kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۶۸۴
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۲

نقش عربستان در گسترش گروه‌های تکفیری


سیدسعید صادقی*
مقدمه
در دنیای معاصر، عربستان مهم‌ترین منبع تکوین و صدور وهابیت و سلفی‌گری به دنیای اسلام است. اندیشه وهابیت مهم‌ترین زمینه تکفیر در میان مسلمانان را در دو سده اخیر فراهم آورده است.
عربستان یکی از کارگزاران جنگ برای سازماندهی گروه‌های ایدئولوژیک با رویکرد تکفیری محسوب می‌شود. گروه‌های تکفیری که از سوی عربستان مورد حمایت اقتصادی، ایدئولوژیک و تسلیحاتی قرار می‌گیرند علت اصلی بی‌ثباتی سیاسی در عراق و سوریه هستند. (۱)
عربستان از همان آغاز، دو هدف کلیدی را دنبال کرده است: ارتقای ارزش‌های وهابی در منطقه و جهان اسلام، بنیان نهادن فرهنگ اطاعت کورکورانه از سلطان و اجزای حکومت در کشور. دنبال کردن اهداف دوگانه به ویژه اشاعه ارزش‌های وهابی در راس سیاست‌های منطقه‌ای عربستان سعودی قرار دارد. امروزه امنیت برای رهبران سعودی تعریفی متفاوت یافته است. سیاست‌های تدافعی برای تضمین امنیت، جای خود را به خط مشی‌های تهاجمی داده است. عربستان منبع اصلی و حیات‌دهنده افراط‌گرایی و مدافع اصلی محافظه‌کاری در منطقه است. (۲ )
بدین ترتیب با این زمینه و چارچوب، عربستان سعی دارد در تحولات کشورهای منطقه نقش بازی کند و آنها را با منافع امنیتی و هویتی خود سازگار سازد. حمایت از گروه‌های تروریستی و تکفیری در منطقه غرب آسیا نیز در چارچوب همین سیاست تبیین می‌شود. به موازات تشدید بحران در سوریه و در کنار نام گروه‌های سلفی گوناگون، نام داعش بیشتر به گوش می‌خورد.
پشتوانه اصلی این گروه‌ها، کشورهای عربی به ویژه عربستان است. این کشور علی‌رغم انکار رسمی و حتی اعلام فاصله‌گیری، به اشکال مختلف از آنها حمایت می‌کند. در پاسخ به این سوال که چرا عربستان در عراق و سوریه، سیاست حمایت از گروه‌های تکفیری و تروریستی را در پیش گرفته است؟ این فرضیه مطرح است که عربستان از دو نظام حاکم بر عراق و سوریه و نقش مثبت ایران در تحولات این کشورها ناراضی است و به همین خاطر، با حمایت از گروه‌های تکفیری و بعثی سعی می‌کند امنیت این کشورها را به هم زده و شرایط را به نفع خود رقم بزند. بنابراین سعی می‌کند این گروه‌ها را مورد حمایت مالی، سیاسی، اطلاعاتی و اعتقادی قرار دهد.
اهداف عربستان
عربستان به عنوان پیشگام حمایت و پشتیبانی‌کننده از گروه‌های تکفیری و تروریستی در عراق، چند هدف را پیگیری می‌کند که از جمله می‌توان به سه مورد مهم اشاره کرد: 1) ایفای نقش فعال در منطقه غرب آسیا، 2) رقابت ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی با ایران، 3) انحراف توجه بین‌المللی از شرایط داخلی عربستان به خارج از این کشور.
1) نقش‌آفرینی در منطقه غرب آسیا
حذف شوروی از صحنه معادلات بین‌المللی افول پان عربیسم و به حاشیه رفتن رهبران پان عرب، این فرصت را برای عربستان به وجود آورد که بسط نفوذ سیاسی و اشاعه ارزش‌های وهابی را سرلوحه سیاست‌های خود قرار دهد، سیاست‌های انفعالی را کنار بگذارد و کنشگری را پیشه سازد. آمریکا نیز به لحاظ منابع عظیم نفت عربستان که برای استمرار توان بالای صنعتی غرب ضروری است و از همه مهم‌تر نقش تعیین‌کننده عربستان در ثبات قیمت نفت و ثبات جریان مداوم سوخت فسیلی، با حمایت علنی و ضمنی خود، قدرت مانور فراوانی برای این کشور به وجود آورده است (۳ ) در چنین چارچوبی، عربستان با تکیه بر درآمدهای کلان حاصل از فروش نفت و برخورداری از  حمایت ایالات متحده آمریکا، سعی کرد از انفعال ساختاری بیرون آید و به بسط ارزش‌های خود (که مبتنی بر اسلام بنیادگرا با شاخصه‌های وهابیسم است) در سطح منطقه غرب آسیا و جهان اسلام بپردازد.
رهبران سیاسی و زمامداران عربستان از انگیزه لازم برای نقش‌آفرینی در محیط پرمخاطره منطقه خاورمیانه برخوردارند. الگوی رفتاری آنان مقابله با شیعیان و گسترش جنگ مذهبی در منطقه است. سازماندهی گروه‌های سلفی با «رهیافت تکفیری» و «راهبرد تروریستی» را می‌توان در زمره الگوهای کنش رقابتی عربستان در دوران جدیدی دانست که جنبش‌های اسلامی با رویکرد دموکراتیک، محور اصلی برخی از تغییرات سیاسی در منطقه شده‌اند. (۴)
2) رقابت با ایران
ایران و عربستان به عنوان تولیدکنندگان عمده نفت و مدافعان دو نوع نگاه از اسلام، رقبای طبیعی محسوب می‌شوند. عربستان سعودی متحد سنتی و ژئوپلیتیکی آمریکا در منطقه است و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به عنوان موازنه‌کننده و مانعی برای جلوگیری از تاثیرات منطقه‌ای و نفوذ ایران، ایفای نقش نموده است. حکام عربستان خود را رهبر جهان اهل تسنن معرفی می‌نمایند که وظیفه دارد در مقابل ایران شیعی مقاومت و از نفوذ آن جلوگیری نماید. (۵) پس از انقلاب اسلامی، ایدئولوژی سیاسی و انقلاب شیعه که پرچم وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اسلامی را نیز برافراشته بود به سرعت مقابل ایدئولوژی وهابی به رهبری عربستان قرار گرفت. ایدئولوژی وهابیت تعارض شدیدی با مذهب تشیع دارد. مخالفت وهابیت با مذهب تشیع، با سیاست منطقه‌ای عربستان مبنی بر مهار ایران گره خورده است. (۶)
عربستان سعودی از به قدرت رسیدن شیعیان در عراق و تداوم دولت بشار اسد در سوریه به شدت نگران است و سعی در بی‌ثبات‌سازی عراق و سوریه از طریق حمایت از گروه‌های تروریستی و تکفیری دارد. با توجه به ناخرسندی عربستان سعودی از شرایط و ساختار قدرت در منطقه، این کشور رویکرد منفی در قبال عراق جدید و سوریه در پیش گرفت. سعودی‌ها نه تنها اقدامی برای حمایت از روند سیاسی و برقراری روابط دیپلماتیک با عراق و سوریه انجام ندادند، بلکه حتی در قبال ورود تروریست‌ها و بی‌ثبات‌سازی این کشورها، با تساهل برخورد کردند (۷ ) با این شرایط، اولویت مهم‌تر سعودی‌ها، تلاش برای جلوگیری از تثبیت ساختار سیاسی در عراق و سوریه و بر هم خوردن موازنه منطقه‌ای به نفع عربستان است. بر این اساس مقامات سعودی تلاش می‌کنند از رشد و گسترش‌ گروه‌های تروریستی و تکفیری در عراق حمایت کنند. این سیاست که از ملاحظات راهبردی عربستان درباره موازنه منطقه‌ای ناشی می‌شود سبب تساهل سعودی‌ها در خصوص ورود جنگجویان و حمایت از شورشیان تکفیری و تروریستی شده است.
بدین ترتیب، ما شاهد رقابت گسترده عربستان با ایران در سطح منطقه هستیم. جنگ 33 روزه نقطه اوج این رقابت‌ها بود، در طول حمله اسرائیل به جنوب لبنان، عربستان به همراه مصر و اردن، حزب‌الله لبنان را به ماجراجویی متهم کردند و تقصیر جنگ را بر گردن این گروه انداختند. بعد از این جنگ، بسیاری از تحلیل‌گران از آن به عنوان جنگ سرد منطقه‌ای برای توضیح آنچه خاورمیانه جدید می‌خواندند استفاده کردند.
ناکامی اسرائیل درحذف حزب‌الله باعث ترس از نفوذ ایران تا دریای مدیترانه شد. این امر واکنش خصمانه عربستان سعودی را به دنبال داشت و رقابت‌های منطقه‌ای با ایران را دامن زد. وزیر خارجه آمریکا نیز این رقابت را رقابتی بین کشورهای افراطی (ایران و محور مقاومت) و نیروهای میانه‌رو (عربستان و طیف محافظه‌کار عربی) در خاورمیانه نامید. عده‌ای نیز رقابت عربستان و ایران در این جنگ را نوعی توازن قوا در چارچوب سیاست رئالیسم تعریف می‌کنند. با این وجود، هر تعریفی که از این جنگ داشته باشیم، باید پذیرفت که واقعیت‌های منطقه بعد از سقوط صدام و ناکامی اسرائيل در جنگ 2006 باعث تشدید رقابت‌های منطقه‌ای عربستان با ایران شده است.
در چنین فضایی، رسانه‌های عربی به رهبری عربستان و قطر، برخلاف حساسیت عمومی مردم نسبت به قضیه فلسطین در جهان عرب، سعی کردند احساسات ضدحماس و ضدحزب‌الله را جایگزین احساسات ضداسرائیلی کنند. خیزش‌های عربی این رقابت‌ها را به صورتی عریان، علنی کرد. بنابراین ما شاهد رقابت و جنگ نیابتی آشکار عربستان علیه ایران در بحرین، یمن، سوریه و لبنان و عراق هستیم.
این کشور در ابتدا سعی کرد از طریق مداخله نظامی در بحرین و کشورهای حوزه خلیج فارس، مانع از همه‌گیری این تحولات در حوزه نفوذش در خلیج فارس شود. همچنین با فشار به سازمان ملل برای حمله به لیبی پیش‌قدم شد. ریاض در ادامه، سعی کرد با کمک به گروه‌های مسلح و تروریستی و تزریق پول‌های کلان به این گروه‌ها، بی‌ثباتی را در منطقه دامن بزند. سرایت تحولات به سوریه، اوج‌ بازیگری عربستان بود. این کشور سعی کرد بیشترین استفاده را از فضای ایجاد شده ببرد و سوریه را به بهشت حضور گروه‌های تکفیری از نقاط مختلف جهان تبدیل سازد. بر این اساس، عربستان سعودی با حمایت از گروه‌های افراطی توانست موج خیزش‌های عربی در برخی از کشورهای منطقه را به جهنم افراط‌گری و خشونت تروریست‌ها تبدیل کند.
در همه این موارد، رویکرد امنیتی عربستان مقابله با ایران است. رهبران عربستان مقابله با ایران را براساس «نظریه مقابله با هلال شیعه» به انجام می‌رسانند؛ چنین رویکردی در سال 2006 تبیین شد. نظریه‌پردازان امنیتی عربستان، الگوی مقابله با شیعیان را در راستای گسترش تضادهای هویتی اسلامی در منطقه پیگیری می‌کنند. بنابراین مقابله ژئوپلتیکی و ایدئولوژیک عربستان با ایران را می‌توان در حمایت از گروه‌هایی همانند «داعش» و «النصره» مشاهده کرد. علاوه بر گروه‌های یاد شده طیف گسترده‌ای از نیروهای تبلیغی و تکفیری وجود دارند که اقدامات خود را در مقابله با ژئوپلتیک راهبردی ایران در خاورمیانه سازماندهی کرده‌اند. ساز و کارهای مورد استفاده آنان را می‌توان در قالب نشانه‌هایی از جدال‌گرایی راهبردی در بحرین، مقابله پرشدت با حکومت بشار اسد، بی‌ثبات‌سازی ساختار سیاسی لبنان از طریق ترور، بمب‌گذاری و انجام اقدامات انتحاری دانست.
اما محور اصلی جدال جدید عربستان در برخورد با ایران را باید در عراق مشاهده کرد. گروه‌هایی که بخشی از القاعده محسوب می‌شوند، تلاش دارند روند «جنگ کم شدت» علیه ایران را سازماندهی کنند. جنگ کم شدت را باید نمادی از راهبرد امنیتی عربستان علیه ایران دانست که مبتنی بر پیوند مولفه‌های ایدئولوژیک، هویتی و راهبردی است. چنین فرآیندی نشانه‌هایی از تصاعد بحران، گسترش خشونت و همچنین پراکنده‌سازی تروریسم در حوزه‌های مختلف جغرافیایی را به وجد آورده است (۸)
3) انحراف افکار بین‌المللی
در راهبرد امنیتی خاندان آل‌ سعود، امنیت شبه‌جزیره را باید بخشی از امنیت عربستان دانست. عربستان برای کنترل بحران مشروعیت در سرزمین حجاز و دیگر کشورهای شبه‌جزیره از الگوی کنش پیش‌دستانه امنیتی بهره می‌گیرد (۹) در تحقق این سیاست است که عربستان به حمایت از گروه تروریستی و تکفیری موسم به داعش در عراق و سوریه می‌پردازد. منافعی که عربستان از این اقدام به دست می‌آورد علاوه بر کسب حمایت آمریکا برای ادامه حکومت آل سعود، منحرف کردن توجه بین‌المللی از اعتراض‌ها در داخل آن کشور و صدور بحران داخلی خود به خارج است. همچنین انحراف توجه‌ها از دخالت نظامی عربستان در یمن و ایجاد فضای لازم برای ادامه حضور نیروهای نظامی آن کشور در بحرین از دیگر اهداف عربستان می‌باشد.
بنابراین، یکی از دلایل عمده حمایت عربستان از گروه‌های تروریستی در منطقه، تلاش آل سعود برای انحراف افکار عمومی جهان (به ویژه غرب) از تحولات داخلی عربستان به مناطق بحرانی دیگر در منطقه خاورمیانه است.عربستان در تلاش است تا مانع انجام دموکراسی‌های صادراتی غرب در کشور به شدت محافظه‌کار و دارای حکومت سنتی خانوادگی خود شود. این کشور حتی برای جلوگیری از آن (به تاخیر افتادن دموکراسی) امتیازات مالی فراوان و اجازه حضور نظامیان دولت‌های غربی را در کشور خود داده است. پر واضح است که عربستان سعودی خواستار فرسایشی شدن کامل جنگ در عراق است. فرسایشی شدن درگیری‌ها و افزایش وخامت و پیچیدگی و نرسیدن به یک راه حل واحد از طرف همه گروه‌ها کاملا به نفع عربستان است؛ زیرا این کشور فرصت این را دارد تا اذهان عمومی را (حتی به طور موقت) از فضای داخلی کشور خود منحرف و نفوذ وهابیت و سلفی‌گری را در منطقه افزایش دهد.
حمایت از گروه‌های تکفیری و تروریستی
در بررسی خاستگاه پیدایش گروه‌ها و جریانات تروریستی مدعی اسلام که نگاه تکفیری دارند، رد پای کشورهای متنوع غربی یافت می‌شود. سرویس‌های اطلاعاتی غربی برای نفوذ در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و ضربه زدن به امنیت منطقه با هدف دستیابی به اهداف استکباری خود زمینه را برای تولد و رشد اندیشه‌های تکفیری مهیا می‌کنند. اما غیر از کشورهای غربی که بخشی از سیاست‌های خود را از این طریق پیگیری می‌کنند، عربستان سعودی نیز به‌عنوان پدر معنوی جریانات تندروی تکفیری به عبارتی فصل مشترک همه جریانات تروریست و تکفیری را تشکیل داده است.
به عبارت دیگر، عربستان در شکل‌گیری، حمایت مالی، القای گرایش های اعتقادی و بسیاری موارد دیگر از همه این گروه‌ها حمایت می‌کند و حتی در بسیاری از موارد عربستان در واقع رابط ارتباط سرویس‌های غربی با این گروه‌ها بوده و خط مشی سیاسی را به تروریست‌ها منتقل می‌کند. از جبهه تروریست‌های سوریه گرفته تا تروریست‌های فعال در عراق و گروه‌های ریز و درشت فعال در مرزهای غربی و شرقی کشورمان و بالاخره مدارس دینی پاکستان که به عنوان مراکز تروریست‌پرور شناخته می‌شوند، همه و همه به نوعی از حمایت آشکار و پنهان عربستان برخوردارند. رسانه‌های عربستان تلاش کرده اند که بحران عراق را فقط به عملکرد شیعیان این کشور و تلاش ایران برای تسلط به عراق نسبت دهند. در حالی که کمک‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری عربستان به داعش و گروه‌های تکفیری این اتهام را بیشتر متوجه آنان می‌کند. تنظیم سیاست‌ها بر مبنای ایران‌هراسی در عراق سیاست تکراری عربستان است که نه تنها نتوانسته اهداف آن را تامین کند، بلکه ثابت شده در تفکرات شیعی، افراط‌گرایی راهی ندارد که البته با توجه به بازی پیچیده غرب در ارتباط با جهان اسلام، این موضوع خود  جای تامل عمیق دارد (۱۰) در اینجا به تحلیل و توضیح ابعاد چندگانه حمایت عربستان از گروه‌های تروریستی می‌پردازیم که شامل حمایت مالی و سیاسی، حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی و نیز حمایت اعتقادی و ایدئولوژیکی است.
1- حمایت مالی
یکی از مهم‌ترین بخش‌های حمایتی عربستان از گروه‌های تروریستی، کمک‌های مالی این کشور به آنهاست. مقامات این کشور طرح گسترده‌ای را برای جمع‌آوری کمک‌های مالی در راستای حمایت از گروه‌‌های تکفیری به راه انداختند. کشور عربستان سعودی با پول‌های هنگفتی که از راه فروش حدود 10 میلیون بشکه نفت در روز به دست می‌آورد، به محلی برای جمع‌آوری سرمایه لازم‌جهت آموزش و رشد گروه‌های سلفی تبدیل شده است و به تروریسم مذهبی دامن می‌زند. (۱۱)
حکومت آل سعود مایل است نظام هم‌پیمان و نزدیک ایران در عراق و سوریه را سرنگون کند و منطقه نفوذ خود را در کنار مرزهای ایران گسترش دهد. بنابراین همواره پشتیبان مالی گروه‌های سلفی و تکفیری و وهابی تندرو در منطقه بوده است. ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان، در اظهارات رسمی خود اعلام کرده بود: «اگر یک میلیارد دلار برای سرنگونی صدام هزینه کرده، آماده است برای سرنگونی حکومت شیعیان عراق ده‌ها میلیارد دلار هزینه کند.» بنابراین، سعودی‌ها که به شدت نگران افزایش قدرت منطقه‌‌ای شیعیان به مرکزیت ایران هستند، حاضرند به هر قیمت با شکل‌گیری آن مقابله نمایند. در نتیجه دولت عربستان از رشد گروه‌های تکفیری مانند داعش بر علیه دولت شیعی عراق و دولت اسد سود می‌برد (۱۲).
عربستان از جمله کشورهایی است که بیشترین کمک‌های مالی را در  اختیار تروریست‌های داعش قرار داده است. در همین ارتباط پایگاه «ورلدنت دیلی» سال 2014 با انتشار گزارشی جنجالی از اعطای کمک مالی 300 میلیون دلاری آل سعود به تروریست‌های داعش در سوریه خبر داد. «رابرت فیسک» روزنامه‌نگار مشهور انگلیسی در روزنامه «ایندیپندنت» می‌نویسد: عربستان سعودی با کمک‌های میلیارد دلاری خود نقش مهمی در تشکیل گروه تروریستی داعش ایفا کرد. مقامات سعودی هم‌اکنون نیز دست از اعطای کمک‌های مالی به داعش برنداشته و همچنان از این گروه تروریستی حمایت می‌کنند.
2- حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی
یکی دیگر از ابعاد مهم حمایت عربستان از گروه‌های تروریستی و تکفیری، حمایت نظامی و اطلاعاتی است. تهیه سلاح و قاچاق اسلحه و ارائه راهکارهای عملیاتی به آنان و مرتبط کردن آنها با رسانه‌های بین‌‌المللی از اهداف عمده عربستان در کشور عراق و سوریه است. در واقع سیستم اطلاعاتی عربستان قدرت و تمرکز عمده خود را برای تسلیح و هدایت سیاسی تروریسم در منطقه معطوف کرده و در این مسیر پیش می‌رود.
«رومان کاییه» کارشناس امور گروه‌های تندرو در مرکز خاورمیانه فرانسه معتقد است تعدادی از رهبران نظامی گروه تروریستی داعش،‌ عراقی یا لیبیایی هستند در حالی که رهبران دینی آنها عربستانی هستند. به باور بسیاری از تحلیل‌گران، داعش با سازمان اطلاعاتی عربستان و قطر در ارتباط است و توسط همین سازمان‌های اطلاعاتی هدایت می‌شود و نیز از حمایت مالی و تسلیحاتی و لجستیکی عربستان بهره‌مند است. نوری مالکی،‌ نخست‌وزیر سابق عراق بارها عربستان سعودی و قطر را مسئول بحران امنیت و رشد تروریسم در این کشور دانسته است. وی تاکید کرده که پشتیبان اصلی بحران امنیتی در این کشور که توسط گروه‌های تروریستی و به‌ویژه داعش به وجود آمده رژیم سعودی است که هرگونه حمایت مالی، تسلیحاتی، لجستیکی و رسانه‌ای را از تروریست‌ها به عمل می‌آورد و تامین کامل مالی آنها را برعهده دارد. به باور بسیاری از تحلیل‌گران،‌ عربستان قصد دارد روند سیاسی در عراق و سوریه را بی‌اعتبار، منحرف و بی‌ثبات کرده و آن را متوقف سازد (۱۳).
3- حمایت فکری و اعتقادی
گروه موسوم به «داعش» در حقیقت شامل گروهی از تروریست‌ها می‌شود که بیشتر در زیرمجموعه القاعده‌، تکفیری‌ها و سلفی‌های برخاسته از عربستان سعودی قابل بحث و بررسی است. این تروریست‌ها اگر چه ممکن است در پاکستان و افغانستان یا در عراق و سوریه تربیت شده و تبحر نظامی پیدا کرده باشند، ولی در اصل شعبات و شاخه‌های افراطی وهابی‌گری هستند و دولت عربستان سعودی طی یکی، دو دهه اخیر هزینه بسیار زیادی برای ایجاد و تربیت فکری و اعتقادی آنها صرف کرده است. همه جهان در دو، سه سال اخیر شاهد بوده‌اند که دولت سعودی رسما و علنا اعلام کرده است که از این نیروها برای پیشبرد امیال خود در خاورمیانه استفاده خواهد کرد. عربستان سعودی خواستار نهادینه شدن نظم سلفی در خاورمیانه و حتی جهان اسلام با مرکزیت خود است.
الگوی سلفی تلاش دارد با طرح مسائلی چون شکل‌گیری هلال شیعی و خطرناک جلوه دادن آن به صورت بین الاذهانی، الگوی اسلام انقلابی را به حاشیه رانده و خود قدرت هژمون منطقه شود. رفتار این جریان در حذف الگوی انقلاب اسلامی، شبیه آنچه در عراق فعلی می‌گذرد، حکایت از این امر دارد. این کشور با حمایت فکری و اعتقادی گروه‌های تکفیری و سلفی که مخالف نظام شیعه هستند سعی می‌کند ضمن تقابل با اسلام انقلابی، در روند ثبات سیاسی و امنیتی عراق و سوریه خلل ایجاد کند. (۱۴)
پی‌نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است
 *کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران