راز ماندگاری مرثیه محتشم کاشانی
علی خوشه چرخ آرانی
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
محرم است، ماه عشق و دلدادگی، ماه شهادت و جانفشانی، ماه باز این چه شورش است که در خلق عالم است؛ ماهی که حسینبنعلی(ع) تمام هستی و نیستی و دار و ندار خویش را به قربانگاه عشق آورد تا دین جدش رسول خدا پابرجا بماند و جاودانه گردد و به راستی که فقط آسمانیان میدانند که حسین(ع) چه کرد و قلم و بنان و بیان ما خاکیان را یارای توصیف آن حماسه نیست؛ اما عشق و ارادت همچنان جاوید و ماناست و مراثی حسینبنعلی(ع) ماندگار.
اگرچه به قول مشهور بسیاری از تذکره نویسان از جمله دولتشاه سمرقندی، صاحب تذکرهالشعرا و عوفی در لباب الالباب اولین مرثیه را شعر معروف حضرت آدم در رثای فرزندش هابیل دانسته و در گشتاسبنامه دقیقی و شاهنامه فردوسی هم نشانههایی از مراسم سوگواری و خواندن مرثیه در سوگ بسیاری از پهلوانان وجود دارد و هر چند در دورههای اسلامی نیز قدیمیترین مرثیه موجود به دوران اسلامی را، شعر ابوالینبغی، پیرامون ویرانی سمرقند دانستهاند و اگرچه استاد علی موسوی گرما رودی در مقدمه چراغ آیینه مشهورترین سوگوارهی ادبی را در ایران مربوط به سوگواری رودکی در رثای شهید بلخی میداند؛ اما به راستی هیچ مرثیهای به گرد مرثیههای سروده شده درمورد حسینبنعلی(ع) نمیرسد، مرثیههایی که محتشم کاشانی، فدایی مازندرانی، صباحی بیدگلی و... و در دوره معاصر شاعرانی همچون علی معلم در مثنوی عاشوراییاش و ... «گنجشک و جبرئیل» سیدحسن حسینی سرودهاند.
ما در شعر و ادب فارسی محتشم کاشانی را پدر مرثیهسرایی مینامیم و به راستی که این شعر در ذهن و یاد هر عاشق عاشورا و حماسه حسینبنعلی(ع) نقش بسته است؛ زیرا شعری که محتشم درخصوص واقعه کربلا سرود، از جوانب گوناگون و در هر بند آن به یکی از فرازهای حادثه کربلا اختصاص دارد و در واقع هنرمندی درخور و شایسته محتشم این بود که به بسیاری از جزئیات نپرداخت و شعر را در حد یک واقعهنگاری ساده پائین نیاورد و از دیگر سو نیز از متن جریان رها نشد و به تخیلات سرگرم نگردید.
محتشم کاشانی ضمن پرداخت ناب و عاطفی به واقعه عاشورا تا حد بسیاری تلاش بر ایجاد تعادل هنری و شاعرانه دارد؛ بهگونهای که میتوان گفت هیچ یک از جوانب آن بر دیگری غلبه و تفوق ندارد.
تنوع مضامین نیز در شعر عاشورایی محتشم درخور توجه است؛ هرچند شعر بهطور کلی پیرامون عاشورا سروده شده است؛ اما محتشم کوشیده تا حد امکان هر بند را به بخشی از این واقعه عظیم اختصاص دهد؛ گرچه این مضامین متنوع منافاتی با اصل موضوع ندارد راز عمده ماندگاری و شهرت عالمگیر، ترکیب بند محتشم را باید حفظ تعادل، میانهروی در شعر دانست زیرا، بسیار مشاهده شده است که بسیاری از شاعران، خطیبان و واعظان برای دگرگون ساختن مستمعان، در توصیف مظلومیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) اغراق میکنند و حتی سخنانی بر زبان جاری میسازند که بوی تحقیر و کوچکی میدهد و هر چند اغراق، غلو و مبالغه در توصیف، بر ارزش و توانمندی موضوع میافزاید و شاعری تواناتر است که از آنها بیشتر بهرهمند شود اما باید پذیرفت که در شعر آیینی و عاشورایی که بهگونهای حاصل واقعیات و حوادث جاری یک دوره با پشتوانهای دینی و باوری قلبی و درونی است؛ شاعر باید امعان نظر و دقت افزونتری در سرایش داشته باشد و به راستی که محتشم از این میدان موفق و سربلند بیرون آمده است و محتشم از معدود شاعرانی است که توانست ضمن بیان سوزناک حادثه کربلا از سخنان اغراقآمیز که دور از جایگاه و مرتبه مرثیه سیدالشهدا(ع) و یاران اوست، بپرهیزد.
ساختار مطلوب و فنون شعر و قالب برجسته نیز در شعر محتشم مشهود است؛ این شعر نه بیش از حد کوتاه است که از دریافت مطلب و پیام شعر بیبهره بمانیم و نه آنچنان مطوّل که موجبات دلزدگی و ملامت خواننده شود؛ بیان آن نه بسیار ساده و عامیانه است که از شعر بودن رها شود و نه آن چنان پیچیده و فنی که برای فهم مفاهیم، نیازمند شناخت و آگاهیهای وسیع از صنایع ادبی معنوی خاصی باشیم و همین حضور نکات ارزنده و دقایق شاعرانه در شعر محتشم است که زمینه تقلید شاعران دیگر همچون یغمای جندقی، قاآنی شیرازی، عمان سامانی، صباحی بیدگلی و صبوری خراسانی را فراهم میسازد.
در پایان نیز باید گفت که شاعر معاصر هم نهتنها هیچگاه حادثه عاشورا و حماسه حسینی(ع) را رها نکرده، بلکه بیش از دیگر موضوعات آیینی در قالب شعر، سیری پویا و بالنده را دنبال و ابعاد تحلیلی حرکت امامحسین(ع) و رویداد عاشورا بیش از سایر ابعاد درحال تجلی و بروز است و شاعران علاوه بر توجه هنرمندانه و شاعرانه به سوگ و حزن درحد متعادل و بایستههای آن، از ابعاد حماسی و شکوه حماسهآفرینان این قیام غافل نبودهاند.
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
محرم است، ماه عشق و دلدادگی، ماه شهادت و جانفشانی، ماه باز این چه شورش است که در خلق عالم است؛ ماهی که حسینبنعلی(ع) تمام هستی و نیستی و دار و ندار خویش را به قربانگاه عشق آورد تا دین جدش رسول خدا پابرجا بماند و جاودانه گردد و به راستی که فقط آسمانیان میدانند که حسین(ع) چه کرد و قلم و بنان و بیان ما خاکیان را یارای توصیف آن حماسه نیست؛ اما عشق و ارادت همچنان جاوید و ماناست و مراثی حسینبنعلی(ع) ماندگار.
اگرچه به قول مشهور بسیاری از تذکره نویسان از جمله دولتشاه سمرقندی، صاحب تذکرهالشعرا و عوفی در لباب الالباب اولین مرثیه را شعر معروف حضرت آدم در رثای فرزندش هابیل دانسته و در گشتاسبنامه دقیقی و شاهنامه فردوسی هم نشانههایی از مراسم سوگواری و خواندن مرثیه در سوگ بسیاری از پهلوانان وجود دارد و هر چند در دورههای اسلامی نیز قدیمیترین مرثیه موجود به دوران اسلامی را، شعر ابوالینبغی، پیرامون ویرانی سمرقند دانستهاند و اگرچه استاد علی موسوی گرما رودی در مقدمه چراغ آیینه مشهورترین سوگوارهی ادبی را در ایران مربوط به سوگواری رودکی در رثای شهید بلخی میداند؛ اما به راستی هیچ مرثیهای به گرد مرثیههای سروده شده درمورد حسینبنعلی(ع) نمیرسد، مرثیههایی که محتشم کاشانی، فدایی مازندرانی، صباحی بیدگلی و... و در دوره معاصر شاعرانی همچون علی معلم در مثنوی عاشوراییاش و ... «گنجشک و جبرئیل» سیدحسن حسینی سرودهاند.
ما در شعر و ادب فارسی محتشم کاشانی را پدر مرثیهسرایی مینامیم و به راستی که این شعر در ذهن و یاد هر عاشق عاشورا و حماسه حسینبنعلی(ع) نقش بسته است؛ زیرا شعری که محتشم درخصوص واقعه کربلا سرود، از جوانب گوناگون و در هر بند آن به یکی از فرازهای حادثه کربلا اختصاص دارد و در واقع هنرمندی درخور و شایسته محتشم این بود که به بسیاری از جزئیات نپرداخت و شعر را در حد یک واقعهنگاری ساده پائین نیاورد و از دیگر سو نیز از متن جریان رها نشد و به تخیلات سرگرم نگردید.
محتشم کاشانی ضمن پرداخت ناب و عاطفی به واقعه عاشورا تا حد بسیاری تلاش بر ایجاد تعادل هنری و شاعرانه دارد؛ بهگونهای که میتوان گفت هیچ یک از جوانب آن بر دیگری غلبه و تفوق ندارد.
تنوع مضامین نیز در شعر عاشورایی محتشم درخور توجه است؛ هرچند شعر بهطور کلی پیرامون عاشورا سروده شده است؛ اما محتشم کوشیده تا حد امکان هر بند را به بخشی از این واقعه عظیم اختصاص دهد؛ گرچه این مضامین متنوع منافاتی با اصل موضوع ندارد راز عمده ماندگاری و شهرت عالمگیر، ترکیب بند محتشم را باید حفظ تعادل، میانهروی در شعر دانست زیرا، بسیار مشاهده شده است که بسیاری از شاعران، خطیبان و واعظان برای دگرگون ساختن مستمعان، در توصیف مظلومیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) اغراق میکنند و حتی سخنانی بر زبان جاری میسازند که بوی تحقیر و کوچکی میدهد و هر چند اغراق، غلو و مبالغه در توصیف، بر ارزش و توانمندی موضوع میافزاید و شاعری تواناتر است که از آنها بیشتر بهرهمند شود اما باید پذیرفت که در شعر آیینی و عاشورایی که بهگونهای حاصل واقعیات و حوادث جاری یک دوره با پشتوانهای دینی و باوری قلبی و درونی است؛ شاعر باید امعان نظر و دقت افزونتری در سرایش داشته باشد و به راستی که محتشم از این میدان موفق و سربلند بیرون آمده است و محتشم از معدود شاعرانی است که توانست ضمن بیان سوزناک حادثه کربلا از سخنان اغراقآمیز که دور از جایگاه و مرتبه مرثیه سیدالشهدا(ع) و یاران اوست، بپرهیزد.
ساختار مطلوب و فنون شعر و قالب برجسته نیز در شعر محتشم مشهود است؛ این شعر نه بیش از حد کوتاه است که از دریافت مطلب و پیام شعر بیبهره بمانیم و نه آنچنان مطوّل که موجبات دلزدگی و ملامت خواننده شود؛ بیان آن نه بسیار ساده و عامیانه است که از شعر بودن رها شود و نه آن چنان پیچیده و فنی که برای فهم مفاهیم، نیازمند شناخت و آگاهیهای وسیع از صنایع ادبی معنوی خاصی باشیم و همین حضور نکات ارزنده و دقایق شاعرانه در شعر محتشم است که زمینه تقلید شاعران دیگر همچون یغمای جندقی، قاآنی شیرازی، عمان سامانی، صباحی بیدگلی و صبوری خراسانی را فراهم میسازد.
در پایان نیز باید گفت که شاعر معاصر هم نهتنها هیچگاه حادثه عاشورا و حماسه حسینی(ع) را رها نکرده، بلکه بیش از دیگر موضوعات آیینی در قالب شعر، سیری پویا و بالنده را دنبال و ابعاد تحلیلی حرکت امامحسین(ع) و رویداد عاشورا بیش از سایر ابعاد درحال تجلی و بروز است و شاعران علاوه بر توجه هنرمندانه و شاعرانه به سوگ و حزن درحد متعادل و بایستههای آن، از ابعاد حماسی و شکوه حماسهآفرینان این قیام غافل نبودهاند.