kayhan.ir

کد خبر: ۵۹۶۰۷
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۳

پاسخ های مجازی به شبهات مجازی

پس از فاجعه منا برخی شبهات و ابراز تردید ها درباره لزوم رفتن به سفر حج در فضای مجازی مطرح شد و پاسخ های مناسبی هم در شبکه های اجتماعی به آنها داده شد که به دو نمونه از آنها اشاره می کنیم.

نیلوفر حاج‌قاضی

یک کاربر خوش‌قلم این‌گونه کاربران را به همدردی با داغدیدگان ماجرا دعوت کرده بود:
«قدیما رسم بود اگر کسی عزادار می‌شد نمک به زخمش نمی‌ریختند ولی گویا بعضیا آن‌قدر از این حادثه ذوق‌زده شدند تا دق دلشان را سر دین و دین‌باوری و شعائر دینی خالی کنند که یادشان رفته گروهی از هموطنانمان ناباورانه کشته شده‌اند و باید خوشحالیشان را چند مدتی در دلشان پنهان کنند و خود را به سرعت لو ندهند! ای کاش کمی مطالعه می‌کردند تا بدانند کسی در عربستان دنبال خدا نیست. خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است و در عربستان گم نشده که حاجی پیدایش کند. حاجی وقتی حاجی می‌شود که مستطیع شده باشد و وقتی مستطیع شد باید خمس پولش را داده باشد. پس حاجی با پرداخت خمسش قلب کودک سرطانی را شاد کرده و با پول خمس و زکاتش اشک شوق بر چشمان عاشق آن مادر فقیر جاری کرد و.... اگر علاوه بر این همه صدقات و انفاق‌ها و اطعام‌هایی که مذهبی‌ها می‌کنند، غیرمذهبی‌ها همچنین سخاوتمندانه عمل می‌کردند مشکلات جامعه زودتر حل می‌شد. آری ای حاجیانی که در مسیر انجام دستورات الهی هم بذل مال کردید وهم با توطئه و حماقت آل‌سعود که بازماندگان آل‌سفیانند جانتان را گذاشتید حجتان مقبول.»
گروه دیگری نامه ای را به نقل از فرزند یک حاجی شهید به اشتراک گذاشته بود:
«انا لله وانا الیه راجعون. اکنون که مشیت الهی آن‌طور رقم خورد که پدرم را از زیارت خود به میثاق خود ببرد چاره‌ای جز صبر و آرزوی آمرزش برای پدرمان و سایر از دست‌رفته‌ها نداریم. در سنت ما آن‌که را که مصیبتی فرومی‌آید تسلی می‌دهند و با او همدردی می‌کنند. هرچند تسلی ما زخم زبان شد و توهین و افترا.... گله‌ای نیست از آن‌که که پدرم را نشناخت و او را به جهالت متهم کرد.... گله‌ای نیست از آن‌که پدرم را به بی‌توجهی به فقیران متهم کرد. حتما آن شخص نمی‌دانسته که پدرم هر سال یک پنجم مالش را خمس و یک دهم کشتش را زکات می‌داده است و هر روزه‌ای از او که قضا شد گرسنه‌ای را سیر کرد... گله‌ای نیست از آن‌که صدقه‌های روزانه پدرم را ندید.... گله نیست از بی‌انصافانی که نمی‌دانستند پدرم قربانی هر ساله عید قربان را به کودکان یتیم می‌دهد. همان بی‌انصافانی که هر سال به طعنه می‌گفتند به جای کشتن درخت بکار....
گله‌ای نیست چون که بسیاری از یتیمان و فقیران کوفی که علی را به بی‌توجهی متهم می‌کردند تنها بعد از مرگ او فهمیدند که آن ناشناسی که شب‌ها برای آن‌ها طعام می‌آورد کیست....گله‌ای نیست از آن‌ها که خرج کردن برای یک بار رفتن به مکه در تمام عمر را جهل می‌شناسند ولی خرج ده سفر حج را در یک شب خرج عیش و نوش می‌کنند، همان مجالسی که فقرا را به آنجا راه نمی‌دهند. گله‌ای نیست، گله‌ای نیست، گله‌ای نیست چون خدایی هست. اما گله‌ای دارم به آن‌که می‌گوید «خدارا در اشک کودک یتیمی جستجو کن» و اکنون که کودکی یتیم شده است مرگ پدرش را مایه خنده خود کرده است. از شما می‌پرسم با کدام دین و آیین یتیم شدن کودکی، مرگ فرزندی و یا همسری را مایه خنده می‌دانید؟ اگر خدا را در اشک یتیمی می‌بینید از شما همدردی نمی‌خواهیم لطفا نمک به زخممان نپاشید که مولایمان حسین گفته است: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.»