرگ نیست مگر پلی، عبور می‌دهد شما را از سختی و ضرر به سمت وسعت بهشت و نعمت دایمی»، ورق برگشت و روزگار عزت مستضعفان آغاز شد.
چند روز بعد  که کاروان کربلا در کوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد بن ابیه وارد شد، امام سجاد علیه السلام در برابر تهدید دشمن پاسخی دندان‌شکن داد که شعار آزادگان تا نهایت تاریخ شد. هنگامی که سیدحسن نصرالله تهدید به ترور شد و خبر آوردند که در بعلبک کسی را همنام وی ترور کرده‌اند، هیمنه جلادان صهیونیست را به استهزاء گرفت و از زبان حضرت سجاد(ع) پاسخ گفت: «بله، باید اعتراف کنیم دشمن ما توانسته دو پیروزی بزرگ نظامی به دست آورد؛ یکی قتل عام قانا و کشتن زنان و کودکان! و دومی فرستادن کوماندو به بعلبک برای ترور یک مرد شریف و خانواده‌دار فقط به جرم این که نامش حسن نصرالله بوده است. این یعنی موساد پرابهت و ارتش قدرتمند! ما فرزندان آن امامیم که گفت أبالموت تُهّددنی یابن الطّلقاء؟ انّ القتل لنا عادهًْ و کرامتنا من الله الشهادهًْ. مرا به مرگ تهدید می‌کنی فرزند آزادشدگان فتح مکه؟ نبرد پیشه ما و شهادت، نشان کرامت ما از جانب خداست».
همین روزهای اخیر که رسانه‌های بزدل‌ سعودی و داعش و گروهک منافقین و برخی رسانه‌های غربی برای شایعه شهادت و جراحت سرلشگر قاسم سلیمانی جشن گرفته بودند، سلیمانی لبخندی می‌زند و همان پاسخ را می‌دهد؛ «اینها (جراحت و شهادت) چیزهایی است که دشت‌ها و کوه‌ها را برای پیدا کردنش پیموده‌ام». و مگر نه اینکه امیر مومنان -علیه‌السلام- شهادت را گمشده دیرین و به سان آب‌گوارایی در ظلمت بیابان می‌خواند؟ شیطان و دوستان او با مرگ می‌ترسانند و تهدید می‌کنند تا غالب شوند اما چون ترس از مرگ به زیر پا افتاد، دیگر از شیطان و دوستان او چه چیز باقی می‌ماند؟!
شیواتر از سیدشهیدان اهل قلم سیدمرتضی آوینی نمی‌توان نوشت: «شیطان، حکومت خویش را بر ضعف‌ها و ترس‌ها و عادات ما بنا کرده و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست‌برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفه‌اللهی جبران کنی دیگر شیاطین را بر تو تسلط نیست. بگذار آمریکا با مانورهای ستاره دریایی و جنگ ستارگان خوش باشد. دریا، دل مطمئن  این بچه‌هاست و ستاره‌ها نور از ایمان این بچه مسجدی‌ها می‌گیرند. همان‌ها که در جواب تو می‌گویند ما خط را نشکستیم خدا شکست و همه اسرار در همین کلام نهفته است. آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. شیاطین آمریکایی به خیال خود فکر کرده‌اند که با تهدید، رعب و وحشت در دل ما می‌افتد. ملتی که خدا را دارد از چه باید بترسد؟ ملتی که شهادت را آرمان و معشوق خود می‌داند از چه‌چیز واهمه دارد. آیا شنیده‌ای که عاشقی را از معشوق خود بترسانند؟!  ما را از جنگ و جهاد نترسانید. ما با آرمان‌های حضرت روح‌الله پیمان خون بسته‌ایم. اگر شیطان بزرگ و یارانش کار را به کارزار و میدان مبارزه بکشانند چه کسی دلاورتر از یاران عاشورایی امام عشق؟! آنان را پروایی از مرگ نیست. مرگ اگر مرد است گو سوی من آ، تا در آغوشش بگیرم تنگ‌تنگ. ... دل این اصحاب به نور ایمان روشن است. ما که در بین همه مجاهدان، حسین(ع)  را به عنوان مولا و مقتدا انتخاب کرده‌ایم پس از چه باید بترسیم؟ هیهات منا الذله. ما تا ظهور حضرت مهدی(عج) و در رکاب نائب برحقش حضرت خامنه‌ای و تا زمانی که آمریکا و متحدانش به سلطه‌گری مشغولند دست از مبارزه  و جهاد برنمی‌داریم. و آنان که معنی جهاد و ولایت را نمی‌دانند سخت در کار ما حیران‌اند».
حالا اربعین و پیاده‌روی نجف تا کربلا، میقات عاشورایی‌ها و کربلایی‌ها است؛ اندکی از بسیار در این بستر شوریدگی  و شیدایی جاری می‌شوند و بی‌شماری از آن بسیارها که نتوانسته‌اند به میقات برسند، دل‌شان با راهیان حرم دوست راهی می‌شود. می‌شود حکایت مشتاقی و  مهجوری؛ شوریدگی و شیدایی... می‌شود حکایت دلبری و دلدادگی. و کدام سردار و علمدار سزاوارتر از حضرت «سیدعلی» که از زبان همه دلدادگان و دل‌سوختگان بنویسد:
«ای شعله فروزان، ای فروغ تابان، ای گرمابخش دل‌های خلایق! تو کیستی با این شکوه و جلال، با این شیرینی و دلنشینی، با این هیبت و اقتدار، با این همه لشکر دل به همراه، با غلغله فرشتگان که در کنار موکب تو با آدمیان رقابت می‌کنند؟  تو کیستی ای نور خدا، ای ندای حقیقت، ای فرقان، و ای سفینهًْ‌النجاهًْ؟ چه کرده‌ای در راه خدایت که پاداش آن خدایی‌ شدن هر آن چیزی است که به تو نسبت می‌رساند؟ بنفسی انت، بروحی انت، بمهجهًْ قلبی انت، و سلام الله علیک یوم ولدت و یوم استشهدت مظلوما و یوم تبعث فاخرا و مَفخَرا.»
... السلام علی الحسین المظلوم الشهید. السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات... اللهم انی اشهد انه ولیک و ابن ولیک... جعلته حجهًْ علی خلقک من الاوصیاء فاعذر فی الدعا و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالهًْ و حیرهًْ الضلاله...
بی سر و سامان توأم یا حسین(ع)
دست به دامان توأم یا حسین
جان علی(ع) سلسله‌ بندم مکن
گردم، از خاک بلندم مکن
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوی تو خاکم کند
... چیست شفابخش دل ریش ما
مرهم زخم و غم و تشویش ما
بر سر نی زلف رها کرده‌ای؟
با جگر شیعه چه‌ها کرده‌ای


محمد ایمانی